مقاله پژوهشی
مجله دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان
دوره 19، آذر 1399، 968-955
تأثیر یک دوره فعالیت استقامتی شنا بر مرگ سلولی و میزان بیان ژن گیرندهی نیکوتینی استیلکولین در مغز موش صحرایی: یک مطالعه تجربی مدل آلزایمر
زینب گرگین کرجی[1]، محمد فتحی[2]، رحیم میرنصوری[3]
دریافت مقاله: 25/6/99 ارسال مقاله به نویسنده جهت اصلاح: 12/7/99 دریافت اصلاحیه از نویسنده: 28/7/99 پذیرش مقاله: 29/7/99
چکیده
زمینه و هدف: آلزایمر (AD Alzheimer’s disease;) بیماری وابسته به انحطاط عصبی است که با اختلال در عملکرد کولینرژیک و کاهش در تراکم گیرندهی نیکوتینی استیلکولین (nicotinic acetylcholine receptor; nAChRs) شناخته میشود. nAChRs واسطه پیامرسانی کولینرژیک در تعدیل عملکرد حافظه و یادگیری است. در آلزایمر هیپوکمپ مستعد تحلیل عصبی و مرگ نورونی است که منجر به اختلالات شناختی میشود. بنابراین هدف از پژوهش حاضر، تعیین تأثیر شنا بر درصد مرگ سلولی و بیان ژن α7nAChR در مغز موش مدل آلزایمری بود.
مواد و روشها: در این مطالعه تجربی، 32 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار به 4 گروه شم (sh)، کنترلبیمار (A)، تمرین-سالم (T) و تمرین-آلزایمر (AT) تقسیم شدند. مدل آلزایمر با تزریق Aβ1-42 به منطقه CA3 هیپوکمپ ایجاد شد. تمرین برای حیوانات گروه تمرینی در شنا انجام شد (30 دقیقه در روز به مدت 3 هفته). ارزیابی مدل آلزایمر، میزان بیان ژن α7nAChR و درصد مرگ سلولی در بافت هیپوکمپ به ترتیب با استفاده از روشهای ایمنوفلوروسنت، PCR Time Realو کریزیل ویوله استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از آزمون t مستقل و آنالیز واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی Tukey استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که آلزایمر بیان ژن α7nAChR را در هیپوکمپ موش صحرایی به طور معنیداری کاهش میدهد (05/0P<)؛ درحالیکه تمرین بیان کاهش یافتهی α7nAChR در آلزایمر و درصد مرگ سلولی ایجاد شده بهوسیلهی آلزایمر را بهبود میبخشد (05/0P<).
نتیجهگیری: فعالیتبدنی احتمالاً برای پیشگیری از کاهش α7nAChR و همچنین مرگ سلولی که در آلزایمر اتفاق میافتد، مؤثر باشد.
واژههای کلیدی: شنا، درصد مرگ سلولی، گیرندهی نیکوتینی استیلکولین، آلزایمر، موش صحرایی
مقدمه
بیماری آلزایمر شایعترین شکل زوال عقل است، در واقع آلزایمر یک بیماری مرتبط با سن و پیشرونده است که با نقص در حافظه و شناخت افراد مسن شناخته میشود. تجمع پپتید بتا آمیلوئید (Aβ) و کلافهای نوروفیبریلار Neurofibrillary Tangles; TNF)) در مغز، در پیشرفت این بیماری، نقش اساسی بازی میکند [1]. نقص در عملکرد شناختی ناشی از اختلال در انتقال نورونی کولینرژیک از ویژگیهای بارز آلزایمر است [2]. مطالعات اخیر اشاره کردهاند که فرآیندهای التهابی یک فاکتور پاتوژنیک قدرتمند در فرآیند انحطاط عصبی هستند. نشان داده شده است که سیستم عصبی خودمختار، التهاب را از طریق اعصابی که سلولهای ایمنی را تحت تأثیر قرار میدهند، کنترل میکند، یکی از این اتصالات ایمنی مغز، مسیر ضدالتهابی کولینرژیک است که التهاب را از طریق اعصاب محیطی دریافت کرده و تولید سایتوکاینهای پیش-التهابی را سرکوب میکند [3].
بر اساس تحقیقات، مسیرهای التهابی کولینرژیک، به ویژه در گیرندههای نیکوتینی استیلکولین (nicotinic acetylcholine receptor; nAChRs)، موجب کاهش پاسخ التهابی و بهبود عملکرد شناختی میشوند [3]. شواهد اخیر تأکید کردهاند که التهاب میتواند بیان α7nAChR را در مغز کاهش دهد که این امر با انباشت بتا آمیلوئید و توسعه بیماری آلزایمر همراه است [4].
AChRs پروتئینهای غشاء و اعضای اصلی سرگروه کانال (سدیمی) یونی دریچه لیگاندی هستند که به اتصال استیلکولین پاسخ میدهند. nAChRها از 5 زیرواحد d، e، g،b1-4 و a1-10 تشکیل شده و یک کانال مرکزی یونی را احاطه میکنند. شش زیرواحد-α (7-2) و سه زیرواحد-β (4-2) گیرندهی نیکوتینی در مغز پستانداران شناسایی شدهاند. گیرندههای α7 و α4β2 معمولیترین گیرندهی نیکوتینی عملکردی در هیپوکمپ هستند. شواهد نشان میدهد α7nAChR نقش مهمی در تعدیل انتشار عصبی تحریک کننده، بهبود مهارت یادگیری، حافظه و افزایش عملکرد شناختی دارد [5].
از طرفی، به علت عدم وجود روش درمانی کاملی برای آلزایمر، پژوهشگران و پزشکان بر شناسایی گزینههای درمانی دیگر به منظور مدیریت علائم متمرکز شدهاند. مشخص شده است برخی عوامل محیطی مانند فعالیت بدنی و رژیم غذایی عملکرد شناختی را در مدلهای حیوانی افزایش میدهد [6]. نشان داده شده است که فعالیت بدنی میتواند برای عملکرد شناختی در افراد دارای بیماری زوال نورونی مفید باشد [7]. فعالیت منظم با تغییرات مختلف ساختاری در دستگاه عصبی، به ویژه در هیپوکمپ، همراه است. هیپوکمپ، ناحیه مهم یادگیری و حافظه در مغز و یکی از اصلیترین ورودی کولینرژیکی است. فعالسازی آن میتواند nAChR را فعال سازد، محققان نشان دادهاند فعالیت بدنی میتواند میزان nAChR را در عضلات تند و کند افزایش دهد، به نظر میرسد تمرین با افزایش هر یک از عوامل نسخه برداری خاص سیناپسی باعث افزایش سنتز و دستهبندی nAChR شود. همچنین فعالیت بدنی جریان خون مغزی را بهبود میبخشد و حجم هیپوکمپ و نوروژنز را افزایش میدهد [8]. از آنجا که میزان nAChR احتمالا تحت تأثیر بیماری آلزایمر قرار میگیرد، شاید تمرینات ورزشی بتوانند با افزایش بیان ژن nAChR و همچنین نوروژنز، بهبود جریان خون مغز و تغییر در حجم هیپوکمپ برای مبتلایان به آلزایمر مفید بوده و احتمالا با جبران کاهش میزان nAChR متعاقب بیماری آلزایمر، در سرعت پیشرفت بیماری نقش احتمالی داشته باشد، اگرچه برای اثبات این دیدگاه باید تحقیقات بیشتری صورت گیرد.
از آنجا که محقق مطالعهای که تأثیر تمرینات ورزشی بر میزان بیان ژن α7nAChR مبتلایان به بیماری آلزایمر را بسنجد، نیافت، بنابراین هدف از پژوهش حاضر تعیین اثر ورزش شنا بر درصد مرگ سلولی و میزان بیان ژن α7nAChR در مغز موش مدل آلزایمری بود.
مواد و روشها
پژوهش حاضر از نوع تجربی است که به شیوه آزمایشگاهی در سال 1398 در آزمایشگاه پاسارگاد (تهران) انجام شد. موشهای صحرایی 6 هفتهای نر نژاد ویستار با وزن 250-200 گرم به عنوان نمونهی پژوهش از مرکز نگهداری حیوانات انستیتو پاستور خریداری شده و در اتاقی با چرخه 12 ساعته روشنایی و تاریکی، دمای 22 درجه سانتیگراد و رطوبت 24-22 درصد مطلوب با دسترسی آزادانه به آب و غذا (به صورت چهارتایی در قفسها) نگهداری شدند. بر اساس راهنمایی شورای پژوهش ملی برای مراقبت و استفاده از حیوانات آزمایشگاهی تلاش بر این بود که هر گونه استرس غیرضروری به حیوانات حذف گردد. 32 سر موشهای صحرایی نر نژاد ویستار به دو گروه کلی (بدون تمرین و تمرین استقامتی) تقسیم شدند؛ سپس هر کدام از آن دو گروه به 2 زیرگروه تقسیم شدند، به طوری که در هر زیرگروه 8 سر موش صحرایی قرار گرفت. گروه بدون تمرین به دو زیرگروه شم (sh) و کنترل-بیمار (A) تقسیم شدند. گروه تمرین استقامتی نیز شامل دو زیرگروه تمرین-آلزایمر (AT) و تمرین-سالم (T) بودند. در موشهای صحرایی زیر گروه شم جراحی بدون القاء آلزایمر انجام شد، این گروه در هیچگونه فعالیت ورزشی شرکت نکردند. در گروه کنترل هیچ مداخلهای صورت نگرفت.
القاء آلزایمر: در پژوهش حاضر از بتا آمیلوئید 42-1(Aβ1-42) برای القاء آلزایمر در حیوانات استفاده شد. ابتدا بتا آمیلوئید (Sigma Aldrich) به مدت 4 روز، درون انکوباتور (BINDER، آلمان) 37 درجه قرار گرفت، سپس با استفاده از دستگاه استریوتاکس (RWD، چین) به درون هیپوکمپ حیوانات تزریق شد. برای این منظور ابتدا حیوانات توسط تزریق درون صفاقی کتامین (mg/kg75) و زایلازین (mg/kg10) بیهوش شده و سپس درون دستگاه استریوتاکس قرار گرفتند. بعد از تراشیدن موهای روی سر و سوراخ کردن جمجمه، کانونهای مخصوص تزریق در هیپوکمپ پشتی بر اساس اطلس پاکسینوس ( Paxinusو Watson) مشخص شده و Aβ1-42 توسط سرنگ همیلتون متصل به پمپ انفوزیون (Sigma-Aldrich, St. Louis, MO, USA) به منطقه CA1 در هیپوکمپ پشتی (A – 4/2, L ± 3/0, V – 2/0 mm) تزریق شد. برای مشاهده پلاکهای آمیلوئیدی، 10 روز بعد از جراحی از مغز 4 حیوان، لام پاتولوژیک تهیه و مدل آلزایمر ارزیابی شد [9]
پروتکل تمرین استقامتی: ابتدا در طول مرحله آشناسازی، به منظور آشنایی با پروتکل تمرین، موشها دو دوره 30 ثانیهای شنا با فاصله زمانی دو ساعته بین دورههای شنا را در مدت دو روز اجرا کردند [10]. در پژوهش حاضر تمرین استقامتی بر اساس مطالعه Cardoso و همکاران اجرا شد [10]؛ به اینصورت که گروههای تمرین به مدت 20 روز در معرض شنا قرار گرفتند. برنامه تمرینی به دو فاز 4 روزه (تطبیقی) و 16 روزه (اصلی) تقسیم شد. در دوره تطبیقی، در روز اول، دو دوره 30 ثانیهای شنا با فاصله زمانی دو ساعته بین دورههای شنا؛ در روز دوم، دو دورهی 2 دقیقه شنا و یک فاصله دو ساعته؛ روز سوم، سه دورهی 10 دقیقه شنا با فاصله 5 دقیقه؛ و روز چهارم، دو دورهی 15 دقیقه شنا با فاصله زمانی 5 دقیقه اجرا شد. پس از دوره تطبیقی، موشها وارد فاز اصلی تمرین شدند و از روز پنجم تا روز بیستم به مدت 30 دقیقه شنا کردند [10].
مطالعه ایمنوفلوروسنت برای ارزیابی مدل آلزایمر: جهت ارزیابی مدل آلزایمر، 10 روز پس از تزریق Aβ1-42 به هیپوکمپ موشهای صحرایی، از مغز 4 حیوان لام پاتولوژیک تهیه و پلاکهای بتا آمیلوئید به روش ایمونوفلوروسنت مورد سنجش قرار گرفت. به این منظور پس از ثبات بافتی در محلول بوئن به مدت 48 ساعت، مراحل پاساژ بافتی ادامه یافت و نمونهها در پارافین قالبگیری شده و پس از آن با استفاده از میکروتوم دوار برشهای 5 میکرونی تهیه شد. برای حذف کردن پارافین از گزیلن (زایلن) و برای آبدهی از الکل اتیلیک با درجات نزولی استفاده شد. جهت رنگآمیزی زمینه نیز از هماتوکسیلین استفاده شد. سپس اسلایدها با میکروسکوپ فلوروسنت (آمریکا (LABOMED,و با لنز 400 دوربین عکسبرداری (دانمارک Delta Pix,) برای تأیید مطالعه شدند. در نهایت با استفاده از نتایج حاصل از نرمافزار Image J نسخه 5/1، پروتئینها سنجیده شد [11].
مطالعه PCR Real Time برای ارزیابی بیان ژن α7nAChR: برای بررسی بیان ژنها α7nAChR در هر گروه، بررسی بافتها با تکنیک PCR Real Time استفاده شد. ابتدا طراحی پرایمر انجام شد و سپس RNA کل از بافتها استخراج و به cDNA تبدیل شد. سپس cDNA به روش PCRتکثیر شده و از نظر بیان ژنهای ذکر شده مورد بررسی قرار گرفت. این تکنیک دارای 4 مرحله اساسی است: ابتدا RNA کل از سلولهای جمعآوری شده در هر گروه استخراج شد. سپس با استفاده از آنزیم کپیبرداری معکوس به cDNA تبدیل شد. پس از آن cDNA حاصل جهت حذف DNA ژنومی با آنزیمDNase I تیمار شد و در نهایت به روش PCR Real Time تکثیر گردید. همچنین جهت بررسیهای مولکولی در سطح بیان ژن، ابتدا استخراج RNA از بافتها در همه گروههای مورد بررسی، طبق پروتکل شرکت سازنده (کیاژن، آلمان) انجام شد.
پس از آنکه از تمامی نمونههای مورد مطالعه، RNA با خلوص و غلظت بالا استخراج شد، مراحل سنتز cDNA طبق پروتکل شرکت سازنده (آمریکا Fermentas,) انجام شده و سپس cDNA سنتز شده جهت انجام واکنش رونویسی معکوس مورد استفاده قرار گرفت. ابتدا کلیه پرایمرهای طراحی شده مربوط به تمامی ژنها، مورد بررسی قرار گرفت و سپس بررسی بیان ژنها با استفاده از روش کمی q-RT PCR انجام گرفت. ژن رفرنس در این تحقیق B-ACTIN بود. سطح بیان ژن با روش 2−∆∆ CT بررسی شد [12]. مشخصات پرایمرهای استفاده شده برای α7nAChR و در جدول 1 آمده است.
تست کریزیل ویوله برای سنجش درصد مرگ سلولی: در این روش اجسام نیسل داخل سلولها رنگآمیزی شد. در این رنگآمیزی جسم سلولی به رنگ بنفش در آمد. مراحل این رنگآمیزی به ترتیب عبارت بودند از: الف –برداشت پارافین، ب- آبدهی، ج-رنگآمیزی، د-آبگیری، ه-شفاف کردن. پس از انجام مراحل فوق یک قطره چسب بر روی لام مورد نظر ریخته شده و پس از قرار دادن لام بر روی آن در دمای اتاق قرار گرفت تا خشک شود. سپس با میکروسکوپ فلوروسنت (آمریکا (LABOMED, بررسی شده و با استفاده از نتایج حاصل از نرمافزار Image J نسخه 5/1، مورد ارزیابی قرار گرفت [13].
تجزیه و تحلیل آماری: جهت تجزیه و تحلیل دادههای پژوهش از نرمافزارهای ImageJ نسخه 5/1 و SPSS نسخه 22 استفاده شد. نرمال بودن توزیع فراوانی دادهها با استفاده از آزمون Shapiro-Wilk ارزیابی شد. برای ارزیابی تساوی واریانس گروهها از آزمون لون استفاده شد. به منظور توصیف دادهها و رسم نمودار از آمار توصیفی و برای مقایسه گروهها در متغیرهای مورد مطالعه پژوهش، از تحلیل واریانس یک طرفه استفاده شد. جهت آزمون تکمیلی از آزمون Tukey استفاده شد. همچنین مدل آلزایمر با آزمون t مستقل مورد ارزیابی قرار گرفت. سطح معنیداری در آزمونها نیز 05/0 در نظر گرفته شد. دادهها به صورت Mean±SEM نمایش داده شد.
نتایج
تأیید مدل آلزایمر
جهت ارزیابی مدل از آزمون t مستقل استفاده شد، بررسی ایمونوفلوروسنت 10 روز پس از القاء Aβ1-42 مدل آلزایمر را تأیید کرد، بهطوری که بین میزان پلاکهای بتا آمیلوئید در دو گروه sh و A تفاوت معنیدار بود (شکل و نمودار 1)، درصد پلاکهای بتا آمیلوئید در منطقهی CA3 هیپوکمپ مورد سنجش قرار گرفت. میانگین میزان بیان پلاکهای بتا آمیلوئید در منطقهی CA3 گروه کنترل 6/256 درصد بود در حالی که این میزان در گروه آلزایمر 46/49 برابر بیشتر از گروه کنترل افزایش یافت. سطح معنیداری 012/0=P گزارش شد.
