۲ نتیجه برای رفتاردرمانی دیالکتیک
ملیحه رحمانی، عبداله امیدی،
جلد ۱۸، شماره ۲ - ( ۲-۱۳۹۸ )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: تحقیقات نشان داده است که اضافه وزن با افزایش خطر اختلالات خوردن و در نتیجه کاهش سطح کیفیت زندگی همراه است و لذا درمانی که هم اختلال پرخوری و هم اضافه وزن را مورد هدف قرار دهد، حیاتی به نظر میرسد. لذا پژوهش حاضر با هدف تعیین تأثیر رفتار درمانی دیالکتیکی بر کیفیت زندگی زنان مبتلا به چاقی، اضافه وزن و اختلال پرخوری انجام شد.
مواد و روشها: در این مطالعه کارآزمایی، جامعه پژوهش شامل تمام زنان مبتلا به چاقی، اضافه وزن و پرخوری شهرستان کاشان در سال ۱۳۹۴ بود. ۶۰ نفر به صورت در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش طی ۱۰ هفته در ۲۰ جلسه تحت رفتار درمانی دیالکتیکی قرار گرفت و گروه کنترل هیچ درمان روانشناختی دریافت نکرد. گروهها قبل و بعد از درمان از نظر کیفیت زندگی توسط پرسشنامه کیفیت زندگی مورد ارزیابی قرار گرفتند. دادهها با تحلیل کوواریانس یک متغیره تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: میانگین و انحراف معیار سن گروه آزمایش ۹۱/۷±۸۲/۲۹ سال و گروه کنترل ۲۲/۷±۴۷/۳۱ سال بود (۳۴۰/۰P=). نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که از لحاظ متغیر کیفیت زندگی بین گروه مداخله و گروه کنترل در پسآزمون تفاوت معنیداری وجود دارد (۰۰۱/۰P<).
نتیجهگیری: با توجه به نتایج، به نظر میرسد رفتاردرمانی دیالکتیکی، با آموزههایی مثل تغییر سبک زندگی، بهبود روابط بینفردی، راهبردهای تنظیم هیجان، تحمل پریشانی و ذهن آگاهی میتواند به عنوان یک مداخله روانشناختی مؤثر و مکمل در بیماران مبتلا به پرخوری به منظور ارتقاء کیفیت زندگی آنها، مورد استفاده قرار گیرد.
واژههای کلیدی: رفتاردرمانی دیالکتیکی، اضافه وزن، اختلال پرخوری، کیفیت زندگی، زنان
هاله آمیغی، حسین ابراهیم مقدم، لیلا کاشانی وحید،
جلد ۲۳، شماره ۱۱ - ( ۱۲-۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه و هدف: وسواس فکری-عملی اختلالی شدید و ناتوانکننده ولی قابل درمان است. هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیک بر پرخاشگری، اضطراب و توجه در افراد دارای وسواس فکری-عملی است.
مواد و روشها: پژوهش حاضر به روش نیمهتجربی با طرح پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری شامل دختران با وسواس فکری-عملی در مقطع متوسطه اول و دوم مناطق ۱ و ۳ شهر تهران در سال ۱۴۰۱ بود که پرسشنامه وسواس فکری-عملی Maudsley را تکمیل کردند. از بین آنها ۳۰ نفر که علائم وسواس فکری-عملی داشتند، بهصورت نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند و بهصورت تصادفی به دو گروه ۱۵ نفری آزمایش و کنترل تقسیم شدند. گروه آزمایش تحت رفتاردرمانی دیالکتیک (۸ جلسه ۹۰ دقیقهای) قرار گرفت و گروه کنترل هیچ درمانی دریافت نکرد. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامههای اضطراب، پرخاشگری و عملکرد پیوسته استفاده شد. دادهها با استفاده از تحلیلواریانس با مقادیر تکراری تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: یافتهها نشان داد بین گروه آزمایش و کنترل از نظر اضطراب (۹۹۳/۱۲۰=F)، پرخاشگری (۳۰۸/۲۵۷=F) و میزان توجه (۰۵۸/۱۱=F) تفاوت معناداری وجود دارد (۰۰۱/۰>P). میانگین اضطراب و پرخاشگری در گروه آزمایش نسبت به پیشآزمون و گروه کنترل بهطور معناداری کاهش و میانگین توجه بهطور معناداری افزایش یافته بود (۰۱/۰>P). در مرحله پیگیری در گروه آزمایش برای متغیرهای توجه و اضطراب ماندگاری اثر مشاهده شد.
نتیجهگیری: مطالعه حاضر نشان داد که آموزش رفتاردرمانی دیالکتیک بر اضطراب، پرخاشگری و میزان توجه دختران با وسواس فکری-عملی تأثیر دارد. از نتایج مطالعه حاضر میتواند در بحث پیشگیری و درمان دختران با وسواس فکری-عملی استفاده گردد.
واژههای کلیدی: اضطراب، پرخاشگری، توجه، رفتاردرمانی دیالکتیک، وسواس فکری-عملی