مقاله پژوهشی
مجله دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان
دوره 21، تیر 1401، 396-377
مدلیابی علی نشانههای اختلال سلوک بر اساس بدرفتاری دوره کودکی و طرد همسال با نقش میانجی نشخوار خشم: یک مطالعه توصیفی
فاضله حیدری[1]، محمد نریمانی[2]، سیفاله آقاجانی[3]، سجاد بشرپور[4]
دریافت مقاله: 02/11/1400 ارسال مقاله به نویسنده جهت اصلاح: 24/11/1400 دریافت اصلاحیه از نویسنده: 14/02/1401 پذیرش مقاله: 17/02/1401
چکیده
زمینه و هدف: اختلال سلوک یکی از اختلالات شایع دوره نوجوانی است که عامل خطری برای آسیبشناسی روانی در دوره بزرگسالی میباشد. هدف مطالعه حاضر مدلیابی علی نشانههای اختلال سلوک بر اساس بدرفتاری دوره کودکی و طرد همسال با بررسی نقش میانجی نشخوار خشم در دانشآموزان دورههای اول و دوم متوسطه شهر ارومیه بود.
مواد و روشها: در این مطالعه توصیفی که به روش همبستگی انجام گرفت، جامعه آماری شامل تمامی دانشآموزان دورههای اول و دوم متوسطه شهر ارومیه در سال تحصیلی 1400-1399 بود. تعداد 220 نفر به روش نمونهگیری تصادفی چندمرحلهای انتخاب و به پرسشنامه تواناییها و مشکلات، مقیاس آسیبهای دوره کودکی، مقیاس طرد اجتماعی همسال و مقیاس نشخوار خشم پاسخ دادند. دادههای به دست آمده با استفاده از مدلیابی معادله ساختاری تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: نتایج مدلیابی معادلات ساختاری نشان داد که ضرایب مسیر مستقیم بدرفتاری دوره کودکی (001/0p<، 458/0β=) و نشخوار خشم (012/0=p، 240/0β=) به نشانههای اختلال سلوک معنیدار میباشد. علاوه بر این، بدرفتاری دوره کودکی و طرد همسال با میانجیگری نشخوار خشم اثر غیرمستقیمی بر نشانههای اختلال سلوک داشت.
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان میدهد که بدرفتاری دوره کودکی و نشخوار خشم میتوانند از جمله عوامل خطر برای بروز اختلال سلوک در نظر گرفته شوند، طرد اجتماعی از طرف همسالان نیز با افزایش نشخوار خشم منجر به اختلال سلوک میگردد. این نتایج میتواند در طراحی برنامههای پیشگیرانه و مداخلهای اختلال سلوک کاربرد داشته باشد.
واژههای کلیدی: اختلال سلوک، بدرفتاری کودکی، طرد همسال، نشخوار خشم
مقدمه
نوجوانی دوره حساسی برای رشد هر فرد است که با تغییرات متعددی در شخصیت و رفتار مشخص میشود. این تغییرات، زمینه را برای بروز علائم آسیبشناسی روانی افزایش میدهد. یکی از اختلالات رایج دوره نوجوانی، اختلال سلوک (Conduct disorder) است. این اختلال، سندرومی در کودکان و نوجوانان است که شامل از دست دادن مکرر کنترل بر رفتار نظیر رفتار قانونشکنی مکرر، اعمال پرخاشگرانه چون سطوح افراطی نزاعهای فیزیکی، فرار از خانه، سرقت، وندالیسم (Vandalism)، آتشافروزی، مدرسهگریزی و بیاعتنایی به دیگران و تخطی از قوانین و مقررات است [1]. برآوردهای شیوع این اختلال در آمریکا و سایر کشورهای بزرگ با درآمد بالا در دامنه 2 درصد تا 10 درصد و با میانگین 4 درصد گزارش شده است [2]. این اختلال، خطر مصرف مواد، رفتار مجرمانه، ترک تحصیل در سنین بعدی را افزایش داده و هزینههای اجتماعی قابل ملاحظهای در دامنۀ آشفتگی بینفردی تا هزینههای مالی بر فرد تحمیل میکند [3]
یکی از عواملی که بهطور ثابتی با مشکلات سلوک در کودکی و نوجوانی ارتباط دارد، تجربیات بدرفتاری در دوره کودکی است [4-5]. بدرفتاری دوره کودکی (Childhood maltreatment) به صورت آسیب فیزیکی یا روانشناختی به کودکان تعریف میشود که بهوسیله خشونت یا سوءاستفاده توسط والدین یا دیگر مراقبان انجام میشود و شامل پنج بعد مهم سوءاستفادۀ فیزیکی، سوء استفادۀ هیجانی، سوء استفادۀ جنسی، غفلت هیجانی و غفلت فیزیکی هست، این ابعاد اغلب با هم اتفاق میافتند [6]. بدرفتاریهای دوره کودکی با سطوح بالاتر شروع بزهکاری در طول نوجوانی و میزان کندتر حرکت از نوجوانی به بزرگسالی همراه است [7]. در این رابطه De Sanctis و همکاران نشان دادند که بدرفتاری دوره کودکی، خطر بازداشت شدن نوجوان و اختلال سلوک کودکی را افزایش میدهد [8]. بدرفتاری دوره کودکی بهعنوان خطر آشکاری برای ارتکاب خشونت نسبت به والدین در میان نوجوانان و بزرگسالان به حساب میآید [11-9]. Schwartz و همکاران نشان دادند که مواجهه با تجربههای ناگوار کودکی با شیوع بالای مشکلات مصرف الکل و سطوح بالای رفتار ضد اجتماعی در بزرگسالی همراه است [12].
از طرف دیگر روابط با همسالان نیز نقش تحولی متمایزی در طول دوره نوجوانی دارد [13]. برعکس، طرد اجتماعی (Social rejection) نیز زمانی رخ میدهد که دیگران اجازه نمیدهند افرادی خاصی به گروه آنها وارد شوند و نمیخواهند با آنها رابطه داشته باشند. طرد اجتماعی از آزار و اذیتهای فیزیکی، تهمتها، نادیده گرفتن، سرزنش دیگران تا محروم کردن فعالانه فرد از گروه یا روابط اجتماعی متغیر است [14]. یکسوم کودکان و نوجوانان در طول سالهای مدرسه، طرد اجتماعی بهوسیلۀ همسالان خود را گزارش میکنند [15]. Dodge و همکاران نشان دادند که طرد همسالان در کودکی میانه، رفتار ضد اجتماعی جاری و آتی را پیشبینی میکند [16]. مطالعات مختلف نشان میدهند کودکان طردشده اجتماعی، در بزرگسالی در معرض خطر بالای ناسازگاری اجتماعی و الگوهای تفکر ناسازگارانه قرار دارند [17]. Massing-Schaffer و همکاران [18] وCheek و همکاران [19] نیز نشان دادند که بین موارد حاد طرد اجتماعی و خیالپردازی خودکشی ارتباط وجود دارد.
بدرفتاری دوره کودکی و طرد اجتماعی از طرف همسالان میتواند منجر به افزایش هیجان خشم در کودک و نوجوان شده و نشخوار خشم (Anger rumination) را در آنها افزایش دهد. نشخوار خشم به تمایل غیر ارادی فرد به سوار شدن بر تجربهها و خلقهای مربوط به خشم خود و به همین صورت بر علل و پیامدهای آنها و تکرار ذهنی آنها اشاره دارد [20]. مطالعات موجود نشان میدهند که نشخوار خشم بهطور ثابتی با اشکال مختلف پرخاشگری همراه است [23-21]. نشخوار خشم فراتر از اثرات خود خشم، بهطور منحصر فردی، پرخاشگری ارتباطی و آشکار را پیشبینی میکند [24]. نتایج White و Turner نشان داد که نشخوار خشم بهطور انحصاری با پرخاشگری واکنشی ارتباط داشت و این رابطه نیز بهطور خاصی بهوسیلۀ کنترل هدفمند میانجیگری شد [25]. Yangو همکاران دریافتند که نوجوانان دارای میزان بالای نشخوار خشم، حتی بعد از کنترل سن و جنسیت نیز با احتمال بالایی مرتکب قلدری سایبری (cyberbullying) میشوند [26]. Yang و همکاران در مطالعه دیگری نیز نشان دادند که نشخوار بالای خشم با سایکوپاتی اولیه و ثانویه همراه است [27].
با توجه به شیوع بالای نشانههای اختلال سلوک در بین کودکان و نوجوانان و همچنین خطر بالای ابتلاء این افراد به اختلالات شخصیت خصوصاً اختلال شخصیت ضداجتماعی در آینده، پژوهش در راستای شناسایی پیشایندهای روانشناختی نشانههای اختلال سلوک اهمیت بهسزایی دارد. مطالعات قبلی نقش مجزای بدرفتاری کودکی، طرد اجتماعی و نشخوار خشم در رفتارهای ضداجتماعی را آشکار کردهاند [23-21، 19-16، 12-7]. ولی بررسی این سه متغیر پیشایند در قالب یک مدل مفهومی و بهویژه نقش میانجی نشخوار خشم تاکنون مورد مطالعه قرار نگرفته است. بنابراین مطالعه حاضر با هدف مدلیابی علی نشانههای اختلال سلوک بر اساس بدرفتاری دوره کودکی و طرد همسال با بررسی نقش میانجی نشخوار خشم انجام و مدل مفروض زیر (نمودار 1) مورد آزمون قرار گرفت.