@article{ author = {ModaressNejad, V. and Motamedi, B. and Asadipour, M.}, title = {Comparison between the Pain-Relief Effect of Fennel and Mefenamic Acid on Primary Dysmenorrhea}, abstract ={}, Keywords = { Dysmenorrhea, Fennel, Mefenamic acid}, volume = {5}, Number = {1}, pages = {1-6}, publisher = {Journal of Rafsanjan University of Medical Sciences}, title_fa = {مقایسه اثر مصرف خوراکی رازیانه و اسید مفنامیک در تسکین درد دیسمنوره اولیه}, abstract_fa ={  چکیده   زمینه و هدف: دیسمنوره به وقوع کرامپ‌های قاعدگی دردناک با منشاء رحمی اطلاق شده که 60% از نوجوانان دارای چرخه قاعدگی را گرفتار می‌سازد و در 14% موارد منجر به غیبت از مدرسه می‌گردد. سازمان بهداشت جهانی بر استفاده مجدد از داروهای گیاهی به دلیل عوارض زیاد داروهای شیمیایی تأکید بسیار نموده است.   مواد و روش‌ها: این پژوهش نیمه تجربی و یکسو کور به منظور مقایسه اثر رازیانه با اسید مفنامیک بر شدت درد در دیسمنوره اولیه بر روی دو گروه 55 نفره دختران دبیرستانی در سال 1381 انجام شد که به گروه رازیانه و به گروه دیگر اسید مفنامیک تجویز شد.   یافته‌ها: از نظر خصوصیات سنی، سن منارک و سن شروع دیسمنوره دو گروه کاملا مشابه بوده و تفاوت آماری معنی‌داری میان دو گروه مشاهده نشد. میزان اثر رازیانه و اسید مفنامیک بر بهبودی کامل یا تخفیف درد به ترتیب شامل 44 نفر (80%) و 40 نفر (73%) بود، که پس از پایان درمان به ترتیب 44 نفر (80%) در گروه رازیانه و 34 نفر (62%) در گروه اسید مفنامیک پس از درمان نیاز به استر احت نداشتند.   نتیجه‌گیری: در نهایت تفاوت معنی‌دار آماری در درمان دیسمنوره میان دو گروه درمانی رازیانه و اسید مفنامیک مشاهده نشد، به طور کلی با توجه به بی‌خطر بودن داروهای گیاهی می‌توان آن‌ها را جانشین داروهای شیمیایی نمود.   واژه‌های کلیدی : قاعدگی دردناک، رازیانه، اسید مفنامیک}, keywords_fa = { قاعدگی دردناک، رازیانه، اسید مفنامیک}, url = {http://journal.rums.ac.ir/article-1-141-en.html}, eprint = {http://journal.rums.ac.ir/article-1-141-en.pdf}, journal = {Journal of Rafsanjan University of Medical Sciences}, issn = {1735-3165}, eissn = {2008-7268}, year = {2006} } @article{ author = {Mowlavi, AA. and Binesh, AR.}, title = {The Calculation of Absorbed Dose from 131I Radioactive Source in Thyroid Using MCNP Code for Spherical and Cylindrical Fields}, abstract ={}, Keywords = { Absorbed dose; 131I radionuclide; MIRD method; MCNP code; Thyroid gland}, volume = {5}, Number = {1}, pages = {7-10}, publisher = {Journal of Rafsanjan University of Medical Sciences}, title_fa = {محاسبه دز جذبی ناشی از 131Iدر تیرویید با استفاده از کد MCNPبرای دو میدان کروی و استوانه‌ای}, abstract_fa ={  چکیده   زمینه و هدف: رادیوایزوتوپ 131 I در درمان پرکاری و سرطان تیرویید به طور گسترده استفاده می‌شود. از این رو محاسبه دقیق دز جذبی در تیرویید و دیگر اعضای بدن حائز اهمیت است.   مواد و روش‌ها: در این پژوهش، با توجه به روش MIRD و با استفاده از کد محاسباتی MCNP ، دُز جذبی ناشی از چشمه رادیواکتیو 131 I برای تیرویید با جرم و اندازه معین محاسبه شده است.   یافته‌ها: نتایج حاصل از دو هندسه در نظر گرفته شده برای هر لوپ تیرویید (کروی و استوانه‌ای) با یکدیگر مقایسه شده است. نتایج محاسبات نشان می‌دهد که اگر جرم تیرویید از 20 گرم تا 70 گرم تغییر کند، دُز جذبی به ازای یک واپاشی 2/4% افزایش می‌یابد.   نتیجه‌گیری: نتایج نشان می‌دهد که اولاً در یُد درمانی، بایستی به جای جرم کل تیرویید از روش‌های دقیق برآورد جرم فعال غده تیرویید استفاده شود. ثانیاً در محاسبه دز تجویزی برای درمان پرکاری و سرطان تیرویید، تغییرات دز جذبی بر حسب جرم تیرویید نیز مورد توجه قرار گیرد، زیرا دُز جذبی به ازای یک واپاشی وابسته به جرم تیرویید است.   واژه‌های کلیدی: دُز جذبی، رادیوایزوتوپ 131 I ، روش MIRD ، کد محاسباتی MCNP ، غده تیرویید}, keywords_fa = {،دُز جذبی، ، رادیوایزوتوپ 131I، ، روش MIRD،، کد محاسباتی MCNP، ، غده تیرویید}, url = {http://journal.rums.ac.ir/article-1-142-en.html}, eprint = {http://journal.rums.ac.ir/article-1-142-en.pdf}, journal = {Journal of Rafsanjan University of Medical Sciences}, issn = {1735-3165}, eissn = {2008-7268}, year = {2006} } @article{ author = {Hosseinpour-feizi, MA. and Azarfam, P. and Yazdchi, S. and Jabbary, Sh. and Passebany, B. and Mohajjel-Shoja, H.}, title = {Evaluation of the Effects of Cobalt-60 Gamma Radiation on Budding of Triticum aestivum Seeds}, abstract ={}, Keywords = {Gamma ray, Cobalt-60, Budding, Yield, Triticum aestivum}, volume = {5}, Number = {1}, pages = {11-16}, publisher = {Journal of Rafsanjan University of Medical Sciences}, title_fa = {بررسی تأثیر پرتوهای گامای کبالت-60 بر میزان جوانه‌زنی بذرگندم Triticum Aestivum}, abstract_fa ={  چکیده   زمینه و هدف : تحقیقات نشان می‌دهد که تأثیر پرتوهای گاما با دز پایین با تأثیر آن در دزهای بالا متفاوت است. در این پژوهش هدف به دست آوردن میزان دز لازم برای به حداکثر رساندن سرعت جوانه‌زنی بذر گندم ( Triticum aestivum ) از رقم اروند (رقم برتر در منطقه شمال‌غرب ایران) می‌باشد.   مواد و روش‌ها: بدین منظور 5355 عدد بذر که از نظر فنوتیپ مشابه هم بودند تهیه و با استفاده از دستگاه پرتو درمانی کبالت-60 بیمارستان امام خمینی تبریز در شش گروه (یک گروه شاهد و پنج گروه با دز روزانه صفر، 100، 250، 500 و 750 سانتی‌گری) به مدت 9 روز تحت تابش پرتو قرار داده و هر روز از هر گروه تعداد 75 بذر در داخل پتری دیش استریل کشت داده شدند.   یافته‌ها: نتایج حاصل از شمارش روزانه بذر‌های جوانه زده نشان داد که میزان سرعت جوانه‌زنی برای دز 500 سانتی‌گری در چهار روز بیشترین مقدار را دارد که این میزان دز در شرایط نامساعد محیطی و استفاده بهتر از فصل رویشی در مناطقی که فصل رویشی محدود است مناسب می‌باشد.   نتیجه‌گیری: بر اساس نتایج به دست آمده برای سایر فاکتور‌های جوانه‌زنی نظیر طول ریشه، طول کلئوپتیل و ... و به خاطر هزینه‌ ربودن تابش با پرتوهای گاما و به علت ناچیز بودن اختلاف مابین فاکتورهای جوانه‌زنی به نظر می‌رسد که استفاده از دز تابش 250 سانتی‌گری بر دقیقه به مدت 4 روز از نظر اقتصادی با صرفه باشد. هم‌چنین از روز هفتم به بعد برای کلیه دزها یک کاهش معنی‌دار در تعداد بذر‌های جوانه زده به دست آمد که تأثیرات مخرب پرتو در میزان جوانه‌زنی بذر را نشان می‌دهد. امید است با انجام تحقیقات بیشتر در این زمینه بتوانیم در راستای افزایش محصول گندم گام‌های مؤثری برداریم.   واژه‌های کلیدی: پرتوهای گاما،کبالت - 60، جوانه‌زنی، گندم، Triticum aestivum      }, keywords_fa = {،پرتوهای گاما،کبالت-60،، جوانه‌زنی، گندم، ،Triticum aestivum}, url = {http://journal.rums.ac.ir/article-1-143-en.html}, eprint = {http://journal.rums.ac.ir/article-1-143-en.pdf}, journal = {Journal of Rafsanjan University of Medical Sciences}, issn = {1735-3165}, eissn = {2008-7268}, year = {2006} } @article{ author = {Mirzaei, MR. and AsadiKaram, GR. and Mahmoodi, M. and Hajizadeh, MR. and Musavi, M. and Sayadi, AR. and Hosseini, S.H.}, title = {Evaluation of Fragile X Syndrome in Patients with Moderate Mental Retardation in Rafsanjan City}, abstract ={}, Keywords = {Fragile X syndrome, Mental Retardation, Karyotype}, volume = {5}, Number = {1}, pages = {17-22}, publisher = {Journal of Rafsanjan University of Medical Sciences}, title_fa = {ارزیابی سندروم X شکننده در مبتلایان به عقب‌ ماندگی ذهنی خفیف در شهرستان رفسنجان}, abstract_fa ={    چکیده   زمینه و هدف : سندروم X شکننده ( FXS ) عامل اصلی عقب ماندگی ذهنی ارثی در انسان به شمار می‌رود. افراد با درجات متفاوتی از عقب ماندگی ذهنی، گوش‌های بلند، پیشانی و چانه جلو آمده، بیضه‌های بزرگ،‌ جمجمه بزرگ و چاقی مشخص می‌گردند. این سندرم همراه با یک شکستگی در انتهای بازوی بلند کروموزوم X (3/27 Xq ) می‌باشدکه در گسترش‌های متافازی لنفوسیت‌های کشت شده افراد مبتلا در محیط کشت اختصاصی قابل مشاهده است. فراوانی این سندروم در نژادهای مختلف انسان بین یک در هزار و پانصد برای مردان و یک دردو هزارو پانصد برای زنان گزارش شده است. هدف از این مطالعه تعیین میزان فراوانی FXS در افراد عقب مانده ذهنی خفیف مدرسه استثنایی زهره شمسایی رفسنجان بود.   مواد و روش‌ها : این مطالعه توصیفی که بر روی تعداد 52 فرد عقب مانده ذهنی خفیف (بهره هوشی بین 55 تا 75 ) که از نظر کلینیکی مشکوک به سندروم x شکننده بودند با روش‌های سیتوژنتیکی مورد غربالگری قرار گرفتند. پس از تهیه نمونه خون بیماران، کشت لنفوسیت‌ها در محیط کشت اختصاصی انجام و با روش G-Banding کاریوتایپ هر فرد تهیه گردید و برای تجزیه و تحلیل آن از آزمون آماری فیشر استفاده شد.   یافته‌ها : افراد با میانگین سنی 7/12 (17-7) سال شامل 37 پسر (2/71%) و 15 دختر (8/28%) بودند میانگین بهره هوشی (IQ) در این افراد 3/61 (74-55) تعیین گردیده بود. نتایج ما حاکی است 1/8% افراد مذکر و6/6% افراد مؤنث و به طور کلی 7/7 % افراد مورد مطالعه شکستگی کروموزوم X در ناحیه 3/27 Xq داشتند.   نتیجه‌گیری: فروانی موارد مثبت X شکننده در این مطالعه برابر با فروانی به دست آمده در دیگر مطالعات مشابه که روی افراد مشکوک به FXS (با عقب ماندگی ذهنی خفیف) انجام شده است می‌باشد.   واژه‌های کلیدی: سندروم X شکننده، عقب ماندگی ذهنی، کاریو تایپ}, keywords_fa = {،سندروم X شکننده،،عقب ماندگی ذهنی،،کاریوتایپ}, url = {http://journal.rums.ac.ir/article-1-144-en.html}, eprint = {http://journal.rums.ac.ir/article-1-144-en.pdf}, journal = {Journal of Rafsanjan University of Medical Sciences}, issn = {1735-3165}, eissn = {2008-7268}, year = {2006} } @article{ author = {Khodadadizadeh, A. and EsmaeiliNadimi, A. and Hosseini, S.H. and Shabanishahrbabaki, Z.}, title = {The Prevalence of HIV, HBV and HCV in Narcotic addicted Persons Referred to the out Patient Clinic of Rafsanjan University of Medical Sciences in 2003}, abstract ={}, Keywords = { Narcotic addiction , HIV, HCV, HBV}, volume = {5}, Number = {1}, pages = {23-30}, publisher = {Journal of Rafsanjan University of Medical Sciences}, title_fa = {بررسی میزان فراوانی آلودگی به ویروس‌های نقص ایمنی انسان، هپاتیت Cو هپاتیت B در وابستگان به مواد مخدر مراجعه کننده به درمانگاه خود معرف دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان در سال 1382}, abstract_fa ={    چکیده   زمینه و هدف: اعتیاد به مواد مخدر یکی از مهم‌ترین مشکلات جوامع بشری است. فرد معتاد علاوه بر مشکلات اقتصادی و اجتماعی که بر خانواده و جامعه تحمیل می‌کند، می‌تواند از بعد سلامتی و بهداشتی هم برای جامعه خطرناک باشد. معتادان به خصوص معتادان تزریقی می‌توانند باعث انتشار بیماری‌های مهم و خطرناکی مانند هپاتیت B و C و هم‌چنین ویروس ایدز شوند. بنابراین شناخت این گروه از بیماران و دادن آموزش‌های لازم به آن‌ها از اولویت مهمی برخوردار است به همین جهت این مطالعه تلاشی در جهت شناسایی افراد معتاد آلوده به این ویروس‌ها بود که به درمانگاه خود معرف ترک اعتیاد دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان مراجعه می‌کردند.   مواد و روش‌ها: این مطالعه توصیفی در سال 1382 بر روی 180 نفر از معتادان مراجعه کننده به درمانگاه ترک اعتیاد دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان، ضمن رعایت کامل ملاحظات اخلاقی که به روش غیر احتمالی آسان انتخاب شدند به مدت سه ماه پس از اطلاع و کسب رضایت آن‌ها انجام شد. از کلیه نمونه‌ها 10 سی‌سی خون گرفته و پس از کدگزاری محرمانه، برای بررسی عفونت‌های ویروسی هپاتیت B و C و HIV به سازمان انتقال خون ارسال شد. برای بررسی آلودگی کلیه نمونه‌های سرمی از نظر آنتی‌بادی ضد HIV به روش الیزا بررسی و موارد مثبت مجدداً با همین روش تکرار و نهایتاً با روش وسترن بلات تأیید گردید. شناسایی موارد HBsAg و anti-HCV نیز از طریق تست الیزا صورت گرفت و صحت آزمایشات توسط سازمان انتقال خون تأیید شد. پس از جمع‌آوری اطلاعات، داده‌ها با آزمون آماری کای دو و فیشر مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.   یافته‌ها: در این پژوهش میانگین سنی نمونه‌های مورد مطالعه 3/5 ± 3/29 سال بود، که 5/95% آن‌ها مرد و از نظر نوع اعتیاد، 21/17% معتاد تزریقی و 8/82% معتاد غیرتزریقی بودند که میزان آلودگی به یکی از انواع ویروس‌ها در 21 نفر (7/11%) از کل نمونه‌ها وجود داشت ] با حدود اطمینان 95%، (16%-8%) [ که 11 نفر در گروه معتادان تزریقی و 10 نفر در سایر معتادان قرار گرفتند که این اختلاف از نظر آماری معنی‌دار بود (0001/0 p< ). از کل جمعیت مورد مطالعه 3 نفر (66/1%) به HIV مبتلا بودند که همه آن‌ها در گروه معتادان تزریقی قرار داشتند، 13نفر (2/7%) آلوده به HCV بودند که 5 نفر آن‌ها در گروه معتادان تزریقی بودند. 5 نفر (7/2%) آلوده به HBV بودند که دو نفر آن‌ها در گروه غیرتزریقی قرار داشتند.   نتیجه‌گیری: این مطالعه نشان داد که به طور کلی در جمعیت معتادان درصد آلودگی ویروسی به طور قابل توجهی بالاست و در گروه معتادان تزریقی آلودگی به ویروس ایدز و هپاتیت B و C به طور قابل توجهی از سایر معتادان بالاتر است که این موضوع نیازمند توجه جدی به آموزش و پیشگیری از انتقال این ویروس‌ها در جامعه می‌باشد.   واژه‌های کلیدی: وابستگان به مواد مخدر، ویروس نقص ایمنی اکتسابی انسان ، هپاتیت C ، هپاتیت B}, keywords_fa = {،وابستگان به مواد مخدر،ویروس نقص ایمنی اکتسابی انسان،هپاتیت C،هپاتیت B}, url = {http://journal.rums.ac.ir/article-1-145-en.html}, eprint = {http://journal.rums.ac.ir/article-1-145-en.pdf}, journal = {Journal of Rafsanjan University of Medical Sciences}, issn = {1735-3165}, eissn = {2008-7268}, year = {2006} } @article{ author = {Bahrpeyma, F.}, title = {Comparison between the Effect of Medical Training Therapy and Stability Exercises on Functional Lumbar Instability}, abstract ={}, Keywords = {Low Back Pain, Functional Instability, Stability Exercises, Medical Training Therapy}, volume = {5}, Number = {1}, pages = {31-36}, publisher = {Journal of Rafsanjan University of Medical Sciences}, title_fa = {مقایسه تأثیر روش آموزش درمانی پزشکی و تمرینات ثبات بر کاهش علایم ناشی از بی‌ثباتی عملکردی ستون فقرات کمری}, abstract_fa ={    چکیده   زمینه و هدف: بی‌ثباتی عملکردی ستون فقرات کمری یکی از شایع‌ترین اختلالاتی است که به علت ضعف عضلات پاراورتبرال کمری پدید می‌آید. این نوع از بی‌ثباتی می‌تواند به طور پیشرونده منجر به بروز کمر درد و پدید آمدن اختلال در فعالیت‌های روزمره زندگی گردد. برای درمان این نوع از کمردرد روش‌های مختلف تمرین درمانی پیشنهاد شده است که از آن جمله می‌توان به تمرینات ثبات کمر و آموزش درمانی پزشکی اشاره نمود. لذا هدف این مطالعه، مقایسه میان تأثیر هر کدام از این روش‌ها بر کاهش علایم ناشی از بی‌ثباتی کمر می‌باشد.   مواد و روش‌ها: برای ارزیابی میزان تأثیر این دو روش بر یافته‌های بالینی بی‌ثباتی عملکردی ستون فقرات کمری، پنجاه بیمار مبتلا به بی‌ثباتی و کمردرد مزمن مورد ارزیابی و درمان با این دو روش قرار گرفتند.3 0 بیمار تمرینات ثبات کمری را در برنامه روزانه خود گنجاندند و 20 بیمار تحت درمان با تمرینات آموزش درمانی پزشکی قرار گرفتند و در پایان دوره درمان، یافته‌های بالینی قبل و پس از تمرینات با هم مقایسه گردید.   یافته‌ها : یافته‌های آماری نشان دهنده این موضوع بودند که قبل از انجام تمرینات، میان دو گ روه آزمایشی اختلاف معنی‌داری در علایم ناشی از بی‌ثباتی کمر وجود نداشت. هم‌چنین بیماران هر دو گ روه آزمایشی بعد از انجام تمرینات کاهش معنی‌داری در علایم ناشی از بی‌ثباتی کمر از خود نشان دادند (05/0 p< ). به علاوه بعد از انجام تمرینات نیز اختلاف معنی‌داری در علایم به دست آمده از بیماران مشاهده نشد.   نتیجه گیری: نتایج حاکی از این بود که هر دو روش درمانی می‌توانستند باعث کاهش درد و سایر علایم گردند و هر دو روش تأثیر یکسانی بر تظاهرات بالینی بی‌ثباتی عملکردی ستون فقرات کمری دارند. واژه‌های کلیدی: کمردرد، بی‌ثباتی عملکردی، تمرینات ثبات، آموزش درمانی پزشکی}, keywords_fa = {،کمردرد،بی‌ثباتی عملکردی،تمرینات ثبات،آموزش درمانی پزشکی}, url = {http://journal.rums.ac.ir/article-1-146-en.html}, eprint = {http://journal.rums.ac.ir/article-1-146-en.pdf}, journal = {Journal of Rafsanjan University of Medical Sciences}, issn = {1735-3165}, eissn = {2008-7268}, year = {2006} } @article{ author = {Abbasnegad, M. and Abbasnegad, A. and Afarinesh, A.}, title = {Changes in Blood Pressure and ECG Indices in Males Living Around Ravar, Feyz – Abad Lead Mine}, abstract ={}, Keywords = { Lead, EKG, BP}, volume = {5}, Number = {1}, pages = {37-44}, publisher = {Journal of Rafsanjan University of Medical Sciences}, title_fa = {تغییرات فشار خون و شاخص‌های نوار قلب در مردان ساکن حوالی معدن سرب فیض‌آباد راور}, abstract_fa ={    چکیده   زمینه و هدف: مسمومیت ناشی از سرب یکی از مشکلات سلامت عمومی بشر می‌باشد، زیرا که تغییر اندک حتی به میزان 10 میکروگرم بر میلی‌لیتر در غلظت سرب در خون می‌تواند منجر به ضایعات قابل توجهی در فعالیت‌های قلبی عروقی، اختلالات تشخیصی و رفتاری گردد. هدف از این تحقیق، مشخص کردن میزان اثرات آلودگی به سرب بر عملکرد قلبی عروقی افراد ساکن در حوالی معدن سرب فیض آباد می‌باشد.   مواد وروش‌ها: در مرحله اول تحقیق، غلظت سرب در آب و گیاهان منطقه مورد مطالعه تعیین شد و بر اساس یافته‌های این مرحله که نشان می‌دادند غلظت سرب در آب و گیاهان منطقه بالاتر از نرمال است، فرض شد که سرب موجود در منطقه می‌تواند وارد چرخه بیولوژیک ‌گردد سی مرد (سال 5±26) که در منطقه آلوده زندگی می‌کردند، به وسیله پرسش‌نامه به عنوان گروه آزمون انتخاب شدند. سپس اقدام به جمع‌آوری نمونه خون و تهیه نوار قلب از آن‌ها شد و در پایان نتایج با افراد مشابه که در معرض سرب بالا نبودند (گروه کنترل) مقایسه گردید.   یافته‌ها: نتایج حاکی از بالا بودن غلظت سرب در نمونه‌های آب، گیاه و خون افراد بود. فشار خون سیستولی، دیاستولی و ضربان قلب به صورت معنی‌دار در افراد گروه آزمونی بالاتربود (05/0 p< ) ولی شاخص‌های نوار قلب از جمله فاصله PQ ، قطعه ST ، قطعه TP ، زاویه قلب و ولتاژ موج R تغییرات معنی‌داری نشان ندادند.   نتیجه‌گیری: نتایج نشان می‌دهند که ترکیبات سرب در نزدیکی منطقه مورد مطالعه در حوالی معدن می‌توانند وارد چرخه زیستی شوند و بدین طریق توسط موجودات زنده از جمله انسان جذب شوند. و غلظت افزایش یافته سرب در انسان می‌تواند سیستم قلبی عروقی از جمله فشار خون و ضربان قلب را متأثر سازد.   واژه‌های کلیدی : سرب، نوار قلب، فشار خون}, keywords_fa = {،سرب،، نوار قلب، ، فشار خون}, url = {http://journal.rums.ac.ir/article-1-147-en.html}, eprint = {http://journal.rums.ac.ir/article-1-147-en.pdf}, journal = {Journal of Rafsanjan University of Medical Sciences}, issn = {1735-3165}, eissn = {2008-7268}, year = {2006} } @article{ author = {}, title = {The Removal of Chromium from Tannery Industries Effluent Using Aspergillus niger}, abstract ={Background and Objective: Tannery industries effluent contain 100-1000 mg/L Cr+3 and due to changing to Cr+6, its direct disposal into environment is potentiqlly hazardous and threaten the health of humans through contaminating to the environment. In the recent years, many studies have been carried out concerning the removal of heavy metals from synthetic effluent using fungi and algae. The aim of this study as a basic and applied, investigation is to assess the possibility of the growth of Aspergillus niger in tannery effluent and its role in removal of Chromium from these industrial wastes. Materials and Methods: Firstly the chemical quality of tannery effluent was assessed through measuring Cr3+, total organic Carbon (TOC), total kadjeldal Nitrogen (TKN), Phosphate and pH (based on the latest standard methods for examinations of water and waste water). The ratio of carbon to nitrogen was adjusted to the optimal rate (C/N=10) prior to inoculation of 0.04-0.24% (dry weight) of A.niger into the effluent samples contained 122.5-1102.5mg/L of initial chromium. The samples were placed in a shaking incubator at 300C, 150 rpm for 24 h. The rate of fungi biomass growth, the ratio of the grown fungi biomass to the chromium concentration and the percentage of chromium removal were then determined. Results: Findings of this experiment showed that the rate of fungi growth was increased in effluent that was initially contained 122.5 -1102.5 mg/L of Cr+3. However, effluent containing more than 1102.5 mg/L was able to stop the fungi growth. The best values of chromium removal (93.4% was observed at the initial concentration of 245mg/L (dry weight). Also the rate of biomass growth and the ratio of grown biomass to the chromium concentration were 0.4407 %  and 18 mg/mg Cr+3, respectively. Conclusion: A.niger has an optimal growth in the tannery effluent at the chromium concentration of 122.5–245 mg/L. Analysis of variance showed that the initial concentration of chromium in effluent and/or the amount of inocalm have a significant effect on the rate of biomass growth and chromium removal efficiency (p<0.001).The chromium removal efficiency and the ratio of fungi biomass to chromium concentration decreases when the concentration of chromium is higher than 245mg/L. Key words: Tannery industries, Aspergillus niger, Chromium removal}, Keywords = {Tannery industries, Aspergillus niger, Chromium removal}, volume = {5}, Number = {1}, pages = {45-50}, publisher = {Journal of Rafsanjan University of Medical Sciences}, title_fa = {زدایش کروم از فاضلاب صنایع چرم‌سازی با استفاده از سلول‌های زنده قارچ آسپرژیلوس نیجر در مقیاس آزمایشگاهی}, abstract_fa ={زمینه و هدف: فاضلاب صنایع چرم‌سازی حاوی 100 تا 1000 میلی‌گرم در لیتر کروم (III) است، که دفع مستقیم آن به محیط، به دلیل تبدیل به کروم (VI)، مخاطرات بهداشتی بسیاری را برای انسان و محیط زیست در پی دارد. در سال‌های اخیر مطالعات بسیاری در زمینه کاربرد قارچ‌ها و جلبک‌ها در حذف فلزات سنگین از پساب‌های صنعتی انجام شده است. هدف از این پژوهش، بررسی امکان رشد قارچ آسپرژیلوس نیجر (Aspergillus niger) و میزان کروم‌زدایی آن از پساب‌های دباغی می باشد. مواد و روش‌ها: در این پژوهش که از نوع بنیادی کاربردی است ابتدا کیفیت شیمیایی فاضلاب از طریق سنجش پارامترهای کروم (III)، کل کربن آلی، کل ازت کجلدال، فسفات وpH  مطابق با آخرین دستورالعمل استاندارد آزمایش‌های آب و فاضلاب مورد بررسی قرار گرفت. پس از تنظیم نسبت کربن به ازت در محدوده مناسب برای رشد قارچ‌ها (C/N=10)، به نمونه‌هایی از پساب با غلظت‌های اولیه کروم معادل mg/l5/1102-5/122، قارچ آسپرژیلوس نیجر در مقادیر مختلف 24/0-04/0 درصد (وزن خشک) تلقیح شد. نمونه‌‌ها در انکوباتور شیکر دار در دورrpm150 و دمای Cْ30 به مدت 24 ساعت قرار داده شدند. پس از طی این مدت میزان رشد توده سلولی قارچ، نسبت توده سلولی رشد یافته به غلظت کروم و میزان حذف کروم تعیین گردید. یافته‌‌ها: نتایج این تحقیق نشان داد که رشد قارچ در پسابی که غلظت اولیه کروم در آن معادل mg/l 5/612-5/122 بوده است، افزایش یافته و در غلظت بیش از mg/l5/1102 رشد قارچ متوقف می‌شود. بیشترین میزان حذف کروم معادل 9/93% در غلظت اولیه کروم معادل 245 میلی‌گرم در لیتر و بهترین میزان تلقیح (08/0%، وزن خشک) به دست آمد. میزان رشد توده سلولی و نسبت توده سلولی رشد یافته قارچ به غلظت کروم به ترتیب معادل 4407/0 (وزن خشک) و کروم (III) mg/mg  18 به دست آمد. نتیجه‌گیری: غلظت اولیه کروم در پساب و میزان تلقیح قارچ به تنهایی و با یکدیگر بر میزان رشد توده سلولی قارچ و راندمان حذف کروم به طور کاملاً معنی‌داری (001/0p<) مؤثر است. هم‌چنین با 95% اطمینان می‌توان گفت، در صورت افزایش غلظت اولیه کروم در پساب، نسبت میزان وزن خشک قارچ آسپرژیلوس نیجر به ازای هر میلی‌گرم غلظت کروم و درصد حذف کروم به طور معنی‌داری (R2 در محدوده 73/0 تا 91/0 بود) کاهش می‌یابد. واژه‌های کلیدی: فاضلاب چرم‌سازی، سلول‌های زنده قارچ آسپرژیلوس نیجر، زدایش کروم}, keywords_fa = {واژه‌های کلیدی: فاضلاب چرم‌سازی, سلول‌های زنده قارچ آسپرژیلوس نیجر, زدایش کروم}, url = {http://journal.rums.ac.ir/article-1-5407-en.html}, eprint = {http://journal.rums.ac.ir/article-1-5407-en.pdf}, journal = {Journal of Rafsanjan University of Medical Sciences}, issn = {1735-3165}, eissn = {2008-7268}, year = {2006} } @article{ author = {Tahan, N. and KhademiKalantari, Kh. and Nasaj, Gh.}, title = {The Effect of Cold on the Strength of Anterior Forearm Muscles}, abstract ={}, Keywords = {Muscle strength, Cryotherapy, Grip, Ice pack}, volume = {5}, Number = {1}, pages = {51-56}, publisher = {Journal of Rafsanjan University of Medical Sciences}, title_fa = {تأثیر سرما بر قدرت عضلات قدامی ساعد}, abstract_fa ={    چکیده   زمینه و هدف: سرما درمانی از دیرباز به عنوان یک روش معمول برای کاهش یا جلوگیری از ادم ناشی از ضربات مطرح بوده است. در دهه‌های اخیر مطالعات زیادی بر روی سایر اثرات سرما از جمله اثر آن بر روی میزان قدرت عضلات انجام گردیده که نتایج ضد و نقیضی به همراه داشته است. هدف از مطالعه حاضر پاسخ به این سؤال است که آیا سرما می‌تواند سبب تغییر در قدرت عضلانی گردد یا خیر.   مواد و روش‌ها: این مطالعه تجربی بر روی ۳۰ داوطلب با متوسط سن ٢٢ سال صورت گرفت. در شرایط استاندارد شده از داوطلب خواسته می‌شد عمل مشت کردن را با حداکثر قدرت انجام دهد. برای اعمال سرما ازکسیه یخ به مدت ۱۵ دقیقه که بر روی سطح قدامی ساعد قرار داده می‌شد استفاده گردید. حداکثر قدرت مشت کردن قبل و هم‌چنین در فواصل زمانی ۰ تا ۱٢۰ دقیقه بعد از اعمال سرما اندازه‌گیری شد.   یافته ‌ها: تغییر معنی‌داری (٠٠۱/٠ p < ) در قدرت مشت کردن افراد مورد مطالعه به دنبال اعمال سرما در زمان‌های متفاوت ایجاد گردید . قدرت عضلات قدامی ساعد بعد از اعمال سرما به سرعت کاهش یافت به طوری که بعد از ۱۰ دقیقه حداکثر افت قدرت را به میزان حدود ۱۸% شاهد بودیم. سپس به تدریج به قدرت مشت کردن افزوده شده به طوری که بعد از ۱٢۰ دقیقه به مقادیری حدود ۵% بیشتر از قدرت پایه قبل از اعمال سرما رسید.   نتیجه ‌گیری: با توجه به ازدیاد اندک قدرت عضلانی و تأخیر زمانی طولانی به نظر نمی‌رسد که سرما درمانی عضلات از این نظر دارای ارزش کاربردی در توانبخشی بیماران باشد ولی در ورزشکاران این ازدیاد قدرت می‌تواند حائز اهمیت باشد.   واژه‌های کلیدی: قدرت عضلانی، سرما درمانی، مشت کردن، کیسه یخ}, keywords_fa = {،قدرت عضلانی،سرما درمانی،مشت کردن،کیسه یخ}, url = {http://journal.rums.ac.ir/article-1-149-en.html}, eprint = {http://journal.rums.ac.ir/article-1-149-en.pdf}, journal = {Journal of Rafsanjan University of Medical Sciences}, issn = {1735-3165}, eissn = {2008-7268}, year = {2006} }