۹۰ نتیجه برای احمدی
علی اسماعیلی ندیمی، جعفر احمدی کهنعلی، مهرنوش مهرابیان، امیر رهنما، حسین نوق،
جلد ۱، شماره ۳ - ( ۶-۱۳۸۱ )
چکیده
سابقه وهدف: بیماری عروق کرونر شایعترین علت مرگ و میر در کشورهای در حال توسعه می باشد.آتروسکلروز مهمترین علت زمینهای این بیماری است. مطالعات متعددی نشان دادهاند که تعداد لکوسیتهای خون محیطی ممکن است یکی از عوامل خطر بیماری باشد، اما در مورد نقش ائوزینوفیلی و سابقه آلرژی اطلاعات کمی در دسترس میباشد. هدف این مطالعه بررسی ارتباط بیماری عروق کرونر قلب با ائوزینوفیلی و سابقه آلرژی میباشد.
مواد و روشها: این مطالعه مورد- شاهدی روی ۱۹۰ نمونه، شامل ۹۵ بیمار با بیماری شناخته شده عروق کرونر و ۹۵ نفر شاهد انجام شد. سابقه آلرژی توسط پزشک از بیمار گرفته شد. از هر بیمار نمونه خون صبحگاهی گرفته شده و با دو روش تفسیر لام خون محیطی ودستگاه کولتر تعداد لکوسیتها، نوتروفیلها وائوزینوفیلها اندازهگیری ونسبت ائوزینوفیلها به لکوسیتها محاسبه شد.
یافتهها : میانگین و انحراف معیار استاندارد شده تعداد لکوسیتها در گروه مورد وشاهد به ترتیب ۲۵۳ ± ۸۸۰۲ و
۳۵۱±۹۸۱۳ سلول درمیلیمترمکعب خون بود که این اختلاف از نظر آماری معنی دار بود(۰۵/۰P<). تعداد متوسط ائوزینوفیلهای خون محیطی۶ /۱۵ ± ۸/ ۱۲۴ و۸/۱۱ ± ۱/۷۹ سلول در هر میلی متر مکعب بود که این اختلاف نیز از نظر آماری معنی دار بود (۰۵/۰P< ) .نسبت ائوزینوفیل به لکوسیتها در گروه مورد ۴۳/۱ درصد و در گروه شاهد ۸۸/۰ درصد بود که این اختلاف نیز با ۰۱/۰P< معنی دار بود. بین سابقه آلرژی در دو گروه اختلاف معنیداری مشاهده نشد.
نتیجهگیری: رابطه مثبتی بین ائوزینوفیلی خون محیطی وبیماری عروق کرونری وجود دارد. بنابراین ائوزینوفیلی خون محیطی ممکن است پییشگویی کننده میزان ابتلا بیشتر به بیماری عروق کرونر باشد.
واژههای کلیدی: بیماری عروق کرونر ، ائوزینوفیلی ، عامل خطرزا، سابقه آلرژی
محمدمحسن روستایی، عباس رحیمی، اعظم صالحی، فاطمه احمدی،
جلد ۲، شماره ۳ - ( ۶-۱۳۸۲ )
چکیده
سابقه و هدف: با توجه به شیوع بالای مشکلات اسکلتی عضلانی به صورت عدم هماهنگی عضلانی به خصوص در جامعه شهری که منجر به بروز اختلالاتی در ستون فقرات، اندام تحتانی و سیکل راه رفتن میشود ، لزوم استفاده از مناسبترین روشها جهت کشش عضلات کوتاه شده، امری ضروری در برنامه تمرین درمانی است. وجود اثرات انکارناپذیر بیوفیدبک در تمرین درمانی باعث شد تا در این تحقیق به صورت ابتکاری از فیدبک درتمرینات کششی استفاده شود. در این تحقیق سه نوع کشش استاتیک ، دینامیک با و بدون فیدبک حسی - شنوایی در عضلات همسترینگ دختران دانشجوی خوابگاه فاطمه الزهرا دانشگاه شهید بهشتی مورد بررسی قرار گرفته است.
مواد و روشها: این تحقیق به روش کارآزمایی بالینی یک سو کور تصادفی متوالی، بر روی ۴۵ نفر از دانشجویان دختر
۲۵-۱۸ ساله انجام گرفت. کلیه افراد مورد مطالعه با رضایت کامل به شرط دارا بودن سلامت عمومی با پر کردن پرسشنامه وارد این مطالعه شده و به صورت تصادفی در سه گروه تقسیمبندی شدند. گروه اول کشش استاتیک، گروه دوم کشش دینامیک بدون فیدبک و گروه سوم کشش دینامیک با فیدبک حسی - شنوایی را به مدت ۴ هفته هر روز به جز پنج شنبه و جمعه دریافت کردند. در این تحقیق اندازهگیری میزان انعطاف پذیری عضلات همسترینگ توسط بررسی دامنه حرکتی به دو صورت مستقیم (توسط گونیامتری) و غیر مستقیم (توسط تست خمش به جلو) قبل و بعد از مداخله انجام گرفت.
یافتهها: بر اساس آنالیز آماری در هر سه روش درمانی کشش استاتیک، کشش دینامیک بدون فیدبک و کشش دینامیک با فیدبک حسی - شنوایی، میزان انعطافپذیری بعد از درمان در عضلات همسترینگ نسبت به قبل از درمان افزایش یافته بود ولیکن هیچ یک از سه روش، از نظر میزان تأثیر نسبت به یکدیگر مزیتی نداشته و اختلاف معنیداری بین آنها وجود نداشت.
نتیجهگیری: با توجه به یکسان بودن نسبی نتیجه اثر هر سه تمرین کششی، به نظر می رسد که استفاده همزمان فیدبک در تمرینات کششی میتواند باعث ترغیب هر چه بیشتر بیماران به انجام تمرینات شود.
واژههای کلیدی : کشش، انعطاف پذیری استاتیک و دینامیک، همسترینگ، فیدبک
غلامرضا مشتاقیکاشانیان، اکبر احمدی، محمدمهدی حیاتبخش،
جلد ۳، شماره ۴ - ( ۹-۱۳۸۳ )
چکیده
خلاصه
سابقه و هدف: تغییرات استخوانی یکی ازعوارض بیماری بتاتالاسمی ماژور است که هنوز دلیل آن مشخص نمیباشد. تنها در چندین گزارش متابولیسم مواد معدنی استخوانی و هورمون پاراتیرویید (PTH) در این بیماران مورد بررسی قرار گرفته است، با در نظر گرفتن این نکته که تعداد بیماران تالاسمی ماژور در منطقه کرمان زیاد میباشند، در این پژوهش به بررسی عوامل مؤثر در متابولیسم استخوانی شامل هورمون پاراتیرویید، کلسیم یونیزه، فسفر معدنی، و آنزیم فسفاتاز قلیایی این بیماران در گروههای سنی مختلف پرداختیم.
مواد وروشها: در یک مطالعه مقطعی، از ۲۰۰ بیمار که جهت دریافت خون به درمانگاه تالاسمی کرمان مراجعه نمودند، مقدار۵ میلی لیتر خون گرفته شد. بیماران به پنج گروه سنی (کمتر یا مساوی ۲ سال، ۷-۳، ۱۲-۸، ۱۶-۱۳ و ۲۴-۱۷ ساله) تقسیم شدند، و نتایج آنان با نتایج ۸۳ فرد سالم مقایسه گردید. به علاوه، پرسشنامهایی برای تمام بیماران و گروه کنترل که شامل اطلاعاتی از قبیل میزان قد، وزن و علایم کمبود کلسیم بود، توسط پزشک تکمیل گردید. برای بررسی آماری قد و وزن، بیماران به ۲۴گروه بر اساس سن آنان تقسیم گردیدند.
یافتهها: نتایج آماری نشان داد که غلظت سرمیPTH و کلسیم یونیزه گروههای بیمار در مقایسه با گروههای کنترل کاهش یافته (۰۰۱/۰p<)، در صورتی که غلظت سرمی فسفر معدنی آنان افزایش نشان داد (۰۱/۰p<). به علاوه، آنزیم فسفاتاز قلیایی بیماران تنها در گروه کودکان کمتر یا مساوی دو سال، به طور معنیداری بیشتر از گروه کنترل میباشد (۰۵/۰p<)، و در دیگر گروهها تفاوتها معنیدار نبود. علایم کمبود کلسیم شامل احساس خارش در عضلات در ۲۸ %، گرفتگی عضلات در ۷%، و تشنج در ۵/۷ % بیماران مشاهده گردید. مقایسه آماری قد و وزن بیماران و گروههای کنترل نشان داد که تنها بیماران زیر یک سال دارای قد و وزن طبیعی بودند و قد و وزن دیگر بیماران در مقایسه با گروههای کنترل تفاوت معنیداری نشان داد (۰۵/۰p<)، که با افزایش سن این تفاوتها واضح تر بودند (۰۰۱/۰p<).
نتیجهگیری: ۵/۸۹ % بیماران دارای فریتنی بیشتر از ۱۵۰۰ نانوگرم در میلیلیتر بوده، و ۹۱% آنها مصرف دسفرالآمین منظمی نداشتند، بنابراین میتوان نتیجه گرفت که عدم ترشح کافی PTH که به دنبال افزایش رسوب آهن در بافتها پدیدار میگردد، دلیل کاهش کلسیم یونیزه و افزایش فسفر این بیماران میباشد. و همین تغییرات میتواند احتمالاً یکی از علل کوتاهی قد و کاهش وزن بیماران مذکور باشد.
واژههای کلیدی: بتا تالاسمی ماژور، هورمون پاراتیرویید، کلسیم، فسفات، فسفاتاز قلیایی، قامت، وزن
دکتر محمد جواد ثعلبیان، دکتر داریوش مسلمی، دکتر محمد حسن لاریزاده، دکتر احمد مصلایی، دکتر شاپور امیدواری، دکتر محمد محمدیانپناه، دکتر نیلوفر احمدلو، دکتر جعفر احمدی کهنعلی،
جلد ۴، شماره ۱ - ( ۶-۱۳۸۴ )
چکیده
خلاصهسابقه و هدف: در مورد درمان انتخابی گرههای لنفی زنجیره پستانی داخلی در بیماران مبتلا به سرطان پستان اختلاف نظر وجود دارد. در کارآزماییهای قبلی، پرتو درمانی این گرهها مفید نبوده است، اما نتایج مثبت کارآزماییهای اخیر که پرتودرمانی گرههای منطقهای را پس از ماستکتومی بررسی کردند، باعث توجه مجدد به این درمان شد. هدف این بررسی گذشتهنگر بررسی نتایج این درمان در بیماران سرطان پستان که تحت ماستکتومی و پرتو درمانی قرار گرفتند، بود.
مواد وروشها: این مطالعه بر اساس پروندههای ۲۱۵ بیمار که از سال ۱۳۶۶تا ۱۳۸۰ تحت ماستکتومی رادیکال تعدیل یافته و پرتودرمانی قرار گرفته بودند، انجام شد. میانگین زمان پیگیری بیماران ۷۴ ماه بود. همه این بیماران شیمی درمانی و پرتودرمانی منطقهای (فوق ترقوه، زیر بغل همراه یا بدون زنجیره پستانی داخلی) دریافت کرده بودند. دریافت یا عدم دریافت پرتو درمانی زنجیره پستانی به خاطر تغییراتی بود که در روشهای درمانی در طول این مدت اتفاق افتاده بود. به منظور بررسی نتایج، بیماران به دو گروه تقسیم شدند: گروهی که پرتو درمانی زنجیره پستانی دریافت کرده بودند (۱۲۰ بیمار) و گروهی که تحت چنین درمانی قرار نگرفته بودند (۹۵ بیمار). سپس زمان بقا ۵ ساله بدون بیماری و میزان متاستاز و عود موضعی- منطقهای در این دو گروه محاسبه شد. به منظور تعیین گروهی که ممکن است از این پرتو درمانی سود ببرند متاستاز در دو گروه بر اساس سن، محل تومور، مرحله بیماری و وضعیت گره لنفی زیر بغل نیز بررسی شد.
یافتهها: در گروهی که تحت پرتو درمانی زنجیره پستانی قرار گرفته بودند، متاستاز دور دست و عود موضعی- منطقهای به ترتیب در ۳۵ درصد (۴۲ بیمار) و ۳/۸ درصد (۱۰ بیمار) موارد اتفاق افتاده بود و در گروه دیگر این ارقام به ترتیب ۹/۳۸ درصد (۳۷ بیمار) و ۳/۷ درصد (۷ بیمار) بود. زمان بقا ۵ ساله بدون بیماری در این دو گروه به ترتیب ۵۷ درصد و۵۰ درصد بود، اما هیچ کدام از این اختلافها معنیدار نبود. در بیماران مرحلهШa ، در گروهی که تحت درمان زنجیره پستانی قرار گرفتند، متاستاز در ۲/۳۸ درصد بیماران و در گروه دیگر در ۶/۸۴ درصد بیماران وجود داشت (۰۰۱/۰p<). این ارقام در بیمارانی که تومور آنها در نیمه داخلی پستان بود به ترتیب ۸/۴۲ و ۷۵ درصد بود (۰۰۱/۰p<). در بقیه زیر گروهها تفاوت معنیداری در این مورد دیده نشد.
نتیجهگیری: با توجه به نتایج این مطالعه چنین استنباط میشود که پرتو درمانی زنجیره پستانی داخلی در بیماران مبتلا به سرطان پستان فایدهای ندارد و این در مان فقط در بیماران با مرحله بالا و تومورهای نیمه داخلی پستان باید به کار رود.
واژههای کلیدی: سرطان پستان، زنجیره پستانی داخلی، پرتو درمانی
دکتر سیدمحمدجواد مرتضوی، محمدرضا رحمانی، دکتر امیر رهنما، دکتر جعفر احمدی، دکتر حمیدرضا رشیدینژاد، دکتر محمدمهدی آقایی، دکتر علیاصغر پورشانظری، بدرالسادات بهنژاد،
جلد ۵، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۸۵ )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: برخی از افراد تحصیل نکرده در بعضی از مناطق ایران از پودر توریهای فانوس سوخته شده برای جلوگیری از خونریزی و عفونت زخم استفاده میکنند. به طور معمول این توریها حاوی سطوح پایینی از ماده رادیواکتیو توریم هستند. اگرچه این توریها در حالت عادی خطرات اندکی را ایجاد میکنند اما ورود توریم به داخل بدن میتواند خطرساز باشد. این مطالعه برای ارزیابی اثر پودر توریهای فانوس بر روی ترمیم زخم انجام شد.
مواد و روشها: ۲۰ سر موش صحرایی نر به طور تصادفی به دو گروه ۱۰ تایی تقسیم شدند. بعد از القای بیهوشی عمومی، در قسمت پشت گردن تمام حیوانات سطح مشخصی از تمام لایههای پوست معادل ۲ mm ۴/۳۱ ± ۳۱۴ برداشته شد. در گروه اصلی آزمون در روزهای اول تا سوم بعد از ایجاد زخم، پودر حاوی ماده رادیواکتیو روی زخم ریخته شد. اندازهگیری سطح زخم در طی روزهای ۳، ۵، ۷، ۱۰ و ۱۵ صورت گرفت. گروه Vehicle در زمانهای مشابه پودر توری فاقد ماده رادیواکتیو دریافت کردند.
یافتهها : اندازهگیری سطح زخم کاهش پیشروندهای در هر دو گروه نشان داد. سطح زخم در گروهی که ماده رادیواکتیو توریم دریافت کرده بودند به طور معنیداری نسبت به گروه Vehicle ، کاهش قابل ملاحظهای نشان داد، به طوری که هفت، ده و پانزده روز بعد از ایجاد زخم، میانگین سطح زخم در گروه آزمون به ترتیب معادل۲ mm ۸۷/۱۵ ± ۲۰/۱۵۰ ،۲ mm ۹۷/۱۵ ± ۹۰/۹۲ و ۲ mm ۲۹/۱ ± ۴۰/۱ بود در حالی که متوسط سطح زخم در گروه Vehicle به ترتیب۲ mm ۶۸/۱۲ ± ۳۷/۱۸۶ ، ۲ mm ۱۹/۱۴ ± ۱۲/۱۳۴ و ۲ mm ۷۶/۵ ± ۵۶/۸ بود. تفاوت مشاهده شده در سطح زخم بین گروههای آزمون و شاهد در روزهای ۷، ۱۰ و ۱۵ از نظر آماری معنیداری بود (۰۱/۰ p< ).
نتیجهگیری: نتایج حاصل از این مطالعه نشان میدهد که استفاده از پودر توریهای فانوس سوخته شده دارای سطوح پایین ماده رادیواکتیو توریم به تسریع ترمیم زخم کمک میکند. با این وجود از آن جا که توریم به عنوان یک عامل سرطانزا شناخته شده است، انجام تحقیقات بیشتر برای استفاده از آن به عنوان یک عامل مؤثر بر التیام زخم ضروری به نظر میرسد.
واژههای کلیدی: توریهای رادیواکتیو فانوس، ترمیم زخم، توریوم، فعالیت پرتوزایی
دکتر سید محمد جواد مرتضوی، دکتر عبدالله جعفرزاده، دکتر محمد حسین خسروی، دکتر جعفر احمدی، لطفعلی مهدیپور، بدرالسادات بهنژاد، مسعود پور غلامی، آزیتا منشوری،
جلد ۶، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۸۶ )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: کاهش فعالیت سیستم ایمنی بدن پس از پرتوگیری با دوز زیاد امری شناخته شده است اما پژوهشهای اخیر نشان داده است که دوزهای کمپرتو یونیزان باعث تحریک سیستم ایمنی در انسان و حیوانات آزمایشگاهی میشود. هدف از انجام این تحقیق بررسی اثرات دوزهای کمپرتو ایکس بر روی پاسخ ایمنی هومورال و سلولی در موش Balb/c میباشد.
مواد و روشها: در این مطالعه تجربی سه گروه از موشهای نر نژاد Balb/c به طور جداگانه یک بار، دو بار و سه بار تحت تابش پرتو ایکس با دوز mGy ۳۰ قرار گرفتند. سپس۴-۲ ساعت بعد از دریافت اشعه، پاسخهای ازدیاد حساسیت تأخیری (DTH) و هومورال بر علیه گلبول قرمز گوسفند (SRBC) در این حیوانات اندازهگیری شدند و پاسخ آنها با میزان پاسخها در موشهای گروه کنترل و تابش کاذب که در معرض اشعه قرار نگرفتند مقایسه گردید.
یافتهها: میانگین تیتر آنتیبادی ضد SRBC در موشهایی که دو بار (۱۲/۲۶±۶۶/۷۴) و سه بار (۱/۷۰±۶۶/۱۲۸) اشعه دریافت کرده بودند به طور معنیداری از موشهای گروه کنترل (۲۶/۸±۶۶/۲۶) و تابش کاذب (۸۶/۲۰±۸/۲۸) بالاتر بود (۰۰۱/۰p<). اما میانگین تیتر آنتیبادی در موشهایی که یک بار (۷۶/۸±۶۶/۲۲) اشعه دریافت کرده بودند، تفاوت معنیداری با موشهای گروه کنترل و تابش کاذب نداشت. به طور مشابهی پاسخ DTH (درصد افزایش قطر پای SRBC تزریق شده) در موشهای گروه کنترل (۲/۰±۴) و تابش کاذب (۳/۰±۳/۴) نیز تفاوت آماری معنیداری با پاسخ DTH در گروههایی که دو بار (۹/۳±۲/۱۲) و سه بار (۷/۳±۶/۹) اشعه دریافت داشتهاند نشان داد (۰۰۱/۰p<).
نتیجهگیری: این نتایج نشان میدهند که هر چند، یک بار تابشگیری با دوز mGy ۳۰ نمیتواند در مقایسه با گروه کنترل باعث تحریک تولید آنتیبادی و نیز افزایش DTH گردد، اما دو و یا سه بار پرتوگیری با این دوز موجب افزایش پاسخهای آنتیبادی و DTHنسبت به گروه کنترل میشود. میزان تولید آنتیبادی و نیز افزایش حساسیت تأخیری بین گروههای دو بار پرتودهی و سه بار پرتودهی با هم تفاوت معنیداری نداشت.
واژههای کلیدی: اشعه ایکس، دوز پایین پرتوهای یونیزان، پاسخهای ایمنی سلولی و هومورال
صغری علیدلاکی، طیبه نگاهبان، محبوبه هلاکویی، احمدرضا صیادی، دکتر جعفر احمدیکهنعلی، دکتر معصومه اسماعیلزاده، دکتر غلامرضا اسدیکرم،
جلد ۶، شماره ۴ - ( ۹-۱۳۸۶ )
چکیده
زمینه و هدف: آنزیم گلوکز ۶ - فسفات دهیدروژناز [(G۶PD)، Glucose -۶- Phosphate Dehydrogenase] اولین آنزیم در راه پنتوز فسفات میباشد که نقش به سزایی در تولید NADPH که در جلوگیری از اکسیداسیون سلولها اهمیت بسیار دارد ایفا میکند. افراد مبتلا به کمبود این آنزیم دچار حملات همولیز میشوند. این مطالعه با هدف تعیین شیوع کمبود G۶PD و تعیین ارتباط آن با جنس، گروه خونی و Rh و سابقه فامیلی در شهرستان رفسنجان صورت پذیرفته است.
مواد و روشها: در این مطالعه مقطعی تعداد ۱۰۱۸ نوزاد متولد شده در طی سه ماه به صورت متوالی مورد مطالعه قرار گرفتند. نمونه خون پاشنه پا بر روی کاغذ فیلتر مخصوص تهیه و فعالیت آنزیم به روش فلورسنت لکهای اندازهگیری شد. دادهها با استفاده از روش آماری مجذور کای و تست دقیق فیشر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند و ۰۵/۰>p معنیدار تلقی شد.
یافتهها: از ۱۰۱۸ نوزاد زنده متولد شده در مدت ۶ ماه، ۵۲۳ (۳۸/۵۱%) نوزاد مذکر و ۴۹۵ نوزاد (۶۲/۴۸%) مؤنث بودند. میزان کمبود آنزیم G۶PD به طور کلی در پسرها ۷۳/۵%(۳۰ نوزاد)، در دخترها ۲۴/۴% (۲۱ نوزاد) و در کل موالید زنده ۵% (۵۱ نوزاد) بود. رابطه معنیدار بین جنس، گروه خونی و Rh و سابقه فامیلی ومیزان شیوع کمبود G۶PD به دست نیامد.
نتیجهگیری: نتایج نشان داد شیوع کمبود G۶PD در شهرستان رفسنجان کمتر از شیوع آن در جهان و سایر نواحی کشور (۹/۱۴-۱۰%) است که احتمالاً به دلیل تفاوت مناطق جغرافیایی میباشد. با توجه به هزینه کم و روش آسان آزمون غربالگری و نیز اهمیت تشخیص، پیشنهاد میشود این آزمون در بدو تولد انجام شود.
واژههای کلیدی: گلوکز ۶ - فسفات دهیدروژناز، غربالگری نوزادان، فاویسم
اصغر رضاسلطانی، محمد خالقیفر، آرش توکلی، علیرضا احمدیپور،
جلد ۸، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۸۸ )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: ت مرین ات ایزومتریک به روش سنتی و تمرینات کششی تاکنون برای درمان بیماران با گردن درد مزمن با علت ناشناخته استفاده شدهاند . هدف از این مطالعه بررسی تأثیر تمرین ات تسهیل عصبی عضلانی یا Neuromuscular Facilitation Exercises ( (NFE بر میزان درد و قدرت عضلات صافکننده و خمکننده گردن و مقایسه آن با تمرین درمانی سنتی یا Traditional Exercise Therapy ( (TET در بیماران با گردن درد مزمن بوده است.
مواد و روش ها: در این مطالعه بالینی کنترلشده از نوع تصادفی یکسو کور،�۳۱ بیمار شامل ۱۶ مرد و ۱۵ زن از کارمند ان دفتری با تشخیص گردن درد مزمن به طور تصادفی در دو گروه درمان ی شامل گروه NFE ( ۱۱ نفر ) و گروه TET ( ۱۰ نفر ) و یک گروه شاهد ( ۱۰ نفر ) قرار گرفتند. بیماران گروه NFE تمرینات تسهیل عصبی عضلانی به روش تحریک حس عمقی گردن و اندام فوقانی و بیماران گروه TET تمرینات درمانی تقویتی و کششی عضلات گردن را به روش سنتی انجام دادند. گروه شاهد یک دفترچه شامل آموزش حفظ وضعیتهای مناسب بدن طی کارهای روزمره را دریافت کردند. قدرت عضلانی گردن به وسیله دستگاه ایزومتر و میزان درد بوسیله روش Visual Analogue Scale (VAS) ارزیاب ی شد.
یافتهها: اختلاف میانگین قدرت عضلات صاف کننده و خمکننده گردن بین قبل و بعد از درمان در گروه NFE ۶/۲ ۴ % و ۵ / ۲ ۱ % و در گروه TET ۸/ ۱۳ % و ۱/۱ ۱ % افزایش یافت. کاهش درد در گروه NFE ۱/۷۸% و در گروه TET ۳/۳۱% بود. در گروه کنترل میزان افزایش قدرت عضلانی عضلات صاف کننده ۵/ ۱% و خم کننده ۶/ ۲ % و کاهش درد ۹/ ۵ % بود .
نتیجهگیری : تمرینات تسهیل عصبی عضلانی به صورت یک روش مؤثر تر در کاهش درد و بازگشت قدرت عضلات نسبت به تمرینات سنتی در بیماران با گردن درد مزمن ظاهر شد . برنامه درمانی تمرینات حس عمقی میتواند یک روش مفید در کاهش ناتوانی بیماران مبتلا به گردن درد مزمن با علت ناشناخته باشد .
واژهها ی کلیدی: تمرین تسهیل عصبی عضلانی، ورزشهای سنتی، در د مزمن گردن
محسن محمدنیا احمدی، محمد خاکساریحداد، حمید نجفیپور، علیرضا صابریکاخکی، نوذر نخعی، رضا عباسی،
جلد ۸، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۸۸ )
چکیده
gte vml ۱]>
چکیده
زمینه
و هدف: مطالعات موجود اثر توأم تمرین استقامتی و مصرف عصاره
آبی زیره کوهی بر چربیهای پلاسما را در موشهای نر سالم مورد بررسی قرار دادهاند. هدف پژوهش حاضر بررسی اثر تمرین
استقامتی بر لیپیدها و لیپوپروتئینهای
پلاسما در موشهای سوری نر
هیپرکلسترولمیک پس از مصرف عصاره آبی زیره کوهی است.
مواد و روشها: این
مطالعه تجربی بر روی ۶۰ سر موش سوری نر هیپرکلسترولمیک که به ۴ گروه حلال، تمرین
استقامتی، زیره کوهی و تمرین استقامتی+ زیره کوهی تقسیم شدند، انجام شد. برنامه
تمرینی به مدت ۶ هفته (۵ روز در هفته و به مدت ۴۰ دقیقه در روز با سرعت ۱۸ متر بر
دقیقه) انجام شد. عصاره آبی زیره کوهی در همان مدت و به میزان ۸/۰ میلیگرم محلول
در ۴/۰ میلیلیتر آب مقطر) تجویز گردید که در گروههای زیره کوهی و تمرین
استقامتی+ زیره کوهی به طریق گاواژ مصرف شد. متغیرهای تریگلیسرید (TG)، کلسترول تام (TC)، HDL-c، LDL-c و وزن بدن قبل و در پایان دوره
اندازهگیری شدند. دادهها با استفاده از روش آماری ANOVA One-way مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند.
یافتهها:
نتایج حاکی از آن بود که ۶ هفته تمرین استقامتی توأم با مصرف عصاره آبی زیره کوهی،
باعث کاهش معنیدار غلظت TC (پیشآزمون ۰۸/۳۷±۷/۲۹۷، پسآزمون
۸/۳۰±۱/۱۴۶ میلیگرم بر دسیلیتر، ۰۱۹/۰=p) و LDL-c (پیشآزمون ۴/۱۴±۸/۱۵۱، پسآزمون ۷/۸±۱۲/۰ میلیگرم بر دسیلیتر،
۰۰۱/۰p=) شد. از سوی دیگر مصرف عصاره آبی
زیره کوهی، به افزایش معنیدار HDL-c منجر شد (پیشآزمون ۱/۱۲±۹/۷۵، پسآزمون
۹/۱۷±۹/۱۱۹ میلیگرم بر دسیلیتر، ۰۰۳/۰p=). همچنین نتایج این پژوهش نشانگر عدم تغییر معنیدار وزن بدن در
گروه تمرین استقامتی+ زیره کوهی بود.
نتیجهگیری: نتایج
نشان میدهند که اجرای این برنامه، به طور معنیداری کلسترول و لیپوپروتئینهای
پلاسما را تحت تأثیر قرار داده، بنابراین ممکن است جهت پیشگیری از بروز بیماریهای
قلبی - عروقی مفید باشد.
واژههای کلیدی: تمرین استقامتی، عصاره زیره کوهی،
لیپوپروتئینهای پلاسما، لیپیدها، موش سوری
طاهره اشرفگنجویی، مریم محمدی، سید محمدرضا احمدیموسوی، محمدرضا افلاطونیان،
جلد ۹، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۸۹ )
چکیده
زمینه و هدف: جنسیت نوزاد میتواند تحت تأثیر عوامل مختلفی از جمله استرس بلایای طبیعی مانند زلزله قرار گیرد. این تحقیق با هدف تعیین نسبت جنسی و نتایج بارداری پس از زلزله بم انجام شد.
مواد و روشها: این مطالعه از نوع مورد-شاهدی مبتنی بر تأثیر مداخله طبیعی زلزله در دو بخش طراحی شده است. گروه مورد در هر دو بخش شامل ۳۰۱ موالید زنده از ۹ ماه بعد از زلزله در زایشگاه بم میباشد. گروه شاهد بخش اول شامل موالید زنده در زمان مشابه سال قبل از زلزله، با هدف تعیین تأثیر زلزله بر نسبت جنسی انتخاب گردید. گروه شاهد در بخش دوم به علت نابود شدن مدارک زایشگاه مهدیه در زلزله، از بین زائوهای مراجعهکننده به بیمارستان افضلیپور کرمان با رعایت جور بودن (Matching) با هدف تعیین تأثیر زلزله بر نتایج بارداری انتخاب شد. اطلاعات هر دو بخش با استفاده از آزمونهای مجذور کای و t مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: بعد از زلزله، نسبت جنسی ۳۱/۱ برابر افزایش داشته است که اختلاف معنیدار میباشد (۰۰۱/۰p<، ۳۱/۱OR=) در حالی که وزن کم هنگام تولد و نمره آپگار پایین، تفاوت معنیداری نشان نداد. زایمان زودرس در گروه مورد ۹۶/۲ برابر گروه شاهد افزایش نشان داد (۰۱۴/۰p=، ۹۶/۲ OR=) که از نظر آماری اختلاف معنیدار بود.
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه بر خلاف انتظار نشان میدهد که زلزله باعث افزایش نسبت جنسی شده و بر روی وزن هنگام تولد و نمره آپگار نیز تأثیری نداشته است. از آن جایی که زلزله شدید بم باعث تغییرات جمعیتی، رفتاری، محیطی و اجتماعی شده است به نظر میرسد بایستی تحقیقات بیشتری در این زمینه انجام گیرد.
واژههای کلیدی: زلزله، نسبت جنسی، نتایج حاملگی
سکینه ورمزیار، فهیمه ترکمن، سعید احمدی، فاطمه زارعی،
جلد ۹، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۸۹ )
چکیده
زمینه و هدف: انجام کار به روش غیراصولی توسط فروشندگان کالا، موجب شده تا این شغل در رتبه دوازدهم علل ایجادکننده اختلالات عضلانی- اسکلتی در نواحی گردن، پشت و اندامهای فوقانی قرار گیرد. هدف مطالعه حاضر، ارزیابی وضعیتهای کاری پرسنل و بررسی شیوع اختلالات عضلانی- اسکلتی در بین کارکنان فروشگاههای زنجیرهای خواروبارفروشی میباشد.
مواد و روشها: این مطالعه توصیفی بر روی ۳۱ نفر از کارکنان شاغل در بخشهای مختلف فروشگاههای زنجیرهای خواروبار فروشی شهرستان قزوین در سال ۱۳۸۷ انجام شد. جهت بررسی وضعیتهای بدنی کارکنان از روشRapid Upper Limb Assessment (RULA) استفاده گردید. نمره RULA از نمره ۱ (وضعیت مطلوب) تا نمره ۷ (بدترین وضعیت) را شامل میشود.
یافتهها: نتایج بررسی وضعیتهای کاری نشان داد که۷/۲۶% از کارکنان زن و مرد، نمره ۷ را کسب نمودهاند. همچنین ۳/۳۳% از مردان درد تنه (کمر)، ۵/۳۸% از زنان درد گردن و ۶/۳۴% درد بازو را گزارش نمودند. یافتهها نشان داد اختلاف بین نمرات کسب شده از روش RULA برای هر قسمت از بدن و درد خود گزارش شده در نواحی بازو و گردن زنان معنیدار میباشد.
نتیجهگیری: با توجه به این که بیشتر ناراحتیهای گزارش شده مربوط به نواحی گردن، کمر و شانه بوده است، تنظیم ایستگاه کاری به منظور جلوگیری از خمش گردن به سمت جلو یا عقب، استفاده از صندلیهای حمایتکننده کمر و استفاده از اسکن اتوماتیک، نقش مؤثری در کاهش ناراحتیهای فوق دارند.
واژههای کلیدی: RULA، نقشه بدن، اختلالات عضلانی- اسکلتی، خواروبار فروشی
زهرا احمدی ،
جلد ۹، شماره ۴ - ( ۸-۱۳۸۹ )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: شیوع فراوان درد شدید زایمان و عوارض نامطلوب آن بر مادر و جنین، لزوم شناسایی روشهای مؤثر در کاهش درد را ایجاب میکند. یکی از روشهای غیر دارویی تسکین درد زایمان، حمایت مداوم مامایی میباشد. این پژوهش با هدف تعیین تأثیر حمایت مداوم مامایی در طی لیبر و زایمان بر شدت درد زایمان انجام گرفت.
مواد و روشها: در این کارآزمایی بالینی، تعداد ۱۰۰ نفر از خانمهای اولزا در بخش زایمان بیمارستان امام حسین (ع) شهر زنجان در سال ۱۳۸۶ به روش نمونهگیری تصادفی انتخاب شده و بطور تصادفی در دو گروه آزمون و کنترل قرار گرفتند. در این پژوهش، افراد گروه آزمون تحت حمایت مداوم ماما (بر اساس دستورالعمل حمایت زایمان طبیعی) شامل حمایتهای عاطفی، اطلاعاتی و جسمانی قرار گرفتند و افراد گروه کنترل، فقط مراقبتهای معمول بخش زایمان را دریافت نمودند. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه و چک لیست بود. دادهها با استفاده از آزمونهای من ویتنی، T و مجذورکای، تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: میزان شدت درد لیبر و درد مرحله دوم زایمان در گروه حمایت شده، کمتر از گروه حمایت نشده بود (به ترتیب ۰۰۲/۰= p ، ۰۰۹/۰= p ). همچنین طول مدت لیبر (۰۰۵/۰= (p و مرحله دوم زایمان (۰۰۱/۰= p ) در گروه آزمون پایینتر از گروه کنترل بود. بین شدت درد و مشخصات دموگرافیک نظیر سن، میزان تحصیلات، وضعیت اشتغال و وضعیت اقتصادی ارتباط آماری معنیداری وجود نداشت.
نتیجهگیری: حمایت مداوم ماما همراه با رعایت اصول زایمان طبیعی، به میزان قابل توجهی از شدت درد لیبر و زایمان میکاهد.
واژههای کلیدی: درد زایمان، حمایت مداوم در لیبر ، مراقبتهای مامایی، تسکین درد
محمود موسیزاده، محمدرضا امیراسماعیلی، محمدرضا پارسایی، مرضیه احمدی، حسین جلاهی،
جلد ۱۰، شماره ۴ - ( ۹-۱۳۹۰ )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به فراوانی بیماری سل در زندانیان، مطالعه حاضر به بررسی وضعیت این بیماری در بین زندانیان زندانهای استان مازندران میپردازد تا با بهرهگیری از نتایج آن، پیشنهاداتی جهت کنترل بهتر این بیماری ارائه گردد.
مواد و روشها: این مطالعه توصیفی- مقطعی در سال ۱۳۸۷ در بین تمامی زندانیان استان مازندران که در زمان انجام مطالعه در زندان حضور داشتند (۲۴۰۵ نفر) انجام شده است. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامهای شامل ۹ سؤال دموگرافیک و ۱۱ سؤال تخصصی بود. دادهها با بهرهگیری از آزمونهای آماری توصیفی تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: از کل زندانیان شرکتکننده در مطالعه، ۲۲۲۷ نفر (۶/۹۲%) مرد و ۱۷۸ نفر (۴/۷%) زن بودند. میانگین سن افراد مورد مطالعه ۲۴/۱ ± ۸/۲۶ سال بود. از نظر مدت اقامت در زندان، ۱۰۰۸ نفر (۹/۴۱%) بیشتر از ۶ ماه در زندان حضور داشتند. هفت نفر از زندانیان (۳/۰%) از نظر HIV مثبت بودند. ۱۳۶ نفر (۷/۵%) از زندانیان سرفه طول کشیده بیش از دو هفته داشتند. اسمیر خلط ۲ نفر (۱/۰%) از افراد تحت بررسی، مثبت گزارش شد و ۲ نفر (۱/۰%) مبتلا به سل خارج ریوی بودند.
نتیجهگیری: بر اساس یافتههای پژوهش، میزان شیوع سل ریوی اسمیر مثبت در زندانهای مازندران، بالا بوده و ۷/۱۷ برابر جامعۀ عادی است، از این رو، تدوین و اجرای مستمر یک برنامۀ اثربخش کنترل سل در زندانها ضروری میباشد.
واژههای کلیدی : سل ریوی، سل خارج ریوی، زندانیان
فرناز فهیمی، کاوه شفیعی، جعفر احمدی کهنعلی، مهرنوش مهرابیان، احسان پزشکی، اعظم دهقانی،
جلد ۱۱، شماره ۶ - ( ۹-۱۳۹۱ )
چکیده
زمینه و هدف: ارتباط بین بیماری آترواسکلروتیک شریانهای کرونر و کاروتید، با کبد چرب غیرالکلی گزارش شده است. اما مطالعات کافی در مورد ارتباط کبد چرب غیرالکلی با بیماریهای عروق داخل مغز وجود ندارد. مطالعه حاضر جهت بررسی ارتباط این بیماری با شاخصهای همودینامیک عروق داخل مغزی توسط سونوگرافی داپلر ترانس کرانیال انجام شد.
مواد و روشها: در این مطالعه توصیفی، ۴۷ نفر از نظر شاخصهای همودینامیک عروق داخل مغزی توسط سونوگرافی داپلرترانس کرانیال بررسی گردیدند. این افراد در سه گروه کبد چرب غیرالکلی خفیف (۱۰ نفر)، متوسط (۱۰ نفر)، شدید (۱۱ نفر) و گروه شاهد فاقد کبد چرب غیرالکلی (۱۶ نفر) در سونوگرافی، قرار گرفتند. از آزمونهای آماری توصیفی، ANOVA و مجذور کای برای تجزیه و تحلیل اطلاعات استفاده شد.
یافتهها: شاخصهای نبضپذیری و مقاومت شریانی در شریانهای مغزی قدامی، میانی، خلفی و کاروتید داخلی در سمت راست و چپ در گروه کبد چرب غیرالکلی شدید به طور معنیداری بیشتر از گروه شاهد بود (۰۵/۰p<). شاخصهای فوق در گروه کبد چرب غیرالکلی متوسط نسبت به گروه شاهد در شریانهای مغزی میانی دو طرف و در شریانهای کاروتید داخلی و شریانهای مغزی قدامی دو طرف در گروه کبد چرب غیرالکلی شدید نسبت به گروه کبد چرب غیرالکلی خفیف به صورت معنیداری افزایش یافته بود.
نتیجهگیری: افزایش شاخصهای نبضپذیری و مقاومت شریانی در شریانهای داخل مغزی در افراد مبتلا به کبد چرب غیرالکلی شدید میتواند ناشی از ایجاد تغییرات آترواسکلروتیک در شریانهای داخل مغزی باشد که مؤید اهمیت کنترل عوامل خطر ایجاد آترواسکلروزیس و پیشگیری و درمان به موقع بیماریهای عروق داخل مغزی در این بیماران است.
واژههای کلیدی: کبد چرب غیرالکلی، سونوگرافی داپلر ترانس کرانیال، شاخصهای همودینامیک عروق مغزی
عباس دانشکهن، منصوره علیپور، ندا احمدی، فخری سجادی، محسن ساری،
جلد ۱۲، شماره ۷ - ( ۶-۱۳۹۲ )
چکیده
زمینه و هدف: منابع انسانی به عنوان مهمترین دارایی هر سازمان نحوه استفاده از سایر منابع را تعیین میکنند و موجب تحقق اهداف سازمان میشوند. رضایتمندی شغلی یک بخش مهم زندگی کارکنان است که بر سلامت جسمی و روحی آنان، رضایتمندی از زندگی، بهرهوری و عملکرد آنها، تعهدشان نسبت به سازمان و کیفیت خدماتی که ارائه میدهند تأثیر دارد. هدف این پژوهش بررسی رضایتمندی شغلی کارکنان شبکه بهداشت و درمان شهرستان ازنا بود.
مواد و روشها: این پژوهش مقطعی با شرکت تمام کارکنان شبکه بهداشت و درمان ازنا انجام شد. از مجموع ۳۲۰ پرسشنامه توزیع شده در نهایت ۲۶۵ پرسشنامه قابل استفاده عودت داده شد. ابزار گردآوری دادهها، پرسشنامه محقق ساخته بود که هشت حیطه از رضایتمندی شغلی را شامل می شد. دادهها با استفاده از آزمونهای آماری توصیفی و تحلیلی (مجذور کای، من ویتنی و کروسکال والیس) مورد تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: میانگین کل نمره رضایتمندی کارکنان شبکه ۹۰/۲ از ۵ بود که سطح متوسطی از رضایتمندی شغلی را نشان میدهد. کمترین رضایتمندی مربوط به حیطههای عادلانه بودن حقوق و مزایا با میانگین ۹۷/۱ و آموزش و پیشرفت شغلی با میانگین ۵۸/۲ بود. ماهیت شغل با میانگین ۷۳/۳ و جو کاری با میانگین ۵۸/۳ حیطههای دارای بیشترین رضایتمندی بودند. رضایتمندی شغلی با متغیرهای جنس (۰۲۳/۰= p )، وضعیت تأهل (۰۳۰/۰= p ) و سطح تحصیلات (۰۰۶/۰= p ) ارتباط معنیدار داشت. به طوری که رضایتمندی شغلی مردان، متأهلین و کارکنان دارای تحصیلات پایینتر بیشتر بود.
نتیجهگیری: سیاستگذاران و مدیران منابع انسانی با شناخت هرچه بیشتر عوامل مؤثر بر رضایتمندی کارکنان میتوانند استراتژیهای مؤثری برای بهرهوری بیشتر این منابع ارزشمند در جهت تحقق اهداف نظام سلامت و توسعه پایدار کشور طراحی و اجرا نمایند.
واژه های کلیدی: رضایتمندی شغلی،کارکنان، شبکه بهداشت و درمان شهرستان ازنا
حسن یعقوبی، علی محمدزاده، محمود نجفی، محسن احمدیطهورسلطانی،
جلد ۱۲، شماره ۱۲ - ( ۱۲-۱۳۹۲ )
چکیده
gte vml ۱]>
چکیده
زمینه و هدف: مطالعه صفات اسکیزوتایپی
در جمعیت عمومی فرصتی ویژه برای بررسی شاخصههای مختلف آسیبپذیری به اسکیزوفرنیا
بدون اثرات مخدوشکنندگی ناشی از بستری شدن، مداخلات دارویی و نشانههای روان
پریشی شدید فراهم میآورد. هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر برخی از مؤلفههای
جمعیت شناختی بر صفات اسکیزوتایپی میباشد.
مواد و روشها: این پژوهش از
نوع مقطعی است، ۴۸۲ نفر (۲۹۴ مؤنث و ۱۸۸ مذکر) با میانگین سنی ۴۴/۱±۵۸/۲۴ سال به
روش نمونهگیری تصادفی طبقهای از دانشکدههای مختلف دانشگاه شهید مدنی آذربایجان که
در سال تحصیلی ۱۳۸۸-۱۳۸۷ مشغول به تحصیل بودند، انتخاب و به پرسشنامه Oxford-Liverpool
Inventory of Feelings and Experiences پاسخ دادند. دادهها با استفاده از ضریب
همبستگی پیرسون، رگرسیون خطی چندگانه و آزمون t برای گروههای مستقل تحلیل شدند.
یافتهها: یافتهها نشان دادند که از بین متغیرهای جمعیت شناختی بررسی
شده، تنها تأهل با اسکیزوتایپی رابطه دارد
(۰۵/۰p<، ۰۹۳/۰=b)
و میزان صفات اسکیزوتایپی در گروه متأهل کمتر از مجرد میباشد. مردان در مولفه
ناپیروی تکانشی نمره بالایی کسب می کردند (۴۹/۳=t، ۰۰۱/۰p=)
و در کل اسکیزوتایپی و مؤلفههای دیگر آن بین دو جنس تفاوت وجود نداشت. تأثیر
متغیرهای دیگر معنادار نبود.
نتیجهگیری: این
یافته با ویژگی احساس تنهایی مفرط و کنارهگیری اجتماعی در افراد با صفات اسکیزوتایپی
قابل تبیین است.
واژههای کلیدی: صفات شبه روان پریشی، اسکیزوتایپی، اسکیزوفرنیا، متغیرهای جمعیت شناختی
سید رامین قاسمی، نادر رجبی گیلان، سهیلا رشادت، محمد احمدیان،
جلد ۱۳، شماره ۱ - ( ۲-۱۳۹۳ )
چکیده
gte vml ۱]>
چکیده
زمینه و هدف: کار و اشتغال
یکی از عوامل اجتماعی مهم تأثیرگذار بر سلامت بهشمار میرود. این پژوهش،
با هدف بررسی رابطه بین رضایت شغلی با کیفیت زندگی مرتبط با سلامت معلمان شهر
گیلانغرب در سال ۱۳۹۲ صورت پذیرفت.
مواد و روشها: این پژوهش
مقطعی در سال ۱۳۹۲ و در بین معلمان شهرستان گیلانغرب انجام گرفت. حجم نمونه برابر
۳۷۵ نفر بود که با استفاده از شیوه نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند.
ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامههای رضایت شغلی مینهسوتا، کیفیت زندگی SF-۳۶
و چکلیست دموگرافیک بود. دادهها با کمک آزمونهای
آماری t مستقل، ANOVA یکطرفه، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیره تحلیل شدند.
یافتهها: میانگین سنی
پاسخگویان ۲۶/۵±۷۱/۴۰ سال بود
و ۱/۴۸% (۱۶۹ نفر) آنان زن بودند. نتایج آزمون همبستگی پیرسون نشاندهنده رابطه
مثبت و معنادار بین رضایت شغلی کلی و زیرمقیاسهای کیفیت زندگی شامل: نشاط (۰۲۴/۰=p؛
۱۲۰/۰=r)، بهداشت روانی (۰۰۵/۰=p؛ ۱۴۸/۰=r)،
عملکرد اجتماعی (۰۱۱/۰=p؛ ۱۳۶/۰=r)،
مشکلات عاطفی (۰۳۲/۰=p؛ ۱۱۴/۰=r)
و سلامت عمومی (۰۰۲/۰=p؛ ۱۶۹/۰=r)
بود. از بین متغیرهای وارد شده در مدل رگرسیون، سطح تحصیلات، وضعیت استخدامی،
انجام یا عدم فعالیت ورزشی و بعد درونی رضایت شغلی، ۶/۱۲% از تغییرات کیفیت زندگی
کلی مرتبط با سلامت را تبیین نمودند (۳۵۵/۰=R).
نتیجهگیری: در این پژوهش،
رابطه بین رضایت شغلی با کیفیت زندگی معلمان مورد تأیید قرار گرفت. با توجه به
اهمیت بالای شغل معلمی و وظیفهای که بر عهده آنان است، طراحی و اجرای برنامههای
مدون و هدفمند توسط وزارت آموزش و پرورش برای تأثیرگذاری مثبت بر رضایت شغلی و
ارتقاء کیفیت زندگی معلمان، امری ضروری است.
واژههای
کلیدی:
کیفیت زندگی مرتبط با سلامت، رضایت شغلی، معلمان
عذرا صبورا، الهام احمدی، امینه زینالی، میترا پارسا،
جلد ۱۳، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۳ )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: اسیدهای فنولیک، پلیفنلها
و فلاونوئیدها ترکیبات آنتیاکسیدانی حفاظتکننده سلولها در برابر تنشهای
اکسیداتیو هستند که با به دام انداختن و مهار رادیکالهای آزاد نقش مهمی را در
سلامت گیاهان و جانوران ایفا مینمایند. در این پژوهش، محتوای ترکیبات فنلی،
فلاونوئیدی و فعالیت آنتیاکسیدانی اندام هوایی Scutellaria
pinnatifida، به
منظور بهینهسازی استخراج ترکیبات آنتیاکسیدانی، تعیین شده است.
مواد و روشها: در این مطالعه آزمایشگاهی از پودر خشک اندام هوایی دو جمعیت دیزین و کجور در
اتانول ۸۰ %، متانول ۸۰%، آب و اتیلاستات به دو روش خیساندن و کاربرد امواج
فراصوت عصارهگیری شد. سپس محتوای ترکیبات فنلی و فلاونوئیدی با روشهای
اسپکتروفتومتری سنجش گردید. فعالیت آنتیاکسیدانی عصارهها با دو روش سنجش ظرفیت
پاکسازی رادیکالهای آزاد ۲ و ۲- دی فنیل ۱- پیکریل هیدرازیل (DPPH) و سفیدشدگی در سیستم بتاکاروتن/
لینولئیک اسید ارزیابی شد. آنالیز آماری دادهها به کمک تجزیه واریانس یک طرفه و
دو طرفه (ANOVA) برای مقایسه میانگینهای دادههای مختلف انجام شد.
یافتهها: بالاترین مقدار فنل و فلاونوئید تام (به ترتیب ۱۷ و ۸ میلیگرم بر گرم وزن
خشک) در عصاره اندام هوایی جمعیت کجور از طریق عصارهگیری اتانولی به روش خیساندن
حاصل شد. در حالیکه در جمعیت دیزین، محتوای ترکیبات فوق با روش عصارهگیری مشابه
بسیار کمتر بود (به ترتیب ۶/۵ و ۶/۱ میلیگرم بر گرم وزن خشک). میزان IC۵۰ عصارههای اتانولی،
متانولی و آبی جمعیت کجور حدود ۲/۱-۱/۰ میلیگرم در میلیلیتر بدست آمد. محتوای
فنلی و فلاونوئیدی این سه عصاره به طور قابل ملاحظهای بیشتر از عصارههای اتیلاستاتی
بود. به استثنای عصارههای آبی تهیه شده به روش خیساندن، ظرفیت پاکسازی رادیکالهای
آزاد DPPH توسط عصارههای مختلف جمعیت دیزین،
به طور قابل ملاحظهای کمتر از جمعیت کجور بود. نتایج حاصل از سنجش خاصیت آنتیاکسیدانی
این دو جمعیت در آزمون سیستم بتاکاروتن/لینولئیک اسید نشان داد که بالاترین درصد
بازدارندگی از پراکسیداسیون لیپیدها توسط عصارههای آبی آماده شده به کمک امواج
فراصوت ایجاد شده بود ( به ترتیب ۹۳%و ۵۰% بازدارندگی توسط عصاره جمعیتهای کجور و
دیزین).
نتیجهگیری: اختلاف میانگینهای ترکیبات فنلی و فلاونوئیدی تام عصارهها تحت تأثیر سه
عامل جمعیت، روش استخراج و نوع حلال، معنیدار بود. بالاترین فعالیت آنتیاکسیدانی
در جمعیت کجور مشاهده شد که در روش DPPH مربوط به عصاره متانولی (حاصل از روش
خیساندن) و در روش مهار پراکسیداسیون لیپید مربوط به عصاره آبی (حاصل از کاربرد
امواج فراصوت) بود.
واژههای کلیدی: روش عصارهگیری، سنجش فنل، سنجش فلاونوئید، فعالیت آنتیاکسیدانی،
گیاه بشقابی سنبلهای
فاطمه بلالی میبدی، سید وحید احمدی طباطبایی، مهدی حسنی،
جلد ۱۳، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۳ )
چکیده
چکیده
زمینه
و هدف: ایدز یکی از جدیترین و کشندهترین بیماریهای عفونی است.
خودکارآمدی افراد میتواند تأثیر بسزایی در اتخاذ رفتارهای پیشگیرانه ارتقادهنده
سلامت و کنترل این معضل جهانی داشته باشد. این مطالعه با هدف تعیین ارتباط
خودکارآمدی با آگاهی، حساسیت، شدت و منافع درک شده دانشجویان نسبت به اتخاذ
رفتارهای پیشگیرانه ایدز انجام گرفت.
مواد و روشها: این مطالعه مقطعی
با مشارکت ۲۹۶ نفر از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی کرمان در سال۱۳۹۰ با روش نمونهگیری
طبقهای تصادفی انجام شد. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامهای شامل اطلاعات
جمعیتی، سؤالات آگاهی و سازههای خودکارآمدی، حساسیت، شدت و منافع درک شده بود.
برای رتبهبندی، پاسخدهی کمتر از ۵۰% و بالای ۷۵% ملاک قضاوت قرار گرفت. دادهها با
استفاده از آزمونهای تی مستقل، ANOVA، مجذورکای و ضریب همبستگی پیرسون تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: نمره خودکارآمدی ۷/۴۴%، آگاهی ۸/۵۸% و
منافع درک شده ۳/۸۰% از دانشجویان در سطح خوب ارزیابی گردید. درحالیکه فقط ۵/۳% افراد
نمره حساسیت و کمتر از ۱% افراد نمره شدت درک شده در سطح خوب کسب نمودند. آنالیز آماری
ارتباط معنیدار بین نمره خودکارآمدی با جنس (۰۰۴/۰=p)، آگاهی (۰۰۱/۰=p) و منافع درک شده (۰۰۱/۰p<) نشان داد. درحالیکه نمره خودکارآمدی با سن (۶۹۵/۰=p)، رشته تحصیلی (۴۲۸/۰=p)، وضعیت تأهل (۴۹۳/۰=p)، شدت (۳۰۸/۰=p) و حساسیت درک شده (۹۳۰/۰=p) ارتباطی نداشت.
نتیجهگیری: به نظر میرسد
توجه به نقش آگاهی و منافع درک شده در افزایش خودکارآمدی افراد نتایج سودمندی به
دنبال داشته باشد. پیشنهاد میگردد که در مطالعات آینده ارتباط این سازهها با
رفتارهای پیشگیری از ایدز بررسی شود.
واژههای کلیدی: ایدز، دانشجویان،
خودکارآمدی درک شده، حساسیت درک شده، شدت درک شده، منافع درک شده، آگاهی
مهدی قزلسفلو، لیلا میراحمدی، رضوان السادات جزایری،
جلد ۱۳، شماره ۱۱ - ( ۱۲-۱۳۹۳ )
چکیده
زمینه و هدف: تحقیقات نشان دادهاند تحریفات شناختی اثر منفی بر خود شفقتی دارند. هدف
پژوهش حاضر بررسی رابطه بین تفکر قطعینگر و خود شفقتی میباشد.
مواد و روشها: پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی
است که بر روی ۲۰۷ نفر از دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه اصفهان انجام
گرفت. در این پژوهش از پرسشنامه خود شفقتی و تفکر قطعینگر به عنوان ابزار پژوهش
استفاده شد. تحلیل دادهها با استفاده از روش همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی
چندگانه انجام گردید.
یافتهها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد
همبستگی منفی بین خرده مقیاسهای خودمهربانی، اشتراکات انسانی و ذهن آگاهی با تمام
خرده مقیاسهای تفکر قطعینگر (قطعینگری کلی، قطعینگری
در تعامل با دیگران، مطلق نگری فلسفی، قطعینگری در پیشبینی آینده و قطعینگری در حوادث منفی) و خرده مقیاسهای قضاوت در مورد خود، انزوا و فزون همانندسازی با تمام
خرده مقیاسهای تفکر قطعینگر رابطه مثبت دارد )۰۵/۰(p<.
همچنین، نتایج تحلیل رگرسیون خطی نشان داد خرده مقیاسهای تفکر قطعینگر تا ۲۷% و تفکر قطعینگر کل نیز توانسته تا ۲۲%
تغییرات خود شفقتی را تبیین کند.
نتیجهگیری: نتایج پژوهش نشان داد هر قدر
میزان تفکر قطعینگر بالاتر باشد، شفقت فرد نسبت به خود پایین بوده و بالعکس و
برای افزایش شفقت فرد نسبت به خود باید تحریف شناختی
تفکر قطعینگر، اصلاح گردد.
واژههای کلیدی: تفکر قطعینگر، خود شفقتی، دانشجویان