@article{ author = {}, title = {The Role of ATP-Sensitive Potassium Channels and Opioid Receptors on Cimetidine Antinociception in Mouse}, abstract ={Background: Recent studies  have shown  that  cimetidine (CIM) induces antinociception after intracerebroventricular administration in mouse. It also has an anti-inflammatory effect, but the underlying mechanism of CIM effect is not clear. This study was designed to evaluate antinociception effect of CIM by intraperitoneal injection (ip) and the role of ATP- sensitive potassium channels and opioid receptors. Materials and Methods: In this study 170 male mice (25-30g) were used. Tail flick model applied for evaluation the acute pain. The antinociception effect of CIM was studied by ip injection of 50 mg/kg and the role of opioid receptors was evaluated by subcutaneous administration of 2 mg/kg naloxone. The role of closing and opening effect of potassium channel in the antinociceptive effect of CIM were assessed by ip injection of minoxidil (2mg/kg) and glybenclamide (5mg/kg). The effect of CIM on the antinociceptive effect of morphine (5mg/kg) was also evaluated. Results: Our results showed that ip administration of CIM induces antinociception in Mice (p<0/05). Both Naloxone (mean 3.41) and Glybenclamide (mean 4.22) decreased the threshold of pain in mice (p=0.000), and minoxidil (mean 6.34) induced antinociception (p=0.003). However none of them had a significant effect on CIM antinociception (with the mean 8.14) .Also antinociceptive effect of morphine was significantly potentiated in CIM treated  group (p<0001). Conclusion: Peripheral antinoceptive effects of CIM is not related to opioid receptor and ATP sensitive potassium Channels . Key words: Antinociception, Cimetidine, Opioid receptor, ATP-Sensitive Ptassium channels  }, Keywords = {Antinociception, Cimetidine, Opioid receptor, ATP-Sensitive Ptassium channels}, volume = {3}, Number = {4}, pages = {207-214}, publisher = {Journal of Rafsanjan University of Medical Sciences}, title_fa = {نقش کانال‌های پتاسیمی حساس به ATP و گیرنده‌های اوپیوییدی بر اثرات ضددردی سایمتیدین در موش سوری}, abstract_fa ={سابقه و هدف: مطالعات اخیر نشان داده‌اند که سایمتیدین موجب عمل ضددردی به دنبال تزریق داخل بطن مغزی در موش صحرایی می‌شود و نیز عمل ضدالتهابی دارد اما مکانیسم عمل آ ن روشن نیست. هدف این مطالعه بررسی اثر ضددردی سایمتیدین به دنبال تزریق داخل صفاقی و تعیین نقش کانال‌های پتاسیمی حساس به ATP و گیرنده اوپیوییدی در ایجاد این اثر می‌باشد. مواد و روش‌ها: در این مطالعه از170 سر موش سوری نر با وزن 30-25 گرم و از مدلTail Flick  به عنوان مدل سنجش درد حاد استفاده گردید. در این تجربه فعالیت ضددردی سایمتیدین (50 میلی‌گرم در کیلوگرم) و نقش گیرنده اوپیوییدی به وسیله نالوکسان ( 2 میلی‌گرم در کیلوگرم) مورد مطالعه قرار گرفت. هم‌چنین نقش باز کننده و مسدود کننده کانال پتاسیم به وسیله مینوکسیدیل (2میلی‌گرم در کیلوگرم) و گلی‌بنکلامید (5 میلی‌گرم در کیلوگرم) در فعالیت ضددردی سایمتیدین بررسی گردید. اثر سایمتیدین بر فعالیت ضددردی مرفین (5 میلی‌گرم در کیلوگرم) نیز مورد مطالعه قرار گرفته است. تزریق داروها به صورت داخل صفاقی بوده به جز نالوکسان که زیر جلدی است. یافته‌ها: سایمتیدین به صورت داخل صفاقی اثر ضددردی داشت (05/0p<). نالوکسان (با میانگین 41/3) و گلی‌بنکلامید (با میانگین 22/4) واحد هر کدام به تنهایی موجب کاهش آستانه درد (مدت زمان تأخیر در کشیدن دم) در موش‌ها گردید (000/0p=) اما تأثیری بر ضددردی سایمتیدین نداشتند (به ترتیب با میانگین 02/8 و 84/6). مینوکسیدیل به تنهایی موجب افزایش آستانه درد گردید (با میانگین 34/6) (003/0p=) اما تاثیری بر اثر ضددردی سایمتیدین نداشت (با میانگین 14/8). هم‌چنین سایمتیدین به طور معنی‌داری اثر ضددردی مرفین را افزایش داد (با میانگین 94/11) (0001/0p=). نتیجه‌گیری: سایمتیدین به صورت تزریق محیطی نیز اثر ضددردی دارد که احتمالاً این اثر از طریق گیرنده اوپیوییدی و کانال پتاسیمی حساس به ATP اعمال نمی‌شود. واژه‌های کلیدی: ضددردی، سایمتیدین، گیرنده اوپیوییدی، کانال پتاسیمی حساس به ATP}, keywords_fa = {ضددردی, سایمتیدین, گیرنده اوپیوییدی, کانال پتاسیمی حساس به ATP}, url = {http://journal.rums.ac.ir/article-1-5412-en.html}, eprint = {http://journal.rums.ac.ir/article-1-5412-en.pdf}, journal = {Journal of Rafsanjan University of Medical Sciences}, issn = {1735-3165}, eissn = {2008-7268}, year = {2004} } @article{ author = {Sepehri, GR. and Sh.Dabiri, and Vosoogh, MR.}, title = {Comparison the Sensitivity of Microbial Agents Causing Urinary Tract Infections to Commonly Used Antibiotics in Kerman in the Years 1996 and 2000.}, abstract ={}, Keywords = {Urinary tract infection, Bacterial resistance, Antimicrobial agents, Kerman}, volume = {3}, Number = {4}, pages = {216-224}, publisher = {Journal of Rafsanjan University of Medical Sciences}, title_fa = {مقایسه میزان حساسیت عوامل میکروبی مولد عفونت‌های ادراری به آنتی‌بیوتیک‌های رایج مصرفی درشهر کرمان در سال‌های 1375 و 1379}, abstract_fa ={ خلاصهسابقه و هدف: عفونت‌های مجاری ادراری جزو شایع‌ترین عفونت‌های بیماران سرپایی و بیماران بستری در بیمارستان هستند، که مقاومت رو به افزایشی را نسبت به آنتی‌بیوتیک‌ها نشان می‌دهند. هدف مطالعه حاضر مقایسه فراوانی و میزان حساسیت عوامل میکروبی مولد عفونت‌های ادراری به آنتی‌بیوتیک‌های رایج مصرفی در سال‌های1375 و 1379 در شهر کرمان می‌باشد. مواد و روش‌ها: نمونه‌های ادراری 300 بیمار در سال 1375 و 251 بیمار مراجعه کننده به آزمایشگاه‌های تشخیص طبی شهر کرمان در سال 1379 به طور تصادفی انتخاب و کشت داده شد و عوامل میکروبی مولد عفونت‌های ادراری جداسازی شد. سپس حساسیت آن‌ها به 8 داروی ضد میکروبی با روش disc-diffusion سنجیده شد.یافته‌ها: شیوع عفونت ادراری در زنان زیادتر بود (7/85%). اشریشیاکلی (7/73% درسال 1379) شایع‌ترین عامل عفونت‌های ادراری بود و سپس سوش‌های آنتروباکتر، کلبسیلا، پسودوموناس، استافیلوکوک و پروتئوس در درصد کمی از بیماران جدا گردیدند. سیپروفلوکساسین مناسب ترین دارو بر علیه اشریشیاکلی در عفونت‌های ادراری در شهرکرمان بود (میزان حساسیت 8/91%). اشریشیاکلی مقاومت بالایی را نسبت به آمپی‌سیلین (1/91%)، کوتریموکسازول (5/66%) و جنتامایسین (3/63%) نشان داد. سیپروفلوکساسین تنها داروی ضد میکروبی مناسب بر علیه کلبسیلا بود (حساسیت100 درصد) ولی کلبسیلا مقاومت بالایی را نسبت به آمپی‌سیلین (4/94%)، جنتامایسین (4/68%) و نیتروفورانتوئین (4/68%) نشان داد .هم‌چنین سوش‌های آنتروباکتر به سیپروفلوکساسین کاملاً حساس بودند (حساسیت 100 درصد) اما مقاومت بالایی را نسبت به جنتامایسین (5/73%) و کوتریموکسازول (6/68%) نشان دادند. میزان مقاومت عوامل میکروبی مولد عفونت‌های ادراری به جنتامایسین در سال 1379 به طور معنی‌داری بیشتر از 1375 بود.نتیجه‌گیری: پژوهش حاضر نشان داد که مقاومت اشریشیاکلی مقاومت میکروبی بالایی را نسبت به اکثر آنتی‌بیوتیک‌های رایج مصرفی نشان داد. میزان مقاومت میکروبی به آنتی‌بیوتیک‌ها در سال 1379 تفاوت معنی‌داری را با سال 1375 نشان نداد و تنها میزان مقاومت میکروبی به جنتامایسین در سال 1379 افزایش معنی‌داری پیدا کرد.واژه‌های کلیدی: عفونت مجاری ادراری، مقاومت میکروبی، داروهای ضد میکروبی، کرمان}, keywords_fa = {،عفونت مجاری ادراری،مقاومت میکروبی،داروهای ضد میکروبی،کرمان}, url = {http://journal.rums.ac.ir/article-1-20-en.html}, eprint = {http://journal.rums.ac.ir/article-1-20-en.pdf}, journal = {Journal of Rafsanjan University of Medical Sciences}, issn = {1735-3165}, eissn = {2008-7268}, year = {2004} } @article{ author = {Ghandehari, K. and Afshar, M.}, title = {Evaluation of Risk and Protective Factors in Parkinsonian Patients Referring to Neurology Clinic of Southern Khorasan (UMS) in the Years 2002-2003}, abstract ={}, Keywords = {Parkinson, Risk factors, Protective factors}, volume = {3}, Number = {4}, pages = {225-231}, publisher = {Journal of Rafsanjan University of Medical Sciences}, title_fa = {بررسی عوامل خطرساز و محافظت کننده در بیماران پارکینسونی مراجعه کننده به درمانگاه اعصاب دانشگاه علوم پزشکی خراسان جنوبی در سال‌های 1382-1381}, abstract_fa ={ خلاصهسابقه و هدف : عوامل شخصی و محیطی در ایجاد و پیش‌گیری از بیماری پارکینسون تاثیر گذارند. در مطالعه حاضر برخی از این عوامل از قبیل جنس، سابقه خانوادگی بیماری پارکینسون، شغل کشاورزی، تحصیلات، سابقه ضربه به سر، مصرف سیگار، مصرف آب چاه، مصرف زیاد دانه‌های روغنی، تماس با حشره کش‌ها و سموم نباتی بررسی می‌شوند.مواد و روش‌ها: در این مطالعه موردی - شاهدی 100 بیمار پارکینسونی و 200 فرد غیرپارکینسونی هم‌سن مراجعه کننده به درمانگاه اعصاب دانشگاه علوم پزشکی بیرجند درخراسان جنوبی در سال‌های 1382-1381 بررسی شده‌اند. تشخیص بیماری پارکینسون توسط متخصص بیماری‌های مغز و اعصاب بوده و عوامل شخصی و محیطی بیان شده فوق در پرسش‌نامه ثبت شدند. از آزمون‌های فیشر و مربع کای برای تحلیل آماری استفاده شد.یافته‌ها: 68 % بیماران پارکینسونی و 53% گروه شاهد مرد بودند. سابقه خانوادگی بیماری پارکینسون (012/0=p)، شغل کشاورزی (021/0=p)، با سوادی (03/0=p)، استرس (013/0=p) و مصرف آب چاه 021/0=p به طور معنی‌داری در گروه پارکینسونی بیشتر بود. استعمال دخانیات (007/0=p) و مصرف زیاد دانه‌های روغنی (001/0=p) به طور معنی‌داری در گروه شاهد بیشتر بود. فراوانی نسبی تماس با حشره کش‌ها و سموم نباتی و هم‌چنین سابقه ضربه به سر در دو گروه تفاوت معنی‌داری نداشت.نتیجه‌گیری: سابقه خانوادگی بیماری پارکینسون، شغل کشاورزی، باسوادی، استرس و مصرف آب چاه به عنوان عوامل خطرساز بیماری پارکینسون مطرح است. مصرف سیگار و دانه‌های روغنی می‌تواند عوامل محافظت کننده در مقابل بیماری پارکینسون باشند.واژه‌های کلیدی: پارکینسون، عوامل خطرساز، عوامل محافظت کننده، خراسان جنوبی}, keywords_fa = {،پارکینسون،عوامل خطرساز،عوامل محافظت کننده،خراسان جنوبی}, url = {http://journal.rums.ac.ir/article-1-21-en.html}, eprint = {http://journal.rums.ac.ir/article-1-21-en.pdf}, journal = {Journal of Rafsanjan University of Medical Sciences}, issn = {1735-3165}, eissn = {2008-7268}, year = {2004} } @article{ author = {Abdollahi, SH. and Mahmoudzadeh, A. and Bahadoran, M.}, title = {Evaluation of ELISA Method Using the Excreted / Secreted Antigens of Toxoplasma for Toxoplasmosis Serodiagnosis in Rat}, abstract ={  Evaluation of ELISA Method Using the Excreted / Secreted Antigens of Toxoplasma for Toxoplasmosis Serodiagnosis in Rat       SH. Abdollahi PhD1*, A.Mahmoudzadeh PhD2, M. Bahadoran MSc 3     1 Assistant Professor, Dept. of Microbiology, Faculty of Medicine, Rafsanjan University of Medical Sciences, Rafsanjan, Iran   2- Associated Professor, Dept. of Micribiology, Faculty of Medic ine, Baghiatallah University, Tehran, Iran   3- Academic Member, Dept of Microbiology, Faculty of Medicine, Rafsanjan University of Medical Sciences, Rafsanjan, Iran     Background: Many studies have reported that Toxoplasma gondii excreted/secreted antigens (E/SA) appear to be a suitable marker for toxoplasmosis serodiagnosis. Most of those studies have used E/SA obtained from supernatent of toxoplasma cell culture, or by incubating tachyzoites in cell free media (RPMI- 1640). The present study, evaluated the ELISA method, using the components of peritoneal fluid of infected mice (as another source of E/SA), for toxoplasmosis diagnosis in rat.   Materials and Methods: Peritoneal fluids of infected mice by interaperitoneal inoculation (IP) with toxoplasma tachyzoits were collected after 3 days of infection and centrifuged at 750×g for 15 min, then the supernatant was precipitated with ammonium solphate soulution (30% saturated)   Forty noninfected (male) rats (7-10 weeks old) were injected with 4 × 106 toxoplasma tachyzoits IP and their serum samples were collected at 8, 15, 22 and 60 days after the infection. Then 10 samples from each day were tested by Dye- test. The sera of 15 and 60 days after infection of all animals were selected as suitable samples. Then the sera of these days were tested by the dye-test and ELISA using E/SA.   Results: The cut-off point of ELISA with 99% confidence was found to be 0.33 and optical density (OD) of all the sera samples of 15 and 60 days after infection and 2 negative sera were over than test cut-off. Moreover, sensitivity and specificity of the method were determined to be 100% and 95%, respectively.   Conclusion: Our findings showed that ELISA in the condition of using ammonium sulphate precipitation has a good enough sensitivity and specificity for toxoplasmosis diagnosis in rat.       Key words: Toxoplasmosis, Excreted/Secreted Antigens, ELISA, Toxoplasma Gondii    *Corresponding author Tel: (0391) 5234003, Fax:(0391)5225209, E-mail:habdollahi38@yahoo.com   Journal of Rafsanjan University of Medical Sciences and Health Services, 2004, 3(4):232-242}, Keywords = {}, volume = {3}, Number = {4}, pages = {232-242}, publisher = {Journal of Rafsanjan University of Medical Sciences}, title_fa = {ارزیابی روش الایزا با استفاده از آنتی‌ژن‌های دفعی – ترشحی توکسوپلاسما برای تشخیص توکسوپلاسموزیس در موش صحرایی}, abstract_fa ={ خلاصهسابقه وهدف: با توجه به گزارش‌های قبلی، به نظر می‌رسد آنتی‌ژن‌های دفعی – ترشحی(E/SA)  توکسوپلاسما گوندی نشانگرهای مناسبی برای تشخیص توکسوپلاسموزیس با روش‌های سرولوژی باشند. در مطالعات قبلی معمولاً مایع رویی کشت سلولی توکسوپلاسما یا محیط کشت RPMI-1640 که تاکی‌زوئیت‌های تک یاخته در آن انکوبه شده بودند، به عنوان ترکیب حاوی E/SA استفاده شده‌اند. این مطالعه به منظور ارزیابی روش الایزا با استفاده از مایع صفاق موش سفید کوچک آزمایشگاهی آلوده به توکسوپلاسما (یکی از ترکیبات حاوی آنتی‌ژن‌های دفعی – ترشحی توکسوپلاسما) به عنوان آنتی‌ژن، برای تشخیص توکسوپلاسموزیس در موش صحرایی صورت گرفت.مواد و روش‌ها: مایع صفاق موش سفید کوچک آزمایشگاهی که 3 روز قبل به طریق تزریق داخل صفاقی با تاکی‌زوئیت‌های توکسوپلاسما آلوده شده بود، کشیده شد و با دور ×g750 به مدت 15 دقیقه سانتریفوژ گردید سپس رسوب سولفات آمونیوم اشباع (30%) (ترکیب حاوی آنتی‌ژن‌های دفعی – ترشحی) از مایع ‌رویی آن تهیه شد.40 سر موش صحرایی نر با سن 10-7 هفته و غیرآلوده به توکسوپلاسما)   Dye - Testمنفی( انتخاب و به هر کدام 106×4 تاکی‌زوئیت توکسوپلاسما از طریق داخل صفاقی تزریق گردید. به منظور انتخاب نمونه سرم مناسب از مراحل سیر آلودگی، سرم روزهای 8، 15، 22 و 60 بعد از آلودگی موش‌های صحرایی تهیه شد در مرحله بعد نمونه‌های سرم روزهای فوق مربوط به10 سر از آن‌ها به روش dye-test و سرم روزهای 15 و 60 تمام حیوانات بعد از آلودگی نیز به عنوان نمونه‌های مناسب هم به روش dye-test و هم به روش الایزا با استفاده از ترکیب حاوی E/SA تهیه شده به طریق مورد نظر در این مطالعه، آزمایش شدند.یافته‌ها: با توجه به نتایج آزمایش سرم روزهای مختلف موش‌های صحرایی آلوده، سرم روز 15 و60 به عنوان نمونه‌های مناسب انتخاب شدند تحت شرایط مورد نظر در این بررسی، Cut-off تست الایزا با 99% اطمینان برابر 33/0 تعیین گردید که میزان جذب نوری تمام نمونه سرم‌های روزهای 15 و 60 آلودگی و هم‌چنین دو مورد از سرم‌های منفی بالاتر از آن بدست آمد. ویژگی و حساسیت آزمون نیز به ترتیب 95% و 100% تعیین شد.نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه نشان ‌داد که روش الایزا تحت شرایط مورد نظر در این مطالعه و با استفاده از رسوب سولفات آمونیوم اشباع (30%) مایع صفاق موش سفید کوچک آزمایشگاهی آلوده به توکسوپلاسما، آزمون نسبتاً مناسبی برای تشخیص توکسوپلاسموزیس در مدل حیوانی مورد مطالعه می‌باشد.واژه‌های کلیدی: توکسوپلاسموزیس، الایزا، آنتی‌ژن‌های دفعی - ترشحی، توکسوپلاسما گوندی}, keywords_fa = {،توکسوپلاسموزیس، الایزا،آنتی‌ژن‌های دفعی،ترشحی،توکسوپلاسما گوندی}, url = {http://journal.rums.ac.ir/article-1-22-en.html}, eprint = {http://journal.rums.ac.ir/article-1-22-en.pdf}, journal = {Journal of Rafsanjan University of Medical Sciences}, issn = {1735-3165}, eissn = {2008-7268}, year = {2004} } @article{ author = {Taherian, AA. and Rashidy-Pour, A. and Vafaei, AA. and Jarrahi, M. and Miladi-Gorgi, H. and Emami-Abarghooii, M. and Sadeghi, H.}, title = {Effect of Aqueous Extract of the Coriandrum Sativum Seed on the Reduction of Acute and Chronic Pain in Mice}, abstract ={}, Keywords = {Acute and Chronic Pain, Coriandrum Sativum, Formalin Test, Mice}, volume = {3}, Number = {4}, pages = {243-249}, publisher = {Journal of Rafsanjan University of Medical Sciences}, title_fa = {اثر عصاره آبی تخم گیاه گشنیز بر کاهش درد حاد و مزمن در موش سوری}, abstract_fa ={ خلاصهسابقه و هدف: نتایج حاصل از مطالعات قبلی دال بر این است که عصاره گیاه گشنیز (Coriandrium Sativum) احتمالاً در تعدیل درد در انسان و حیوان دخالت دارد. هدف این پژوهش بررسی اثر گشنیز بر درد حاد و مزمن (در مدل آزمون فرمالین) درموش سوری ‌بود. مواد و روش‌ها: در این مطالعه، موش‌های نر سوری نژاد آلبینو (35 سر در گروه‌های 7 تایی) با وزن 25 تا30 گرم مورد استفاده قرار گرفتند. در گروه‌های آزمایش عصاره گشنیز با دوزهای 100 و 200 میلی‌گرم به ازای هرکیلوگرم وزن و در گروه حلال با هم حجم آن سالین به صورت داخل صفاقی 30 دقیقه قبل از آزمون فرمالین به همه موش‌ها تزریق شد. ملاک‌های ارزیابی درد در آزمون فرمالین شامل مدت زمان لیسیدن اندام و بالا نگه داشتن آنها در طی مراحل حاد (5 دقیقه اول) و مزمن (15 تا 40 دقیقه) بعد از تزریق فرمالین (25 میکرولیتر از محلول 5%) در کف پای راست حیوان بود. یافته‌ها: نتایج نشان داد که عصاره گشنیز در هر دو دوز تزریقی به طور معنی‌داری زمان پاسخ‌دهی حیوانات به محرک‌های دردزا را در درد حاد و مزمن در مدل آزمون فرمالین کاهش می‌دهد (01/0p<)، به طوری که دوز 100 میلی‌گرم به ازای هر کیلوگرم به میزان 82/0 و دوز 200 میلی‌گرم به ازای هر کیلوگرم به میزان 91/0 درد حاد و مزمن را کاهش داده‌اند.نتیجه‌گیری: یافته‌های این مطالعه نشان می‌دهد که عصاره گیاه گشنیز سبب کاهش درد حاد و مزمن (افزایش بی‌دردی) به دنبال تزریق فرمالین می‌شود. برای پی‌بردن به مکانیسم‌های ضددردی عامل فوق لازم است مطالعات بیشتری انجام شود.واژه‌های کلیدی: درد حاد و مزمن، گشنیز، آزمون فرمالین، موش}, keywords_fa = {،درد حاد و مزمن ، گشنیز، آزمون فرمالین،موش}, url = {http://journal.rums.ac.ir/article-1-32-en.html}, eprint = {http://journal.rums.ac.ir/article-1-32-en.pdf}, journal = {Journal of Rafsanjan University of Medical Sciences}, issn = {1735-3165}, eissn = {2008-7268}, year = {2004} } @article{ author = {Lotfi, A.S. and Faraji, F. and Allameh, A. and Mohsenifar, A. and RashdiNejad, HR. and Mahmoodi, M.}, title = {Interaction of Human Serum alpha-1-Antitrypsin and Low Density Lipoprotein "a Perspective to the Relation of Liver and Heart diseases"}, abstract ={  Interaction of Human Serum alpha-1-Antitrypsin and Low Density Lipoprotein "a Perspective to the Relation of Liver and Heart diseases"   A.S. Lotfi PhD1*, F. Faraji MSc2, A. Allameh PhD3, A. MohsenifarMSc4, HR. Rashdi Nejad MD5, M. Mahmoodi PhD6   1- Associate Professor in Clinical Biochemistry, Faculty of Medical Sciences, Tarbiat Modarres University, Tehran, Iran   2- MSc. in Clinical Biochemistry, Faculty of Medical Sciences, Tarbiat Modarres University, Tehran, Iran   3- Professor of Clinical Biochemistry, Faculty of Medical Sciences, Tarbiat Modarres University, Tehran, Iran   4- Ph.D Student of Clinical Biochemistry, Faculty of Medical Sciences, Tarbiat Modarres University, Tehran, Iran   5- Assistant Professor of Cardiology, Faculty of Medicine, Rafsanjan University of Medical Sciences, Rafsanjan, Iran   6- Associated Professor of clinical Biochemistry, Faculty of Medicine, Rafsanjan University of Medical Sciences, Rafsanjan, Iran     Background: Alpha-1-antitrypsin (AAT) is one of the important plasma antiserins proteases. This protein is the major inhibitor of leucocytes elastases and plays a crucial role in protecting the pulmonary tissue from elastolytic destruction. ApoB100, is an apoprotein that exist in the low density lipoprotein, and provides structural integrity and functions as a ligand mediating the cellular association and uptake of LDL-C by tissues. Alpha 1-antitrypsin and apoB100, are two proteins that are produced in the liver, can be bound to each other in serum, and affect LDL-C uptake by tissues.   Materials and Methods: In the present study, 21 serum for the formation of AAT-LDL complex were investigated initially. All samples were phenotyped by use of isoelectrofocusing using standard serua. We also determined LDL-C level and lipid profile by enzymatic method. Sera AAT activities (TIC) were measured by spectrophotometric method by the use of trypsin enzyme and BAPNA as substrate. The AAT-LDL complex in samples with different LDL-C and AAT activities, was investigated by sandwich ELISA method using anti-apoB antibody and anti AAT monoclonal antibody.   Results: The results of this study showed that the AAT-LDL complex is formed in serum with normal and abnormal AAT phenotypes and these preliminary data indicated the different level of complex in different samples. The average of the complex absorbance was 65% in all samples. This showed that at least a part of AAT and LDL interacted with an acceptable concentration.   Conclusion: It has been concluded that AAT-LDL complex level in sera of patients with liver disease due to AAT deficiently may correlate with the atherosclerosis. Further studies are needed to show the association of AAT and LDL-C and AAT-LDL complex formation, in various diseases specially heart and liver diseases.     Key words: Alpha 1-antitrypsin, AAT deficiency, Low density Lipoprotein, AAT-LDL complex , Heart diseases   *Corresponding author Tel: (021) 8011001, Fax: (021)8006544, E-mail: lotfi_ab@modares.ac.ir   Journal of Rafsanjan University of Medical Sciences and Health Services, 2004, 3(4): 250-257}, Keywords = {Alpha 1-antitrypsin, AAT deficiency, Low density Lipoprotein, AAT-LDL complex , Heart diseases}, volume = {3}, Number = {4}, pages = {250-257}, publisher = {Journal of Rafsanjan University of Medical Sciences}, title_fa = {بررسی وجود میان‌کنش آلفا 1- آنتی‌تریپسین و لیپوپروتئین‌های با دانسیته کم در سرم انسان «چشم‌اندازی به ارتباط بیماری‌های کبد و قلب»}, abstract_fa ={ خلاصهسابقه و هدف:آلفا 1- آنتی‌تریپسین (AAT) یکی از آنتی سرین‌ پروتئازهای مهم پلاسماست.apoB100 هم آپوپروتئین موجود در لیپوپروتئین با دانسیته کم (LDL-C) می‌باشد،که به عنوان یک واسطه در اتصال و برداشت LDL-C توسط بافت‌ها اهمیت دارد، بخشی از AAT و apoB100 می‌تواند در سرم به هم متصل شده و سپس در برداشت LDL-C توسط بافت‌ها مؤثر باشد. هدف این پژوهش میزان بر هم کنش این دو پروتئین در سرم بیماران قلبی و مبتلایان به نقص AAT  بود؛که می‌تواند چشم‌اندازی به درک صحیح‌تر ارتباط بیماری‌های قلب و کبد باشد.مواد و روش‌ها:برای بررسی میان‌کنش AAT و  LDL-Cو تشکیل کمپلکس، 21 نمونه سرم انسانی تهیه و همه نمونه‌ها بروش الکتروفورز کانونی و با استفاده از سرم‌های استاندارد AAT تعیین فنوتیپ شدند. سپس در این نمونه‌ها میزان LDL-C و سایر چربی‌ها به روش آنزیماتیکی و فعالیت AAT سرم به روش اسپکتروفتومتری با استفاده از آنزیم تریپسین و سوبسترای بنزوییل آرژینین پارانیترو آنیلید (BAPNA) اندازه‌گیری شد. برای تأیید وجود کمپلکس AAT-LDL در نمونه‌های سرم با میزان LDL-C‌های مختلف و فعالیت‌های متفاوت AAT از روش الایزای ساندویچی با به کارگیری آنتی بادی‌های ضد apoB و AAT استفاده شد.یافته‌ها: تشکیل کمپلکس AAT-LDL در نمونه‌های سرم با فنوتیپ طبیعی و غیرطبیعی AAT با مقادیر مختلف تأیید گردید میانگین میزان جذب کمپلکس در کل نمونه‌ها 65% بود.این امر حاکی از آن است که حداقل بخشی از AAT و LDL  توانسته اند با غلظت قابل قبولی با هم میانکنش داشته باشند   نتیجه‌گیری: با توجه به این که با روش فوق شواهدی دال بر وجود کمپلکس‌و به عبارتی کنش بین LDL-C و AAT بدست آمد، با مطالعات بیشتر می‌توان پیش ‌بینی کرد که AAT می‌تواند با LDL-C به عنوان عامل خطر بیماری‌های قلبی به نوعی مرتبط باشد.واژه‌های کلیدی: کمپلکس AAT-LDL، نقص AAT، بیماری‌های قلبی، ATT،  LDL-C، آلفا-1-آنتی‌تریپسین، لیپوپروتئین با دانسیته کم}, keywords_fa = {،کمپلکس AAT-LDL،نقص AAT،بیماری‌های قلبی،ATT،LDL-C،آلفا-1-آنتی‌تریپسین،لیپوپروتئین با دانسیته کم}, url = {http://journal.rums.ac.ir/article-1-33-en.html}, eprint = {http://journal.rums.ac.ir/article-1-33-en.pdf}, journal = {Journal of Rafsanjan University of Medical Sciences}, issn = {1735-3165}, eissn = {2008-7268}, year = {2004} } @article{ author = {MoshtaghiKashanian, GR. and Ahmadi, A. and HayatBakhsh, MM.}, title = {The Role of Parathyroid Hormone on Stature in Major Beta-Thalassemic Patients}, abstract ={  The Role of Parathyroid Hormone on Stature in Major Beta-Thalassemic Patients     GR. Moshtaghi Kashanian PhD 1 , A. Ahmadi MD2, MM. Hayat Bakhsh MD3     1- Assistant professor, Dept. of Biochemistry, Faculty of Medicine, University of Medical Sciences, Kerman, Iran   2- Professor of Pediaterics, University of Medical Sciences, Kerman, Iran   3- Assistant professor of Internal Medicine, Faculty of Medicine, University of Medical Sciences, Kerman, Iran   Background: Bone changes are typical complications of thalassaemia major, with unknown pathogenesis. There are only a few studies concerning mineral metabolism and parathyroid hormone (PTH) level in the patients whit this disorder, but the number of cases are limited and results are controversial. Since there are many major beta-thalassemic patients in Kerman area, the present study investigated the related factors in bone metabolism of these patients including PTH, ionized calcium, inorganic phosphate, and alkaline phosphatase level in patients with different age.   Material and Methods: In a cross sectional study, blood samples (5ml) were collected from 200 patients refferiry to the thalassemia clinic for blood transfusion. The patients were divided into five different age groups (<2, 3-7, 8-12, 13-16 and 17-24 years), and their results were compared with the results obtained from 83 healthy subjects as control group. Furthermore, a questionnaire was filled by a physician for all the patients and the control group, which included height, weight, and clinical symptoms of calcium deficiency. For comparison of height and weight, patients were divided into 24 groups according to their age.   Results: Analysis of data showed significant decreases (p<0.001) in serum level of PTH and calcium of all the patients, while there were significant increases in the level of the inorganic phosphate of them (p<0.01). Furthermore, alkaline phosphatase was increased significantly (p<0.05) only in the children < 2 years, compared with the respective control group, while there were no significant changes among the other age groups. Symptoms of calcium deficiency such as paraesthesia were detected in 28%, muscular spasm in 7%, and seizure in 7.5% of the patients. Statistically, only one year old patients had normal height and weight, while significant decreases were detected for the other age groups (p< 0.05), which became more predominant in the older patients (p<0.001).   Conclusion : The present study indicated that the lower secretion of PTH following the deposition of iron in different tissues (89.5% of the patients had ferritin level of above 1500 ng/ml, and 91% had no regular desfral use), that causes the reduction of ionized calcium, and increase of inorganic phosphate. Furthermore, Low level of PTH leads to impaired metabolism of calcium and phosphate, and lower stature and body weight of these patients.     Key words: b -thalassaemia major, Parathyroid, Hormone Ionized calcium, Inorganic phosphate, Alkaline phosphatase, Stature, Weight     *Corresponding author Tel:(0341)3221662,Fax:(0341)3221671, E-mail: MoshtaghiKashanian@hotmail.com   Journal of Rafsanjan University of Medical Sciences and Health Services, 2004, 3(4): 258-266}, Keywords = {b -thalassaemia major, Parathyroid, Hormone Ionized calcium, Inorganic phosphate, Alkaline phosphatase, Stature, Weight}, volume = {3}, Number = {4}, pages = {258-266}, publisher = {Journal of Rafsanjan University of Medical Sciences}, title_fa = {نقش هورمون پاراتیرویید بر قامت بیماران مبتلا به بتاتالاسمی ماژور}, abstract_fa ={خلاصهسابقه و هدف: تغییرات استخوانی یکی ازعوارض بیماری بتاتالاسمی ماژور است که هنوز دلیل آن مشخص نمی‌باشد. تنها در چندین گزارش متابولیسم مواد معدنی استخوانی و هورمون پاراتیرویید (PTH) در این بیماران مورد بررسی قرار گرفته است، با در نظر گرفتن این نکته که تعداد بیماران تالاسمی ماژور در منطقه کرمان زیاد می‌باشند، در این پژوهش به بررسی عوامل مؤثر در متابولیسم استخوانی شامل هورمون پاراتیرویید، کلسیم یونیزه، فسفر معدنی، و آنزیم فسفاتاز قلیایی این بیماران در گروه‌های سنی مختلف پرداختیم. مواد وروش‌ها: در یک مطالعه مقطعی، از 200 بیمار که جهت دریافت خون به درمانگاه تالاسمی کرمان مراجعه ‌نمودند، مقدار5 میلی لیتر خون گرفته شد. بیماران به پنج گروه سنی (کمتر یا مساوی 2 سال، 7-3، 12-8، 16-13 و 24-17 ساله) تقسیم شدند، و نتایج آنان با نتایج 83 فرد سالم مقایسه گردید. به علاوه، پرسش‌نامه‌ایی برای تمام بیماران و گروه کنترل که شامل اطلاعاتی از قبیل میزان قد، وزن و علایم کمبود کلسیم بود، توسط پزشک تکمیل گردید. برای بررسی آماری قد و وزن، بیماران به 24گروه بر اساس سن آنان تقسیم گردیدند.یافته‌ها: نتایج آماری نشان داد که غلظت سرمیPTH  و کلسیم یونیزه گروه‌های بیمار در مقایسه با گروه‌های کنترل کاهش یافته (001/0p<)، در صورتی که غلظت سرمی فسفر معدنی آنان افزایش نشان ‌داد (01/0p<). به علاوه، آنزیم فسفاتاز قلیایی بیماران تنها در گروه کودکان کمتر یا مساوی دو سال، به طور معنی‌داری  بیشتر از گروه کنترل می‌باشد (05/0p<)، و در دیگر گروه‌ها تفاوت‌ها معنی‌دار نبود. علایم کمبود کلسیم شامل احساس خارش در عضلات در 28 %، گرفتگی عضلات در 7%، و تشنج در 5/7 % بیماران مشاهده گردید. مقایسه آماری قد و وزن بیماران و گروه‌های کنترل نشان داد که تنها بیماران زیر یک سال دارای قد و وزن طبیعی بودند و قد و وزن دیگر بیماران در مقایسه با گروه‌های کنترل تفاوت معنی‌داری نشان داد (05/0p<)، که با افزایش سن این تفاوت‌ها واضح تر بودند (001/0p<). نتیجه‌گیری: 5/89 % بیماران دارای فریتنی بیشتر از 1500 نانوگرم در میلی‌لیتر بوده، و 91% آن‌ها مصرف دسفرال‌آمین منظمی نداشتند، بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که عدم ترشح کافی PTH که به دنبال افزایش رسوب آهن در بافت‌ها پدیدار می‌گردد، دلیل کاهش کلسیم یونیزه و افزایش فسفر این بیماران می‌باشد. و همین تغییرات می‌تواند احتمالاً یکی از علل کوتاهی قد و کاهش وزن بیماران مذکور باشد.واژه‌های کلیدی: بتا تالاسمی ماژور، هورمون پاراتیرویید، کلسیم، فسفات، فسفاتاز قلیایی، قامت، وزن}, keywords_fa = {}, url = {http://journal.rums.ac.ir/article-1-34-en.html}, eprint = {http://journal.rums.ac.ir/article-1-34-en.pdf}, journal = {Journal of Rafsanjan University of Medical Sciences}, issn = {1735-3165}, eissn = {2008-7268}, year = {2004} } @article{ author = {Zolala, F. and Ayatollahi, SAR. and Ayatollahi, SMT and Shahriary, M.}, title = {Determination the Inducing Factors of Acute Lymphoblastic Leukemia in Children Under 15 Years Old in Fars Province in the Year 2001}, abstract ={}, Keywords = { Lymphoblastic Leukemia, Children, Fars province}, volume = {3}, Number = {4}, pages = {267-275}, publisher = {Journal of Rafsanjan University of Medical Sciences}, title_fa = {تعیین عوامل مؤثر در ایجاد سرطان خون با منشاء لنفوبلاست حاد در کودکان زیر 15 سال استان فارس در سال 1379}, abstract_fa ={خلاصهسابقه و هدف: در کشورهای صنعتی سرطان‌ها مهم‌ترین علت مرگ و میر ناشی از بیماری شناخته می‌شود و سرطان خون دسته‌ای از اختلالات نئوپلاستیک است علت ایجاد دقیق سرطان مشخص نیست ولی در بعضی تحقیقات ارتباط برخی از عوامل با ایجاد بیماری نشان داده شده است. در این مطالعه بعضی عوامل مؤثر در ایجاد سرطان خون در کودکان و علت ایجاد کننده آن را در استان فارس مورد بررسی قرار داده‌ایم.مواد و روش‌ها: با توجه به این که این بیماری یک بیماری نادر به شمار می‌رود، روش پیشنهادی مطالعه مورد - شاهدی است. پس از تعیین حجم نمونه 93 بیمار و 186 شاهد که از لحاظ سن و جنس و محل سکونت جور شده‌اند در نظر گرفته شد. روش جمع‌آوری اطلاعات، مصاحبه رو در رو با مادران بیماران و پر کردن پرسش‌نامه توسط پژوهش‌گر بود. پس از جمع‌آوری اطلاعات، داده‌ها با استفاده از روش رگرسیون لجستیک و نرم‌افزار EGRET و  SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته‌ها: بر اساس این مطالعه متغیرهای سابقه مصرف دارو در حین بارداری، سابقه خانوادگی ابتلا به سرطان، سابقه برخورد کودک با اشعه، تغذیه از شیر مادر با ایجاد سرطان ارتباط داشتند (05/0p<) و در نهایت پس از انجام آزمون چند متغیره، دو متغیر سابقه مصرف دارو در حین بارداری (001/0p<) و سابقه خانوادگی از بیماری (01/0p<) رابطه معنی‌داری نشان دادند.نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج بالا به نظر می‌رسد عوامل مؤثر در ایجاد بیماری می‌تواند عوامل ژنتیکی و محیطی باشد و آگاهی بر این امر در پیشگیری می‌تواند مؤثر باشد.واژه‌های کلیدی: سرطان خون لنفوبلاستیک‌، کودکان، استان فارس }, keywords_fa = {،سرطان خون لنفوبلاستیک‌،کودکان،استان فارس}, url = {http://journal.rums.ac.ir/article-1-35-en.html}, eprint = {http://journal.rums.ac.ir/article-1-35-en.pdf}, journal = {Journal of Rafsanjan University of Medical Sciences}, issn = {1735-3165}, eissn = {2008-7268}, year = {2004} } @article{ author = {}, title = {Comparison of the Endotracheal Tube Sizes Used in 1-14 Year old Children with the Standard Formula.}, abstract ={Background: Tracheal intubation is used for most pediatric patients who under general anesthesia. Selecting an appropriate size of endotracheal tube decreases the complications of intubation. In this study, the size of endotracheal tubes suggested by the standard formula of Cole is compared with the endotracheal tube sizes used for intubation of trachea. Materials and Methods: This descriptive and analytical study was carried out on 245 patients aged 1-14 years old who were undergone general anesthesia, and were all intubated in Ali-Ibn Abitaleb and moradi hospitals of Rafsanjan. The patients were selected in simple non - randomized method and the sizes of endotracheal tubes used for intubation were compared with the sizes suggested by the Cole formula. Results: In this survey the size of the endotracheal tubes used for the patients at different ages were smaller than the sizes suggested by the Cole’s formula (p=0.000). These differences increased with the increase of age. Endotracheal tube size in girls and boys was not significantly different. Of endotracheal tubes, 81/2% were with cuff and 18.8% uncuffed.. Conclusion: Regarding the results of this study, use of the standard Cole’s formula for selecting the appropriate size of the tube is not suitable and needs be modified. Regarding the spectrum of differences in tube sizes, we suggest the new formula age /4 +3.5 for Iranian patients aged 1-14 years old.   Key words: Pediatrics, Endotracheal tube size, Cole’s formula}, Keywords = {: Pediatrics, Endotracheal tube size, Cole’s formula}, volume = {3}, Number = {4}, pages = {276-281}, publisher = {Journal of Rafsanjan University of Medical Sciences}, title_fa = {مقایسه اندازه لوله تراشه به کار رفته برای کودکان 14-1 سال با فرمول استاندارد}, abstract_fa ={سابقه و هدف: لوله‏گذاری تراشه برای بسیاری از کودکان که تحت بی‌هوشی عمومی قرار می‌گیرند انجام می‏شود. انتخاب قطر مناسب لوله‏تراشه عوارض ناشی از لوله‏گذاری تراشه را کاهش می‌دهد. در این مطالعه اندازه لوله ‏تراشه مناسب برای کودکان طبق فرمول استاندارد با اندازه لوله‏ تراشه به کار  رفته مقایسه شده است. مواد و روش‌ها: این مطالعه توصیفی- تحلیلی، برروی 245کودک 1 تا 14ساله که در اتاق عمل بیمارستان‏های علی‏ابن‏ابیطالب (ع) و مرادی شهر رفسنجان تحت بی‌هوشی عمومی قرار گرفته و لوله‏گذاری تراشه برای آن‌ها انجام شد، صورت گرفت. کودکان به روش غیراحتمالی آسان انتخاب شده و قطر لوله‏تراشه به کار رفته با اندازه به دست آمده از فرمول cole مقایسه گردید. یافته‏ها: در این مطالعه اندازه لوله‏تراشه به کار رفته برای کودکان، از اندازه به دست آمده طبق فرمول برای همان سنین کوچکتر بود (0001/0=p) این اختلاف با افزایش سن کودکان بیشتر می‏شد. اختلاف قطر لوله تراشه به کار رفته در دختران و پسران معنی‌دار نبود. 2/81 درصد از لوله‌های تراشه‏ استفاده شده کاف‌دار و 8/18 درصد بدون کاف بودند. نتیجه‌گیری: با توجه به یافته‏ها، استفاده از فرمول cole، برای انتخاب اندازه لوله تراشه درکودکان مناسب نبوده و نیازمند تغییر است. می‏توان فرمول فوق را تعدیل کرده و بصورت 5/3+ (4÷ سن) برای بیماران ایرانی با سن 14-1 سال پیشنهاد کرد. واژه‏های کلیدی: کودکان، اندازه لوله تراشه، فرمول کول}, keywords_fa = {کودکان, اندازه لوله تراشه, فرمول کول}, url = {http://journal.rums.ac.ir/article-1-5413-en.html}, eprint = {http://journal.rums.ac.ir/article-1-5413-en.pdf}, journal = {Journal of Rafsanjan University of Medical Sciences}, issn = {1735-3165}, eissn = {2008-7268}, year = {2004} } @article{ author = {Hashemipour, M. and Iranpour, R. and Amini, M. and Hovsepian, S. and Haghighi, S.}, title = {Comparision of the Recall Rate Using Two Different Diagnostic Criteria at Isfahan Screening Program for Congenital Hypothyroidism}, abstract ={}, Keywords = {Congenital Hypothyroidism, Recall, Screening, Isfahan}, volume = {3}, Number = {3}, pages = {134-140}, publisher = {Journal of Rafsanjan University of Medical Sciences}, title_fa = {مقایسه‌ میزان‌ فراخوان بر مبنای دو معیار مختلف‌ تشخیصی در طرح‌ غربالگری‌ هیپوتیروییدی‌ مادرزادی در اصفهان‌}, abstract_fa ={خلاصهسابقه و هدف‌ : تشخیص بالینی هیپوتیروییدی مادرزادی بدون انجام غربالگری این بیماری در نوزادان میسر نمی‌باشد. از سوی دیگر فراخوان نوزادان در طی طرح غربالگری از دیدگاه صرف وقت و هزینه و تبعات روحی حاصله در والدین نوزادان حایز اهمیت می‌باشد. هدف  از این مطالعه تعیین میزان فراخوان در طی طرح غربالگری کم کاری مادرزادی تیروئید در شهر اصفهان می‌باشد، در طی این مطالعه میزان فراخوان براساس دو معیار استفاده از T4 و TSH و یا استفاده از TSH تنها جهت فراخوان تعیین و نتایج حاصل با یکدیگر و نیز با سایر جوامع مقایسه گردیده است.مواد و روش‌ها:  از ابتدای خرداد 1381 تا اواخر مرداد 1382،  نمونه‌های خون وریدی نوزادان 7ـ3 روزه ارجاع شده از 17 بیمارستان و زایشگاه شهر اصفهان جمع‌آوری و غلظت T4 و TSH آن‌ها به ترتیب به روش‌های RIA  و IRMA اندازه‌گیری شد. در مرحله اول فراخوان براساس mIU/L 20TSH> و یا mg/dl 5/6T4< انجام و در مرحله دوم فراخوان براساس mIU/L 20TSH> انجام گرفت. نوزادان فراخوان شده در صورت دارا بودن 10TSH> و 5/6T4< در آزمایش دوم با تشخیص هیپوتیروییدی تحت درمان قرار گرفتند.یافته‌ها: 39601 نوزاد در این طرح شرکت کردند (29493 نفر در مرحله اول و 10108 نفر در مرحله دوم). 700 نوزاد فراخوان شدند (647 نفر آنها در طی مرحله اول و بقیه در مرحله دوم). میزان فراخوان  در طی مرحله اول (2/2%) نسبت به مرحله دوم (5/0%) بیشتر بود (05/0p<) و اکثر موارد فراخوان شده در مرحله اول دارای T4 سرمی پایین بودند (05/0p<). شیوع هیپوتیروییدی مادرزادی برابر 1 در 338 تولد زنده بود.نتیجه‌گیری‌: با وجود اینکه میزان فراخوان در طی هر دو مرحله درحد قابل قبول بود اما استفاده از TSH تنها، جهت غربالگری و تعیین موارد فراخوان در مطالعه ما کاربردی‌تر و عملی‌تر از استفاده از T4 و TSH (هر دو) ‌می‌باشد.واژه‌های کلیدی‌: هیپوتیروییدی مادرزادی، فراخوان، غربالگری، اصفهان}, keywords_fa = {،هیپوتیروییدی مادرزادی، فراخوان،غربالگری،اصفهان}, url = {http://journal.rums.ac.ir/article-1-37-en.html}, eprint = {http://journal.rums.ac.ir/article-1-37-en.pdf}, journal = {Journal of Rafsanjan University of Medical Sciences}, issn = {1735-3165}, eissn = {2008-7268}, year = {2004} } @article{ author = {Afarinesh, M. and Moazedi, AA. and Abbasnejad, M.}, title = {The Effect of Oral Lecithin on Spatial Learning of Adult Male Rats}, abstract ={}, Keywords = { Lecithin, Spatial Learning, Rat, T-maze- Figure}, volume = {3}, Number = {3}, pages = {141-148}, publisher = {Journal of Rafsanjan University of Medical Sciences}, title_fa = {اثر تجویز دهانی لسیتین بر یادگیری فضایی موش‌های صحرایی}, abstract_fa ={ خلاصهسابقه و هدف: لسیتین (فسفاتیدیل‌کولین) به عنوان پیش‌ساز استیل‌کولین شناخته شده است. از طرفی شواهد حاصل از مطالعات بروی حیوان‌های آزمایشگاهی نشان می‌دهد که سیستم کولینرژیک نقش مهمی در یادگیری و حافظه بر عهده دارد. در این مطالعه ما اثرات تجویز دهانی مقادیر مختلف لسیتین را بر بهبود یادگیری فضایی در دستگاه ماز T- شکل بررسی کردیم.مواد و روش‌ها: در این پژوهش از موش‌های صحرایی نر بالغ نژاد NMRI استفاده شد. حیوان‌ها در 5 گروه تقسیم‌بندی شدند. در موش‌های گروه آزمایش (گروه‌های 3-1) رژیم مکمل لسیتین در مقادیر (mg/Kg 120، 240و480) و در گروه حلال (گروه4) آب مقطر به عنوان حلال لسیتین، به مدت 9 روز متوالی، هر روز یک ساعت قبل از آزمایشات، به وسیله لوله دهانی- معدی تجویز شد و موش‌های گروه کنترل (گروه 5) فقط با رژیم معمولی تغذیه ‌شدند. هم‌چنین برای ارزیابی یادگیری فضایی از دستگاه ماز T- شکل استفاده شد که مطابق روش استاندارد، تمامی موش‌ها به مدت 9 روز متوالی، آموزش داده شدند. یافته‌ها: تحلیل و تجزیه آماری به روش آنالیز واریانس نشان داد که تجویز لسیتین در هر سه دوز مورد استفاده (mg/kg120،240 و 480) باعث کاهش میانگین تاخیرها تا رسیدن به معیار یادگیری در روزهای یادگیری و تست خاموشی می‌گردد (به ترتیب 001/0>p، 001/0>p و 05/0>p). هم‌چنین لسیتین در هیچ‌کدام از دوزهای مصرفی اثر معنی‌داری بر میانگین دفعات آموزش و خطا در یادگیری ساده و معکوس نداشت. نتیجه‌گیری: یافته‌های فوق نشان می‌دهد تجویز لسیتین، زمان فراگیری را بهبود داده است که ممکن است این عمل از طریق افزایش سطح استیل کولین و در نتیجه بهبود عملکرد سیستم کولینرژیک انجام شده باشد. واژه‌های کلیدی: لسیتین، یادگیری فضایی، موش صحرایی، ماز T- شکل }, keywords_fa = {،لسیتین،یادگیری فضایی،موش صحرایی،ماز T- شکل}, url = {http://journal.rums.ac.ir/article-1-38-en.html}, eprint = {http://journal.rums.ac.ir/article-1-38-en.pdf}, journal = {Journal of Rafsanjan University of Medical Sciences}, issn = {1735-3165}, eissn = {2008-7268}, year = {2004} } @article{ author = {Mokhberi, V. and MohseniKyasari, A. and Bagheri, B.}, title = {The Effects of Oral Theophylline in Patients with Cardiac Syndrome X}, abstract ={}, Keywords = {Cardiac Syndrome X, Theophylline, Chest pain, Exercise test}, volume = {3}, Number = {3}, pages = {149-155}, publisher = {Journal of Rafsanjan University of Medical Sciences}, title_fa = {تأثیر تئوفیلین خوراکی بر علایم بالینی و تست ورزش بیماران با سندرم x قلبی}, abstract_fa ={}, keywords_fa = {،سندرم X قلبی،تئوفیلین،درد قفسه سینه،تست ورزش}, url = {http://journal.rums.ac.ir/article-1-39-en.html}, eprint = {http://journal.rums.ac.ir/article-1-39-en.pdf}, journal = {Journal of Rafsanjan University of Medical Sciences}, issn = {1735-3165}, eissn = {2008-7268}, year = {2004} } @article{ author = {Bakhtiari, AH. and SafaviFarrokhi, Z. and Ashtari, Z.}, title = {The Effects of Stabilizing Exercises in the Patients with Lumbar Disc Hernia}, abstract ={}, Keywords = {Lumbar Disc Hernia, Stabilizing Exercises, Activities of Daily Living.}, volume = {3}, Number = {3}, pages = {156-164}, publisher = {Journal of Rafsanjan University of Medical Sciences}, title_fa = {تأثیر ورزش‌های ثبات دهنده در بیماران مبتلا به فتق دیسک کمری}, abstract_fa ={ خلاصهسابقه و هدف: یکی از وظایف مهم دیسک بین مهره‌ای ایجاد ثبات بین مهره‌های مجاور است که در هنگام وجود ضایعات دیسک کمری این ثبات دچار اختلال می‌شود. امروزه نشان داده شده است که کاربرد ورزش‌های ثبات‌دهنده در بیماران مبتلا به کمردرد مزمن موجب بهبود فعالیت‌های روزمره ایشان می‌گردد. اما تاکنون اثر کاربرد چنین ورزش‌هایی در بیماران مبتلا به فتق دیسک کمری بررسی نشده است. بنابراین با توجه به بی‌ثباتی مهره‌های کمری در بیماران مبتلا به فتق دیسک کمری، این مطالعه برای تعیین اثرات این نوع ورزش در این بیماران طراحی شد.مواد و روش‌ها: 60 بیمار (22-55 ساله) مبتلا به فتق دیسک L4-L5 یا L5-S1 (بدون اختلال حسی یا حرکتی)، به طور تصادفی در دو گروه 30 نفره تجربی و کنترل قرار گرفتند. در ابتدا، درد توسط مقیاس اندازه‌گیری دیداری (VAS) میزان خم شدن تنه در وضعیت نشسته (پاهای کشیده) و رساندن انگشتان دست به انگشتان پا، زاویه صاف بالا آوردن ساق (SLR) و زمان انجام برخی فعالیت‌های روزمره شامل بالا رفتن از 5 پله، 10 متر راهپیمایی سریع بدون درد، به شکم خوابیدن از وضعیت ایستاده و ایستادن از وضعیت به شکم خوابیده اندازه‌گیری شد. پروتکل ورزشی شامل 4 مرحله ساده به پیشرفته بود که هر هفته به گروه ورزشی آموزش داده می‌شد. هر حرکت باید دو بار در روز و هر دفعه 10 بار تکرار می‌شد. مقادیر هر هفته و بعد از 4 هفته از اتمام پروتکل اندازه‌گیری شد.یافته‌ها: نتایج نشانگر کاهش معنی‌دار درد (0001/0p<)، افزایش دامنه خم شدن تنه (0001/0p<)، افزایش زاویه SLR (005/0p<) و انجام سریع‌تر فعالیت‌های روزمره (05/0p<) در گروه آزمایش بود، در حالی که مقایسه میانگین تغییرات در گروه کنترل تفاوت معنی‌داری نشان نداد. این نتایج بعد از دوره پی‌گیری نیز پایدار بودند.نتیجه‌گیری: انجام پروتکل ورزش‌های ثبات‌دهنده موجب بهبود عملکرد فعالیت‌های روزمره بیماران فتق دیسک کمری گردید. نتایج مطالعه بیانگر تأثیر این نوع ورزش در افزایش ثبات ستون فقرات کمری در بیماران فتق دیسک است.واژه‌های کلیدی: فتق دیسک کمری، ورزش‌های ثبات‌دهنده، فعالیت‌های روزمره زندگی}, keywords_fa = {فتق دیسک کمری، ورزش‌های ثبات‌دهنده، فعالیت‌های روزمره زندگی}, url = {http://journal.rums.ac.ir/article-1-40-en.html}, eprint = {http://journal.rums.ac.ir/article-1-40-en.pdf}, journal = {Journal of Rafsanjan University of Medical Sciences}, issn = {1735-3165}, eissn = {2008-7268}, year = {2004} } @article{ author = {Aminian, O. and Rafeemanesh, E. and Sharifian, A. and Abbasi, M.}, title = {Study of the Liver Function in a Plastic Processing Industry Workers Exposed to Styrene in 1382 (2003)}, abstract ={}, Keywords = {Styrene, Aminotransferases, Bilirubin, liver function}, volume = {3}, Number = {3}, pages = {165-171}, publisher = {Journal of Rafsanjan University of Medical Sciences}, title_fa = {مطالعه عملکرد کبدی در کارگران در معرض بخارات استایرن در صنعت تزریق پلاستیک در سال 1382}, abstract_fa ={خلاصهسابقه و هدف: استایرن یکی از انواع حلال‌های آلی‌آروماتیک است که در طی واکنش‌های حرارت‌دهی پلیمرهای استایرن در صنعت پلاستیک‌سازی آزاد می‌گردد. این مطالعه جهت تعیین اثر تماس مزمن تنفسی با مقادیر خفیف تا متوسط استایرن بر عملکرد کبد در کارگرانی که در صنایع تولید قطعات پلاستیکی از پلیمرهای استایرن استفاده می‌کنند، طراحی گردیده است.مواد و روش‌ها: برای بررسی این اثرات در یک مطالعه مقطعی سطح آنزیم‌های کبدی شامل ترانس آمینازهای کبدی (ALT-AST)، تستهای کلستئاز کبدی (ALP-GGT) و تستهای ارزیابی کلیرنس کبدی (بیلی‌روبین وتال و کونژوگه) در 58 نفر کارگر گروه مورد با 52 نفر کارگر گروه شاهد مقایسه گردید. افراد گروه مورد شامل کلیه افرادی بود که به مدت بیشتر از یک سال در سالن تزریق سنگین پلاستیک مشغول به کار بودند. گروه شاهد از میان سایر کارگران همان کارخانه که در محل‌هایی همچون نگهبانی، انبار محصول و یا قسمت اداری مشغول به کار بودند انتخاب شدند. نمونه‌گیری از هوای سالن در یک زمان دو ساعته در وسط شیفت‌ کاری و توسط پمپ نمونه‌گیری انجام گردید و سپس نمونه‌ها به روش کروماتوگرافی گازی آنالیز شد. میانگین سطح استایرن موجود در هوای سالن تزریق، در محدوده تنفسی کارگران حدود ppm18 بود.یافته‌ها: پس از جمع‌آوری نمونه‌ها و انجام آنالیز آماری یک اختلاف معنی‌دار آماری برای میانگین آلانین آمینو ترانسفراز (ALT) و بیلی‌روبین‌توتال بین دو گروه مورد و شاهد دیده شد. در سایر موارد از جمله آسپارتات آمینو‌ترانسفراز (AST)، آلکالن فسفاتاز (ALP)، گاما گلوتامیل ترانسفراز (GGT) و بیلی‌روبین کونژوگه نیز میانگین مقادیر در گروه مورد بالاتر از گروه شاهد بود ولی این مقادیر از لحاظ آماری معنی‌دار نبود. نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه معرف این می‌باشند که تماس مزمن با مقادیر پایین استایرن در صنایع تزریق پلاستیک می‌تواند موجب آسیب خفیف سلولی و اختلال در کلیرنس کبدی گردد. بنابراین ارزیابی‌های دوره‌های عملکرد کبدی در کارگران صنایع تزریق پلاستیک پیشنهاد می‌شود.واژه‌های کلیدی: استایرن، آمینوترانسفرازها، بیلی‌روبین، عملکرد کبدی}, keywords_fa = {،استایرن،آمینوترانسفرازها، بیلی‌روبین،عملکرد کبدی}, url = {http://journal.rums.ac.ir/article-1-41-en.html}, eprint = {http://journal.rums.ac.ir/article-1-41-en.pdf}, journal = {Journal of Rafsanjan University of Medical Sciences}, issn = {1735-3165}, eissn = {2008-7268}, year = {2004} } @article{ author = {Jalali, M. and Nikravesh, MR.}, title = {The Relation of Maternal Hypothyroidism and Dendritic Spines Reduction in Brain Pyramidal Cells of Balb/C Mice}, abstract ={}, Keywords = {Maternal hypothyroidism, Synaptogenesis, Pyramidal cells, Dendritic spines}, volume = {3}, Number = {3}, pages = {172-179}, publisher = {Journal of Rafsanjan University of Medical Sciences}, title_fa = {رابطه هیپوتیروییدی مادری و کاهش خارهای دندریتی در یاخته‌های پیرامیدال مغز موش Balb/C}, abstract_fa ={خلاصهسابقه و هدف: امروزه نقش هورمون‌های تیروییدی در تکامل طبیعی مغز انسان و سایر حیوانات موضوعی انکار‌ناپذیر و شناخته شده است. در این رابطه ادعا شده است که ناکارآیی این هورمون‌ها در دوران پیش از تولد باعث تغییرات تکاملی غیرقابل انکاری در روند شکل‌گیری مغز می‌شود. بنابراین در این پژوهش سعی گردیده است تا نقش احتمالی این هورمون‌ها با استفاده از هیپوتیروییدی مادری بر تغییرات مورفومتریک نقاط سیناپسی یاخته‌های پیرامیدال قشر مغز نوزادان موش مورد مطالعه قرار گیرند.مواد و روش‌ها: این پژوهش به صورت تجربی، بر روی 24 سر موش نژاد Balb/C در دو گروه تجربی و کنترل صورت گرفت. مادران گروه تجربی با بهره گیری از 05/0% پروپیل تیواوراسیل (PTU) که به آب آشامیدنی حیوانات اضافه گردید تیروییدکتومی شیمیایی شدند و گروه کنترل بصورت دست نخورده باقی ماندند. نمونه‌های هر دو گروه با موش‌های نر هم نژاد آمیزش داده شدند. سپس مغز نوزادان 20 روزه متعلق به هر دو گروه مورد آماده‌سازی بافتی و رنگ آمیزی اختصاصی گلژی قرار گرفت و روند سیناپس‌زایی و تکامل دندریتی نورون‌های پیرامیدال در آن‌ها با استفاده از آزمون t-test مقایسه گردید. یافته‌ها: نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که میانگین کلی خارهای دندریتی نوزادان مربوط به گروه تجربی (45/0±08/31) در مقایسه با گروه کنترل (55/0±88/39) دارای کاهش معنی‌داری است (05/0p<). هم‌چنین میانگین کلی فاصله خارهای شمارش شده در نمونه های تجربی (86/0±78/3) نسبت به کنترل (05/1±57/2) نیز به شکل معنی‌داری افزایش یافته است (005/0p<). نتیجه‌گیری: نتایج حاصل دلالت بر این موضوع می‌نمایند که هورمون‌های تیروییدی در تکامل و بلوغ نورون‌های مغزی دارای نقش کلیدی هستند تا آنجا که کاسته شدن از ترشح طبیعی این هورمون‌ها در مادران باردار، تکامل و روند سیناپس‌زایی نورونی را در نسل بعد می‌تواند تحت تاثیر قرار دهد.واژه‌های کلیدی: هیپوتیروییدی مادری، سیناپس‌زایی، یاخته‌‌های پیرامیدال، خارهای دندریتی}, keywords_fa = {،هیپوتیروییدی مادری،سیناپس‌زایی،یاخته‌‌های پیرامیدال،خارهای دندریتی}, url = {http://journal.rums.ac.ir/article-1-42-en.html}, eprint = {http://journal.rums.ac.ir/article-1-42-en.pdf}, journal = {Journal of Rafsanjan University of Medical Sciences}, issn = {1735-3165}, eissn = {2008-7268}, year = {2004} } @article{ author = {Vahidi, AR. and Dashti, MH.}, title = {The Effects of Caffeine on the Learning and Memory in Rats}, abstract ={  The Effects of Caffeine on the Learning and Memory in Rats     AR. Vahidi PharmD1* , MH. Dasht i PhD2     1 - Academic Member, Dept. of Pharmacology, Shahid Sadoughi University of Medical sciences, Yazd, IRAN   2. Assistant Professor, Dept. of Physiology, Shahid Sadoughi University of Medical sciences , Yazd, IRAN     Background: Caffeine as a methyl xanthine compound inhibits the breakdown of cyclic AMP, and causes an increase of the intracellular Ca+2 of different cells. It also may be involved in enhancement of learning and memory via this rout. In this study the effect of caffeine on learning and memory has been evaluated.   Materials and Methods: In this study the effects of different concentrations of caffeine (10, 20, 40, 80 mg/kg), on the learning and memory in male rats weighting 250-300 gr, were evaluated. The rats (30) were divided into 5 groups (4 test groups and 1 control group). The effects were assessed by using the one way active avoidance method. The test groups recieved different doses of caffeine in 3ml/kg normal saline (N.S), and the animals in the control group recived only N.S (3ml/kg) intraperitoneally, 30 minutes before each test.   Results: The data obtained from the test group was compared with the control group statistically. Our results indicated that caffeine affect on learning and memory dose depently. Using 10 mg/kg caffeine significantly increased the mean percentage of learning (p<0.05), and the doses of (10, 20, 40 mg/kg) significantly elevated the level of short term memory. Although in the case of the long term memory all doses of caffeine (10, 20, 40 and 80 mg/kg) showed a significant difference between the test and the control groups, the result for 80 mg/kg dose was reversed.   Conclusion: Our results indicated that caffeine in low doses enhances the prosess of learning and memory but in higher doses it may suppress them.     Key words: Caffeine, Learning, Memory, Rat     *Corresponding author Tel: (0351)6224824, Fax: (0351)7249331, E-mail:arvahidi@yahoo.com   Journal of Rafsanjan University of Medical Sciences and Health Services, 2004, 3(3): 180-187}, Keywords = {Caffeine, Learning, Memory, Rat}, volume = {3}, Number = {3}, pages = {180-187}, publisher = {Journal of Rafsanjan University of Medical Sciences}, title_fa = {اثر کافئین بر روی یادگیری و حافظه در موش صحرایی}, abstract_fa ={}, keywords_fa = {،کافئین،یادگیری،حافظه،موش صحرایی}, url = {http://journal.rums.ac.ir/article-1-43-en.html}, eprint = {http://journal.rums.ac.ir/article-1-43-en.pdf}, journal = {Journal of Rafsanjan University of Medical Sciences}, issn = {1735-3165}, eissn = {2008-7268}, year = {2004} } @article{ author = {Vakili, R. and Horry, M. and MotaghiMoghaddam, H.}, title = {Changes of Body Mass Index in Turner Syndrome Before and after Growth Hormone Therapy}, abstract ={}, Keywords = {Turner syndrome, Body mass index, Growth hormone}, volume = {3}, Number = {3}, pages = {188-192}, publisher = {Journal of Rafsanjan University of Medical Sciences}, title_fa = {تغییرات شاخص توده بدن در مبتلایان به سندرم ترنر قبل و بعد از درمان با هورمون رشد}, abstract_fa ={خلاصهسابقه و هدف: سندرم ترنر از شایع‌ترین ناهنجاری‌های کروموزومی در دختران محسوب می‌شود. دختران مبتلا به سندرم ترنر یا یک کروموزموم X ندارند و یا ساختمان آن غیرطبیعی است که این مسئله سبب بروز کوتاهی قد، نارسایی تخمدان‌ها و ناهنجاری‌های قلبی ـ عروقی و کلیوی می‌شود. هم‌چنین مبتلایان به سندرم ترنر در معرض بروز چاقی هستند. هدف از انجام این مطالعه تعیین شاخص توده بدن (BMI) در مبتلایان به سندرم ترنر و هم‌چنین تغییرات آن بدنبال مصرف هورمون رشد بوده است.مواد و روش‌ها: در این مطالعه آینده‌نگر، شاخص توده بدن بر حسب کیلوگرم بر متر مربع در ابتدای تشخیص سندرم ترنر در 43 دختر محاسبه گردید. 9 بیمار به علت سن بالا در هنگام تشخیص درمان نشدند، 13 بیمار دیگر دوره درمان را کامل نکردند و 21 بیمار تحت درمان با هورمون رشد انسانی به صورت تزریق زیر جلدی و به میزانIU /KG  11/0 در روز قرار گرفتند. درمان برای مدت 6 ماه ادامه پیدا کرد.یافته‌ها: متوسط سن تشخیص بیماران در این مطالعه 47 / 12 سال و قد و وزن مبتلایان نسبت به مقادیر استاندارد پایین‌تر بود. متوسط شاخص توده بدن در ابتدای تشخیص 69/3±78/18 و در گروهی که درمان شده بودند بعد از شش ماه 045/2±56/18 بود؛ در حالی که قد مبتلایان در ابتدای مطالعه پایین‌تر از مقادیر استاندارد بود که با درمان از متوسط 14±119 سانتی‌متر به 15±123 سانتی‌متر رسید.نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه نشان می‌دهد که درمان با هورمون رشد برای کوتاهی قد مبتلایان به سندرم ترنر سبب تغییر در شاخص توده بدن نمی‌شود.واژه‌های کلیدی: سندرم ترنر، شاخص توده بدن، هورمون رشد }, keywords_fa = {،سندرم ترنر، شاخص توده بدن، هورمون رشد}, url = {http://journal.rums.ac.ir/article-1-90-en.html}, eprint = {http://journal.rums.ac.ir/article-1-90-en.pdf}, journal = {Journal of Rafsanjan University of Medical Sciences}, issn = {1735-3165}, eissn = {2008-7268}, year = {2004} } @article{ author = {Arab, M. and Abbasszadeh, A. and Abazary, F. and Nikian, Y.}, title = {Prevalence of Anemia in 15-45 Year old Women Referring to the Health Centers of Bam, 2002}, abstract ={}, Keywords = {Anemia, Childbearing age women, Bam}, volume = {3}, Number = {3}, pages = {193-198}, publisher = {Journal of Rafsanjan University of Medical Sciences}, title_fa = {میزان شیوع کم خونی در زنان 15 تا 45 ساله مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهر بم در سال 1381}, abstract_fa ={ خلاصهسابقه و هدف: کم‌خونی یکی از مشکلات شایع و مخاطره‌آمیز زنان در سنین باروری است که شیوع آن در جوامع مختلف تفاوت‌های زیادی دارد. برای تدوین سیاست‌های مناسب جهت پیشگیری و درمان کم‌خونی داشتن اطلاعات لازم در خصوص جوامع مختلف ضروری است.مواد و روش‌ها: پژوهش حاضر مطالعه‌ای توصیفی- تحلیلی است که در آن 250 خانم 45-15 ساله مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهری بم مورد بررسی قرار گرفتند و ضمن تکمیل پرسش‌نامه مشخصات دموگرافیک، برخی عوامل خونی که به عنوان شاخص کم خونی مطرح می‌باشند در آزمایشگاه اندازه‌گیری شدند. از آزمون‌های آنالیز واریانس، کای دو و فیشر جهت تجزیه و تحلیل داده‌ها استفاده شد. یافته‌ها: میانگین سنی شرکت کنندگان در پژوهش 5/28 سال، میانگین تعداد حاملگی آنان 99/2 و میانگین تعداد فرزندان آنان 84/2 ‌بود. با در نظر گرفتن ملاک هموگلوبین کمتر از 12 گرم در دسی‌لیتر، این پژوهش نشان داد که میزان شیوع کم خونی در بین زنان مورد بررسی 10% می‌باشد، که این میزان با تعداد حاملگی و تعداد فرزندان همبستگی معنی‌دار آماری دارد. علاوه بر این میانگین هموگلوبین زنان باردار 68/12 گرم در دسی‌لیتر و این میزان در زنان غیرباردار 27/13 گرم در دسی‌لیتر می‌باشد.نتیجه‌گیری: با توجه به این نتایج توصیه می‌گردد، به مسئله کم خونی در زنانی که بارداری‌های متعدد داشته‌اند توجه ویژه‌ای معطوف گردد.واژه‌های کلیدی: کم خونی، زنان سنین باروری، بم}, keywords_fa = {،کم خونی،زنان سنین باروری،بم}, url = {http://journal.rums.ac.ir/article-1-44-en.html}, eprint = {http://journal.rums.ac.ir/article-1-44-en.pdf}, journal = {Journal of Rafsanjan University of Medical Sciences}, issn = {1735-3165}, eissn = {2008-7268}, year = {2004} } @article{ author = {Akbari, A. and Karimi, H. and Kazemnegad, A. and Ghabaii, M.}, title = {The Effects of Strengthening Exercises on Exaggerated Muscle Tonicity on the Chronic Hemiparesis Patients After Stroke}, abstract ={}, Keywords = {Muscle Tonicity, Strengthening Exercises, Hemiparesis, Brain Stroke}, volume = {3}, Number = {3}, pages = {199-206}, publisher = {Journal of Rafsanjan University of Medical Sciences}, title_fa = {تأثیر تمرین‌های تقویتی بر تونیسیته تشدید شده عضلانی در بیماران همی‌پارزی مزمن ناشی از سکته مغزی}, abstract_fa ={ خلاصه سابقه و هدف: یکی از علل عمده مرگ و ناتوانی در تمام جوامع، سکته مغزی است و شایع‌ترین عارضه ناشی از سکته مغزی همی‌پلژی یا همی‌پارزی است. هدف از این مطالعه، تعیین اختلال‌های تونیسیته عضلات چهار سر  و گاستروسولئوس بیماران همی‌پارزی و تأثیر پروتکل تمرین‌های تقویتی در درمان این اختلال‌ها با توجه به نظرات انتقادی در خصوص این تمرین‌ها بود.مواد و روش‌ها: 34 بیمار همی‌پارزی ثانویه به سکته مغزی با میانگین سنی 2/6±4/52 سال از طریق نمونه‌گیری در دسترس، مورد مطالعه قرار گرفتند. بیمارانی انتخاب شدند که حداقل 12 ماه از زمان شروع سکته مغزی آن‌ها گذشته باشد. بیماران به صورت تصادفی در یکی از دوگروه آزمون و کنترل قرار گرفتند. تونیسیته عضلانی با مقیاس تغییر یافته اشورث و قدرت عضلانی با دینامومتر قبل و بعد از 12 جلسه درمان اندازه‌گیری گردید. گروه مورد، پروتکل تمرین‌های عملکردی، تعادلی و تقویتی را دریافت کرد. به گروه کنترل پروتکل تمرین‌های عملکردی و تعادلی داده شد. از آزمون‌های t مستقل، tزوج، من ویتنی و ویلکاکسون برای مقایسه نتایج قبل و بعد درمان استفاده گردید.یافته‌ها: کاهش تونیسیته عضله چهار سر  فقط در گروه مورد (0001/0p<) وگاستروسولئوس در هر دو گروه مورد (0001/0p<) و کنترل (041/0=p) بعد از مداخله معنی‌دار بود. کاهش تونیسیته عضله چهار سر  (034/0p=) و گاستروسولئوس (001/0=p) بعد از درمان در گروه مورد نسبت به گروه کنترل قابل توجه بود. آزمون من‌ویتنی وجود اختلاف معنی‌دار در تفاضل میانگین تونیسیته عضله چهار سر  (0001/0p<) و گاستروسولئوس (0001/0p<) را در گروه مورد نسبت به کنترل نشان داد.نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه، برخلاف دیدگاه‌های رایج، از مؤثر بودن تمرین‌های تقویتی عضلات اندام تحتانی در کاهش اسپاستیسیتی علاوه بر افزایش قدرت آن‌ها در مرحله مزمن توانبخشی بعد از سکته مغزی حمایت می‌کند.واژه‌های کلیدی: تونیسیته عضلانی، تمرین‌های تقویتی، همی پارزی، سکته مغزی}, keywords_fa = {،تونیسیته عضلانی، تمرین‌های تقویتی، همی پارزی، سکته مغزی}, url = {http://journal.rums.ac.ir/article-1-45-en.html}, eprint = {http://journal.rums.ac.ir/article-1-45-en.pdf}, journal = {Journal of Rafsanjan University of Medical Sciences}, issn = {1735-3165}, eissn = {2008-7268}, year = {2004} } @article{ author = {Salmanroghani, H. and Kargar, S. and Butorabi, Z.}, title = {Comparison of the Effects of Two Different Doses of Botulinum Toxin in the Treatment of Chronic Anal Fissure}, abstract ={}, Keywords = {Chronic anal fissure, Botulism toxin, Anorectal}, volume = {3}, Number = {2}, pages = {67-75}, publisher = {Journal of Rafsanjan University of Medical Sciences}, title_fa = {مقایسه اثر دو دوز مختلف سم ‌بوتولیسم در درمان شقاق مزمن مقعد}, abstract_fa ={}, keywords_fa = {، شقاق مزمن مقعد ،سم ‌بوتولیسم،آنورکتال}, url = {http://journal.rums.ac.ir/article-1-49-en.html}, eprint = {http://journal.rums.ac.ir/article-1-49-en.pdf}, journal = {Journal of Rafsanjan University of Medical Sciences}, issn = {1735-3165}, eissn = {2008-7268}, year = {2004} } @article{ author = {Hovayda, R. and Moazedi, AA. and Rasekh, A.}, title = {The Effect of Sesame Oil Injection into CA1 Area of Hippocampus on Spatial Learning and Memory, and its Interaction with Sexual Steroids in Adult Male Rats}, abstract ={}, Keywords = { Spatial Learning and Memory, Sesame oil, CA1 area of Hippocampus, Castrating}, volume = {3}, Number = {2}, pages = {76-86}, publisher = {Journal of Rafsanjan University of Medical Sciences}, title_fa = {اثر تزریق روغن کنجد در ناحیه CA1 هیپوکامپ بریادگیری و حافظه فضایی و تداخل آن با استروییدهای جنسی در موش‌های صحرایی نر}, abstract_fa ={}, keywords_fa = {،یادگیری و حافظه فضایی،روغن کنجد،ناحیهCA1 هیپوکامپ ،اخته کردن}, url = {http://journal.rums.ac.ir/article-1-55-en.html}, eprint = {http://journal.rums.ac.ir/article-1-55-en.pdf}, journal = {Journal of Rafsanjan University of Medical Sciences}, issn = {1735-3165}, eissn = {2008-7268}, year = {2004} } @article{ author = {KhademiKalantari, K.}, title = {The Role of Pretibial Muscles in the Motor Control of Quadriceps at Different Positions of the Knee and Hip Joints in Human}, abstract ={}, Keywords = {CPQ reflex, Nervous inhibition, Knee flexion, Knee extensors, Pretibial muscles}, volume = {3}, Number = {2}, pages = {87-95}, publisher = {Journal of Rafsanjan University of Medical Sciences}, title_fa = {نقش عضلات قدامی ساق پا در کنترل حرکتی عضلات چهار سررانی در وضعیت‌های مختلف مفاصل زانو و ران در انسان}, abstract_fa ={ خلاصهسابقه و هدف: فعالیت حرکتی در عضلات ناشی از تداخل تحریکاتی است که از سیستم عصبی مرکزی و محیطی به نخاع می‌رسند. این تداخل، که عمدتا در محل نورون‌های واسطه مشترک اتفاق می‌افتد، باعث می‌شوند که فعالیت عضلانی به نحوی تنظیم گردد که برآورده کننده نیازهای حرکتی باشد. تحریک آوران‌های گروه I وII  در عصب پرونئال مشترک در انسان باعث یک رفلکس چند سیناپسی در عضلات چهارسررانی می‌گردد. نورون‌های واسطه در این مسیر رفلکسی محلی برای تداخل مسیرهای متعدد نزولی و صعودی دیگر می‌باشند. در این مطالعه حاضر الگوی تغییرات این رفلکس در وضعیت‌های مختلف مفاصل زانو ‌و ران در ۱۴ داوطلب ‌مورد بررسی قرار گرفت.مواد و روش‌ها: تحریکات الکتریکی تک پالس با شدت 5/1 برابر آستانه حرکتی در عضله قدامی ساق پا و طول موج ms2/0 به عصب پرونئال مشترک اعمال و پاسخ‌های حرکتی در الکترومیوگرام عضله رکتوس فموریس همان سمت در حین انقباض ارادی و در وضعیت‌های مختلف مفصل زانو و ران ثبت گردید. تغییرات اندازه رفلکس فوق در شدت‌های مختلف انقباض عضله رکتوس فموریس نیز در دو وضعیت o۱۸۰وo۱۳۰زانو مورد بررسی قرار گرفت.یافته‌ها: اندازه رفلکس‌های مشاهده شده افت بارزی را به دنبال خم شدن زانو و باز شدن مفصل ران از خود نشان دادند. هم‌چنین ارتباط مستقیم و معنی‌داری بین شدت انقباض عضله رکتوس فموریس و بزرگی رفلکس در وضعیت باز شدگی کامل زانو مشاهده شد، در حالی که این ارتباط در وضعیت خمیده زانو وجود نداشت.نتیجه‌گیری: نتایج حاصل نشان‌دهنده وجود یک اثر مهاری قوی بر روی رفلکس فوق می‌باشد که احتمالاً ناشی از کشیده شدن و تحریک دوک‌های عضلانی در عضلات چهار سر رانی می‌باشد. این اثر مهاری به نظر در سطح سیناپس ما قبل نهایی عمل می‌کند.واژه‌های کلیدی: رفلکس CPQ، خم شدن زانو، عضلات باز کننده زانو، عضلات قدامی ساق پا}, keywords_fa = {،رفلکس CPQ،خم شدن زانو،عضلات باز کننده زانو،عضلات قدامی ساق پا}, url = {http://journal.rums.ac.ir/article-1-46-en.html}, eprint = {http://journal.rums.ac.ir/article-1-46-en.pdf}, journal = {Journal of Rafsanjan University of Medical Sciences}, issn = {1735-3165}, eissn = {2008-7268}, year = {2004} } @article{ author = {MozaffariKhosravi, H. and Dehghani, A and Afkhami, M.}, title = {Prevalence of Goiter and Urinary Iodine in 6-11 Years Old Students of Yazd in the Year 2002}, abstract ={}, Keywords = {Yazd city, Iodine Deficiency, Endemic goiter, Urinary iodine, Iodized salt, primary Students}, volume = {3}, Number = {2}, pages = {96-103}, publisher = {Journal of Rafsanjan University of Medical Sciences}, title_fa = {شیوع گواتر و ید ادرار در دانش آموزان 11-6 ساله شهر یزد در سال 1381}, abstract_fa ={خلاصه سابقه و هدف: اختلالات ناشی از کمبود ید یکی از مهم‌ترین اپیدمی‌ها در دنیا می‌باشد و در کشور ما نیز از سال‌های گذشته به عنوان یکی از اپیدمی‌های مهم بوده است. اینک از شروع برنامه یددار کردن نمک نزدیک به 10 سال می‌گذرد. برای ارزیابی وضعیت اختلالات ناشی از کمبود ید، شناسایی مناطق در معرض خطر و پایش و ارزشیابی برنامه های کنترل آن، مثل برنامه یددار کردن نمک، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار می‌باشند. هدف از این مطالعه تعیین شیوع کلی گواتر و میزان ید ادرار دانش آموزان 11-6 ساله شهرستان یزد و نیز مشخص کردن وضعیت شهرستان پس از 10 سال اجرای برنامه یددار کردن نمک طعام است.مواد و روش‌ها: در این مطالعه 1989 نفر دانش آموز ابتدایی(1367 نفر پسر و 622 نفر دختر) 6 تا 11 ساله از مدارس ابتدایی شهرستان یزد به روش نمونه‌گیری خوشه‌ای چند مرحله‌ای انتخاب و توسط دو پزشک آموزش دیده در ارتباط با معاینه غده تیرویید دانش آموزان معاینه شدند. از یک سیزدهم کل افراد (140 نفر) نمونه ادرار و نمک مصرفی در منزل جمع‌آوری شد. ید ادرار به روش هضمی و ید نمک با استفاده از کیت تست سریع به صورت کیفی اندازه‌گیری گردید.یافته‌ها: شیوع کلی گواتر در شهرستان 2/40، در دختران 41 و در پسران 9/39 درصد مشخص شد. از سوی دیگر شیوع گواتر درجه یک 7/38 (دختران 2/39% و پسران 5/38%) و درجه 2, 5/1 درصد (دختران 8/1% و پسران 4/1%) بدست آمد. تفاوت بین دختران و پسران از لحاظ آماری معنی‌دار نبود. شیوع کلی گواتر در سنین 9/6-6 , 9/7-7 , 9/8-8 , 9/9 –9 و 11-10 سال به ترتیب 39، 5/37، 42، 40 و 1/42، شیوع گواتر درجه 1 به ترتیب  7/38 , 2/35 , 5/40, 8/38 و 9/39 درصد و شیوع گواتر درجه 2 در این سنین به ترتیب 3/0 , 3/2 , 5/1 , 3/1 و 2/2 درصد بدست آمده است که شیوع گواتر در سنین مختلف تفاوت آماری معنی‌داری نیست ( 3/. = p). میانگین کلی ید ادرار 122±258 میکروگرم در لیتر، (در دختران 115±244 و در پسران 125±265 میکروگرم در لیتر) بدست آمد که تفاوت به لحاظ آماری بین دو جنس معنی‌دار نبود. در مجموع 10 درصد از افراد ید ادرارشان کمتر از 100، 4/26 درصد در حد کافی، یعنی 200-100 و 6/63 درصد بیش از 200 میکروگرم در لیتر بوده است. 7/40 درصد از افراد گروه ید ادرارشان 300 میکروگرم در لیتر و بالاتر بود. در کل 2/3 درصد از نمونه‌های نمک فاقد ید بوده است، 6/5 درصد در حد 15 پی.پی.ام و 2/91 درصد در حد 30 پی.پی.ام و بالاتر ید داشته‌اند. به این ترتیب تقریباً 8/96 درصد از نمونه‌های نمک یددار بوده است.نتیجه گیری: نتایج این بررسی نشان می دهد، شیوع کلی گواتر، بخصوص گواتر درجه 2  بشدت در شهرستان یزد کاهش یافته است و به لحاظ ید ادرار، وضعیت نسبت به گذشته بسیار تغییر کرده است، به طوری که نه فقط ید ادرار افزایش یافته، بلکه درصد عمده‌ای از افراد ید ادرارشان از محدوده ایده آل تعیین شده توسط سازمان جهانی بهداشت فراتر رفته است واژه‌های کلیدی: یزد، کمبود ید، گواتر اندمیک، ید ادرار، دانش آموزان ابتدایی}, keywords_fa = {یزد، کمبود ید، گواتر اندمیک، ید ادرار، دانش آموزان ابتدایی}, url = {http://journal.rums.ac.ir/article-1-47-en.html}, eprint = {http://journal.rums.ac.ir/article-1-47-en.pdf}, journal = {Journal of Rafsanjan University of Medical Sciences}, issn = {1735-3165}, eissn = {2008-7268}, year = {2004} } @article{ author = {ShamsiMaimandi, M. and Sepehri, GH. and Sabzevari, L. and Esmaieli, A.}, title = {Comparison of Analgesic Response to Morphine After Ovariohysterectomy in Morphine Dependent Rats}, abstract ={}, Keywords = {Postoperative-pain, Morphine Dependency, latency time}, volume = {3}, Number = {2}, pages = {104-112}, publisher = {Journal of Rafsanjan University of Medical Sciences}, title_fa = {مقایسه پاسخ ضددردی مرفین بعد از برداشتن رحم و تخمدان در موش‌های صحرایی وابسته به مرفین}, abstract_fa ={ خلاصهسابقه و هدف: داروهای ضددرد اپیوییدی بهترین داروهایی هستند که جهت تسکین یا درمان دردهای جراحی مورد استفاده قرار می‌گیرند. ولی مصرف مزمن داروهای فوق موجب بروز تحمل در فرد می‌شود. با این حال میزان نیاز واقعی و پاسخ به مرفین پس از درد جراحی در افراد وابسته به مرفین دقیقاً مطالعه نشده است. لذا مطالعه حاضر بدین منظور صورت گرفت تا پاسخ ضددردی به مرفین پس از عمل جراحی اواریوهیسترکتومی در موش‌های صحرایی وابسته در مقایسه با موش‌های صحرایی غیر وابسته به مرفین مقایسه گردد.مواد و روش‌ها: مطالعه حاضر بر روی 36 سر موش صحرایی ماده بالغ صورت گرفت. موش‌های صحرایی ماده به چهار گروه 6 تایی کنترل- اواریوهیسترکتومی، کنترل-sham، وابسته- sham و وابسته- اواریوهیسترکتومی تقسیم شدند. وابستگی به مرفین به روش مصرف خوراکی مرفین از طریق آب آشامیدنی به مدت 21 روز ایجاد گردید. عمل جراحی اواریوهسیترکتومی پس از بی‌هوشی حیوانات با اتر و پس از شکافتن شکم و خارج نمودن تخمدان و رحم در قسمت بالای سرویکس انجام گردید. در تمام گروه‌ها پاسخ ضددردی توسط آزمون Tail flick قبل و پس از عمل جراحی اندازه‌گیری شد. سپس همین آزمون قبل و پس از تزریق مرفین (4mg/kg) از طریق زیرپوستی نیز مجدداً اندازه‌گیری شد. نتایج حاصل به صورت میانگین پاسخ تأخیری و درصد حداکثر پاسخ ممکن (%MPE) بیان گردید.یافته‌ها: نتایج تحقیق حاضر نشان داد که میانگین پاسخ تاخیری به محرک دردناک در آزمون Tail flick قبل و پس از عمل جراحی در چهار گروه موش‌های مورد آزمایش تفاوت معنی‌داری ندارد. بدین معنی که آستانه حس درد در موش‌های صحرایی وابسته به مرفین (4/0±1/9ثانیه) تفاوت معنی‌داری با گروه کنترل (25/1±1/10 ثانیه) ندارد. هم‌چنین تزریق مرفین موجب افزایش معنی‌داری در میانگین پاسخ تأخیری در کلیه گروه‌های آزمایشی گردید. مقایسه حداکثر پاسخ ممکن (%MPE) نشان ‌داد که حداکثر اثرضددردی مرفین فقط در موش‌های صحرایی وابسته به مرفین پس از عمل اواریوهیسترکتومی (8/11±7/48 ثانیه) به طور معنی‌داری بیشتر از گروه وابسته-sham (5±6/19 ثانیه) بود.نتیجه‌گیری: مطالعه حاضر نشان داد که اثر ضددردی مرفین متعاقب عمل جراحی اواریوهیسترکتومی در موش‌های وابسته به مرفین و سالم تفاوت معنی‌داری را ندارد. اما عمل جراحی اواریوهیسترکتومی فقط در موش‌های وابسته موجب افزایش معنی‌دار اثر ضددردی مرفین شده است.واژه‌های کلیدی: درد پس از عمل جراحی، وابستگی به مرفین، پاسخ تأخیری}, keywords_fa = {،درد پس از عمل جراحی،وابستگی به مرفین،پاسخ تأخیری}, url = {http://journal.rums.ac.ir/article-1-48-en.html}, eprint = {http://journal.rums.ac.ir/article-1-48-en.pdf}, journal = {Journal of Rafsanjan University of Medical Sciences}, issn = {1735-3165}, eissn = {2008-7268}, year = {2004} } @article{ author = {}, title = {Comparison of the Results of Two Therapeutic Methods: Imipramine with Combination of Imipramine and Oxybutynin in Uncomplicated Nocturnal Enuresis in 6-12 Year Old Children}, abstract ={Background: Imipramine is one of the common drugs therapies in enuretic children which is effective 50-60% on average. The main purpose of this research was to investigate the therapeutic effect of the combination of imipramine and oxybutynin compared to imipramine alone in uncomplicated nocturnal enuretic children. Materials and Methods:This clinical trial study was carried out on 80 primary school children (6-12 years old) with uncomplicated enuresis that were selected among 2500 school children with screening by questionnaire. The children were randomly divided into two groups (40 in each group). One group was treated with Imipramine in combination with Oxybutynin and the other group was treated with Imipramine and placebo for a period of 3 months. After the treatment period, the treated and untreated children were determined. Results: The frequency of cured with Imipramine and Oxybutynin therapy was 95%, and with Imipramine and placebo was 60%; therefore there was a significant difference between the two therapeutic methods, clinically and statistically (P=0.00017). Conclusion: The Result of this study showed that Imipramine and Oxybutynin treatment was more effective than Imipramine alone, although we recommend further studies to determine the rate of relapses and side effects of the above methods.   Key words: Enuresis, Imipramine, Oxybutynin}, Keywords = {Enuresis, Imipramine, Oxybutynin}, volume = {3}, Number = {2}, pages = {113-119}, publisher = {Journal of Rafsanjan University of Medical Sciences}, title_fa = {مقایسه نتایج دو روش درمانی ایمی‌پرامین با ترکیب ایمی‌پرامین و اکسی‌بوتینین در بچه‌های 12-6 سال مبتلا به شب ادراری غیرعارضه دار}, abstract_fa ={سابقه و هدف: ایمی‌پرامین یکی از درمان‌های دارویی رایج در شب ادراری کودکان محسوب شده که به طور متوسط 60-50% مؤثر است، هدف از این مطالعه بررسی تأثیر ایمی‌پرامین همراه با اکسی‌بوتینین در مقایسه باتک داروی ایمی‌پرامین در درمان شب ادراری غیرعارضه دار کودکان می‌باشد. مواد و روش‌ها: ‌این مطالعه یک کارآزمایی بالینی است و در آن 80 کودک دبستانی 12-6 ساله مبتلا به شب ادراری بدون عارضه که از میان 2500 کودک دبستانی شهر رفسنجان از طریق پرسش‌نامه غربالگری شده بودند، به صورت تصادفی به دو گروه 40 نفری تقسیم شدند، یک گروه تحت درمان با ایمی‌پرامین توأم با اکسی‌بوتینین و گروه دیگر تحت درمان با ایمی‌پرامین و پلاسبو به مدت 3 ماه قرار گرفتند. بعد از اتمام دوره درمانی و پیگیری در طول مدت درمان، موارد بهبودی و عدم بهبودی بررسی شد. یافته‌ها: نتایج این پژوهش نشان داد که میزان بهبودی با ایمی‌پرامین و پلاسبو60% و ایمی‌پرامین توأم با اکسی‌بوتینین 95% بدست آمد که از نظر بالینی و آماری معنی‌دار بود (00017/0=P). نتیجه‌گیری: بنظر می‌رسد روش درمان دو دارویی ایمی‌پرامین و اکسی‌بوتینین در شب ادراری غیرعارضه‌دار کودکان، روش مؤثرتری از درمان تک دارویی ایمی‌پرامین باشد هرچند پیشنهاد می‌شود درمطالعات بعدی، میزان عود شب ادراری و عوارض جانبی دارویی درهرکدام از متد فوق، مورد ارزیابی قرار گیرد. واژه‌های کلیدی: شب ادراری، ایمی‌پرامین، اکسی بوتینین}, keywords_fa = {شب ادراری, ایمی‌پرامین, اکسی بوتینین}, url = {http://journal.rums.ac.ir/article-1-5414-en.html}, eprint = {http://journal.rums.ac.ir/article-1-5414-en.pdf}, journal = {Journal of Rafsanjan University of Medical Sciences}, issn = {1735-3165}, eissn = {2008-7268}, year = {2004} } @article{ author = {Hedayati, R. and Oliaee, GR. and Hadian, MR. and TalebianMoghaddam, S. and Baghery, H.}, title = {The Effect of Mental Practice on Increasing Maximal Muscle Strength in 20-30 year old Healthy women}, abstract ={}, Keywords = {Mental Practice, Muscle Strength, Imagery}, volume = {3}, Number = {2}, pages = {119-125}, publisher = {Journal of Rafsanjan University of Medical Sciences}, title_fa = {تأثیر تمرین ذهنی قدرتی بر افزایش قدرت عضلانی حداکثر در زنان سالم 20 تا 30 سال}, abstract_fa ={خلاصهسابقه و هدف: سال‌هاست که تحقیقات در زمینه یافتن راه حلی جهت درمان ضایعات عضلانی از جمله ضعف و آتروفی که از عواقب ناشی از بی‌حرکتی هستند، در حال انجام است. درمان‌گران همواره به دنبال روشی جهت اجتناب از این ضعف و آتروفی، خصوصاً در زمانی که انجام حرکات فعال ممنوعیت دارد، می‌باشند. به نظر می‌رسد تمرین ذهنی، راه‌گشای حل این معضل باشد. هدف از انجام این تحقیق، بررسی میزان تأثیر این نوع تمرینات بر افزایش قدرت عضلانی می‌باشد.مواد و روش‌ها: تحقیق حاضر به صورت مداخله‌ای بر روی 30 نفراز زنان (30-20 سال) سالم که به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند، انجام شد. افراد گروه آزمایش به مدت سه هفته تمرین ذهنی قدرتی کشش آرنج انجام ‌دادند، و افراد کنترل در همان دوره زمانی به انجام تمرینات ذهنی ریاضی ‌پرداختند. میزان گشتاور عضلانی اکستنشن آرنج قبل و بعد از مداخله با استفاده از دینامومتر Isostation B200 مورد سنجش قرار ‌گرفت. نتایج با استفاده از آزمون ناپارامتری ”من- ویتنی“و ”ویلکا کسون“ مورد بررسی آماری قرار گرفت.یافته‌ها: انجام تمرین ذهنی قدرتی باعث افزایش 50 درصدی در گشتاور ایزومتریک اکستنشن آرنج اندامی که روی آن مداخله انجام گرفته بود، شد، در حالی که افراد گروه کنترل تنها به میزان 7 درصد افزایش قدرت نشان دادند.نتیجه‌گیری:به نظر می‌رسد از تمرین ذهنی قدرتی می‌توان جهت حفظ و یا افزایش قدرت عضلانی سود جست. پیشنهاد می‌شود درمان‌گران از ترکیب این روش جدید با سایر روش‌های معمول در برنامه‌های توان‌بخشی خود استفاده نمایند.واژه‌های کلیدی: تمرین ذهنی، قدرت عضلانی، تصویرسازی  }, keywords_fa = {}, url = {http://journal.rums.ac.ir/article-1-50-en.html}, eprint = {http://journal.rums.ac.ir/article-1-50-en.pdf}, journal = {Journal of Rafsanjan University of Medical Sciences}, issn = {1735-3165}, eissn = {2008-7268}, year = {2004} } @article{ author = {Aminzadeh, Z. and Shabanishahrbabaky, Z. and Gachkar, L. and SayyadiAnari, AR.}, title = {Frequency of HBsAg Positive in Pregnant Women Rafsanjan in the Year 2003}, abstract ={}, Keywords = {Frequency, Heptitis B Infection HBsAg+, Pregnant women, Rafsanjan}, volume = {3}, Number = {2}, pages = {126-133}, publisher = {Journal of Rafsanjan University of Medical Sciences}, title_fa = {فراوانی موارد مثبت HBsAg در سرم زنان باردار رفسنجان در سال 1382}, abstract_fa ={خلاصهسابقه و هدف: براساس برآورد سازمان جهانی بهداشت در حدود 350 میلیون نفر از جمعیت جهان به ویروس هپاتیت B آلوده هستند و سالانه در حدود 2 میلیون نفر از عوارض هپاتیت B، جان خود را از دست می‌دهند. هدف این تحقیق، تعیین فراوانی موارد مثبت HBsAg در سرم زنان باردار مراجعه کننده به زایشگاه نیک نفس شهر رفسنجان سال 1382 بوده است.مواد و روش‌ها: این مطالعه یک مطالعه توصیفی مقطعی درسال 1382 می‌باشد، که تعداد 600 نفر زن باردار که از فروردین تا تیر ماه سال 1382 جهت زایمان به زایشگاه نیک‌نفس شهر رفسنجان مراجعه می‌کردند، انتخاب شدند و نمونه سرم آنها توسط آزمایشگاه به روش الیزا از نظر HBsAg مورد بررسی قرارگرفت، سپس پرسش‌نامه‌ای که توسط پژوهشگران تدوین شده بود، تکمیل گردید. داده‌ها با نرم‌افزار SPSS 11.5 به وسیله آزمون X2 و فیشر آنالیز گردید.یافته‌ها:براساس نتایج این تحقیق، سرم خون 8 مورد (3/1%)، ]دامنه اطمینان95%، (35/1%-26/1%)[ از600 مورد زنان باردار تحت مطالعه، از نظر HBsAg مثبت بودند. میانگین سنی افراد تحت مطالعه3/5±2/26سال، میانگین تعداد حاملگی41/1±14/2بود.ازنظرسابقه اعتیادتزریقی همسر، خالکوبی، سابقه تزریق مواد مخدر، غیربومی بودن، در گروه HBsAg مثبت با درصد بالاتر نسبت به گروه HBsAg منفی اختلاف معنی‌دار آماری وجود داشت.نتیجه‌گیری:با توجه به میزان فراوانی هپاتیت B در این مطالعه، نیاز به آموزش همگانی، به ویژه آموزش هنگام ازدواج و نیز آموزش حین مراقبت‌های زمان بارداری، می‌باشد تا گام موثری در کاهش ابتلا زنان باردار به عفونت هپاتیت B برداشته شود.کلید واژه‌ها: فراوانی آنتی‌ژن سطحی ویروس هپاتیت B، زنان باردار، رفسنجان }, keywords_fa = {،فراوانی ،آنتی‌ژن سطحی ویروس هپاتیت B،زنان باردار،رفسنجان}, url = {http://journal.rums.ac.ir/article-1-51-en.html}, eprint = {http://journal.rums.ac.ir/article-1-51-en.pdf}, journal = {Journal of Rafsanjan University of Medical Sciences}, issn = {1735-3165}, eissn = {2008-7268}, year = {2004} } @article{ author = {BaghaeiVaji, M. and Vahedian, M. and Vali, M. and AsnaAshari, M.}, title = {Patient Selection for Lung Surgery Based on Pulmonary Assessment Tests}, abstract ={}, Keywords = {Pulmonary function tests, Morbidity, Pulmonary resection}, volume = {3}, Number = {1}, pages = {1-8}, publisher = {Journal of Rafsanjan University of Medical Sciences}, title_fa = {انتخاب‌ بیماران‌ جهت‌ اعمال‌ جراحی‌ ریه‌ بر پایه‌ نتایج‌ آزمون‌های‌کارکرد ریوی‌}, abstract_fa ={خلاصهسابقه‌ و هدف‌: آزمون‌های‌ کارکرد ریوی‌ قبل‌ از جراحی‌ قفسه‌ سینه‌ می‌توانند در جهت‌ ارزیابی‌ خطر عوارض و مرگ و میر پس‌ از عمل‌ مفید باشند و به عنوان‌ پایه‌ای‌ جهت‌ تخمین‌ عملکرد قسمت‌ باقی‌مانده‌ ریه‌ بعد از برداشتن ریه باشند. دیگر آزمون‌های‌ مفید شامل‌ حداکثر تهویه‌ اختیاری‌ (MVV)، ظرفیت‌ انتشار ریوی‌ منوکسیدکربن‌ (DLCO)، اندازه‌گیری‌ گازهای‌ خون‌ شریانی‌، اسکن‌ تهویه‌ و خونرسانی‌ می‌باشند. هدف‌ از تحقیق‌ حاضر چگونگی‌ و تعیین‌ بیمارانی‌ که‌ کاندید عمل‌ برداشتن ریه‌ هستند در شرایط‌ کشور ایران‌ بود. مواد و روش‌ها: طی‌ یک‌ مطالعه‌ آینده‌نگر 26 بیمار طی‌ سال‌های‌ 1376 تا 1378 مورد بررسی‌ قرار گرفتند، برای‌ هر بیمار قبل‌ و 3 ماه‌ بعد از جراحی‌ آزمون‌های‌ تنفسی‌ استاندارد انجام‌ و مقادیر 1FEV، FVC، /FVC1FEV و MVV قبل‌ و بعد از عمل‌ مشخص‌ شد و رابطه‌ آن‌ها با مقدار برداشتن ریه‌، تشخیص‌ بیماری‌، عوارض‌ بعد از عمل‌ بررسی‌ شد. یافته‌ها: از بین‌ پارامترهای‌ آزمون‌های‌ کارکرد ریوی‌ فقط‌ درصد /FVC1FEV و VC/1FEV قبل‌ و بعد از عمل‌ با مقدار برداشتن‌ ریه‌، تشخیص‌ بیماری‌، عوارض‌ پس‌ از عمل‌ و نمایه توده‌ بدنی‌ (BMI) رابطه‌ آماری‌ معنی‌دار داشتند. در افراد سیگاری‌ نیز درصد /FVC1FEV و /VC1FEV پس‌ از عمل‌ افزایش‌ نشان‌ ‌داد که‌ اختلاف‌ آماری‌ معنی‌دار بود. نتیجه‌گیری‌: نتایج‌ مطالعه‌ نشان‌ می‌دهند که‌ آزمون‌های‌ کارکرد ریوی‌ به‌ تنهایی‌ در انتخاب‌ بیماران‌ جهت‌ عمل‌ برداشتن‌ ریه‌ مفید نمی‌باشند و این‌ آزمون‌ها بایستی‌ در کنار سایر آزمون‌های‌ بررسی‌ ریوی‌ بکار روند.واژه‌های‌ کلیدی‌: آزمون‌های‌ کارکرد ریوی‌، عوارض‌، اعمال جراحی ریه‌}, keywords_fa = {،آزمون‌های‌ کارکرد ریوی‌ ،عوارض،‌اعمال جراحی ریه‌}, url = {http://journal.rums.ac.ir/article-1-54-en.html}, eprint = {http://journal.rums.ac.ir/article-1-54-en.pdf}, journal = {Journal of Rafsanjan University of Medical Sciences}, issn = {1735-3165}, eissn = {2008-7268}, year = {2004} } @article{ author = {}, title = {Prevalence of Type II Diabetes Mellitus in Over 30 Year Old Population of Rafsanjan City in the Year 2000}, abstract ={Background: Diabetes mellitus (DM) is the most widespread metabolic disease and a major risk factor of cardiovascular diseases. Life expectancy is reduced up to 25% in type II diabetic patients. Mortalities are mostly due to cardiovascular disease in diabetic patients. The present study was planned to determine the prevalence of DM in Rafsanjan city in the year 2000 since there was no previous study showing the prevalence of this problem in this city. Materials and Methods: This was a cross sectional study that carried out on over 30 year old people who were living in Rafsnajan city. By the stratified random sampling technique, 756 people were selected and entered into the study. A questionnaire which has been already designed was completed by interviewing the subjects. Anthropometric indexes were also measured. A Fasting blood sample was collected and criteria of WHO and ADA was used for diagnosis of DM. Obesity was determined by calculation of the body mass index (BMI). Inorder to investigate the association between variables x2 test was used. Results: The findings showed that the point prevalence of diabetes mellitus was %14.7 according to WHO criteria and 19.1% according to ADA criteria. It should be mentioned that the DM prevalence was higher in women than men (19.1% versus 8.6%). The prevalence of the DM increased by increasing the age of the subjects. However, this association was not significant. There was a significant association between diabetes mellitus and women’s job (P=0.005). Conclusion: This study indicated that prevalence of diabetes could be considered as a health problem in this city. The extent of this problem justifies implementation of an interventional approach on the people’s lifestyle.   Key words: Type II diabetes Mellitus, Rafsanjan, Prevalence.}, Keywords = {Type II diabetes Mellitus, Rafsanjan, Prevalence}, volume = {3}, Number = {1}, pages = {9-16}, publisher = {Journal of Rafsanjan University of Medical Sciences}, title_fa = {شیوع دیابت نوع دو در جمعیت بالای 30 سال شهر رفسنجان در سال 1379}, abstract_fa ={سابقه و هدف: دیابت شایع‌ترین بیماری متابولیک و عامل خطر بیماری‌های قلبی - عروقی است. این بیماری امید به زندگی را تا 25% کاهش می‌دهد. بیشترین علت مرگ و میر در بیماران دیابتی نوع دو، گرفتاری قلبی و عروقی است. به علت فقدان اطلاعات کافی در مورد شیوع دیابت در رفسنجان، این مطالعه در سال 1379 به منظور تعیین شیوع آن در این شهر انجام شد. مواد و روش‌ها: این مطالعه از نوع توصیفی- مقطعی بود. جامعه مورد پژوهش را افراد با سن بیش از 30 سال ساکن شهر رفسنجان تشکیل می‌دادند. با نمونه‌گیری تصادفی به روش طبقه‌ای 756 نفر انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. پرسش‌نامه انفرادی با مصاحبه حضوری تکمیل گردید و بررسی‌های تن‌سنجی با اندازه‌گیری قد و وزن انجام شد. نمونه خون ناشتای افراد مورد بررسی جمع‌آوری و برای تشخیص افراد دیابتی از معیار سازمان بهداشت جهانی (WHO) و انجمن دیابت آمریکا ADA)) استفاده شد. برای تعیین چاقی از نمایه توده بدن استفاده گردید. جهت بررسی ارتباط بین متغیرها از آزمون کای دو استفاده شد. یافته‌ها: در این بررسی شیوع دیابت در رفسنجان بر اساس معیار WHO 7/14% و با معیار ADA برابر 1/19% بود. شیوع آن در بین زنان بیشتر از مردان بود (به ترتیب1/19% و 6/8%). با بالا رفتن سن شیوع دیابت افزایش نشان داد هر چند این افزایش از نظر آماری معنی‌دار نبود. هم‌چنین در زنان میزان شیوع دیابت با شغل ارتباط معنی‌داری نشان داد (005/0 p=). نتیجه‌گیری: یافته‌های این بررسی نشان داد که شیوع دیابت به عنوان یک مشکل بهداشتی در این شهر قابل ملاحظه بوده و شیوع بالای آن ضرورت اجرای برنامه‌های مداخله‌ای مستمر در زمینه تغییر رفتارهای فردی و شیوه زندگی را ایجاب می‌کند. واژه‌های کلیدی: دیابت نوع دو، رفسنجان، شیوع}, keywords_fa = {دیابت نوع دو, رفسنجان, شیوع}, url = {http://journal.rums.ac.ir/article-1-5418-en.html}, eprint = {http://journal.rums.ac.ir/article-1-5418-en.pdf}, journal = {Journal of Rafsanjan University of Medical Sciences}, issn = {1735-3165}, eissn = {2008-7268}, year = {2004} } @article{ author = {}, title = {Biochemical and Hematological Alterations in Vivax Malaria in Kahnouj City}, abstract ={Background: Malaria pathogenesis is based mainly on extensive changes of biochemical and hematological parameters. The normal values of these parameters differ according to ethnic, racial and economic conditions, and there was no study on them in Iran. The aim of this study was the survey of hematological and biochemical parameters in acute stage of vivax malaria. Regarding to restoration of these altered parameters to normal levels after treatment, we can attributed the changes to effects of malaria disease on human body and can apply them in malaria diagnosis and treatment as well as understanding the malaria pathogenesis. Materials and Methods: This study was carried out on 70 male patients infected to Plasmodium vivax living in Kahnouj city. Serum levels of total and direct bilirubin, total protein and cholesterol, transaminases (SGOT, SGPT), alkaline phosphatase (ALP), lactate dehydrogenase (LDH) as well as hemoglobin (Hb), hematocrit (Hct), RBC count and RBC indices ( MCV and MCH) of the patients were measured before and after radical treatment with chloroquine and primaquine. Then, differences between of the mean pre- and post-treatment levels of these parameters as well as correlation between the parameters and ages of the patient were statistically analyzed. Results: Post-treatment levels of protein, albumin, cholesterol, Hb, Hct, RBC count and MCV were significantly increased (p<0.001). In contrast, post-treatment serum levels of total and direct bilirubin, transaminases, ALP, LDH as well as MCH significantly decreased (p<0.001). Among mentioned parameters, changes of serum levels of direct bilirubin, cholesterol and ALP had a significant but reverse correlation to ages of patients. Conclusion: Patterns of some biochemical and hematological alterations specially cholesterol, ALP and direct bilirubin are useful as indices in determining the severity of malaria disease in patients infected to plasmodium vivax.   Key words: Malaria, Plasmodium vivax, Biochemical and Hematological alterations.}, Keywords = {: Malaria, Plasmodium vivax, Biochemical and Hematological alterations}, volume = {3}, Number = {1}, pages = {17-24}, publisher = {Journal of Rafsanjan University of Medical Sciences}, title_fa = {تغییرات پارامترهای خونی و بیوشیمیایی در بیماران مبتلا به مالاریای ویواکس در شهرستان کهنوج}, abstract_fa ={سابقه و هدف: بیماری‌زایی مالاریا عمدتاً بر تغییرات وسیع پارامترهای خونی و بیوشیمایی استوار است. مقادیر طبیعی این پارامترها بر حسب شرایط اقلیمی، نژادی و اقتصادی در جوامع مختلف متفاوت است و هنوز مطالعه‌ای در این زمینه در ایران انجام نگرفته است. هدف از این مطالعه بررسی پارامترهای خونی و شیمیایی در مالاریای ویواکس بود. مواد و روش‌ها: در این مطالعه مقادیر هموگلوبین، هماتوکریت، شمارش گلبول قرمز و شاخص‌های گلبول قرمز (MCV و MCH) خون و نیز مقادیر سرمی بیلی‌روبین مستقیم و تام، پروتئین تام، آلبومین، کلسترول تام، ترانس آمینازها، آلکالین فسفاتاز و لاکتات دهیدروژناز تعداد 70 نفر بیمار مرد مبتلا به مالاریای ویواکس در شهرستان کهنوج در دو نوبت، یک بار قبل از شروع درمان اساسی با کلروکین و پریماکین و بار دیگر پس از خاتمه دوره درمان اندازه‌گیری گردید. سپس اختلاف میانگین مقادیر قبل و بعد از درمان آن‌ها و هم‌چنین ارتباط بین سن و شدت تغییرات هریک از این پارامترها از نظر آماری بررسی گردید. یافته‌ها: مقادیر بعد از درمان پروتئین، آلبومین، کلسترول، هموگلوبین، هماتوکریت، گلبول قرمز و MCV با افزایش معنی‌داری همراه بود (001/0p<). در مقابل، مقادیر بعد از درمان بیلی‌روبین تام و مستقیم، ترانس آمینازها، آلکالین فسفاتاز، لاکتات دهیدروژناز سرم و MCH در حد معنی داری کاهش یافت (001/0p<). به علاوه از میان پارامترهای فوق، شدت تغییرات بیلی‌روبین مستقیم، کلسترول و فسفاتاز قلیایی سرم با سن بیماران همبستگی معکوس و معنی‌داری داشت. نتیجه‌گیری: با توجه به شرایط بیماران و بازگشت مقادیر این پارامترها به حدود طبیعی خود در بعد از درمان، می‌توان از الگوی تغییرات مقادیر برخی پارامترهای خونی و بیوشیمیایی، به ویژه کلسترول، آلکالین فسفاتاز و بیلی‌روبین مستقیم به عنوان شاخصی برای تعیین وخامت بیماری مالاریای ویواکس سود جست. واژه‌های کلیدی: مالاریا، پلاسمودیوم ویواکس، پارامتر‌های خونی و بیوشیمیایی}, keywords_fa = {مالاریا, پلاسمودیوم ویواکس, پارامتر‌های خونی و بیوشیمیایی}, url = {http://journal.rums.ac.ir/article-1-5417-en.html}, eprint = {http://journal.rums.ac.ir/article-1-5417-en.pdf}, journal = {Journal of Rafsanjan University of Medical Sciences}, issn = {1735-3165}, eissn = {2008-7268}, year = {2004} } @article{ author = {Vafaei, AA. and Jalal, A. and RashidyPour, A.}, title = {The Role of Glucocorticoid’s System in Accumbens Nucleus on Learning and Memory Processes in Rat}, abstract ={}, Keywords = { Accumbens nucleus, Learning and memory, Corticosterone, RU38486, Rat}, volume = {3}, Number = {1}, pages = {25-33}, publisher = {Journal of Rafsanjan University of Medical Sciences}, title_fa = {نقش سیستم گلوکوکورتیکوییدی هسته اکومبنس بر تعدیل فرآیند حافظه و یادگیری در موش‌ صحرایی‌}, abstract_fa ={خلاصهسابقه و هدف: مطالعات قبلی نشان داده‌اند که گیرنده‌های گلوکوکورتیکوییدی هسته اکومبنس احتمالاً در تعدیل فرآیند ذخیره‌ حافظه‌ هیجانی‌ دخیل می‌‌باشند. هدف‌ این‌ مطالعه‌ تعیین تأثیر تزریق آگونیست و آنتاگونیست گیرنده گلوکوکورتیکوییدی در هسته اکومبنس بر تعدیل فرآیند یادگیری و حافظه (اکتساب، تثبیت و به خاطرآوری) در مدل‌ یادگیری ‌احترازی‌ غیر فعال‌ می‌باشد.مواد و روش‌ها: این پژوهش تجربی بر روی120 سر (در 12گروه) موش نر آلبینو از نژاد ویستار با وزن 250-220 گرم انجام‌ شد. ابتدا به‌ صورت‌ دو طرفه‌ روی‌ هسته‌ اکومبنس‌ کانول‌ راهنما گذاشته ‌شد و یک‌ هفته‌ بعد، موش‌ها در دستگاه‌ احترازی‌ غیرفعال‌ آموزش‌ داده‌ شدند. کورتیکوسترون به عنوان آگونیست (1میکروگرم در 1 میکرولیتر به ازای هرطرف) و RU38486 به عنوان آنتاگونیست (3 نانوگرم‌ در 1میکرولیتر به‌ ازای‌ هر طرف‌) به صورت دو طرفه قبل و بلافاصله بعد از آموزش و قبل از آزمون به خاطرآوری به داخل‌ هسته‌ فوق‌ تزریق‌ شد. گروه‌های کنترل به میزان هم حجم حلال دریافت نمودند. دو روز بعد آزمون به خاطرآوری‌ انجام‌ شد و‌ در طی‌ آن‌ مدت‌ زمانی‌ که‌ طول‌ می‌ کشید تا حیوان‌ برای اولین بار وارد محفظه‌ تاریک‌ شود و کل زمانی‌ که‌ در محفظه‌ روشن طی‌ می‌نمود (در طی‌ 10 دقیقه‌ آزمون) به‌ عنوان‌ معیار میزان‌ حافظه‌ در نظر گرفته‌ شد. یافته‌ها: نتایج‌ نشان‌ می‌دهد که‌ تزریق آگونیست و آنتاگونیست گیرنده گلوکوکورتیکویید به داخل هسته‌ اکومبنس‌ به‌ طور دو طرفه‌ بلافاصله بعد از آموزش به ترتیب موجب افزایش و اختلال در تثبیت حافظه می‌شود (01/0p<). تزریق آن‌ها قبل از آموزش و قبل از آزمون به خاطرآوری تأثیر معنی‌داری‌ بر فرآیند حافظه‌ هیجانی‌ نداشت‌ (05/0p<).نتیجه‌گیری: یافته‌های‌ این مطالعه نشان ‌داد که‌ گیرنده‌های گلوکوکورتیکوییدی هسته‌ اکومبنس‌ نقش‌ مهمی‌ در تثبیت اطلاعات‌ تازه‌ آموخته‌ شده‌ هیجانی در مدل احترازی غیر فعال دارند.واژه‌های‌ کلیدی‌: هسته‌ اکومبنس‌، یادگیری و حافظه‌، کورتیکوسترون، RU38486، موش صحرایی  }, keywords_fa = {،هسته‌ اکومبنس‌، یادگیری و حافظه‌ ،کورتیکوسترون،RU38486،موش صحرایی}, url = {http://journal.rums.ac.ir/article-1-52-en.html}, eprint = {http://journal.rums.ac.ir/article-1-52-en.pdf}, journal = {Journal of Rafsanjan University of Medical Sciences}, issn = {1735-3165}, eissn = {2008-7268}, year = {2004} } @article{ author = {}, title = {The Effects of Pulsed and Continuous Ultrasound on the Para-Spinal Regions on Parameters of H. Reflex of Triceps Surae.}, abstract ={Background: The thermal and non-thermal effects of ultrasound has been used in physiotherapy of low back pain for a long time. The purpose of this study was to investigate the thermal and non-thermal effects of applying therapeutic ultrasound on the spinal mixed nerves (S1 – S2) of  para-vertebral regions on the Parameters of H reflex  of triceps surae muscles. Materials and methods: Fourteen healthy women between 20 to 30 years old were participated in 3 sessions of this experiment: Each subject voluntarily shared in 3 sessions of: 1. Continuos ultrasound (intensity: 1.5 w/cm2, for 5 minutes) 2. Pulsed ultrasound (intensity: 1 w/cm2, for 5 minutes) 3. Placebo ultrasound for 5 minutes) At each session 5 maximal, H reflexes and 3-M waves were recorded before (T0), immediately after (T1) and 5 minutes after (T5) applying the ultrasound. Results: Statistical measurements showed no significant differences in latency and amplitude of H reflex and H/M ratio at T0, T1 and T5 recordings between the three ultrasound groups. Conclusion: This study showed that the thermal and non-thermal properties of ultrasound have no effect on motoneurone pool excitability and conduction through the spinal roots.   Key words: Ultrasound, H reflex, M wave}, Keywords = {Ultrasound, H reflex, M wave}, volume = {3}, Number = {1}, pages = {34-43}, publisher = {Journal of Rafsanjan University of Medical Sciences}, title_fa = {اثرات فراصوت پالسی و ممتد در نواحی اطراف ستون مهره‌ای بر متغییرهای رفلکس هافمن عضله سه سر ساقی}, abstract_fa ={سابقه و هدف: استفاده از امواج فراصوت و اثرات گرمایی و غیر گرمایی این امواج در درمان‌های فیزیوتراپی به خصوص در ناحیه کمر سابقه‌ای طولانی دارد. این پژوهش با هدف بررسی اثرات گرمایی و غیرگرمایی فراصوت بر ریشه‌های عصبی در ناحیه پاراورتبرال S2، S1 بر متغیرهای رفلکس هافمن انجام شده است. مواد و روش‌ها: در این پژوهش 14 نفر از خانم‌های سالم20 تا 30 سال شرکت داشتند. هر فرد در طی سه جلسه جداگانه تحت آزمایش با فراصوت پالس و ممتد و پلاسبو قرار می‌گرفت. در هر جلسه الکترودهای ثبات را جهت ثبت امواج  Mو رفلکس هافمن بر روی عضله تری سپس سوره قرار می‌دادیم. سپس در ناحیه پاراورتبرال S2 و S1 درناحیه‌ای به وسعت cm26×4 فراصوت را با پارامترهای زیر اعمال می‌شد. 1. فراصوت ممتد با فرکانس MHz1 و شدتW /cm25/1 و مدت زمان 5 دقیقه. 2. فراصوت پالس با فرکانسMHz 1 و شدت W/cm21 و مدت زمان 5 دقیقه.3. فراصوت پلاسبو با مدت زمان 5 دقیقه. با دادن تحریک از ناحیه حفره پشت زانو به عصب تیبیال موج M ورفلکس هافمن را در سه مرحله قبل، بلافاصله بعد و 5 دقیقه بعد از اعمال فراصوت ثبت شد. علاوه بر اندازه‌گیری دامنه رفلکس هافمن، زمان تاخیری رفلکس و موجM، دامنه موج M و نسبت H/M در هر جلسه اندازه‌گیری شد. یافته‌ها: در مقایسه مقادیر به دست آمده با استفاده از آزمون‌های اندازه‌گیری‌های تکراری و تست بن فورنی مشخص گردید که هیچ اختلاف معنی‌داری در دامنه رفلکس هافمن و نیز شاخصی H/M بین سه گروه آزمایشی فراصوت پالس و ممتد و پلاسبو طی زمان‌های قبل، بلافاصله بعد و 5 دقیقه بعد از اعمال فراصوت، وجود ندارد. هم‌چنین هیچ اختلاف معنی‌داری در دامنه و زمان تاخیر موج M بین سه گروه آزمایشی دیده نشد. نتیجه‌گیری: نبودن اختلاف معنی‌دار در دامنه‌ رفلکس‌ هافمن و شاخص H/M بین سه گروه آزمایشی می‌تواند بیانگر بی‌اثر بودن خواص حرارتی و غیرحرارتی فراصوت با دوزهای به کار رفته در این آزمایش بر تحریک‌پذیری حوضچه‌ نرونی‌ حرکتی باشد. واژه‌های کلیدی: فراصوت، رفلکس هافمن، پاسخ M}, keywords_fa = {: فراصوت, رفلکس هافمن, پاسخ M}, url = {http://journal.rums.ac.ir/article-1-5415-en.html}, eprint = {http://journal.rums.ac.ir/article-1-5415-en.pdf}, journal = {Journal of Rafsanjan University of Medical Sciences}, issn = {1735-3165}, eissn = {2008-7268}, year = {2004} } @article{ author = {Esfandiarpour, I. and Rahnama, Z. and Fahimy, F. and Salari, Z.}, title = {The Prevalence of Hepatitis B Infection in Patients Suffering from Lichen Planus in Kerman During the Year 1381}, abstract ={}, Keywords = {Hepatitis B, Lichen planus, Kerman.}, volume = {3}, Number = {1}, pages = {44-51}, publisher = {Journal of Rafsanjan University of Medical Sciences}, title_fa = {شیوع عفونت هپاتیت B دربیماران مبتلا به لیکن پلان در شهرکرمان در سال 1381}, abstract_fa ={خلاصهسابقه و هدف: لیکن پلان یک بیماری التهابی پاپولواسکواموس است که همراهی آن با بیماری‌های کبدی به خصوص هپاتیت B تا کنون در چندین مطالعه ذکر شده است. با توجه به شیوع روزافزون، هپاتیت B در جامعه ما و اهمیت آلودگی به این ویروس که یکی از معضلات بهداشتی در ایران می‌باشد، مطالعه‌ای در جمعیت شهرکرمان برای بررسی فراوانی موارد مثبت آلودگی با آنتی‌ژن سطحی هپاتیت B (HBsAg) در بیماران لیکن پلان انجام شد تا با میزان فراوانی آن در کل جامعه کرمانی که معادل یک تا دو درصد است، مقایسه شود.مواد و روش‌ها :در طی این بررسی توصیفی – تحلیلی، مطالعه بر روی120 نفر بیمار مبتلا به لیکن پلان و 183 نفر شاهد سالم از داوطلبان اهداء کننده خون در طی 10 ماه در سال 1381 در شهر کرمان در درمانگاه‌های تخصصی پوست انجام گرفت. تشخیص بیماران بر اساس یافته‌های بالینی و بیوپسی پوست انجام گرفت. آزمایش جستجو برای HBsAg درسرم درخواست شد. جستجو برای HBsAg به روش ELISA (Enzyme-Linked Immunosorbent assay) برای هر دو گروه بیماران و شاهد صورت گرفت. یافته‌ها: میانگین سنی بیماران 45/1±75/35 سال و میانگین در گروه شاهد 7/0±7/32 بود. در گروه بیماران 57 نفر(5/47%) زن و 63 نفر(5/52%) مرد بودند، از گروه شاهد 46 نفر (25%) زن و 137 نفر(75%) مرد بودند. هم‌چنین نتایج نشان داد که شایع‌ترین محل ابتلا به لیکن پلان اندام فوقانی (5/67%) و شایع‌ترین فرم بالینی نوع مخاطی (مخاط ژنیتال و دهان) (5/67% ) و در درجه دوم نوع کلاسیک )65%( بود. درگروه بیماران یک نفر (8/0%) از نظر HBsAg مثبت و در گروه شاهد 4 نفر (2/2%) دارای HBsAg در خون محیطی بودند. این اختلاف از نظر آماری معنی دار نبود.نتیجه‌گیری: یافته‌های این مطالعه نشان دادند که بررسی تمام بیماران مبتلا به لیکن پلان از نظر آلودگی به آنتی‌ژن سطحی هپاتیت نوع B لازم نبوده و پیشنهاد می‌شود مطالعاتی با گروه‌های بزرگتر و چند کانونه در سایر نقاط کشور انجام شود تا در مورد ضرورت انجام آزمایش مورد نظر به طور قاطعانه نظر داده شود.واژه‌های کلیدی: لیکن پلان، هپاتیت B،کرمان}, keywords_fa = {،لیکن پلان ، هپاتیت B،کرمان}, url = {http://journal.rums.ac.ir/article-1-84-en.html}, eprint = {http://journal.rums.ac.ir/article-1-84-en.pdf}, journal = {Journal of Rafsanjan University of Medical Sciences}, issn = {1735-3165}, eissn = {2008-7268}, year = {2004} } @article{ author = {Kazemi, M. and Ansari, A. and AllahTavakoli, M. and Karimi, S.}, title = {The Effect of the Recitation of Holy Quran on Mental Health in Nursing Students of Rafsanjan University of Medical Sciences}, abstract ={}, Keywords = {Recietation of Quran, Mental health, Nursing students, Rafsanjan}, volume = {3}, Number = {1}, pages = {52-57}, publisher = {Journal of Rafsanjan University of Medical Sciences}, title_fa = {تأثیر آوای قرآن کریم بر بهداشت روان دانشجویان پرستاری دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان}, abstract_fa ={ خلاصهسابقه و هدف: بسیاری از اندیشمندان معاصر غربی تأکید می‌نمایند که مشکل انسان معاصر اساساً به نیاز وی به دین و ارزش‌های معنوی بر می‌گردد. ایمان به خدا نوعی قدرت معنوی به انسان می‌بخشد که او را در تحمل سختی‌ها کمک می‌کند و نگرانی و اضطراب را دور می‌سازد. از آنجایی که تلاوت با صوت قرآن کریم می‌تواند به عنوان یک موسیقی عرفانی، محرکی برای ایجاد پاسخ‌های فیزیولوژیک و سایکولوژیک در شنونده باشد، در مطالعه حاضر اثر تلاوت با صوت قرآن کریم بر روی بهداشت روان دانشجویان بررسی شده است.مواد و روش‌ها: در این مطالعه  نیمه تجربی پس از تعیین حجم نمونه (107 نفر) و تقسیم تصادفی آنها در دو گروه شاهد و آزمون, نمره بهداشت روانی واحدهای پژوهش با استفاده از معیار بهداشت روانی 12 موردی فارل تعیین گردید. هم‌چنین با استفاده از پرسش‌نامه دموگرافیک، ویژگی‌های فردی آزمودنی‌ها نیز مشخص شد. سپس به مدت 4 هفته, هر هفته 3 بار و هر بار 15 دقیقه آوای دلنشین قرآن کریم با صدای استاد منشاوی توسط یک دستگاه ضبط صوت در یک مکان ثابت پخش شد. یک هفته پس از اتمام مداخله مجدداً تمامی واحدهای پژوهش, معیار بهداشت روانی و پرسش‌نامه دموگرافیک را کامل نمودند و سپس نتایج قبل و بعد از مداخله توسط نرم‌افزار SPSS و آزمون آماری تی زوج، تی‌ مستقل و کای دو با هم مقایسه گردید.یافته‌ها: نتایج بدست آمده نشان می‌دهند که میانگین نمره بهداشت روانی گروه‌های آزمون و شاهد قبل از اجرای مداخله به ترتیب 83/0±48/31 و 05/1±92/31 و پس از اجرای مداخله به ترتیب 8/0±61/35 و 18/1±2/31 بود. مقایسه نمره بهداشت روان قبل و بعد از مداخله نشان می‌دهد که میانگین نمره بهداشت روان گروه آزمون به طور معنی‌داری افزایش یافته (0001/0p<)، اما تفاوت معنی‌داری بین میانگین نمره بهداشت روان قبل و بعد از مداخله در گروه شاهد دیده نشد.نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج بدست آمده از این مطالعه به نظر می‌رسد که گوش فرادادن به آوای دلنشین قرآن کریم که به عنوان یک موسیقی عرفانی شناخته شده است می‌تواند راه و روش موثری در جهت بهبود وضعیت بهداشت روانی دانشجویان باشد. واژه‌های کلیدی: آوای قرآن کریم، بهداشت روانی، دانشجویان پرستاری، رفسنجان}, keywords_fa = {،آوای قرآن ،بهداشت روانی،دانشجویان پرستاری، رفسنجان}, url = {http://journal.rums.ac.ir/article-1-53-en.html}, eprint = {http://journal.rums.ac.ir/article-1-53-en.pdf}, journal = {Journal of Rafsanjan University of Medical Sciences}, issn = {1735-3165}, eissn = {2008-7268}, year = {2004} } @article{ author = {}, title = {Prevalence of Depression in Kermanian Geriatrics - 2002 (1381)}, abstract ={Background: Many studies have revealed that depression is one of the common psychiatric disorders, which afflicted 8-20% of population. In order to evaluate prevalence of depression in geriatrics (age >50 years old) this survey was performed in Kerman. Materials and Methods: This Cross sectional study assesed 1212 persons over 50 years old in Spring and Summer 2002 in Kerman, who were selected by two stage sampling technique. Depression was assessed by Beck Questionaire. Results: From total number of subjects, 225 personas (18.6%) had borderline depression and 728 persons (60%) had some degrees of depression. There was a significant statistic relation between two sexes and depression. There was also significant differences between marital status, education, age, job, socioeconomic state, addiction and depression. But when anxiety was considered as a factor, there was no significant difference between sex, job, marital status and depression. Conclusion: These findings suggest a high rate of depression among geriatrics in Kerman. Female sex, low socioeconomic state, living alone and drug abuse were risk factors for depression in geriatrics.    Key words: Geriatric, Depression, Kerman}, Keywords = {Geriatric, Depression, Kerman}, volume = {3}, Number = {1}, pages = {58-66}, publisher = {Journal of Rafsanjan University of Medical Sciences}, title_fa = {شیوع افسردگی‌ در سالمندان‌ شهر کرمان‌ در سال‌ 1381}, abstract_fa ={سابقه و هدف: مطالعات‌ مختلف‌ نشان‌ داده‌ است‌ که‌ افسردگی‌ از جمله‌ اختلالات‌ شایع‌ روان‌پزشکی‌ می‌باشد و حدود 20-8% افراد را درگیر می‌سازد. به‌ منظور بررسی‌ شیوع افسردگی‌ در افراد سالمند، مطالعه‌ حاضر در افراد بالای‌ 50 سال‌ در شهر کرمان‌ انجام ‌شد. مواد و روش‌ها: مطالعه‌ به‌ صورت‌ مقطعی‌ در بهار و تابستان‌ سال‌ 1381 انجام‌ شدو تعداد 1212 نفر افراد بالای‌ 50 سال‌ به‌ طریقه‌ نمونه‌گیری‌ دو مرحله‌ای‌ (خوشه‌ای- تصادفی) مورد بررسی‌ قرار گرفتند. افسردگی به وسیله پرسش‌نامه Beck مورد ارزیابی قرار گرفت. یافته‌ها: از کل‌ افراد مورد مطالعه‌ 225 نفر (6/18%) علایم‌ افسردگی‌ مرزی‌ و 728 نفر (60%) دارای‌ درجاتی‌ از افسردگی‌ بودند و از نظر شیوع افسردگی‌ تفاوت‌ معنی‌دار آماری‌ بین‌ دو جنس‌ وجود داشت. هم‌چنین‌ بین‌ وضعیت‌ تأهل‌، سطح‌ تحصیلات‌، سن‌، شغل‌، وضعیت‌ اقتصادی‌ ـ اجتماعی‌ و اعتیاد به‌ سیگار و مواد مخدر و افسردگی‌ رابطه‌ معنی‌دار وجود داشت‌. اما با در نظر گرفتن‌ اضطراب‌ به‌ عنوان‌ یک‌ عامل همراه‌ افسردگی‌، ارتباط‌ بین‌ جنس‌، شغل‌، وضعیت‌ تأهل‌ و افسردگی‌ معنی‌دار نبود. نتیجه‌گیری: از یافته‌های‌ مطالعه‌ چنین‌ بر می‌آید که‌ شیوع افسردگی‌ در افراد سالمند در کرمان‌ بالا است و جنسیت‌ زن‌، وضعیت‌ اقتصادی‌ ـ اجتماعی‌ پایین‌، جدا زندگی‌ کردن‌ و اعتیاد را می‌توان از جمله عوامل‌ خطر برای‌این نکته دانست. واژه‌های کلیدی‌: سالمند، افسردگی‌، کرمان}, keywords_fa = {سالمند, افسردگی‌, کرمان}, url = {http://journal.rums.ac.ir/article-1-5416-en.html}, eprint = {http://journal.rums.ac.ir/article-1-5416-en.pdf}, journal = {Journal of Rafsanjan University of Medical Sciences}, issn = {1735-3165}, eissn = {2008-7268}, year = {2004} }