مقاله پژوهشی
مجله دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان
دوره 21، فروردین 1401، 90-71
بررسی ارتباط بین الگوهای روابط موضوعی و علائم جسمانیسازی با میانجیگری ناگویی هیجانی( مدلی بر اساس دیدگاه Bion):
یک مطالعه توصیفی
فاطمه دوست محمدی[1]،آزاده طاولی[2]، زهره خسروی[3]
دریافت مقاله: 20/09/1400 ارسال مقاله به نویسنده جهت اصلاح: 12/10/1400 دریافت اصلاحیه از نویسنده: 23/11/1400 پذیرش مقاله: 27/11/1400
چکیده
زمینه و هدف: یکی از مشکلات شایع در جمعیت عمومی، علائم جسمانیسازی است؛ بنابراین شناسایی عواملی که در ایجاد این علائم نقش دارند، در پیشگیری از بروز آنها مؤثر خواهد بود. لذا پژوهش حاضر با هدف تعیین ارتباط بین الگوهای روابط موضوعی و علائم جسمانیسازی با میانجیگری ناگویی هیجانی انجام شد.
مواد و روشها: روش این پژوهش توصیفی از نوع مدلیابی بود. به این منظور 295 نفر از افراد ساکن سمنان در بازه سنی 18 تا 60 سال در بهمن و اسفند 1399 با روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و از طریق پیمایش اینترنتی به پرسشنامههای روابط موضوعی Bell، علائم جسمانیسازی (PHQ-15) و ناگویی هیجانی Toronto پاسخ دادند. دادهها با آزمون همبستگی Pearson و مدلسازی معادلات ساختاری تحلیل شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که این مدل از برازش خوبی برخوردار است و بین الگوهای روابط موضوعی با علائم جسمانیسازی (601/3=T، 538/0=β) و ناگویی هیجانی (756/11=T، 800/0=β) رابطه مثبت و معناداری وجود داشت (05/0>p)، اما بین علائم جسمانیسازی و ناگویی هیجانی رابطه معناداری مشاهده نشد (816/0=T، 110/0=β) و در نتیجه نقش میانجی ناگویی هیجانی در تحلیل دادهها معنیدار واقع نشد (05/0<p).
نتیجهگیری: در مجموع یافتههای پژوهش نشان میدهد که با شناسایی الگوهای روابط موضوعی در افراد میتوان تا حدی احتمال ابتلاء به علائم جسمانیسازی و ناگویی هیجانی را پیشبینی کرد. لذا پیشنهاد میشود که درمانگران بالینی در برقراری ارتباط با افراد مبتلا به علائم جسمانیسازی، الگوهای روابط موضوعی آنها را مورد توجه قرار دهند.
واژههای کلیدی: روابط موضوعی، جسمانیسازی، ناگویی هیجانی، سمنان
مقدمه
یکی از رایجترین مشکلات سلامت روان در مراکز مراقبتهای اولیه جسمانیسازی (Somatization) است ]1[ و در پنجمین راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (The Diagnostic and Statistical Manual of Mental Disorders; DSM–5) در طبقه اختلال علائم جسمی و اختلالات مرتبط قرار گرفت. این طبقه از اختلالات، با یک یا چند علائم بدنی مشخص میشود که با افکار، احساسات و رفتارهای بیش از حد همراه است. شیوع این اختلال در جمعیت عمومی حدود 5 تا 7 درصد است ]2[.
در زمینۀ سببشناسی جسمانیسازی تبیینهای متعددی ارائه شده است که یکی از آنها نظریات روابط موضوعی است ]3[. یکی از نظریهپردازان این گروه که با روشهای مختلف به درک بیماریهای روانتنی کمک کرد، Wilfred Bion بود. به اعتقاد Bion زمانی که کودک در درونش احساسات آشفتهای را تجربه میکند، برای رهایی از آنها، از همانندسازی فرافکنانه (Projection Identification) استفاده میکند ]4[. مکانیسم همانندسازی فرافکنانه فانتزی است که در آن کودک برای خلاص شدن از بخش ناخواسته و بد خود، آن را در فرد دیگری قرار میدهد ]5[. به این ترتیب زمانی که مراقب اولیه نتواند به همانندسازیهای فرافکنانهای که کودک به وی منتقل میکند، پاسخ مناسبی دهد و احساساتش را تنظیم کند، کودک کمکم احساس میکند که فرافکنیهایش بیمعنا هستند، در این شرایط به گفته Bion (a1967) کودک دچار نوعی وحشت بینام (Nameless dread) میشود ]4[. در این حالت، وضعیت درونی کودک فهمیده نشده و به کلام در نمیآید، لذا کودک در نمادسازی دچار مشکل میشود ]6[ و این شکست در خیالورزی و مشکل در نمادسازی میتواند زمینه بروز اختلال جسمانیسازی را فراهم کند ]7[.
همراستا با تبیین نظری فوق، تعدادی از مطالعات نشان دادهاند که بین روابط موضوعی و ابتلاء به جسمانیسازی رابطه وجود دارد ]9-8[. با توجه به موارد مطرح شده به نظر میرسد که رابطه بین دو این متغیر به صورت مستقیم و خطی نیست و متغیرهایی در رابطه بین آنها مداخله میکنند. یکی از این متغیرها ناگویی هیجانی است. ناگویی هیجانی، ساختاری شخصیتی بوده و نشاندهنده دشواری در تنظیم هیجانات است ]10[ و ممکن است بهصورت همبودی با انواع اختلالات روانی و جسمی ظاهر شود ]13–11[. یکی از عللی که Taylor و همکاران در رابطه با سببشناسی ناگویی هیجانی مطرح کردند، وجود نقصهایی در رشد اولیه است. زمانی که والدین در شناسایی نشانههای هیجانی نوزاد ناتوان باشند و نتوانند همچون تنظیمکننده بیرونی حالات هیجانی نوزاد عمل کنند، در این شرایط رشد طبیعی وی ممکن نخواهد بود، مسئلهای که در دیدگاه Bion به آن اشاره شد ]14[. علاوه بر این، مفهوم ناگویی هیجانی در نظریه Bion اشاره به موضوع مسدودکنندهای دارد ]7[ که شکل اولیهای از سوپرایگو است و به آن سوپرایگوی تخریبگر ایگو (ego-destructive superego) میگویند؛ به عبارت دیگر، بخش سختگیر درون فرد که سوپرایگو نام دارد به ایگو حمله میکند و چون یکی از مسائل مرتبط با ایگو بدن است، فرد در این شرایط دچار مشکلات جسمانیسازی میشود ]15[. این موضوع مسدودکننده،
تجارب هیجانی ناپخته را یکپارچه و دگرگون نمیکند ]7[. در مجموع نقص در روابط موضوعی منجر به نقص در پردازش هیجانی، سرکوب هیجانی، علائم روانشناختی و بروز مشکلات روانتنی میشود ]17-16[.
نتایج تعدادی از پژوهشهای پیشین نیز این روابط را تائید کردهاند ]19-18[. علاوه بر موارد ذکرشده، نتایج برخی پژوهشها دال بر رابطه بین ناگویی هیجانی و علائم جسمانیسازی است ]22–20[. در زمینۀ این ارتباط پژوهشهای زیادی انجام شده است که از آن جمله میتوان به مشکلات پسیوریازیس ]23[ و کمردرد مزمن ]24[ اشاره کرد. با توجه به اینکه علائم جسمانیسازی در جمعیت عمومی شایع است و بین 30 تا 40 درصد افراد علائم جسمی شدیدی را بیش از یک دوره دو هفتهای گزارش میکنند ]25[، این علائم میتواند سلامت فرد را از بعد روانی و فیزیکی مورد تهدید قرار دهد و اینگونه هزینه مضاعفی به فرد و جامعه تحمیل کند. به این ترتیب ضرورت این مسئله احساس شد که برای شناسایی و پیشگیری از بروز علائم جسمانیسازی در بین افراد جامعه، به بررسی عواملی که در ایجاد علائم جسمانیسازی نقش دارند، از جمله الگوهای روابط موضوعی و ناگویی هیجانی در قالب پژوهش مدلیابی پرداخته شود و به تبیین علائم جسمانیسازی از دیدگاه یکی از نظریهپردازان روابط موضوعی، Wilfred Bion اشاره شود. از این رو پژوهش حاضر با هدف تعیین ارتباط بین الگوهای روابط موضوعی و علائم جسمانیسازی با میانجیگری ناگویی هیجانی انجام شد. شکل 1 مدل مفهومی پژوهش را نشان میدهد.
شکل 1- مدل مفهومی بررسی ارتباط بین الگوهای روابط موضوعی و علائم جسمانیسازی با میانجیگری ناگویی هیجانی
مواد و روشها
روش پژوهش حاضر، توصیفی و طرح پژوهش همبستگی از نوع مدلیابی است. جامعه آماری در این پژوهش جمعیت غیر بالینی شامل افراد ساکن سمنان در بازه سنی 18 تا 60 سال بودند که در بهمن و اسفند سال 1399 مورد بررسی قرار گرفتند و از طریق نمونهگیری در دسترس 340 نفر از این افراد، انتخاب شدند. در زمینۀ تعیین حجم نمونه با توجه به اعتقاد Kline ]26[ حداقل نمونه در پژوهشهای مدلیابی 200 نفر است. با توجه به ملاکهای ورود و خروج، دادههای 45 نفر از افراد حذف شد، به این ترتیب 295 نفر مورد مطالعه قرار گرفتند. ملاکهای ورود به پژوهش عبارت بود از: داشتن سواد خواندن و نوشتن، دسترسی به اینترنت و تمایل به شرکت در پژوهش و ملاکهای خروج از پژوهش هم شامل موارد زیر بود: افراد خارج از بازه سنی فوق، ابتلاء به اختلالات روانپزشکی و بیماریهای جسمانی شدید، مصرف داروهای روانپزشکی مانند تثبیت کنندههای خلق، آنتیسایکوتیکها، ضد افسردگیها و سایر داروهایی که متخصص اعصاب و روان جهت درمان اختلالات روانپزشکی تجویز نمایند. در پژوهش حاضر، پس از اخذ کد اخلاق به شماره IR.SEMUMS.REC.1399.287 از دانشگاه علوم پزشکی سمنان، نمونهگیری انجام شد. با توجه به شیوع ویروس COVID-19، پرسشنامهها بهطور در دسترس در صفحات فضای مجازی (Telegram و Instagram) مربوط به سمنان در قالب اطلاعیه شرکت در پژوهش، شرایط شرکت و به همراه آن لینک پرسشنامه الکترونیک قرار داده شد. در این پژوهش برای جمعآوری دادهها از پرسشنامههای زیر استفاده شد:
پرسشنامه اطلاعات جمعیت شناختی: در این پرسشنامه محقق ساخته سن، جنسیت (زن، مرد)، سطح تحصیلات (سیکل و پایینتر، دیپلم، فوق دیپلم، کارشناسی، کارشناسی ارشد)، وضعیت تأهل (مجرد، متأهل، مطلقه)، سابقه بیماری جسمی خاص (بله، خیر)، سابقه بیماری روانپزشکی (بله، خیر)، مصرف داروهای روانپزشکی (بله، خیر) و نوع آنها و ابتلاء به بیماری کرونا (بله، خیر) مورد بررسی قرار گرفتند.
پرسشنامه روابط موضوعی بل (Bell's object relation inventory): این پرسشنامه توسط Bell و همکاران ]27[ ساخته شد و در سنجش کارکردهای ایگو (کیفیت روابط موضوعی و واقعیت آزمایی) ریشه دارد که پیشتر توسط Bellak و همکاران ]28[ طراحی شده بود. این پرسشنامه بخشی از پرسشنامه 90 سؤالی روابط موضوعی و واقعیت سنجی Bell است و برای جمعیت بالینی و غیر بالینی استاندارد شده است ]27[. در این پژوهش، از پرسشنامه روابط موضوعی Bell 45 سؤالی استفاده شد که دارای پاسخدهی درست و نادرست بوده، بهطوریکه گزینه درست نمره یک و برای برخی دیگر از سؤالات گزینه نادرست نمره یک میگیرد ]29[. این پرسشنامه روابط موضوعی را در قالب 4 خرده مقیاس بیگانگی با سؤالات 1، 15، 20، 21، 22، 29، 30، 33، 37، 41، 42 و دلبستگی ناایمن با سؤالات 2، 7، 12، 13، 16، 20، 23، 28، 33، 34، 36 و خودمحوری با سؤالات 4، 5، 6، 9، 10، 11، 17، 19، 22، 24، 27، 29، 31، 39، 40، 41، 44 و بیکفایتی اجتماعی با سؤالات 6، 14، 18، 27، 28، 31، 32، 37، 38، 43 میسنجد. در این پرسشنامه فرد پاسخدهنده در صورت انتخاب گزینه نادرست به سؤالات (1، 15، 21، 30، 37، 42) در پاسخنامه به آنها نمره تعلق میگیرد. همچنین به سؤالات (3، 8، 17، 25، 26، 45) نمره صفر تعلق میگیرد ]30[. نمرهگذاری این پرسشنامه از طریق نمرات T صورت میگیرد. Bellنمره T بالاتر از 60 را بهعنوان نقطه برش در این پرسشنامه توصیه کرده است و اشاره دارد به زمانی که یک نمره در محدود آسیبشناسی قرار دارد. نمره بالا در هر یک از خرده مقیاسها، نشاندهنده نقصانهایی در آن خرده مقیاس روابط موضوعی است. به این صورت که افرادی که در خرده مقیاس بیگانگی نمره بالایی میگیرند، اغلب از فقدان نوعی احساس اعتماد در روابط، بیثباتی و سطحی بودن در ارتباطات خود و مشکلات جدی در برقراری صمیمیت رنج میبرند. همچنین افرادی که نمره بالایی در دلبستگی ناایمن کسب میکنند، به طرد شدن و آسیب دیدن از جانب دیگران حساس هستند. علاوه بر این افرادی که نمره بالایی در خود محوری کسب میکنند، سه نگرش نسبت به روابط که شامل بدگمانی، عدم اعتماد نسبت به انگیزههای دیگران، بهرهجویی فرد از روابط و سوءاستفاده از دیگران میشود را در راستای دستیابی به خواستههای شخصی از خود نشان میدهند. در آخر هم افرادی که در بیکفایتی اجتماعی نمره بالایی کسب میکنند، ارتباط برای آنها بسیار دشوار و غیرقابلپیشبینی به نظر میرسد و غالباً از هر نوع ارتباطی اجتناب میکنند. Bell ضرایب اعتبار باز آزمایی چهارهفتهای زیر مقیاسهای این پرسشنامه را 58/0 تا 90/0 و همسانی درونی آنها را 78/0 تا 90/0 گزارش کرده است ]29[. در ایران Hadinezhad و همکاران ]31[ با مطالعهای بر روی 142 دانشجوی دانشگاه هنر تهران، اعتبار باز آزمایی (70/0 – 78/0) و آلفای کرونباخ (66/0 – 82/0) مطلوبی را برای این پرسشنامه گزارش کردند. مقدار پایایی پرسشنامه در پژوهش حاضر، با روش آلفای کرونباخ برای کل پرسشنامه 81/0 و برای زیر مقیاسهای دلبستگی ناایمن 68/0، بیگانگی 80/0، بیکفایتی اجتماعی 67/0 و خود محوری 80/0 محاسبه شد.
پرسشنامه علائم جسمانیسازی (Patient Health Questionnaire 15-Item): در این پرسشنامه، 14 مورد از 15 علائم شایع توصیف شده در طبقهبندی اختلال جسمانیسازی در DSM-IV که شامل، معده درد، درد کمر، سردرد، درد قفسه سینه، سرگیجه، غشکردن، تپشقلب، تنگینفس، شکایتهای رودهای (یبوست یا اسهال)، شکایتهای هاضمهای (استفراغ، گاز یا سوء هاضمه)، خستگی، مشکل خواب، درد در مفاصل یا انگشتها، درد یا مشکلات قاعدگی و درد یا مشکلات حین رابطه جنسی است، بررسی میشود و شدت آنها در طی 4 هفته گذشته در یک مقیاس سهدرجهای 0 (اصلاً اذیت نمیشوم)، 1 (کمی اذیت میشوم)، یا 2 (خیلی زیاد اذیت میشوم) مورد ارزیابی قرار میگیرد. امتیاز نمره کل پرسشنامه از 0 تا 30 است ]32[. مجموع نمرات این پرسشنامه نشاندهنده میزان اختلال جسمانیسازی در فرد است، بهطوریکه کسب نمره کمتر از 4 نشاندهنده ابتلاء خیلی کم، نمره بین 5-9 ابتلاء کم، نمره 10-14 ابتلاء متوسط و نمره 15-30، ابتلاء شدید به اختلال جسمانیسازی است. آلفای کرونباخ این پرسشنامه در پژوهشی که توسط Lee و همکاران انجام شد، 79/0 گزارش شد ]33[. این پرسشنامه در ایران توسط Abdolmohamadi و همکاران ]34[ هنجاریابی شد و روایی همزمان آن با مقیاس جسمانیسازی پرسشنامه SCL-90، 74/0 و همسانی درونی این پرسشنامه با روش آلفای کرونباخ، 76/0 گزارش شده است. در پژوهش حاضر مقدار پایایی پرسشنامه با روش آلفای کرونباخ برای کل پرسشنامه 78/0 محاسبه شد.
مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو-20 (Toronto Alexithymia Scale-20): مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو ]35[، 20 سؤالی بوده و دارای سه زیر مقیاس دشواری در شناسایی احساسات، دشواری در توصیف احساسات و تفکر عینی است و در یک طیف لیکرت 5 درجهای از نمره 1 (کاملاً مخالف) تا نمره 5 (کاملاً موافق) نمره گذاری میشود ]36[. روش نمره گذاری در این پرسشنامه به این صورت است که سؤالات 4، 5، 10، 18 و 19 معکوس نمره گذاری میشود (1=5، 2=4، 4=2، 1=5، 3=3). سپس نمرههای سؤالات هر زیر مقیاس با هم جمع میشود و هر یک از زیر مقیاسها سؤالات زیر را در بر میگیرد که شامل: دشواری در شناسایی احساسات سؤالات 1، 3، 6، 7، 9، 13، 14 و دشواری در توصیف احساسات سؤالات 2، 4، 11، 12، 17 و تفکر عینی سؤالات 5، 8، 10، 15، 16، 18، 19، 20 است و برای محاسبه نمره کل ناگویی هیجانی، نمره هر 20 سؤال با یکدیگر جمع میشود ]37[. در این پرسشنامه، حداقل نمره 20 و حداکثر آن 100 است. نمره 60 به بالا بهعنوان ناگویی خلقی با شدت زیاد و نمرههای 52 به پایین بهعنوان ناگویی خلقی با شدت کم در نظر گرفته میشود ]36[. در پژوهش Sakkinen و همکاران ]38[ آلفای کرونباخ کل پرسشنامه 73/0، دشواری در شناسایی احساسات 78/0، دشواری در توصیف احساسات 64/0 و تفکر عینی 57/0 گزارش شد. اعتباریابی نسخه فارسی مقیاس ناگویی هیجانی Toronto که توسط Besharat ]39[ انجام شد، ضرایب آلفای کرونباخ برای ناگویی هیجانی کل و سه زیر مقیاس دشواری در شناسایی احساسات، دشواری در توصیف احساسات و تفکر عینی به ترتیب 85/0، 82/0، 75/0، 72/0 محاسبه شد که نشان از همسانی درونی خوب مقیاس دارد. در پژوهش حاضر مقدار پایایی پرسشنامه با روش آلفای کرونباخ برای کل این پرسشنامه 84/0 و برای زیر مقیاسهای دشواری در شناسایی احساسات 84/0، دشواری در توصیف احساسات 74/0 و تفکر عینی 31/0 به دست آمد.
دادههای پژوهش حاضر با استفاده از نرمافزارهای آماری SPSS نسخه 24 و AMOS نسخه 25 و با روشهای آمار توصیفی (کجی، کشیدگی، میانگین، انحراف استاندارد) و روشهای آمار استنباطی متناسب با آن (آزمون همبستگی Pearson و مدلسازی معادلات ساختاری) تحلیل شد و سطح معنیداری در آزمونها 05/0 در نظر گرفته شد.
نتایج
در پژوهش حاضر تعداد 295 نفر مورد بررسی قرار گرفتند که 179 نفر (9/60 درصد) زن و 115 نفر (1/39 درصد) مرد بودند. از نظر سطح تحصیلات 10 نفر (4/3 درصد) دارای مدرک سیکل و پایینتر، 77 نفر (1/26 درصد) دارای مدرک دیپلم، 27 نفر (2/9 درصد) دارای مدرک فوقدیپلم، 135 نفر (8/45 درصد) دارای مدرک کارشناسی و 46 نفر (5/15 درصد) دارای مدرک کارشناسی ارشد بودند. ازنظر سنی 167 نفر (5/56 درصد) 18 تا 28 سال، 97 نفر (9/32 درصد) 29 تا 39 سال، 22 نفر (5/7 درصد) 40 تا 50 سال و 9 نفر (1/3 درصد) 50 تا 60 سال سن داشتند. ازنظر وضعیت تأهل 152 نفر (5/51 درصد) مجرد، 135 نفر (8/45 درصد) متأهل و 8 نفر (7/2 درصد) مطلقه بودند.
در ادامه ماتریس همبستگی این متغیرها در جدول 1 ارائه شده است. بر اساس این نتایج زیر مقیاسهای خودمحوری، بیگانگی، دلبستگی نا ایمن و بیکفایتی اجتماعی از متغیر الگوهای روابط موضوعی، با متغیر علائم جسمانیسازی، همچنین با متغیر ناگویی هیجانی رابطه مستقیم دارد. علاوه بر این متغیر ناگویی هیجانی با متغیر علائم جسمانیسازی رابطه مستقیم دارد. در نهایت تمام این روابط در سطح 01/0 معنیدار است.
جدول 1- ماتریس همبستگی، میانگین و انحراف معیار متغیرهای پژوهش در جمعیت عادی افراد 18 تا 60 سال ساکن سمنان در سال 1399 (295n = )
متغیر |
انحراف معیار
± میانگین |
1 |
2 |
3 |
4 |
5 |
6 |
7 |
8 |
9 |
1. علائم جسمانیسازی |
61/4± 83/7 |
1 |
|
|
|
|
|
|
|
|
2. ناگویی هیجانی |
88/11 ± 88/54 |
**388/0 |
1 |
|
|
|
|
|
|
|
3. شناسایی احساس |
39/6 ±99/19 |
**452/0 |
**904/0 |
1 |
|
|
|
|
|
|
4. توصیف احساس |
39/4± 43/14 |
**287/0 |
**862/0 |
**681/0 |
1 |
|
|
|
|
|
5. تفکر عینی |
51/3 ± 46/20 |
*130/0 |
**661/0 |
**386/0 |
**426/0 |
1 |
|
|
|
|
6. خود محوری |
22/3 ±40/4 |
**422/0 |
**514/0 |
**550/0 |
**393/0 |
**244/0 |
1 |
|
|
|
7. بیگانگی |
84/2 ±01/3 |
**357/0 |
**563/0 |
**521/0 |
**488/0 |
**347/0 |
**508/0 |
1 |
|
|
8. دلبستگی ناایمن |
29/2 ± 16/5 |
**351/0 |
**480/0 |
**554/0 |
**394/0 |
*123/0 |
**547/0 |
**385/0 |
1 |
|
9. بیکفایتی اجتماعی |
71/1 ± 13/3 |
**192/0 |
**311/0 |
**280/0 |
**329/0 |
*129/0 |
**271/0 |
**414/0 |
**250/0 |
1 |
ضریب همبستگی Pearson، 05/0> P *، 01/0> P **
در گام بعد بهمنظور بررسی نقش میانجی ناگویی هیجانی در رابطه بین الگوهای روابط موضوعی و علائم جسمانیسازی روابط بین متغیرها در قالب مدلیابی معادلات ساختاری بررسی شد و شاخصهای برازش مدل ساختاری محاسبه گردید. در پژوهش حاضر برای ارزیابی برازش کلی مدل از شاخص کای اسکوئر (χ2) استفاده شد، این شاخص بهشدت تحت تأثیر اندازه نمونه است و در نمونههای بالا عموماً برازش خوب مدل را نشان میدهد ]40[. علاوه بر این اگر مقدار شاخص نسبت خی دو به درجه آزادی (Chi-Square/ Degrees of freedom; χ2/df) کمتر از 3، شاخصهای برازندگی تطبیقی (CFI Comparative Fit Index;)، برازندگی فزآینده (IFI Incremental Fit Index;)، نیکویی برازش Goodness of fit index; GFI)) بزرگتر از 95/0 و شاخصهای ریشه دوم برآورد واریانس خطای تقریب (RMSEA Root Mean Square Error of Approximation;) و ریشه دوم میانگین مربعات باقیمانده (Standardized Root Mean Square Residual; SRMR ) کمتر از 08/0 باشد، معمولاً بیانگر برازش خوب مدل است ]26[. در پژوهش حاضر مقدار شاخصهای برازش مدل ساختاری (054/82 = χ2، 829/2 = χ2/df، 947/0 = CFI، 948/0 = IFI، 952/0 = GFI، 079/0 =RMSEA و 049/0 =SRMR ) به دست آمد. با توجه به آنچه اشاره شد، شاخصهای برازش مدل ساختاری نشانگر برازش مناسب مدل است و تمام شاخصهای آن در محدوده پذیرش مدل قرار دارند، بنابراین ساختار مدل فرضی پژوهش مورد تأیید است.
در ادامه ضرایب محاسبهشده برای مسیرهای بین متغیرها در جدول 2 نشان داده شده است. همانطور که در جدول 2 مشاهده میشود، تمام متغیرهایی که مسیرهای مستقیم آنها به متغیر وابسته دارای مقدار T بزرگتر یا کوچکتر از 96/1± است یا سطح معنیداری آنها کمتر از 05/0 است تأثیر معنیداری بر متغیر وابسته دارند. بر این اساس، مسیر مستقیم متغیر الگوهای روابط موضوعی به متغیر علائم جسمانیسازی معنیدار است (601/3 = T، 538/0 = β)، همچنین مسیر مستقیم متغیر الگوهای روابط موضوعی به متغیر ناگویی هیجانی نیز معنیدار است (756/11 = T، 800/0 = β). در کنار این نتایج، مسیر مستقیم متغیر ناگویی هیجانی به متغیر علائم جسمانیسازی معنیدار نیست (816/0 =T ، 110/0 = β).
جدول 2- ضرایب مسیر اثرات متغیرهای مکنون و معنیداری پارامترهای برآورد شده در جمعیت عادی افراد 18 تا 60 سال ساکن سمنان در سال 1399 (295n=)
متغیر مستقل |
متغیر وابسته |
ضریب استاندارد |
ضریب غیراستاندارد |
خطای استاندارد |
T |
P |
الگوهای روابط موضوعی |
علائم جسمانیسازی |
538/0 |
294/0 |
082/0 |
601/3 |
001/0> |
ناگویی هیجانی |
علائم جسمانیسازی |
110/0 |
024/0 |
029/0 |
816/0 |
415/0 |
الگوهای روابط موضوعی |
ناگویی هیجانی |
800/0 |
018/2 |
172/0 |
756/11 |
001/0> |
در مرحله بعد بهمنظور بررسی اثر میانجی متغیر ناگویی هیجانی از روش Bootstrap استفاده شد و نتایج آن با فاصلهی اطمینان 95 درصد نشان داد، اثر غیر مستقیم متغیر الگوهای روابط موضوعی به متغیر علائم جسمانیسازی از طریق ناگویی هیجانی معنیدار نیست (05/0p>، 048/0 = b)، به این ترتیب ناگویی هیجانی در رابطه بین الگوهای روابط موضوعی و علائم جسمانیسازی نقش میانجی را ایفاء نمیکند و نتایج آن در شکل 2 قابل مشاهده است. در این شکل ضرایب مسیر استاندارد شده در دامنهی 37/0 تا 95/0 قرار دارند و تمام مسیرهای متغیر مکنون به متغیرهای مشهودِ خود در سطح 01/0 معنیدار میباشند.