Bashiri Nejadian A, Bayazi M H, Johari Fard R, Rajaei A R. The Relationship between Ambivalence over Emotional Expression and Health-Related Quality of Life and Adherence to Treatment in Cancer Patients: The Mediating Role of Depression and Social Support: A Descriptive Study. JRUMS 2021; 20 (2) :163-186
URL:
http://journal.rums.ac.ir/article-1-5813-fa.html
بشیری نژادیان عاطفه، بیاضی محمد حسین، جوهری فرد رضا، رجایی علی رضا. رابطه بین دوسوگرایی در ابراز هیجان با کیفیت زندگی مرتبط با سلامت و پیروی از درمان در بیماران مبتلا به سرطان: نقش میانجی افسردگی و حمایت اجتماعی: یک مطالعه توصیفی. مجله دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان. 1400; 20 (2) :163-186
URL: http://journal.rums.ac.ir/article-1-5813-fa.html
دانشگاه آزاد اسلامی، تربت جام، ایران
متن کامل [PDF 821 kb]
(672 دریافت)
|
چکیده (HTML) (1599 مشاهده)
متن کامل: (1742 مشاهده)
مقاله پژوهشی
مجله دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان
دوره 20، اردیبشهت 1400، 186-163
اثر رابطه بین دوسوگرایی در ابراز هیجان با کیفیت زندگی مرتبط با سلامت و پیروی از درمان در بیماران مبتلا به سرطان: نقش میانجی افسردگی و حمایت اجتماعی: یک مطالعه توصیفی
عاطفه بشیرینژادیان[1]، محمد حسین بیاضی[2]، رضا جوهریفرد[3]، علیرضا رجایی[4]
دریافت مقاله:12/11/99 ارسال مقاله به نویسنده جهت اصلاح:3/12/99 دریافت اصلاحیه از نویسنده:25/12/99 پذیرش مقاله: 27/12/99
چکیده
زمینه و هدف: دوسوگرایی درابراز هیجان نقش مهمی در کیفیت زندگی و پیروی از درمان در بیماران مبتلا به سرطان دارد. پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش میانجی افسردگی و حمایت اجتماعی در رابطه بین دوسوگرایی با کیفیت زندگی و پیروی از درمان در بیماران مبتلا به سرطان انجام شد.
مواد و روشها: مطالعه حاضر از نوع توصیفی و مبتنی بر مدلسازی معادلات ساختاری بود. بدین منظور 206 بیمار مبتلا به سرطان مراجعهکننده به مراکز درمانی دزفول در سال 1399 به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و پرسشنامههای دوسوگرایی در ابراز هیجان، کیفیت زندگی، پیروی از درمان، افسردگی و حمایت اجتماعی را تکمیل کردند. دادهها با استفاده از روشهای آماری مدلسازی معادلات ساختاری و همبستگی Pearson مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: نتایج نشان داد که بین دوسوگرایی با کیفیت زندگی (183/0-=β)، بین افسردگی با پیروی (178/0-=β)، (05/0≥p)، بین دوسوگرایی با حمایت اجتماعی (411/0-=β)، بین افسردگی با کیفیت زندگی (288/0-=β)، (01/0≥p)، رابطه منفی معنادار و بین دوسوگرایی با افسردگی (441/0=β)، بین حمایت اجتماعی با کیفیت زندگی (221/0=β)، بین حمایت اجتماعی با پیروی (249/0=β)، (01/0≥p)، رابطه مثبت معنادار وجود دارد. نقش میانجی متغیرهای افسردگی و حمایت اجتماعی تأیید شد.
نتیجهگیری: با توجه به تأیید نقش میانجی افسردگی و حمایت اجتماعی در رابطه بین دوسوگرایی با کیفیت زندگی و پیروی از درمان توصیه میشود که در درمانهای روانشناختی، در وهله اول متغیر دوسوگرایی را مورد بررسی و سنجش قرار داده و نقش مهم متغیرهای واسطهای در نظر گرفته شوند.
واژههای کلیدی: دوسوگرایی، کیفیت زندگی، پیروی از درمان، افسردگی، حمایت اجتماعی، سرطان
مقدمه
سرطان علت اصلی مرگ و میر در سراسر جهان است و بر اساس گزارش(GLOBOCAN)(Global Cancer statistic) در سال 2018، 1/18 میلیون نفر مورد جدید سرطان تشخیص داده شده و 6/9 میلیون نفر بر اساس سرطان فوت کردهاند ]1[. در کشور ما نیز در حال حاضر سالانه بیش از 30000 نفر از ایرانیان در اثر سرطان جان خود را از دست میدهند و تخمین زده میشود که سالیانه بیش از 80000 مورد جدید ابتلاء به سرطان در کشور اتفاق بیافتد که با افزایش امید به زندگی و افزایش درصد سالمندی در جمعیت کشور انتظار میرود موارد بروز سرطان در دو دهه آینده به دو برابر میزان فعلی افزایش یابد ]2[.
سرطان به درجات متفاوت در ابعاد کیفیت زندگی بیماران تأثیر میگذارد. به عنوان مثال مشخص شده است که بیماری سرطان و درمانهای مرتبط با آن میتواند تأثیرات نامطلوبی بر عملکرد فیزیکی، هیجانی و اجتماعی بیماران گذاشته و کیفیت زندگی بیماران را در کوتاه مدت و طولانی مدت تحت تأثیر قرار دهد ]3[. به طور خاصتر، در افراد مبتلا به بیماریهای مزمن، کیفیت زندگی مرتبط با سلامت مطرح شده است. کیفیت زندگی، چه قبل و چه بعد از درمان، برای بیماران مبتلا به سرطان از اهمیت زیادی برخوردار است و کیفیت زندگی مرتبط با سلامت یک مؤلفه مهم در روند تصمیمگیری برای بیماران و پزشکان شناخته میشود ]4[. از جمله مواردی که میتواند کیفیت زندگی مرتبط با سلامت را در بیماران مبتلا به سرطان تحت تأثیر قرار دهد پیروی از درمان توسط بیمار است. پیروی از درمان توسط سازمان بهداشت جهانی به عنوان میزان مطابقت رفتار فرد بـا دسـتورات سلامتی یـا درمـانی تعریـف میشود ]5[. در بیماریهای مزمن که در آنها بیمار مدت زمانی طولانی را با فرآیند درمانی سر میکند به صورت معمول پیروی از درمان کاهش مییابد. به طور مثال در بررسیهای انجام شده بر روی 212 فرد مبتلا به سرطان مشخص شد که با افزایش طول مدت بیماری و شدت بیماری و سختتر شدن مراحل درمان، پیروی از دستورات درمانی به میزان قابل توجهی کاهش مییابد ]6[. این در حالی است که پیروی از درمـان یکی از مهـمتـرین عوامـل مـؤثر در کنتـرل ایـن بیماریها است و ناتوانی در پیروی از درمان ممکن است حتی منجر به مرگ بیماران شود ]7[.
از جمله متغیرهای روان شناختی که در بیماران مبتلا به بیماریهای مزمن مانند سرطان کیفیت زندگی و پیروی از درمان را تحت تأثیر قرار میدهد دوسوگرایی در ابراز هیجان(Ambivalence over Emotional Expression) در این بیماران است. دوسوگرایی در ابراز هیجان به عنوان گرایش به ابراز هیجان ولی ناتوان از ابراز آن، ابراز هیجان بدون تمایل واقعی و یا ابراز کردن و سپس پشیمان شدن از ابراز تعریف شده است ]8[. اعتقاد بر این است که ابراز یا عدم ابراز هیجان به خودی خود نمیتواند مشکلساز باشد بلکه آنچه مشکل ایجاد میکند تعارض یا دوسوگرایی است که فرد در ابراز هیجان تجربه میکند ]9[. از طرفی، نشان دادن هیجانها نسبت به دیگران رابطه مثبتی با حمایت اجتماعی دارد. کسانی که در ابراز هیجانهایشان نسبت به دیگران دوسوگرا هستند به احتمال زیاد فرصت دریافت حمایت از جانب دیگران را از دست میدهند ]7[. دوسوگرایی در ابراز هیجان میتواند پیامدهای منفی دیگری نیز داشته باشد. به عنوان مثال Lu و همکاران در پژوهشی نشان دادند بیمارانی که در ابراز هیجانهای خود دوسوگرا هستند سطح بالاتری از علائم اختلال استرس پس از سانحه ناشی از سرطان را تجربه میکنند و افکار منفی بیشتری درمورد بیماریشان خواهند داشت؛ که همه اینها به این دلیل است که این افراد فرصت درمیان گذاشتن هیجانهایشان با دیگران را از دست میدهند ]10[. همچنین دوسوگرایی در ابراز هیجان یکی از انواع بازداری هیجانات است که در بلندمدت میتواند با بروز علائم اضطراب و افسردگی در ارتباط باشد ]8[.
افسردگی نیز یکی از نابسامانیهای بنیادین روانی است و حالتی است که بر احساسات، افکار، رفتار و سلامت جسمانی فرد تأثیر ژرفی میگذارد ]11[. افراد افسرده از لحاظ هیجانی ناامید و منزوی، از لحاظ ویژگیهای شناختی دچار کندی فرآیندهای تفکر، نگرانی وسواسی، ناتوانی در تصمیمگیری، دارای خودپنداره منفی، سرزنش خود و هذیانهای گناه و بیماری و از نظر ویژگیهای حرکتی دچار خستگی مفرط، کاهش اشتها و خواب و کاهش فعالیت حرکتی هستند ]12[. همچنین افسردگی در بیماران میتواند تعهد به درمان و تصمیمگیری پزشکی را مختل نماید ]13[ و به تبع آن کیفیت زندگی بیماران را نیز تحت تأثیر قرار دهد.
با توجه به موارد مطرح شده به طور کلی یکی از مهمترین بیماریهای غیر واگیر سرطان میباشد که به دلیل ماهیت مزمن بودن و بار بیماری ناشی از آن، به خصوص در کشورهای در حال توسعه و هزینههای سرسامآور درمان، اولویت زیادی داشته و در نظامهای سلامت کشورها مورد توجه قرار میگیرد. سرطان در تمام دنیا و به ویژه خاورمیانه در حال افزایش است. در کشور ما نیز طی یکی دو دهه آینده با بیشترین میزان ابتلاء به سرطان نسبت به سالهای گذشته رو برو خواهیم بود؛ چرا که بر اساس بررسیها در ایران شاخص بروز سرطان سالیانه 128 در 100 هزار نفر است. افزایش بروز و شیوع سرطان با روند فعلی به مفهوم افزایش نیاز به تخت بستری تخصصی، افزایش ناتوانیها و هزینههای مرتبط با آن و هزینههای خدمات محافظتی (Conservative) و تسکینی (Palliative) میباشد که معضلی بر معضلات مهم و پیچیده نظام سلامت و نظام اجتماعی خواهد افزود ]14[. از سویی دیگر تشخیص سرطان و همینطور طولانی بودن و پیچیده بودن روند درمان و عوارض ناشی از درمان و بیماری میتواند بر سلامت روانشناختی و بهداشت روان بیماران تأثیرات منفی داشته باشد. لذا مهم است که علاوه بر ارائه خدمات درمان پزشکی و توجه به وضعیت جسمی بیماران به سلامت روانی بیماران از ابتدای مرحله تشخیص تا طی مراحل درمان و پس از آن توجه شود.
پژوهشهای مختلفی در رابطه با متغیرهای پژوهش حاضر صورت گرفته است اما در مورد نقش واسطهای افسردگی و حمایت اجتماعی در رابطه بین دوسوگرایی ابراز هیجان با کیفیت زندگی مرتبط با سلامت و پیروی از درمان پژوهشی انجام نشده است. لذا در راستای موارد بیان شده هدف پژوهش حاضر تعیین نقش میانجی افسردگی و حمایت اجتماعی در رابطه بین دوسوگرایی در ابراز هیجان با کیفیت زندگی مرتبط با سلامت و پیروی از درمان در بیماران مبتلا به سرطان بود.
الگوی پیشنهادی پژوهش به شرح زیر میباشد: