fa
jalali
1381
3
1
gregorian
2002
6
1
1
2
online
1
fulltext
other
عوامل موثر بر پاسخ دهی به واکسن هپاتی گواتر هیپراندمیک در راویز رفسنجان، احتمال وجود گواتروژن های ناشناخته
Hyperendemic goiter in the Raviz of Rafsanjan, are there another unknown goiterogens?
سابقه و هدف: گواتر آندمیک ناشی از کمبود ید، یکی از مشکلات بهداشتی کشورهای در حال توسعه از جمله ایران می باشد. به همین دلیل کمیته کشوری مبارزه با اختلالات ناشی از کمبود ید، اضافه نمودن ید به نمک مصرفی را پیشنهاد و از سال 1368 به طور فراگیری در سراسر کشور آن را به اجرا در آورد. مطالعه حاضر به بررسی گواتر آندمیک و ارتباط آن باید ادراری در کودکان منطقه کوهستانی راویز رفسنجان اختصاص دارد.
مواد و روش ها: در این مطالعه توصیفی 320 نفر دانش آموز دختر و پسر دوره ابتدایی 6 تا 12 ساله که کل جمعیت دانش آموزی دوره ابتدایی در سال 1374 در شش روستای دهستان راویز رفسنجان را شامل می شدند مورد بررسی قرار گرفتند. اندازه تیروئید کلیه دانش آموزان بر اساس تقسیم بندی WHO تعیین شد و نمونه ادرار صبحگاهی آنها جهت اندازه گیری ید جمع آوری گردید. هم چنین قد و وزن دانش آموزان مورد مطالعه تعیین شد. به علاوه میزان ید موجود در آب آشامیدنی روستاهای مذکور نیز اندازه گیری شد.
یافته ها: در 34/87% دانش آموزان دختر و47/81% در دانش آموزان پسر مورد مطالعه درجات مختلف گواتر مشاهده شد. بیشترین شیوع درجه گواتر به ترتیب I و II بود. 25% دانش آموزان کمبود شدید ید ادراری (کمتر از mg/dl2) 4/4% کمبود متوسط (mg/dl9/4-1/2) و 3/10% کمبود خفیف (mg/dl9/9-5) داشتند و 3/60% دارای میزان ید طبیعی (بیشتر از (mg/dl10) در ادرار بودند. از شش روستای دهستان راویز که مطالعه در آنجا انجام شد، تنها در یک روستا میزان ید آب mg/dl2/15 بود ولی در 5 روستای دیگر کمتر از mg/dl2 بود.
نتیجه گیری: اگرچه میزان ید آب مصرفی در پنج روستا از شش روستای مورد مطالعه پائین بود، اما با توجه به اینکه در 3/60% دانش آموزان میزان ید ادراری که مشخص کننده ید مصرفی می باشد طبیعی بود به نظر می رسد اولاً جایگزینی ید از طریق مصرف نمک یددار موثر بوده است. ثانیاً شاید شیوع بالای گواتر در منطقه ارتباطی با کمبود ید نداشته باشد
واژه های کلیدی: گواتر، اختلالات ناشی از کمبود ید، گواتروژن، راویز رفسنجان
Introduction: Endemic goiter due to lodine deficiency is one of the health problems in developing cointries includs Iran. So, national committee for control of lodine dificiency disorders has been planed salt lodinization program from 1368. The purpose of this study was to evaluate goiter status and it’s relation with urinary lodine excretion in schoolchildren in vill of Raviz (Raviz includs 6 smal – villages) of Rafsanjan.
Methods: 320 schoolchildren (boys and girls) the age of 6-12 years, those were whole schoolchildren in the Raviz, were examined for goiter and classified according to WHO classification and their urinary lodine excretion was measured. Also, drinking water lodine of Raviz was measured.
Results: 87.34% of girls and 81.47% of boys had different grades of goiter, but, the majority were found grade I and since II. 25% of schoolchildren had severe urinary lodine defeciency (<2ug/dl), 4.4% moderate (2.1-4.9ug/dl) and 10.3% mild (5-9.9 ug/dl). The concentration of urinary lodine in 60.3% of schoolchildren were more than 10ug/dl (normal). Of 6 small – villages of vill of Raviz which this study were carried out there, only in one of them, concentration of lodine in the drinking water was 15.2 ug/dl, but in others were less than 2ug/dl.
Discussion:Although , the concentration of lodine in drinking water in 5 small-villages of Raviz were less than 2mg/dl, but in 60.3% of schoolchildren urinary lodine were found normal. So lodized salt consumption have had considerable effects on control of lodine deficiency. In addition severe endemic goiter in this area is independent to lodine deficiency, or the period of time of lodized salt consumption was not enough. Another possibility is present of unknown goitrogens in this area that should be discovered by more study.
Key words: Goiter, disturbance due to lodine dificiency, goitrogen.
Goiter, disturbance due to lodine dificiency, goitrogen.
گواتر, اختلالات ناشی از کمبود ید, گواتروژن, راویز رفسنجان
64
74
http://journal.rums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-506-113&slc_lang=fa&sid=1
2020/06/11
1399/3/22
2020/06/11
1399/3/22
غلامرضا
اسدی کرم
00319475328460038450
00319475328460038450
Yes
سیدمحمدعلی
سجادی
00319475328460038451
00319475328460038451
No
محسن
رضائیان
00319475328460038452
00319475328460038452
No
محمدرضا
وفا
00319475328460038453
00319475328460038453
No
عباس
اسماعیلی
00319475328460038454
00319475328460038454
No
محمد
مرادی
00319475328460038455
00319475328460038455
No
other
آناتومی داخلی کانال های ریشه در دندان های قدامی فک پایین و پرمولرهای فک بالا و پایین به روش آزمایشگاهی
Evaluation of root canal anatomy in mandibular anterior
Teeth and mandibular and maxillary premolars.
سابقه و هدف:اطلاع دقیق از آناتومی داخلی ریشه ها که درانجام درمان یک ریشه موثر می باشددر پیشآگهی طولانیمدت درمان موثراست که دراین راستاآناتومی داخلی دندانها به روشهای مختلف بررسی شده است، هدف ما از این تحقیق بررسی آناتومی داخلی در دندانهای قدامی پایین و پرهمولر فک پایین وبالا با روش نفوذ رنگ و شفافسازی میباشد.
مواد و روش ها:در این مطالعه 350 عدد دندان قدامی فک پایین(سانترال ،لترال،کانین) پرمولرهای بالا و پایین (از هر نوع دندان 50 عدد) برای تعیین تعداد کانال های ریشه و انواع آن و وجود کانال طرفی و فرعی مورد مطالعه قرار گرفتند. مطالعه سیستم های کانال های ریشه بر اساس طبقه بندی Vertucci و به روش نفوذ رنگ و شفاف سازی به طریق آزمایشگاهی با مختصری تغییر نسبت به مقالات قبلی انجام شد.
یافته ها:آنالیز آماری نتایج نشان داد که: درصد کانال نوع 1 در دندان های سانترال ،لترال،کانین به ترتیب 84 ،78،94 درصد ،کانال نوع 2 در این دندان ها به ترتیب 10،12،14 درصد،نوع 3 : 2،2و 0 درصد ،نوع 4: 40،8،2 درصد وکانال طرفی به ترتیب 10،12و 10درصد و کانال فرعی 24،28و 20 درصد بود.درصد نوع 1 در دندان پرمولر اول و دوم فک پایین به ترتیب 78و90 درصد،نوع 2 : 2و4 درصد، نوع 4 :6 و 4 درصد و نوع 5 : 14 و 2درصد بود.در صد کانال های طرفی در این دو دندان 34 و 28 درصد، کانال فرعی20 و 20 درصد بود.درصد نوع 1 در دندان پرمولر اول و دوم فک بالا به ترتیب 10،54 درصد،نوع 2: 24 ،20درصد ،نوع 4: 64 و 24 درصد ،نوع 5 : 2،2 درصد بود. درصد کانال طرفی در این دو دندان 14 و 4 درصد ، کانل فرعی 18 و 22 درصد بود.
نتیجه گیری:با توجه به نتایج این پژوهش پیشنهاد می شود که روش ما با مختصر تغییری با تحقیقات قبلی می تواند روش مفید و دقیقی جهت بررسی آناتومی داخلی کانال ها باشد.
واژه کلیدی: آناتومی ریشه ،دندان های قدامی پایین، پرمولر، نفوذ رنگ و شفاف ساری به طریق آزمایشگاهی، کانال طرفی، کانال فرعی
Background: Knowledge about the anatomy of root canals is an important facror in the prognosis of root canal therapy .The purpose of this study is to derermine the root canal
anatomy in mandibalar anterior reeth and premolars by clear and dye peneration
method.
Materials and methods:In this study, 350 human mandibular anterior teeth and mandibular and maxillary premolars(from each:50 teeth)were used to determine the number of root canals and accessory and lateral canals . The examination of root canal systems was based on vertucci’s classification and with the method of clear and dye penetration with a little difference to compare with other researches.
Results:The frequency of type I in central,lateral incisors and cuspids averaged 84.%78and %94, type II:%10 ,%12 and%4, typeIII%2 ,%2 and%0, typeIV averaged%8 and%2. The frequency of lateral canals in these teeth averaged %10 , %12 and %10 and accessory canals averaged %24,%28 and%20.
The frequency of type I in mandibular premolars averaged %78 and%90,typeII%2 and%4,typeIV%6 and %4, type V averaged %14 and%2.The frequency of lateral canals in these teeth was %34 and %28 and accessory canals was %20 and %20.
The frequency of type I in maxillary permolars averaged %10, %54, typeII %24 and %20, type IV %4 and %24 , type V averaged %2 and %2. The frequency of lateral canals in these teeth was %14 and %4 and accessory canals averaged %18 and %22.
Conclusion : Our method with a little difference to compare with other researches is a good and precise way for evaluation of root canal anatomy.
Keywords: Clear and dye penetration-accessory canal-lateral canal
Root canal anatomy-premolar-anterior teeth
Clear and dye penetration-accessory canal-lateral canal
Root canal anatomy-premolar-anterior teeth
آناتومی ریشه ,دندان های قدامی پایین, پرمولر, نفوذ رنگ و شفاف ساری به طریق آزمایشگاهی, کانال طرفی, کانال فرعی
75
84
http://journal.rums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-506-114&slc_lang=fa&sid=1
2020/06/112020/06/11
1399/3/22
2020/06/112020/06/11
1399/3/22
معصومه
صدر لاهیجانی
00319475328460038456
00319475328460038456
Yes
مهدی
شریعتی
00319475328460038457
00319475328460038457
No
مصطفی
صادقی
00319475328460038458
00319475328460038458
No
other
عوامل موثر بر پاسخ دهی به واکسن هپاتیت B و مدت زمان دوام مصونیت
The factors influencing the immune response to hepatitis B vaccine and persistence of the protection.
آلودگی با ویروس هپاتیت B (HBV) و عوارض آن که شامل سیروز کبدی و کارسینومای هپاتوسلولار میباشند، یکی از مهمترین مشکلات بهداشتی در سراسر جهان میباشد. استراتژی سازمان بهداشت جهانی (WHO) برای کنترل مؤثر عفونت HBV واکسیناسیون با آنتیژن سطحی ویروس (HBsAg) میباشد. نتایج بسیاری از مطالعات نشان میدهند که 10-1% افراد قادر به تولید مقادیر مصونیت بخش از آنتیبادی (anti- HBs>10 IU/L) متعاقب دریافت واکسن نمیباشند. این عدم پاسخ دهی به HBsAg به عوامل متعددی از قبیل بیان آنتیژنها و هاپلوتیپ های خاصی از سیستم HLA، نقص در خزانه لنفوسیت های T و B اختصاصی HBsAg، نقص در اعمال سلول های عرضه کننده آنتیژن، تحمل ایمونولوژیک و عدم تعادل در اعمال سلول های T کمک کننده نسبت داده شده است. به علاوه عوامل ایمونیزاسیون از قبیل دوز واکسن، نوع واکسن، تعداد و زمان بندی تزریقات، محل و راه تزریقات میزان پاسخدهیبه واکسن را تحت تأثیر قرار میدهند. هم چنین پاسخ ایمنی به واکسن هپاتیت B، تحت تأثیر عوامل میزبان از قبیل جنس، سن، وزن ، ژنتیک، صلاحیت ایمنی افراد و سیگار کشیدن قرار میگیرد. نشان داده شده است که با افزایش زمان بعد از واکسیناسیون میزان anti- HBs کاهش مییابد. این پدیده ضرورت انجام واکسیناسیون یادآور را مطرح کرده است. در این مقاله عوامل مؤثر بر پاسخ دهی به واکسن هپاتیت B، دلایل ایمونولوژیکی عدم پاسخ دهی به واکسن و مدت زمان دوام مصونیت مورد بررسی قرار میگیرند.
کلمات کلیدی : واکسن هپاتیت B ، ایمونوژنیسته، عدم پاسخ دهی، آنتیبادی ضد HBs
Hepatitis B virus (HBV) infection and its sequelae which include cirrhosis and hepatocellular carcinoma is a major public health problem throught the world.The WHO strategy for effective control of HBV infection is vaccination with the surface antigen of virus(HBsAg).The results obtained from a large number of studies demonstrated that the vaccine induces a protective antibody resonse (anti-HBs > 10 IU/L) in the majority of vaccinees,but 1-10% of subjecte fail to repond.This unresponsiveness to HBsAg has been attributed to a variety of mechanisms including expression of certain HLA antigens and haplotypes, defect in HBsAg-specific T-cell and B-cell repertoire , defect in antigen presenting cell function, immunological tolerance and imbalance in T helper cell function. Furthermore immunization factors that influence immunogenicity include type of vaccine dosage ,number and timing of injections, site and route of injections.Host factors such as sex, age weight ,genetics,immunological competency of the host and smoking also may influence the immune response to HB vaccine.The level of anti-HBs dose wane after vaccination.This phenomenon has fuctional significance for booster vaccination.In this review article the factor that affect the immunogenicity of HB vaccine,immunological basis of unresponsiveness to vaccine and persistence of protection were evaluated.
Key words. Hepatitis B vaccine, Immunogenicity, Unresponsiveness, Anti-HBs antibody
. Hepatitis B vaccine, Immunogenicity, Unresponsiveness, Anti-HBs antibody
واکسن هپاتیت B , ایمونوژنیسته, عدم پاسخ دهی, آنتیبادی ضد HBs
85
98
http://journal.rums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-506-115&slc_lang=fa&sid=1
2020/06/112020/06/112020/06/11
1399/3/22
2020/06/112020/06/112020/06/11
1399/3/22
عبدا...
جعفرزاده
00319475328460038459
00319475328460038459
Yes
other
آثارمهاری کورکومین، لاوسون و زنجبیل بر روی خیز پنجه ناشی از کائولین در موش صحرایی
Inhibitory effects of curcumin, lawsonia, and ginger on kaolin induced paw edema in the rat
سابقه و هدف: کورکومین پیگمان زرد، زردچوبه است و از آن استخراج می شود. لاوسون یک محصول طبیعی است که از گیاه حنا به دست می آید. زنجبیل از ریزوم های خشک شده گیاهی از تیره زنجبیل به دست می آید. در پژوهش حاضر آثار ضدالتهابی این سه ماده شیمیایی بر روی خیز التهابی ناشی از کائولین بررسی و با اثر ضدالتهابی ایبوپروفن مقایسه شد.
مواد و روش ها: این مطالعه تجربی روی موش های صحرایی بالغ نر انجام شد. التهاب حاد به وسیله تزریق ml1/0 از سوسپانسیون کائولین 4% به داخل کف پنجه ایجاد شد. کورکومین با غلظت های 5 و 10، لاوسون با غلظت های 10 و 20 میکرومول، زنجبیل با دوزهای 5 و 20 و ایبوپروفن با دوز 12 میلی گرم در کیلوگرم به صورS.C فوراً بعد از تزریق کائولین مصرف شدند.میزان خیز التهابی با اندازه گیری تغییرات حجم پنجه به روش پلتیسمومتری ومحتوای رنگ آبی ایوانز (Evans blue) خارج عروقی در پنجه ملتهب و مقایسه آن با پنجه کنترل در چهار ساعت بعد از تزریق کائولین تعیین شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که تزریق کائولین با غلظت 4 درصد، حجم پنجه را به میزان 06/0+36/0 افزایش می دهد که این افزایش حجم توسط کورکومین با غلظت های 5 و 10 میکرومول به میزان 4/69 درصد به طور معنی داری مهار شد )001/0(P<. هم چنین غلظت های 10 و 20 میکرومول لاوسون نیز این افزایش حجم پنجه را به ترتیب به میزان 72 درصد و 66 درصد به طور معنی داری مهار نمودند )001/0(P<.. دوزهای 5 و 20 میلی گرم در کیلوگرم زنجبیل به ترتیب این افزایش حجم را به میزان 8/38 درصد و 8/44 درصد کاهش دادند )01/0(P<. اثر ضد التهابی ایبوپروفن بر روی این خیز التهابی متشابه با آثار کورکومین و لاوسون است، اما بیشتر از اثر زنجبیل است )05/0(P<. علاوه بر این تزریق کائولین 4% محتوای رنگ آبی ایوانز خارج عروقی را به میزان 37 درصد افزایش می دهد که فقط به وسیله دوزهای اندک و زیاد زنجبیل به ترتیب به میزان 7/30 درصد و 3/33 درصد کاهش می یابد.
نتیجه گیری: این نتایج پیشنهاد می کنند که کورکومین ، لاوسون و زنجبیل خیز التهابی ناشی از تزریق کائولین را مهار می کنند، که اثر مهار کورکومین و لاوسون قابل مقایسه با اثر ایبوپورفن است، هم چنین زنجبیل نشت پروتئین از عروق را نیز کاهش داد.
واژه های کلیدی: کورکومین، لاوسون، زنجبیل، خیز پنجه، التهاب حاد
Background: Curcumin is yellow pigment of tumeric, and, that is extracted from it lawsonia (2-hydroxy 1,4 naphtoquinon) is a natural product and it is extracted from henna. Ginger is a dried rhizomes gained from a plant called zingiber officinalea, which is extracted from the family of ginger.
Material and Methods: This experimental study performed on adult male rats. Acute inflammatory edema was induced by intraplantar injection of 0.1ml of 4%kaolin. Various concentrations of curcumin 5,10mmol, Lowsonia 10,20 mmol, ginger 5,20 mg/kg and ibuprofen 12mg/kg given S.C. immedately after kaolin injection. Paw edema assessed by calculation of volume changes and by extravasation of Evans blue dye in test group compared to the control, 4 hours after kaolin injection.
Results: The results showed that 4% kaolin increased paw volume by 0.36±0.06ml, which was significantly inhibited by curcumin 69.4% at both concenterations (P<0.001). Lawosonia also had significantly inhibitory effect on increased paw volume, by 72% and 66% at 10 and 20 mmol respectively (P<0.001). The paw volune was significantly reduced, 38.8%, and 44.8% by giner at 5 and 20mg/kg respectively (P<0.01). No significant difference were found between inhibitory effects of ibuprofen and curcumin or lawsonia, but the effects of ibuprofen was found to more than ginger (P<0.05). Kaolin injection also induce 237% increase in Evans blue extravasation, which was reduced only by ginger 30.7% and 33.3% at low and high doseses respectively.
Conclusion: These data suggest that, curcumin, Lawsonia, and ginger can inhibit kaolin-induced inflammatory edema, so that, the effects of curcumin and lawsonia are comparable to ibuprofen. Ginger also reduced protein leakage from vessels.
Keyword: Curcumin, Lawsonia, Ginger, Paw edema, Acute inflammation
Curcumin, Lawsonia, Ginger, Paw edema, Acute inflammation
کورکومین, لاوسون, زنجبیل, خیز پنجه, التهاب حاد
99
112
http://journal.rums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-506-116&slc_lang=fa&sid=1
2020/06/112020/06/112020/06/112020/06/14
1399/3/25
2020/06/112020/06/112020/06/112020/06/14
1399/3/25
محمد
خاکساری
00319475328460038505
00319475328460038505
Yes
سپیده
نیکخو
00319475328460038506
00319475328460038506
No
افخم
امیری
00319475328460038507
00319475328460038507
No
other
تعیین جهش در اگزونهای شماره 5 و 8 ژن 53 P در مبتلایان به سرطان پستان فامیلی
با روش غیر رادیواکتیو PCR-SSCP
Detection of P 53 gene mutations in exons 5 and 8 in patients of familial breast cancer with PCR-SSCP methode.
زمینه و هدف: سرطان پستان شایعترین سرطان زنان در دنیا میباشد و تغییرات ژنتیکی متنوعی را میتوان در آن مشاهده کرد یکی از شایعترین این تغییرات جهش در ژن 53 P است. این ژن یکی از مهمترین مهارکنندههای تومور میباشد و پروتئین مزبور ( 53 P ) در بسیاری از اعمال سلول نقش دارد. این ژن شامل 11 اگزون است که اگزونهای چهارگانه 5 تا 8 نواحی مرکزی پروتئین که عملکرد 53 P را بعهده دارد راکد میکنند لذا جهشهای این اگزونها از اهمیت بیشتری برخوردار بوده و باعث غیرفعال شدن یا سوء عملکرد این پروتئین میگردند.
تعیین جهشهای این ژن کمک بزرگی در شناخت مکانیسم ژنتیکی شروع و پیشرفت سرطان پستان و در نتیجه تشخیص و درمان به موقع این سرطان میباشد. که هدف این مطالعه نیز تعیین جهشهای 53 P در دو اگزون شماره 5 و 8 این ژن بوده است.
مواد و روشها: در این مطالعه 32 بیمار مبتلا به سرطان پستان فامیلی که تحت عمل بیوپسی پستان قرار گرفته بودند مورد بررسی قرار گرفت.
استخراج DNA با روش فنل - کلروفرم، انجام و پس از تعیین درجه خلوص با روش اسپکتروفتومتری، جهت تکثیر اگزونهای شماره 5 و 8 از روش (polymerase chain reaction) PCR استفاده گردید، با روش SSCP ، (single strand conformation polymorphism) که روش معمول تعیین جهش برای ژن 53 P میباشد محصولات تک رشتهای (Single strand) اگزونهای مزبور در ژل پلیاکریل آمید الکتروفورز و توسط روش نیترات نقره رنگآمیزی گردید نهایتاً تغییرات حرکتی باندهای حاصله با نمونه کنترل (طبیعی) مقایسه و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: پس از آنالیز ژلهای SSCP و مقایسه حرکت باندهای حاصله در ژل با نمونه کنترل، در اگزون شماره 5 دو مورد و در اگزون شماره 8 چهار مورد جهش تعیین گردید.
نتیجهگیری: در این مطالعه به علت محدود بودن تعداد بیماران و محدودیت زمان انجام تحقیق تنها جهشهای ژن 53 P در دو اگزون شماره 5 و 8 بیماران مبتلا به سرطان پستان فامیلی بررسی شد لذا پیشنهاد میگردد، این جهشها در دیگر اگزونها و در مقیاس بزرگتر بررسی گردد تا اولاً کدونهائی که بیشترین درصد جهش را دارا هستند شناسایی شوند و ثانیاً ارتباط این جهشها و مراحل مختلف سرطان پستان و به دنبال آن استفاده کلینیکی نتایج حاصل گردد.
واژههای کلیدی: سرطان پستان، جهش، ژن 53 P ، PCR-SSCP
Background: Breast cancer is one of the most common cancer of women in the world. Although different genetic alteration has been reported in this malignancy, but P 53 gene mutations has more frequency. P 53 gene is one of the most important suppressor genes and it play a central role in breast cancer and detecting of mutations in this gene would be very helpful in understanding of genetic mechanisms in intiation and progress of this cancer.
Materials - Methods: 32 patients with familial breast cancer were selected and biopsy of breast as sample were studied. DNA extraction were performed by phenol-chloroform method and polymerase chain reaction (PCR) for amplification of exons 5 and 8 were carried out. Inorder to detection of mutations SSCP (single strand conformation polymorphism) method was used and SSCP polyachrilamid gels were staind by silver nitrate. Abnormal band incompare with controls were selected as matation.
Results: 2 mutations in exon 5 and 4 mutations in exon 8 were detected by analysing of SSCP gels. There were not found any statistical differences relationship between breast cancer and different tumour establisher agents.
Discussion: Mutation of P 53 gene has been known as starter of breast cancer in the different population. In some area mutation of P 53 gene is cause of breast cancer with 80%
frequency.
Due to some limitation in our study, such as: number of patients and exons that were studied, could not conclude an exact interpretation between P 53 gene mutation and breast cancer.
In order to reveal dominant P 53 gene mutations in iranian people, we recommend to perform this study on more patients with breast cancer and all exons of P 53 gene in Iran.
Key words: Breast cancer, P53 gene, Mutation, PCR-SSCP
Breast cancer, P53 gene, Mutation, PCR-SSCP
سرطان پستان, جهش, ژن 53 P , PCR-SSCP
113
125
http://journal.rums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-506-117&slc_lang=fa&sid=1
2020/06/112020/06/112020/06/112020/06/142020/06/14
1399/3/25
2020/06/112020/06/112020/06/112020/06/142020/06/14
1399/3/25
محمدرضا
میرزایی
00319475328460038508
00319475328460038508
Yes
پروین
مهدیپور
00319475328460038509
00319475328460038509
No
مرتضی
عطری
00319475328460038510
00319475328460038510
No
حسین
تیموری
00319475328460038511
00319475328460038511
No
غلامرضا
اسدی
00319475328460038512
00319475328460038512
No
other
بررسی وضعیت آهن بدن در بیماران با بیماری آترواسکلروتیک
عروق کرونر
Evaluation of iron status in patients with coronary artery disease
زمینه و هدف: آهن میتواند سبب پراکسیداسیون لیپیدها هم در محیط و هم در بدن انسان شود. و این عمل در حیوانات تجربی میتواند سبب پیشرفت آسیب میوکاردی شود. اکسیداسیون لیپیدها خصوصاً لیپوپروتئین با دانسیته کم (LDL) توسط مواد اکسیدان مانند آهن نقش مرکزی در پدیده اترواسکلروز دارد. بنابراین بررسی میزان ذخائر آهن بدن در بیماران با بیماری عروق کرونری حائز اهمیت میباشد.
روش کار: در این مطالعه مقطعی آیندهنگر 112 بیمار با بیماری عروق کرونر و 63 بیمار بدون بیماری عروق کرونری که باآنژیوگرافی وضعیت عروق کرونری آنها مشخص شده بود مورد بررسی قرار گرفت، میزان آهن، فریتین لیپوپروتئین (a) لیپوپروتئین با دانسیته کم(LDL) و لیپوپروتئین با دانسیته بالا (HDL) در هر دو گروه اندازهگیری شد و هر دو گروه از نطر فشار خون،بالا مصرف سیگار، سابقه فامیلی بیماری عروق کرونر و هیپراوریسمی مورد بررسی قرار گرفتند. بیماران با آنمی، بیماران کلیوی، کبدی و بیماران با سابقه سوء جذب، بیماران هموکروماتوز و بیماران با عفونتهای مزمن و یا اختلالات ایمونولوژیک و التهابی و بیماران با بیماری شناخته شده نئوپلاستیک و بیماران نارسایی قلبی از مطالعه حذف شده علاوه بر این بیماران مورد مطالعه شرایط اجتماعی اقتصادی نسبتاً مشابه داشتهاند.
یافته ها: میانگین آهن سرم در گروه با بیماری عروق کرونری و گروه بدون بیماری عروق کرونر به ترتیب 4±9/12میکرومول در لیتر و 5±1/8 میکرومول در لیتر بود که اختلاف معنی دار بین این دو میزان وجود داشت (001/0(P<. میانگین میزان فریتین سرم در گروه با بیماری عروق کرونری 75±126 میکروگرم در لیتر و در گروه بدون بیماری عروق کرونر 75±101 میکروگرم در لیتر بود که این اختلاف نیز معنی دار بود (005/0(P<.
نتیجهگیری:با توجه به نتایج این پژوهش که میزان آهن و فریتین سرم بدون دخالت داشتن سایر عوامل خطر در گروه با بیماری عروق کرونر بیشتر از گروه بدون بیماری عروق کرونر بود، می توان احتمال نقش داشتن ذخایر آهن را در پیدایش پدیده آترواسکلروزیس بیان نمود.
واژههای کلیدی: فریتین، اترواسکلروز عروق کرونر، آهن سرم
Background: Iron can causes lipid peroxidation in vivo and in vitro. Iron promotes myocardial injury in experimental animals. Low Density Lipoprotein (LDL) oxidation by oxidants including iron have a central role in atherosclerotic process. By this means, evaluation of serum iron in patients with coronary artery disease (CAD) has a significant importance. Materials and Methods: In this cross sectional, prospective study, 112 patients with C.A.D and 63 cases without CAD, with known coronary anatomy by coronary angiography, were evaluated. Serum iron, ferritin, Lipoprotein (a), LDL, HDL were measured in their fasting blood sample with elisa kite. patien's were also evaluated for known CAD risk factors eg. diabetes mellitus, hypertension, cigarette smoking family history of CAD and hyperuricemia. Patients with anemia, renal and hepatic disease, history of malabsorption, hemochromatosis, chronic infection, inflammatory or immunological disorders, known neoplastic disorders and heart failure were excluded Both groups were identical in socioeconomic status.
Results: Mean serum iron level in case group (with C.A.D) was 12.9+4umol and in control group (without CAD) was 8.1+5umol, there was significant difference between these valuse (P<0.001). Mean serum ferritin level in case group was 126+75ug/L and 101+75ug/L in control group. There was also significant difference between these values P<0.005.
Conclusion: Regard to the results of this study that shows serum iron and ferritin level were significantly higher in groups with CAD, without interference of other known risk factros, it may be possible that iron status of body can play a role in atherosclerotic process.
Keywords: Coronary atherosclerosis, ferritin, serum iron
Coronary atherosclerosis, ferritin, serum iron
فریتین, اترواسکلروز عروق کرونر, آهن سرم
126
134
http://journal.rums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-506-118&slc_lang=fa&sid=1
2020/06/112020/06/112020/06/112020/06/142020/06/142020/06/14
1399/3/25
2020/06/112020/06/112020/06/112020/06/142020/06/142020/06/14
1399/3/25
حسین
نوق
00319475328460038513
00319475328460038513
Yes
other
بررسی سطح آنتی بادی IgG و فراوانی افراد غیر ایمن نسبت به سرخجه در دختران 14 تا 18 ساله شهر رفسنجان - سال 1379
Determination of frequency the non-immune to rubella in 14-18 years old girls in
rafsanjan city 1379
زمینه و هدف: سندرم سرخجه مادرزادی قابل پیشگیری است، در صورتی که زنان جوان قبل از حاملگی شرایط ایمنی خود را بدانند. بدین ترتیب میتوان نقایص مادرزادی جنین به علت این سندرم را کاهش داد.
مواد و روشها: به منظور تعیین سطح آنتی بادی علیه ویروس سرخجه در دختران دبیرستانی شهر رفسنجان سرم 270 دختر 14 تا 18 ساله بطور خوشهای ساده جمع آوری گردید.روش الیزا برای تعیین عیار آنتی بادی IgG ضد سرخجه مورد استفاده قرار گرفت.
یافته ها: از 270 دختر مورد مطالعه 19 نفر (1/7) نسبت به ویروس سرخجه غیرایمن و 251 نفر (9/92%) ایمن بودند. هیچ کدام از افراد مورد مطالعه سابقه ای از دریافت واکسن سرخجه نداشتند. میانگین غلظت آنتی بادی در گروه های سنی 14، 15، 16، 17 و 18 سال به ترتیب برابر با 8/264، 25/209، 25/241، 13/214 و 17/148 واحد بین المللی در میلی لیتر بدست آمد. به غیر از گروه سنی 15 سال، در بقیه گروه ها با افزایش سن میزان آنتی بادی کاهش می یابد.
نتیجهگیری: از آنجایی که افراد مورد مطالعه سابقهای از دریافت واکسن نداشتند می توان نتیجه گرفت این افراد به علت عفونت طبیعی ایمنی را کسب کردهاند، که این می تواند نشان دهنده شیوع بالای عفونت سرخجه در شهر رفسنجان باشد.
واژگان کلیدی: سرخجه، آنتیبادی، مصونیت، دختران
Background and objective: Congenital Rubella Syndrom (CSR) could be prevented if young women knew their immune status befor pregnancy,contributing in this way to decrease the birth morbidity rate due to CRS amonge the children.
Method: In order to determination the level of antibody or immunity to rubella in rafsanjan city,270 sera of 14-18 years old girls were evaluated reterospectivly.ELISA method used for detection of IgG Antibody against rubella virus.
Finding: from 270 cases that contributed in this study, 19 cases (7.1%) were nonimmune and 251 (92.9%) were immune according to this method. None of the people in the study had the history of rubella vaccination. The average of antibody concentration in age groups 14, 15, 16, 17 and 18 was respectively 264.8, 209.25, 241.25, 214.13 and 148.17 (Iu/ml). Except the 15 year olds, in the other groups with rasing of age the antibody also rises.
Conclusion: Due to lack of past vaccination history, it was conducted that the immunity acquisition was in natural route. It could be due prevalance Rubella infection in the Rafsanjan city.
Key Words: rubella,immunity, Antibody, Young Women
rubella,immunity, Antibody, Young Women
سرخجه, آنتیبادی, مصونیت, دختران
135
144
http://journal.rums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-506-119&slc_lang=fa&sid=1
2020/06/112020/06/112020/06/112020/06/142020/06/142020/06/142020/06/14
1399/3/25
2020/06/112020/06/112020/06/112020/06/142020/06/142020/06/142020/06/14
1399/3/25
علی
شمسی شاهم آبادی
00319475328460038514
00319475328460038514
Yes
لادن
افشار
00319475328460038515
00319475328460038515
No
سیدابوالقاسم
مساوات
00319475328460038516
00319475328460038516
No
علیرضا
زین الدینی
00319475328460038517
00319475328460038517
No
محمود
شیخ فتح اللهی
00319475328460038518
00319475328460038518
No