fa
jalali
1386
6
1
gregorian
2007
9
1
6
2
online
1
fulltext
other
ارزیابی تأثیر مشتقات جدید 1 و 3 و 4 تیادیآزول بر تخریب لیشمانیا ماژور
در روش آزمایشگاهی
زمینه و هدف: درمان اساسی لیشمانیوز جلدی بیشتر بر اساس ترکیبات پنج ظرفیتی آنتیموان همچون گلوکانتیم و پنتوستام بوده است اما به دلایلی همچون مقاومت دارویی و کم اثر شدن داروهایی که در حال حاضر به کار میروند به ترکیبات یا داروهای جدید نیاز مبرم میباشد. در این مطالعه تأثیر ضد انگلی مشتقات جدید 1 و 3 و 4 تیادیآزول علیه انگل لیشمانیا ماژور به دو صورت تأثیر بر آماستیگوتها و پروماستیگوتها در محیط کشت در مقایسه با تارتارامتیک بررسی شده است.
مواد و روشها: در این مطالعه آزمایشگاهی پس از این که پروماستیگوتهای انگل لیشمانیا ماژور در محیط کشت به فاز ثابت رشد رسیدند آنها را به نسبت 5 به 1، به ماکروفاژهای صفاق موشBALB/c اضافه نموده و سپس رقتهای مختلف مشتقات جدید 1 و 3 و 4 تیادیآزول و داروی کنترل (تارتارامتیک) را اضافه نمودیم و پس از 5 روز میزان تأثیر با محاسبه PSI(Parasite survival index) مورد بررسی قرار گرفت. همچنین جهت بررسی اثر این مشتقات بر فرم خارج سلولی انگل، از روش MTTاستفاده گردیدکه میزانOD رنگ حاصله از احیاء MTTبه فورمازان پس از 72 ساعت خوانده شده و 50 ICمحاسبه گردید.
یافتهها: بعضی از این مشتقات در غلظت 6/4 میکروگرم بر میلیلیتر تأثیراتی بین 67%-6% علیه فرمهای داخل سلولی انگل داشته و در روش MTT تأثیرترکیبات بر فرم پروماستیگوتی انگل 50IC بین 6/7-6/3 میکروگرم بر میلیلیتر بوده است.
نتیجهگیری: نتایج به دست آمده از پژوهش نشان میدهد که دو ترکیب از مشتقات به کار رفته تأثیر قابل ملاحظهای بر لیشمانیا ماژور داشته است و به نظر میرسد که میتوان از آنها به عنوان ترکیبات جایگزین مناسب در مطالعات آینده استفاده نمود.
واژههای کلیدی: لیشمانیا ماژور، 1 و 3 و 4 تیادیآزول، تارتارامتیک
لیشمانیا ماژور, 1 و 3 و 4 تیادیآزول, تارتارامتیک
91
100
http://journal.rums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-506-98&slc_lang=fa&sid=1
2020/06/8
1399/3/19
2020/06/8
1399/3/19
سید جعفر
نصرتآبادی
00319475328460038364
00319475328460038364
Yes
دکتر مجید
فصیحی هرندی
00319475328460038365
00319475328460038365
No
دکتر علیرضا
فرومدی
00319475328460038366
00319475328460038366
No
دکتر مجید
محمودی
00319475328460038367
00319475328460038367
No
دکتر حمید
دانشور
00319475328460038368
00319475328460038368
No
fa
اثر تزریق آگونیست و آنتاگونیست گابا B به درون هسته میخی شکل بر اثرات ضد دردی مرفین در موشهای صحرایی نر
Effect of GABAB Agonist and Antagonist Microinjection into Cuneiformis Nucleus (CNF) on Morphine Induced Antinociception by Formalin Test in Rat
مقاله پژوهشی مجله دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان دوره ششم، شماره دوم، تابستان 1386، 108-101 اثر تزریق آگونیست و آنتاگونیست گابا B به درون هسته میخی شکل بر اثرات ضد دردی مرفین در موشهای صحرایی نر دکتر مظفر رضوانیپور ، دکتر وحید شیبانی ، مرتضی بخشش دریافت مقاله: 31/2/85 ارسال مقاله به نویسنده جهت اصلاح: 4/5/85 دریافت اصلاحیه از نویسنده: 20/9/85 پذیرش مقاله: 7/11/85 چکیده زمینه و هدف: شواهد متعددی نشان داده است که هسته میخی شکل در بی دردی مشارکت دارد. در مطالعه حاضر اثر تزریق آگونیست (باکلوفن) و آنتاگونیست (35348CGP) گابا B به درون هسته میخی شکل بر روی اثرات ضد دردی مرفین با آزمون فرمالین در موشهای صحرایی نر مورد مطالعه قرار میگیرد. مواد و روشها: در این مطالعه تجربی پس از کانولگذاری هسته میخی شکل موشهای صحرایی نر اثرات تزریق درون هستهای آگونیست و آنتاگونیست گیرنده گابا B (به ترتیب باکلوفن و 35348CGP) بر اثرات ضد دردی مرفین با آزمون فرمالین مورد مطالعه قرار گرفت. یافتهها: تزریق مرفین (5/0 میکرولیتر سالین حاوی 10 میکروگرم مرفین) یا مقادیر مختلف باکلوفن (25/0، 5/0 و 1 میکروگرم به ازای هر موش) دارای اثرات ضد دردی در هر دو مرحله حاد و مزمن آزمون فرمالین بودند. پاسخهای ضد دردی ناشی از تزریق مرفین و باکلوفن هر دو با تزریق 35348CGP کاهش مییافت. تزریق 1 میکروگرم باکلوفن همراه با تزریق درون صفاقی نالوکسان اثرات ضد دردی کمتری را نشان داد. تزریق 35348CGP به تنهایی نیز در مرحله اول (حاد) آزمون فرمالین دارای اثرات ضد دردی بود. تزریق توأمان مقادیر مختلف باکلوفن با مرفین اثرات ضد دردی آن را تشدید نکرد در حالی که تزریق 35348CGP توانست در مرحله حاد آزمون فرمالین به طور معنیداری اثرات ضد دردی مرفین را تقویت نماید. نتیجهگیری: احتمالاً بخشی از اثرات ضد دردی اعمال شده از طریق گیرندههای گابا B در هسته میخی شکل با دخالت و تعامل گیرندههای اوپیوییدی این هسته در آزمون فرمالین بروز میکند. واژههای کلیدی: هسته میخی شکل، 35348CGP، باکلوفن، گابا B، مرفین
Effect of GABAB Agonist and Antagonist Microinjection into Cuneiformis Nucleus (CNF) on Morphine Induced Antinociception by Formalin Test in Rat M. RezvanipourPhD , V. Sheibani PhD , M. Bakhshesh MSc Received: 21/05/06 Sent for Revision: 25/06/06 Received Revised Manuscript: 11/12/06 Accepted: 27/01/07 Background and Objective: There are several evidences that show cuneiformis nucleus is involved in nociception. In the present study the effect of intra cuneiformis microinjection of GABAB agonist (baclofen) and antagonist (CGP35348) on morphine induced antinociception in rat were investigated. Materials and Methods: In this expremental study, through canulation of cuneifoprmis nucleus in rat the effect of intra cuneiformis (CNF) microinjection of GABAB receptor agonist (baclofen) and antagonist (CGP35348) on morphine – iduced antinociception were investigated by formalin test. Results: Microinjection of morphine (10μg /0.5 μl/saline) or different doses of baclofen (0.25,0.5,1μg per rat) had antinociception in the both first and second phases of formalin test. The response induced by morphine or baclofen in both phases were reduced by CGP35348. The responses induced by combination of baclofen (1μg per rat) and intraperitoneal (ip) injection of naloxan were reduced in both phases of formalin test. Microinjection of CGP35348 alone has produced antinociception in first phase of the formalin test. Morphine with different doses of baclofen did not increase the antinociception effect whereas microinjection of CGP35348 administration significantly increased the antinociception in acute phase. Conclusion: It may be concluded that CNF GABAB receptor induced antinociception via opioid receptor in the formalin test. Key words: Cuneiformis, CGP35348, Baclofen, GABAB, Morphine
Cuneiformis, CGP35348, Baclofen, GABAB, Morphine
هسته میخی شکل، 35348CGP، باکلوفن، گابا B، مرفین
101
108
http://journal.rums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-62-1&slc_lang=fa&sid=1
2020/06/82008/02/8
1386/11/19
M.
Rezvanipour
دکتر مظفر
رضوانیپور
mrezvanipour@yahoo.co.uk
0031947532846002164
0031947532846002164
Yes
V.
Sheibani
دکتر وحید
شیبانی
0031947532846002165
0031947532846002165
No
M.
Bakhshesh
مرتضی
بخشش
0031947532846002166
0031947532846002166
No
other
شیوع کم خونی فقر آهن در کودکان 6-4 ساله مهد کودکهای شهرستان رفسنجان در سال 1384
زمینه و هدف: کم خونی فقر آهن شایعترین علت کم خونی در جهان و شایعترین کمبود غذایی کودکان است. این کم خونی بیشتر در شیرخواران 9 تا 24 ماهه، به دلیل رشد سریع و عدم مصرف قطره آهن خوراکی شایع است. به دلیل تشخیصهای اتفاقی در کودکان قبل از سن مدرسه و این که کم خونی آهن باعث اختلالات رشدی، خلقی، ایمنی و کاهش یادگیری میشود، بر آن شدیم که در محدوده سنی 6-4 ساله، کم خونی آهن را مورد بررسی قرار دهیم.
مواد و روشها: این مطالعه مقطعی بر روی 560 کودک 6-4 ساله مهدهای کودک شهرستان رفسنجان انجام شد. نمونهگیری به صورت تصادفی خوشهای و طبقهبندی شده بود. بعد از اخذ رضایت نامه کتبی و تکمیل پرسشنامه حاوی سؤالاتی در مورد علایم کم خونی و عادات غذایی، جهت بررسی هموگلوبین، هماتوکریت، آهن خون و TIBC از کودکان نمونه خون گرفته شد. اطلاعات وارد نرم افزار SPSS شد و مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.
نتایج: 2/48 % کودکان پسر و 8/51% نفر دختر بودند. شیوع کم خونی در جمعیت مورد بررسی 1/11% بود که با جنس و سن کودک ارتباطی نداشت. شیوع فقر آهن 18/5% بود که به جنس و سن کودک ارتباطی نداشت. شیوع فقر آهن در کودکانی که آهن تکمیلی دریافت نکرده بودند و یا مادرشان در طول بارداری آهن مصرف نمیکردند بیشتر بود.
نتیجهگیری: کم خونی فقر آهن در کودکان 6-4 ساله مهد کودکهای شهرستان رفسنجان نسبت به سایر مناطق در حال توسعه کمتر است. برنامهریزی برای پیشگیری از این نوع کم خونی با آموزش مادران جهت تغذیه مناسب و تجویز مکملهای آهن توصیه میشود.
واژههای کلیدی: کم خونی، فقر آهن، کودکان، مهد کودک
کم خونی, فقر آهن, کودکان, مهد کودک
109
114
http://journal.rums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-506-100&slc_lang=fa&sid=1
2020/06/82008/02/82020/06/8
1399/3/19
2020/06/82020/06/8
1399/3/19
دکتر شکوفه
درخشان
00319475328460038369
00319475328460038369
Yes
دکتررضا
درخشان
00319475328460038370
00319475328460038370
No
other
بررسی اثر سرب بر رشد سلولهای استئوبلاست مهره ستون فقرات جنین انسان و بیان ژن bax در محیط کشت
زمینه و هدف: بافت استخوان مرکز عمده تجمع سرب محسوب شده و به عنوان یکی از اهداف اصلی سمیت این فلز سنگین مطرح است. در مطالعه حاضر ما اثر سرب را بر رشد سلولهای کشت اولیه ستون مهره جنین انسان و بیان پروتئین Bax بررسی کردیم.
مواد و روشها: نوع مطالعه حاضر آزمایشگاهی است. به این منظور ابتدا کشت اولیه از سلولهای ستون مهره جنین انسان پس از هضم آنزیمی بافت تهیه شد و میزان حضور سلولهای استئوبلاست در کشت با بررسی آنزیم آلکالین فسفاتاز تعیین گردید. سپس اثر مجاورت با رقتهای ده میکرومول تا 5/1 میلیمول سرب بر تکثیر سلول در محیط کشت حاوی 5 و 10% سرم جنین گاوی (Fetal Bovine Serum, FBS)با روش سنجش MTT (Methyl Thiazolyl Blue Tetrazolium Bromide) بررسی شد. در ادامه، اثر 1/0 میکرومول سرب، بر بیان ژن bax، با روش ایمونوسیتوشیمی بررسی شد.
یافتهها: درصد سلولهای استئوبلاست در کشت اولیه با بررسی آنزیم آلکالین فسفاتاز، 80 تا 85% تعیین شد. رقتهای 100 تا 1500 میکرومول سرب تکثیر سلول را در محیط کشت حاوی 10%، 40 تا 81% افزایش داد و بیشترین تحریک رشد در رقت یک میلیمول مشاهده شد (001/0p<). همزمان با کاهشFBS ، فعالیتهای مهاری و تکثیری سرب افزایش یافت، به ترتیبی که در رقتهای بین 10 تا 1000 میکرومول رشد سلول بین 15 تا 103% افزایش یافت، و در رقت 5/1 میلیمول، 72% کاهش رشد مشاهده شد (01/0p<). بیشترین تحریک تکثیر سلول در رقت 500 میکرومول اعمال شد (001/0p<).
نتیجهگیری: مجاورت سلولها با یک دهم میکرومول سرب، افزایش پروتئین Bax را در سیتوپلاسم سلول نسبت به کشت کنترل به دنبال داشت. نتایج این مطالعه، احتمال اختلال در عملکرد فیزیولوژیک طبیعی بافت استخوان به وسیله سرب را مطرح میکند.
واژههای کلیدی: استات سرب، استئو بلاست، Bax، MTT assay
استات سرب, استئو بلاست, Bax, MTT assay
115
122
http://journal.rums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-506-101&slc_lang=fa&sid=1
2020/06/82008/02/82020/06/82020/06/8
1399/3/19
2020/06/82020/06/82020/06/8
1399/3/19
دکتر فروغ السادات
منصوری
00319475328460038371
00319475328460038371
Yes
سعید
رجبعلیان
00319475328460038372
00319475328460038372
No
فاطمه
شاهی صدرآبادی
00319475328460038373
00319475328460038373
No
فاطمه
پویا
00319475328460038374
00319475328460038374
No
fa
مقایسه آزمایشگاهی ریزنشت آپیکالی روشهای تراکم جانبی با عمودی گرم مخروطهای منفرد 4% در دندانهای آمادهسازی شده با فایل چرخشی FlexMaster
In vitro Comparison of the Apical Microleakage of Lateral Compaction with the Warm Vertical of 4% Tapered Gutta-Percha Obturation in Root Canal Prepared by FlexMaster Rotary System
مقاله پژوهشی مجله دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان دوره ششم، شماره دوم، تابستان 1386، 128-123 مقایسه آزمایشگاهی ریزنشت آپیکالی روشهای تراکم جانبی با عمودی گرم مخروطهای منفرد 4% در دندانهای آمادهسازی شده با فایل چرخشی FlexMaster دکتر کیومرث نظریمقدم ، دکتر کیامرث هنردار ، دکتر حسین لباف2 دریافت مقاله: 29/3/85 ارسال مقاله به نویسنده جهت اصلاح: 7/4/85 دریافت اصلاحیه از نویسنده: 9/2/86 پذیرش مقاله: 19/2/86 چکیده زمینه و هدف: کسب موفقیت در درمان ریشه دندان به اجرای صحیح مرحله پرکردن آن بستگی دارد. اخیراً مواد و روشهای متعددی جهت پرکردن ریشه دندان ارایه شده است. هدف از این مطالعه، مقایسه آزمایشگاهی ریز نشت آپیکالی روش تراکم جانبی با روش عمودی گرم مخروطهای منفرد با تقارب 4% در دندانهای آماده سازی شده با فایل چرخشی مستر FlexMaster به شیوه کراون- داون میباشد. مواد و روشها: در این مطالعه آزمایشگاهی ریشه مزیال 36 دندان مولر پایین تازه کشیده شده انسان به طور تصادفی در دو گروه آزمایشی پانزده دندانی و دو گروه شاهد منفی و مثبت قرار گرفتند. پس از پاکسازی و شکلدهی با سیستم چرخشی Flexmaster درگروه اول، کانـالهای ریشه با کن گوتای پرکا تقارب 2% و به روش تراکم جانبی سرد و در گروه دوم، با کن گوتـــا پرکا تقـــارب 4% و ENDOTWIN به روش تراکم عمودی گرم و با استفاده از سیلر AH Plus پر شدند. سطح ریشه هر دندان به وسیله دو لایه لاک ناخن و یک لایه موم چسب (به جز 2 میلیمتری آپکس) پوشیده شد. نمونهها به مدت 2 روز در رنگ گذاشته شده با دیسک برش داده شد. میزان نفوذ رنگ توسط آزمایشگر ارزیابی گردید. یافتهها: اختلاف آماری بین گروه جانبی سرد و گروه کن منفرد با روش عمودی گرم مشاهده نگردید (83/0=p). میانگین نفوذ رنگ در گروه تراکم حانبی سرد 65/0 و برای گروه تراکم عمودی گرم 61/0 میلیمتر میباشد. نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که کانالهای آمادهسازی شده با سیستم چرخشی FlexMaster را میتوان با مخروط گوتا پرکا با تقارب 2% و به روش جانبی پر نمود. لذا روش تراکم جانبی جایگزین مناسبی برای پرکردن ریشه دندان و برآوردن نیازها میباشد. واژههای کلیدی: آمادهسازی کانال ریشه، فایل چرخشی FlexMaster، روش تراکم جانبی سرد،Endotwin ، ریزنشت آپیکالی
In vitro Comparison of the Apical Microleakage of Lateral Compaction with the Warm Vertical of 4% Tapered Gutta-Percha Obturation in Root Canal Prepared by FlexMaster Rotary System K. Nazari Moghadam DDs , K. Honardar DDs , H. Labaf DDs2 Received: 19/06/06 Sent for Revision: 28/06/06 Received Revised Manuscript: 29/04/07 Accepted: 09/05/07 Background and Objective: The success rate of root canal treatment depends on the proper execution of the final phase. Recently, various materials and techniques have been presented on the market for root canal obturation. The purpose of this study was to compare in vitro lateral condensation technique of the microleakage seal of with warm vertically-obturated single 4% tapered gutta-percha cone in root canals prepared by rotary system FlexMaster in crown-down manner. Materials and Methods: In this laboratory study the mesial root canals of 36 freshly extracted human mandibular molar teeth randomly were divided in to two groups of 15 teeth and two groups were designate as a negative and positive control respectively. After cleaning and shaping with FlexMaster rotary system, the teeth were obturated as follows: in group one, a lateral compaction technique with 2% tapered gutta-percha and in group two, obturated warm vertically (ENDOTWIN) with a single 4% tapered gutta-percha cone and AH plus endodontic sealer were applied. Nevertheless, the coronal portion and the root surface of each tooth was covered with two layers of nail varnish and a layer of sticky wax. The specimens were then immersed in blue Indian ink dye for two days, prior to sectioning by disc. Dye penetration was evaluated, and the data were analyzed with T-student test. Results: There was no significant difference between the two groups (p=0.83). The mean of dye penetration in lateral compaction group was 0/65 mm and for warm vertically compaction group was 0/61mm. Conclusion: This study showed that canals prepared with Flex Master rotary systems can be obturated with 2% taper gutta-percha plus AHPLUS root canal sealer. Thus lateral compaction could possibly be a suitable technique for root canal obturation and other requirements. Key words: Root canal preparation, Flexmaster rotary system, 4% Tapered gutta-percha, Cold Lateral Compaction , Endotwin, Plugger, Apical microleakage
Root canal preparation, Flexmaster rotary system, 4% Tapered gutta-percha, Cold Lateral Compaction , Endotwin, Plugger, Apical microleakage
آمادهسازی کانال ریشه، فایل چرخشی FlexMaster، روش تراکم جانبی سرد،Endotwin ، ریزنشت آپیکالی
123
128
http://journal.rums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-164-3&slc_lang=fa&sid=1
2020/06/82008/02/82020/06/82020/06/82008/02/8
1386/11/19
K.
Nazari Moghadam
دکتر کیومرث
نظری مقدم
kiumarz819@hotmail.com
0031947532846002173
0031947532846002173
Yes
K.
Honardar
دکتر کیامرث
هنردار
0031947532846002174
0031947532846002174
No
H.
Labaf
دکتر حسین
لباف
0031947532846002175
0031947532846002175
No
other
فراوانی مصرف قطره آهن کمکی و موانع مصرف آن در کودکان 24-6 ماهه مراجعه کننده به مراکز بهداشت شهر رفسنجان در سال 1382
زمینه و هدف: کمبود آهن و کم خونی ناشی از آن، یکی از مشکلات عمده بهداشت عمومی در دنیاست و کودکان زیر 2 سال از مهمترین گروههای آسیب پذیر میباشند. تجویز آهن کمکی به شیرخوار یکی از روشهای پیشگیری از فقر آهن است که در حال حاضر توسط مراکز بهداشتی کشور اجرا میشود. ولی با وجود ضرورت مصرف آهن، تعدادی از مادران علیرغم در دسترس بودن قطره آهن در تمام مراکز بهداشتی، به دلایلی منطقی یا غیرمنطقی از خوراندن قطره آهن به شیرخوار خود امتناع میورزند. هدف از انجام این طرح، تعیین فراوانی مصرف قطره آهن کمکی و شناخت موانع مصرف آن میباشد.
مواد و روشها: در این مطالعه مقطعی، 1200 شیرخوار 24-6 ماهه تحت پوشش هفت مرکز بهداشتی شهر رفسنجان در سال 1382 به طور تصادفی طبقهبندی شده انتخاب شدند. بعد از جلب رضایت مادر، پرسشنامهای که شامل اطلاعات دموگرافیک کودک، مادر و چگونگی مصرف قطره آهن بود تکمیل شد و در صورت مصرف نامنظم، موانع مهم آن توسط مادران ارایه گردید.
یافتهها: از کل 1200 شیرخوار مورد مطالعه، 7/61% به طور منظم قطره آهن دریافت میکردند (64-58 CI=95%). شایعترین دلیل مصرف نامنظم آهن، سیاه شدن دندانها (1/25% ) و کمترین علت، سیاه شدن مدفوع (5/1%) بوده است. ارتباط معنیداری بین مصرف نامنظم قطره آهن با سن شیرخوار، رتبه تولد، سطح تحصیلات مادر، شغل و سن مادر مشاهده شد ولی با جنس شیرخوار ارتباط معنیدار دیده نشد.
نتیجهگیری: با توجه به میزان بالای مصرف نامنظم قطره آهن و دلایل غیرمنطقی آن، آموزش بیشتر مادران و یا غنیسازی غذاهای شیرخوار با آهن پیشنهاد میشود. شیرخوارانی که قطره آهن را به صورت نامنظم دریافت میکنند بایستی از نظر کمخونی فقر آهن ارزیابی و درمان شوند.
واژههای کلیدی: آهن تکمیلی، کمخونی فقر آهن، کودکان
آهن تکمیلی, کمخونی فقر آهن, کودکان
129
134
http://journal.rums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-506-102&slc_lang=fa&sid=1
2020/06/82008/02/82020/06/82020/06/82008/02/82020/06/8
1399/3/19
2020/06/82020/06/82020/06/82020/06/8
1399/3/19
دکتر ناهید
مسعودپور
00319475328460038375
00319475328460038375
Yes
زینت
سالم
00319475328460038376
00319475328460038376
No
دکتر سیدمهدی
سیدمیرزایی
00319475328460038377
00319475328460038377
No
احمدرضا
صیادی
00319475328460038378
00319475328460038378
No
سکینه
ابراهیمیپور
00319475328460038379
00319475328460038379
No
fa
مقایسه کیفیت جنینهای رشد یافته در محیط کشتهای
Comparison of Embryo Quality Cultured in Ham's F-10+%10 Maternal Serum and GIIII
مقاله پژوهشی مجله دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان دوره ششم، شماره دوم، تابستان 1386، 142-135 مقایسه کیفیت جنینهای رشد یافته در محیط کشتهای Maternal Serum 10%+ 10F- Ham'sو GIIII دکتر سیّدغلامعلی جورسرایی ، دکتر مهتاب زینالزاده ، دکتر طاهره نظری2، دکتریوسفرضا یوسفنیاپاشا ، دکتر علی اصغر بیکی ، دکتر علی بذرام دریافت مقاله: 20/10/85 ارسال مقاله به نویسنده جهت اصلاح: 28/1/86 دریافت اصلاحیه از نویسنده: 16/5/86 پذیرش مقاله: 4/6/86 چکیده زمینه و هدف: یکی از فاکتورهای مهم در روشهای کمک باروری، تشکیل و رشد جنین در محیط آزمایشگاه و استفاده از محیط کشت مناسبی میباشد که تمام شرایط لازم را برای رشد آن داشته باشد. در این مطالعه، شرایط دو محیط کشت MS10%+ 10Ham’s F - و GIIII با هم مقایسه شدند. مواد و روشها: این مطالعه آزمایشگاهی بر روی 100 زوج نابارور مراجعه کننده به مرکز ناباروری، که در سیکل درمانی IVF-ICSI قرار داشتند، در دو گروه یکسان انجام گرفت. تخمکهای به دست آمده از گروه اول در محیط کشت MS10%+ 10Ham’s F - و گروه دوم در GIIII، کشت داده شدند. سپس پارامترهای تخمک و جنینهای تشکیل یافته ارزیابی شده و دادهها با نرمافزار SPSS تجزیه و تحلیل گردیدند. نتایج: میانگین سن بیماران، 01/28 سال و مدت زمان ناباروری، 87/6 سال بود. تعداد پرونوکلئوسهای Moderate، در دو گروه اول و دوم به ترتیب 14/2 و 22/3 عدد، جنینهای سه سلولی 26/1 و 54/0 عدد، جنینهای Grade B، 18/1 و 78/1 عدد و جنینهای Grade C نیز 08/1 و 56/0 عدد به دست آمد. میانگین تعداد بلاستومرهای Grade B در محیط کشت MS10%+10-Ham’s F کمتر از GIIIIبود. نتیجهگیری: در این بررسی مشخص گردید که محیط GIIII در بسیاری از فاکتورهای مربوط به کشت جنین، برتری خود را حفظ نموده و سرم مادری به عنوان نگهدارنده تأثیر چندانی نداشته است. واژههای کلیدی: لقاح آزمایشگاهی،محیط کشت،GIIII، سرم مادری
Comparison of Embryo Quality Cultured in Ham's F-10+%10 Maternal Serum and GIIII S.G.A. Jorsaraie PhD , M. Zeinalzadeh MD , T. Nazari MD2, Y.R. YousofniaPasha MD A.A. Beiki MPh , A. Bazram GP Received: 10/01/07 Sent for Revision: 17/04/07 Received Revised Manuscript: 07/08/07 Accepted: 26/08/07 Background and Objectives: Appropriate culture media and environment for embryonic cell growth considered to be major factors for generation of an embryo in vitro. In this study two embryonic growth condition of GIIII and Ham’s F-10 + Maternal Serum (MS) %10 were compared. Materials and Methods: This investigation was prospectively performed on 100 infertile couples that were treated by IVF-ICSI. The participants were divided into two equal groups. Ovules obtained from first group were treated with Ham’s F10 + Maternal Serum %10 culture media and the second group with GIIII. The variables affecting ovule and embryonic growth were measured, and collected data were analyzed by SPSS. Reasults: The mean of age for tested ladies was 28.01 and the mean for duration of infertility was 6.87 years. The number of pronucleous with moderate quality were 2.14 in-group I and 3.22 in-group II (P=0.023). The number of embryo with three cells were 1.26 and 0.54 and for grade B embryonic cell were 1.18 and 1.78 and grade C embryonic cell were 1.08 and 0.56 in group I and II respectively (p=0.29). The mean of grade B blastomer in GIIII media was more than Ham’s F10 + Maternal Serum 10%. Compairing the means the mean of grade B blastomers in GIIII media was shown to be more than Ham’s F10 + Maternal Serum 10%. Conclusion: All of the findings showed that GIIII cultural condition is more effective than Ham’s F10 and the maternal serum as a supplement has no considerable impact. Key words: IVF, Culture Media, GIIII, Maternal serum
IVF, Culture Media, GIIII, Maternal serum
لقاح آزمایشگاهی،محیط کشت،GIIII، سرم مادری
135
142
http://journal.rums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-9-4&slc_lang=fa&sid=1
2020/06/82008/02/82020/06/82020/06/82008/02/82020/06/82008/02/10
1386/11/21
S.G.A.
Jorsaraie
دکتر سید غلامعلی
جورسرایی
alijorsara@yahoo.com
0031947532846002181
0031947532846002181
Yes
M.
Zeinalzadeh
دکتر مهتاب
زینال زاده
0031947532846002182
0031947532846002182
No
T.
Nazari
دکتر طاهره
نظری
0031947532846002183
0031947532846002183
No
Y.R.
YousofniaPasha
دکتریوسفرضا
یوسفنیاپاشا
0031947532846002184
0031947532846002184
No
A.A.
Beiki
دکتر علی اصغر
بیکی
0031947532846002185
0031947532846002185
No
A.
Bazram
دکتر علی
بذرام
0031947532846002186
0031947532846002186
No
fa
مقایسه اثر درمان جراحی اسفنکتروتومی داخلی و درمان طبی با ژل دیلتیازم در شقاق مزمن مقعد
Comparison Between the Therapeutic Effects of Internal Sphincterotomy and Diltiazem Gel in Chronic Anal Fissure
مقاله پژوهشی مجله دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان دوره ششم، شماره دوم، تابستان 1386، 150-143 مقایسه اثر درمان جراحی اسفنکتروتومی داخلی و درمان طبی با ژل دیلتیازم در شقاق مزمن مقعد دکتر محمدعلی رجبی دریافت مقاله: 24/5/85 ارسال مقاله به نویسنده جهت اصلاح: 26/7/85 دریافت اصلاحیه از نویسنده:25/2/86 پذیرش مقاله: 8/3/86 چکیده زمینه و هدف: در حال حاضر درمان انتخابی شقاق مزمن مقعد عمل جراحی است. با شناخت بهتر پاتوژنز بیماری و با هدف درمان سالمتر و اقتصادیتر گرایش زیادی به درمان غیر جراحی معطوف شده است. نیتروگلیسیرین، ایزوسورباید، بتانکول، ال- آرژنین، نیفیدیپین و دیلتیازم، آنتاگونیستهای آدرنرژیک بصورت خوراکی یا موضعی و تزریق توکسین بوتولینوم از درمان هستند که در شقاق مزمن مقعد بکار رفتهاند. در این مطالعه اسفنکتروتومی جراحی با ژل دیلتیازم موضعی در درمان شقاق مقعد مورد مقایسه قرار گرفت. مواد و روشها: در این مطالعه کارآزمایی بالینی دو گروه 35 نفری مورد بررسی قرار گرفتند، که گروه اول با روش اسفنکتروتومی جراحی و گروه دوم با ژل دیلتیازم موضعی تحت درمان قرار گرفتند. پس از شروع درمان در هفتههای 2، 4 و 6، معاینه و ثبت یافتهها انجام شد. یافتهها: دو هفته پس از شروع درمان، تسکین درد در گروه اسفنکتروتومی شده 75% و در گروه دیلتیازم 45% بود که اختلاف معنیداری (005/0p<) را نشان داد اما پس از چهار هفته، تسکین درد در دو گروه مشابه بود. در چهار هفته اول اسفنکترتومی باعث 85% التیام زخم در مقابل 40% در بیماران دریافتکننده دیلتیازم گردید (0001/0 < p) ولی در هفته ششم التیام در هر دو گروه مشابه بود (351/0= p). نتیجهگیری: اسفنکتروتومی جراحی و ژل دیلتیازم به طور مساوی در درمان شقاق مزمن مقعد مؤثرند ولی حسن ژل دیلتیازم در کم عارضه بودن، خوب تحمل شدن و عدم نیاز به بستری، میباشد و باید به عنوان اولین قدم درمانی در شقاق مزمن مقعد مورد نظر باشد و جراحی برای موارد خاص مد نظر قرار گیرد. واژههای کلیدی: شقاق مزمن مقعد، اسفنکتروتومی، ژل دیلتیازم
Comparison Between the Therapeutic Effects of Internal Sphincterotomy and Diltiazem Gel in Chronic Anal Fissure M.A. Rajabi MD Received: 15/08/06 Sent for Revision: 18/10/06 Received Revised Manuscript: 15/05/07 Accepted: 29/05/07 Background and Objective: Surgery is now the "treatment of choice" for chronic anal fissure. However, considering the pathogenesis of this disease and the tendency for noninvasive and economical procedures, more attention is growing towards the non surgical treatments. Oral or topical nitroglycerin, isosorbide, bethanechol, L-Arginine, nifedipine, diltiazem, adrenergic –antagonists and botulinum toxin have been used to treat chronic anal fissure. In this study, we compared the surgical sphincterotomy and topical diltiazem gel for the treatment of anal fissure. Materials and Methods: This clinical trial study was performed on two groups of 35 patients. The first group was treated by surgical sphincterotomy and the second group received the topical diltiazem gel. Both groups were examined 2,4 and 6 weeks after the onset of the treatment and, the findings were recorded and statistically analyzed by SPSS, t-test and X2 to determine the relation between parameters and p<0.05 was considered to be significant. Results :Two weeks after the onset of treatment, the rate of complete pain relief in the sphincterotomy group and in the diltiazem group was 75% and 45% respectively (p<0.005). Although this value was the same in both groups 4 weeks after treatment (p=0.357), the wound healing process observed in the first group was significantly higher than the second group (85% VS 40%, p<0.0001). Both groups had a similar wound healing rate in the 6th week (p=0.0351). Conclusions: According to our findings, both the surgical sphinctorotomy and the topical diltiazem gel had a similar therapeutic effect on the chronic anal fissure. However, the topical diltiazem gel has shown to have several advantages such as lower complication rates, greater convenience, noninvassivess, (no hospitalization) and lower cost. Therefore this type of treatment considered to be more appropriate for chronic anal fissure, and the surgery should be used as an alternative option for special cases. Key words: Chronic anal fissure, Sphincterotomy, Diltiazem gel
Chronic anal fissure, Sphincterotomy, Diltiazem gel
شقاق مزمن مقعد، اسفنکتروتومی، ژل دیلتیازم
143
150
http://journal.rums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-179-1&slc_lang=fa&sid=1
2020/06/82008/02/82020/06/82020/06/82008/02/82020/06/82008/02/102008/02/10
1386/11/21
M.A.
Rajabi
دکتر محمدعلی
رجبی
rajabi@med.mui.ac.ir
0031947532846002187
0031947532846002187
Yes
fa
واریاسیون نادر عصب عضلانی - جلدی
A Rare Anatomical Innervation of the Musculocutaneous Nerve
A Rare Anatomical Innervation of the Musculocutaneous Nerve M.M. Taghavi MSc , M. Shariati Kohbanani MSc , S.M. Seyedmirzaee MD Received: 24/09/06 Sent for Revision: 20/02/07 Received Revised Manuscript: 07/04/07 Accepted: 27/05/07 Background and Objectives: Anatomically the musculocutaneous nerve (C5,6 ) is a branch of lateral cord of the brachial plexus and its motor nerve fibers innervates the muscles of anterior compartment of the arm. This nerve penetrates into the coracobrachialis of arm muscle and lies between biceps and brachialis muscles. At the lateral bicipital groove becomes superficial and the finally converts to lateral cutaneous nerve of the foream. Here we report a rare case of musculocutaneous nerve variation. Case Report: We found a rare anatomical form of musculocutaneous nerve during upper left limb dissection of a male cropse who was in dissecting room of Rafsanjan Medical School. His body was tall with muscular limbs, weighed 65-75Kg, 175 cm height, and fifty years old. The following variations were observed after dissecting of the axillary and arm regions. 1) The Musculocutaneous nerve arised from the lateral root of the median nerve. 2) The coracobrachialis muscle was innervated by a branch of the lateral cord of the brachial plexus. 3) The Musculocutaneous nerve did not penetrate into the coracobrachialis muscle but rather passed between the brachialis and biceps muscles. At the level of lateral bicipital groove, it then became a superficial nerve as the lateral cutaneous nerve of forearm. Hense, it was very close to the brachial artery and median nerve in the upper one-third of arm. Conclusion: This study describes a rare innervation of the musculocutanous nerve and requires further study to understand the nature of this unique structure. This atypical innervation is extremely important for surgical procedures performed on the arm muscles and adjecent vessels. Key words: Musculocutaneous nerve, Variation, Brachial plexus
Musculocutaneous nerve, Variation, Brachial plexus
151
154
http://journal.rums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-31-3&slc_lang=fa&sid=1
2020/06/82008/02/82020/06/82020/06/82008/02/82020/06/82008/02/102008/02/102008/02/10
1386/11/21
M.M.
Taghavi
محمدمحسن
تقوی
0031947532846002188
0031947532846002188
Yes
M.
Shariati Kohbanani
مهدی
شریعتی کوهبنانی
0031947532846002189
0031947532846002189
No
S.M.
Seyedmirzaee
سیدمهدی
سیدمیرزایی
0031947532846002190
0031947532846002190
No