جلد 20، شماره 8 - ( 8-1400 )                   جلد 20 شماره 8 صفحات 904-891 | برگشت به فهرست نسخه ها


XML English Abstract Print


Download citation:
BibTeX | RIS | EndNote | Medlars | ProCite | Reference Manager | RefWorks
Send citation to:

Asadi-Rajani M, Kachooei M, Ahmadbeygi Z, Vahidi E. The Relationship between Alexithymia and Unhealthy Eating Behaviors in Female Students of Tehran Universities in 2019: A Descriptive Study. JRUMS 2021; 20 (8) :891-904
URL: http://journal.rums.ac.ir/article-1-6029-fa.html
اسدی رجانی مائده، کچویی محسن، احمدبیگی زهرا، وحیدی الهه. رابطه ناگویی خلقی با رفتارهای خوردن ناسالم در دانشجویان دختر دانشگاه‌های شهر تهران در سال 1398: یک مطالعه توصیفی. مجله دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان. 1400; 20 (8) :891-904

URL: http://journal.rums.ac.ir/article-1-6029-fa.html


دانشگاه علم و فرهنگ
متن کامل [PDF 345 kb]   (447 دریافت)     |   چکیده (HTML)  (1301 مشاهده)
متن کامل:   (495 مشاهده)
مقاله پژوهشی
مجله دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان
دوره 20، آبان 1400، 904-891
 
رابطه ناگویی خلقی با رفتارهای خوردن ناسالم در دانشجویان دختر دانشگاه‌های شهر تهران در سال 1398: یک مطالعه توصیفی
 
 
مائده اسدی رجانی[1]، محسن کچویی[2]، زهرا احمد­بیگی[3]، الهه وحیدی[4]
 
دریافت مقاله: 19/03/1400 ارسال مقاله به نویسنده جهت اصلاح: 05/04/1400 دریافت اصلاحیه از نویسنده: 03/06/01400 پذیرش مقاله: 06/06/1400
 
 
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به شیوع فزآینده مشکلات خوردن در زنان جوان، این مسئله یکی از موضوعات قابل توجه در آسیب­شناسی روانی محسوب می­شود. ناگویی خلقی نقش مهمی در رفتارهای خوردن ناسالم دارد، اما این­که چگونه مشکلات در وضعیت خلقی منجر به رفتارهای خوردن ناسالم می­شود، بدون پاسخ مانده است. لذا پژوهش حاضر با هدف تعیین ارتباط ناگویی خلقی و آشفتگی روانی با رفتارهای خوردن ناسالم و نقش میانجی آشفتگی روانی در رابطه ناگویی خلقی با رفتارهای خوردن ناسالم انجام شد.
مواد و روش­­ها: روش این پژوهش، توصیفی از نوع مدل­یابی معادلات ساختاری است. جامعه­ آماری آن کلیه دانشجویان دختر دانشگاه­های علم و فرهنگ، شهید بهشتی، الزاهراء و علامه طباطبایی شهر تهران در سال 1398 بودند که از این میان 350 دانشجو به­صورت نمونه­گیری در دسترس انتخاب شدند و مقیاس رفتار خوردن Dutch، مقیاس ناگویی خلقی Toronto و مقیاس آشفتگی روانی Kessler را تکمیل کردند. داده­ها با استفاده از آزمون همبستگی Pearson و روش تحلیل مسیر تجزیه ­و­ تحلیل شدند.
یافته­ها: آشفتگی روانی همبستگی مثبت و معناداری با ناگویی خلقی (44/0=r، 001/0>p)، رفتارهای خوردن بیرونی (28/0=r، 001/0>p) و رفتارهای خوردن هیجانی (22/0=r، 001/0>p) نشان داد. هم­چنین نتایج تحلیل مسیر نشان داد که آشفتگی روانی، میانجی رابطه بین ناگویی خلقی و رفتارهای خوردن ناسالم بود.
نتیجه­گیری: با توجه به نقش میانجی آشفتگی روانی در رابطه بین ناگویی خلقی و رفتارهای خوردن ناسالم، توصیه می­شود، از راه­کارهای ارتقاء ادراک و ابرازگری هیجانی و کاهش آشفتگی روانی استفاده شود. این راه­کارها می­توانند در بهبود سلامت روان­شناختی و پیش­گیری از رفتارهای خوردن ناسالم، سودمند باشند.
واژه­های کلیدی: رفتار خوردن، علائم عاطفی، آشفتگی روانی، دانشجویان دختر، تهران
 
 
مقدمه
طبق مطالعات همه­گیرشناسی در سال­های اخیر، رفتارهای خوردن بیمارگون در میان دختران و زنان جوان شیوع روز افزونی دارد [1] و این رفتارها می­توانند با خطر بروز بسیاری از بیماری­های مزمن در ارتباط باشند [2]. رفتارهای خوردن ناسالم، رفتارهای نابهنجاری هستند که ارتباطی با نیازهای تعادل حیاتی افراد نداشته و با اختلالات خوردن ارتباط دارند [3]. رفتارهایی چون خوردن های شبانه، خوردن هیجانی، خوردن بیرونی، پرخوری، گرفتن رژیم های سخت در این دسته قرار می­گیرند [4]. رفتار خوردن هیجانی (Emotional eating behavior) به­عنوان تمایل به غذا خوردن در پاسخ به حالات هیجانی گوناگون تعریف می­شود [5]. بنابراین، این نوع از رفتار خوردن به­عنوان راهبردی شناخته شده که افراد برای مدیریت هیجانی منفی خود از آن استفاده می­کنند و پیش از آن­که رفتار خوردن اتفاق بی­افتد، افراد عواطف منفی را تجربه می­کنند که توان تنظیم و مقابله با آن را نداشته و در نتیجه دست به رفتار خوردن می­زنند. در این حالت، افزایش مصرف غذا به‌ عنوان تلاشی در جهت کاستن از عواطف منفی است. یکی دیگر از رفتارهای خوردن ناسالم، رفتار خوردن بیرونی (External eating behavior) است. طبق نظریه بیرون گرایی (Externality) می­توان گفت برخی از افراد تحت تأثیر نشانههای مربوط به مواد غذایی اعم از رنگ و بوی آن­ها قرار گرفته که در نتیجه تمایل آن­ها به غذا خوردن افزایش می‌یابد [6].
مطالعات نشان داده­اند که رفتارهای خوردن بیرونی و هیجانی، عامل مهمی در پیش­بینی میزان مصرف غذایی غیرضروری هستند و با شاخص توده بدنی بالا همبستگی مثبت دارند [7]. با توجه به پیامدهای منفی این رفتارها، توجه به عوامل همبسته با آن­ها حائز اهمیت به­نظر می­رسد. از جمله عوامل مرتبط با رفتارهای خوردن ناسالم، می­توان به ناگویی خلقی (Alexithymia) اشاره کرد. ناگویی خلقی نوعی اختلال در عملکرد شناختی-هیجانی افراد است که ناتوانی در پردازش شناختی اطلاعات هیجانی و تنظیم هیجانات را در پی دارد [8]. افراد مبتلا به این حالت در شناسایی و توصیف احساسات دیگران و تمایز آن­ها از احساسات بدنی و درک حالات چهره دیگران مشکل دارند [9]. ناگویی خلقی دارای سه ویژگی اصلی مشکل در شناسایی احساسات، توصیف احساسات و سبک­های جهت گیری تفکر بیرونی است. زمانی که فرد در تمایز میان احساسات دچار اختلال شود، مشکل در شناسایی احساسات دارد. مشکل در توصیف احساسات زمانی است که فرد آن­چه را که به­عنوان هیجانی احساس کرده، نمی­تواند بیان کند و در نهایت هنگامی که فرد تمایل دارد تا به­صورت بیرونی و در تضاد با جهت­گیری تفکر درونی درباره امور فکرکند، جهت­گیری تفکر بیرونی رخ می­دهد [10]. ناگویی خلقی افراد را مستعد انواع اختلال­های روان­شناختی از جمله اضطراب [11]، اختلال­های شخصیت [12]، و اختلال­های خوردن [13] می­کند.
نتایج پژوهش­ها نشان دهنده رابطه مثبت و معنادار بین ناگویی خلقی و رفتارهای خوردن ناسالم است [14]، به طوری که ناتوانی در بیان احساسات در نتیجه­ عدم تمایز عواطف میتواند با رفتارهای خوردن ناسالم رابطه داشته باشد [16-15]. هم­چنین نشان داده شده است بین ناگویی خلقی، مشکلات تنظیم هیجان و رفتارهای خوردن ناسالم رابطه وجود دارد، به­طوری که ممکن است ناگویی خلقی افراد را در معرض خطر ناتوانی در تعدیل پاسخ­های عاطفی و رفتاری هنگام پریشانی قرار دهد که این علائم منجر به رفتارهای خوردن ناسالم می­گردد [17]. با این حال، هرچند که رابطه بین ناگویی خلقی و رفتارهای خوردن ناسالم در پژوهش­های پیشین مورد بررسی قرار گرفته است، اما در این بین، مکانیزم زیربنایی این ارتباط ناشناخته مانده است. در نتیجه، لزوم شناسایی سازوکار میانجی­گر در ارتباط بین ناگویی خلقی و رفتارهای خوردن ناسالم حائز اهمیت است [16].
آشفتگی روانی (Psychological distress) یک حالت ذهنی ناخوشایند است که با تجربه حالات هیجانی یا شناختی منفی و آزاردهنده نمایان می‌شود و چندین مؤلفه را در بر گرفته و مترادف با افسرگی و اضطراب است [18]. شواهد فزاینده­ای وجود دارد که نشان می­دهد آشفتگی روانی با ناگویی خلقی رابطه مستقیم و معنی­داری دارد [19]. از سوی دیگر، یافتههای پژوهشی در رابطه با ارتباط آشفتگی روانی و رفتارهای خوردن ناسالم نشان می­دهد که هیجانات منفی از جمله اضطراب و افسردگی که از مؤلفه­های آشفتگی روانی محسوب می­شوند، رابطه­ای قوی با رفتارهای خوردن بیمارگون دارد [21-20]. با توجه به شیوع فزاینده مشکلات خوردن در دختران و زنان جوان [1]، پرداختن به عوامل زمینه­ساز این پدیده ضروری است و از آن­جا که ناتوانی درتنظیم پریشانیهای روانی می­تواند زمینه­ساز ناملایمات و ناهنجاریهای همچون رفتارهای خوردن ناسالم شود، لذا به نظر می­رسد که آشفتگی روانی نقش مهمی را در رفتارهای خوردن ناسالم ایفاء نماید. در نتیجه، مطالعه حاضر با هدف تعیین ارتباط بین ناگویی خلقی و رفتارهای خوردن ناسالم با توجه به نقش میانجی­گر آشفتگی روانی در دانشجویان دختر شهر تهران در قالب مدل مفهومی (شکل 1) زیر انجام گرفت.
 
ناگویی خلقی
رفتار خوردن ناسالم
 
آشفتگی روانی
 
 
 
 
 
 

شکل 1- الگوی مفهومی ارتباط بین ناگویی خلقی و رفتارهای خوردن ناسالم: نقش میانجی آشفتگی روانی در دانشجویان دختر شهر تهران در سال 1398
 
مواد و روشها
مطالعه حاضر از نوع توصیفی است و جامعه آماری را کلیه دانشجویان دختر شهر تهران در سال 1398 تشکیل دادند. با توجه به این­که جدول Morgan و Krejcie بالاترین حجم نمونه را برای مطالعات همبستگی 384 نفر پیشنهاد می­کند، 384 نفر به­عنوان حجم نمونه در نظر گرفته شد که پس از حذف داده­های مخدوش، اطلاعات مربوط به 350 شرکتکننده وارد تحلیل آماری شد. روش نمونه­گیری مورد استفاده نیز در دسترس بود. ملاک­های ورود به پژوهش عبارت بود از: دامنه سنی 30-18 سال، تجرد، تحصیل در مقطع کارشناسی و ملاک­های خروج عبارت بودند از: داشتن سابقه طلاق، داشتن معلولیت­های جسمی، مبتلا بودن به بیماریهای اثرگذار بر رفتار خوردن مثل دیابت و مشکلات تیروئیدی.
ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل موارد ذیل بودند:
پرسش­نامه رفتار خوردن Dutch (Dutch Eating Behavior Questionnaire; DEBQ): این پرسش­نامه که با هدف بررسی رفتارهای خوردن تهیه شده است، شامل 33 سؤال می­باشد که در قالب سه خرده مقیاس خوردن هیجانی (13 سؤال)، خوردن بیرونی (10 سؤال) و محدودیت در غذا خوردن (10 سؤال) سنجیده می­شود و براساس مقیاس لیکرت نمره­دهی می­گردد. از جمع نمره­های ماده­های هر خرده مقیاس و تقسیم آن بر تعداد آن مواد، نمره کل هر خرده مقیاس به دست می­آید. نمره بالا در هر خرده مقیاس نشان دهنده آن است که رفتار خوردنی که سنجیده می­شود بیشتر در فرد وجود دارد. این پرسش­نامه از اعتبار بازآزمایی، همسانی درونی (ضرایب آلفای کرونباخ 8/0 تا 95/0)، و از روایی عاملی مناسبی برخوردار است [22]. همسانی درونی این مقیاس در ایران با استفاده از آلفای کرونباخ برای خرده مقیاس خوردن مهار شده 91/0، برای خوردن هیجانی 95/0 و برای خوردن بیرونی 85/0 گزارش شد. علاوه بر این، رابطه معنادار بین این پرسش­نامه با پرسش­نامه ولع غذا (Food Craving Questionnaire-Trait) از روایی همگرای مناسب این پرسشنامه حمایت می­کند [23]. ضرایب آلفای کرونباخ در مطالعه حاضر، برای خرده مقیاس خوردن هیجانی، خوردن بیرونی و محدودیت در غذا خوردن به ترتیب 84/0، 90/0 و 79/0 به دست آمد.
مقیاس ناگویی خلقی Toronto (Toronto Alexithymia Scale-20; TAS-20): این مقیاس۲۰ سؤالی سه زیرمقیاس دشواری در شناسایی احساسات، دشواری در توصیف احساسات و تفکر عینی را شامل می­شود. نمره­گذاری پرسشنامه براساس طیف لیکرت ۵ درجه­ای است که از کاملاً مخالف (نمره 1) تا کاملاً موافق (نمره 5) انجام می­شود. دامنه نمرات این پرسش­نامه از 20 تا 100 است. نمره 20 تا 40 نشان ­دهنده ناگویی پایین، نمره 41 تا 60 نشان­ دهنده ناگویی متوسط و نمره بالاتر از 60 نمایانگر ناگویی بالا در فرد است. ویژگی­های روان­سنجی این مقیاس ناگویی خلقی مطلوب گزارش شده است [24]. در نسخه فارسی این مقیاس، ضرایب آلفای کرونباخ برای نمره کل مقیاس ۸۵/0 و سه زیر مقیاس دشواری در شناسایی احساسات ۸۲/0، دشواری در توصیف احساسات ۷۵/0 و برای تفکر عینی ۷۲/0 محاسبه شد که نشانه همسانی درونی خوب مقیاس است. اعتبار بازآزمایی پرسش­نامه در دو نوبت با فاصله چهار هفته از 70/0 تا 77/0 برای ناگویی خلقی کل و ابعاد آن تأیید شد. روایی هم­زمان مقیاس نیز برحسب همبستگی بین خرده­مقیاس­های آن و مقیاس­های هوش هیجانی، بهزیستی روان­شناختی و درماندگی روان­شناختی بررسی و مورد تأیید قرار گرفت [25]. ضریب آلفای کرونباخ مقیاس ناگویی خلقی در مطالعه حاضر، برای نمره کل 81/0 و خرده­ مقیاس­های دشواری در شناسایی احساسات، دشواری در توصیف احساسات و تفکر عینی به ترتیب 84/0، 78/0 و 79/0 به دست آمد.
مقیاس آشفتگی روانی Kessler (Kessler-10 item distress scale; K-10): پرسش­نامه 10 سؤالی آشفتگی روانی وضعیت روانی فرد در یک ماه گذشته را می­سنجد. سؤالات آن به­صورت طیف لیکرت از هیچ­ وقت (نمره صفر) تا همیشه (نمره 4) است و نمره کل عددی از صفر تا 40 به دست می­آید. نمره بالا نشان دهنده آشفتگی روانی بالاتر است. این پرسشنامه در مجموع اختلال خاصی را اندازه نمی­گیرد و فقط میزان اضطراب و افسردگی فرد در 4 هفته گذشته را مشخص میکند. این پرسش­نامه از روایی و پایایی مطلوبی برخوردار است [26]. ­تحلیل عاملی تأییدی نسخه فارسی پرسش­نامه از تک عاملی بودن پرسش­نامه حمایت کرد و ضریب آلفای کرونباخ پرسش­نامه 93/0 و ضریب اعتبار تصنیف و Spearman-Brown پرسش­نامه، 91/0 گزارش شد [27]. ضریب آلفای کرونباخ مقیاس آشفتگی روانی در مطالعه حاضر 91/0 به دست آمد.
پس از اخذ کد اخلاق از  کمیته اخلاق در
پژوهش پژوهشگاه رویان-جهاد دانشگاهی (IR.ACER.ROYAN.REC.1398.230)، هماهنگی­های لازم برای گردآوری داده­ها در دانشگاه­های مورد نظر (دانشگاه علم و فرهنگ، شهید بهشتی، الزهراء و علامه طباطبایی) صورت گرفت و به هر یک از دانشگاه­های انتخاب شده مراجعه شد. به منظور سهولت در نمونه­گیری، انتخاب دانشگاه­ها و دانشجویان به­صورت در دسترس صورت گرفت. با توجه با این­که تمام شرکت کنندگان در این پژوهش خانم بودند، اجرای پرسشنامه توسط سه دانشجوی خانم انجام شد. پرسش­گران در فضاهای عمومی دانشگاه نظیر سالن مطالعه و سایت کامپیوتر حضور یافتند و پس از توضیح اهداف پژوهش برای افراد، تأکید بر رازداری و اختیاری بودن حضور در پژوهش، پرسش­نامه­ها را در اختیار کسانی که مایل به همکاری بودند قرار دادند و از آن­ها خواستند به دقت سؤالات را خوانده و به آن پاسخ دهند. تکمیل پرسش­نامه­ها به­شکل خودگزارشی انجام شد و در صورت وجود هرگونه سؤال یا نیاز به راهنمایی در حین تکمیل پرسش­نامه­ها، یکی از پژوهش­گران راهنماییهای لازم را انجام می­داد.
علاوه بر پرسش­نامه­ها، متغیرهای جمعیت شناختی (سن، میزان تحصیلات، وضعیت تأهل) نیز ثبت و ملاک­های ورود و خروج مورد بررسی قرار گرفتند. هم­چنین با توجه به لزوم محاسبه­ شاخص توده بدنی، وزن و قد  شرکت کنندگان پرسیده شد. در صورتی که شرکت کنندگان از قد و وزن خود اطمینان نداشتند، قد و وزن دقیق افراد در مرکز مشاوره و سلامت هر کدام از دانشگاه­ها با استفاده از ترازوی دیجیتال مارک  Beurerو متر پارچه­ای اندازه­گیری شد. شاخص توده بدنی از طریق تقسیم وزن (کیلوگرم) بر مجذور قد (به متر) محاسبه شد. افراد برحسب شاخص توده بدنی به­صورت وزن طبیعی (50/18 تا 99/24 کیلوگرم بر مترمربع)، اضافه وزن (25 تا 99/29 کیلوگرم بر مترمربع)، و چاق (بزرگ­تر یا مساوی 30 کیلوگرم بر مترمربع) طبقه­بندی شدند [28].
داده­های جمع­آوری شده با استفاده از نرم­افزارهای SPSS نسخه 23 و AMOS نسخه 24 تجزیه و تحلیل شد. ابتدا همبستگی میان متغیرها با استفاده از ضریب همبستگی Pearson محاسبه شدند. سپس، برای بررسی نقش میانجی آشفتگی روانی در رابطه‌ ناگویی خلقی و رفتارهای خوردن ناسالم، الگو‌های نظری ارائه شده در شکل‌های 2 و 3 با استفاده از روش تحلیل مسیر آزمون شدند. جهت بررسی برازندگی الگو‌ها از آزمون مجذور خی (Chi-square; χ2) و نسبت مجذور خی بر درجه‌ی آزادی (Chi-square/degrees of freedom; χ2/df) استفاده شد. عدم معناداری آماری آزمونChi-square  و هم­چنین مقدار کوچک­تر از 3 برای Chi-square/degrees of freedom برازندگی الگو را نشان می‌دهند [30-29]. از آن‌جا که مجذور خی به اندازه‌ نمونه حساس است، جهت بررسی برازندگی الگو‌ها از شاخص‌ برازندگی تطبیقی (Comparative fit index; CFI)، شاخص برازندگی (Goodness of fit index; GFI)، شاخص برازندگی تعدیل یافته (Adjusted goodness of fit index; AGFI) و ریشه دوم واریانس خطای تقریب (Root mean squared error of approximation; RMSEA) نیز استفاده شد. مقادیر بزرگ­تر از 95/0 برای شاخص‌های CFI، GFI و AGFI و مقدار کوچک­تر از 05/0 برای RMSEA نشان‌ دهنده برازندگی بسیار مطلوب الگو هستند [32-31]. جهت بررسی معناداری مسیر غیرمستقیم، از رویه‌ bootstrap با سطح معناداری 001/0 استفاده گردید.
نتایج
میانگین سنی دانشجویان دختر 97/21 سال و انحراف استاندارد آن 45/2 سال بود (دامنه سنی 18 تا 30 سال). میانگین شاخص توده بدنی 31/22 کیلوگرم بر مترمربع و انحراف استاندارد آن 91/3 کیلوگرم بر مترمربع (دامنه شاخص توده بدنی 16 تا 41 کیلوگرم بر مترمربع) بود. همه دانشجویان مجرد و دانشجوی مقطع کارشناسی بودند. میانگین و انحراف‌ استاندارد متغیرهای ناگویی خلقی، آشفتگی روانی، رفتارهای خوردن بیرونی و رفتارهای خوردن هیجانی و هم­چنین ضرایب همبستگی بین متغیرها در جدول 1 ارائه شده است. مطابق جدول 1، آشفتگی روانی همبستگی مثبت و معناداری با ناگویی خلقی (44/0=r، 001/0>p)، رفتارهای خوردن بیرونی (28/0=r، 001/0>p) و رفتارهای خوردن هیجانی (22/0=r، 001/0>p) نشان می‌دهد.
 
جدول 1- میانگین، انحراف استاندارد و ضرایب همبستگی بین متغیرها در دانشجویان دختر دانشگاه­های شهر تهران در سال 1398
متغیر 1 2 3 4 5 6 7 8
1- ناگویی خلقی 1              
2- دشواری در شناسایی احساسات **86/0 1            
3- دشواری در توصیف احساسات **85/0 **66/0 1          
4- تفکر عینی **51/0 **14/0 **27/0 1        
5- آشفتگی روانی **44/0 **48/0 **33/0 *13/0 1      
6- رفتارهای خوردن بیرونی **18/0 **25/0 *11/0 02/0- **28/0 1    
7- رفتارهای خوردن هیجانی *11/0 **15/0 05/0 01/0 **22/0 **29/0 1  
8- محدودیت در غذا خوردن 02/0- 06/0- 00/0- 02/0 *11/0- **23/0- 00/0 1
میانگین 95/48 12/17 90/12 93/18 32/14 10/32 44/29 20/25
انحراف استاندارد 18/10 55/5 32/4 38/3 23/8 02/7 72/10 47/9
آزمون همبستگی Pearson، * 05/0>p، ** 01/0>p  به عنوان سطح معنی‌دار
 
برای آزمودن الگوی ارائه‌ شده در شکل 2، از روش تحلیل مسیر استفاده شد. در این الگو، مسیر مستقیم از ناگویی خلقی به رفتارهای خوردن بیرونی به لحاظ آماری معنادار نبود (269/0=p). پس از حذف این مسیر (که با خط‌چین نمایش داده شده است)، الگوی نهایی به دست آمد. شاخص‌های برازش الگوی نهایی در جدول 2 آمده است. مقادیر شاخصهای نیکویی برازش به دست آمده برای الگوی نهایی نشان می­دهد که الگوی مفروض با داده­ها برازش بسیار مطلوبی دارد. نتیجه بررسی اثر غیرمستقیم با استفاده از رویه بوت استرپ که در جدول 3 ارائه شده است، نشان داد که ناگویی خلقی می‌تواند با میانجی­گری آشفتگی روانی، رفتارهای خوردن بیرونی را به‌طور معناداری پیش‌بینی کند. اثر غیرمستقیم ناگویی خلقی بر رفتارهای خوردن بیرونی 13/0 و به لحاظ آماری معنادار بود (001/0p<). در الگوی نهایی، 5/19 درصد از واریانس آشفتگی روانی توسط ناگویی خلقی و 0/9 درصد از واریانس رفتارهای خوردن بیرونی توسط ناگویی خلقی با میانجی­گری آشفتگی روانی تبیین شده است. 
 
20/0
ناگویی خلقی
رفتار خوردن بیرونی
آشفتگی روانی
44/0
09/0
 
28/0
 
 
53.
 

شکل 2- الگوی میانجی­گری آشفتگی روانی در رابطه‌ ناگویی خلقی و رفتار خوردن بیرونی (الگوی نهایی 1) در دانشجویان دختر دانشگاه­های شهر تهران در سال 1398
 
20/0
برای آزمودن الگوی ارائه ‌شده در شکل 3 نیز از روش تحلیل مسیر استفاده شد. در این الگو، مسیر مستقیم از ناگویی خلقی به رفتارهای خوردن هیجانی به لحاظ آماری معنادار نبود (814/0=p). پس از حذف این مسیر (که با خط‌چین نمایش داده شده است)، الگوی نهایی به دست آمد.
 
 
44/0
ناگویی خلقی
رفتار خوردن هیجانی
 
آشفتگی روانی
05/0
 
22/0
 
شکل 3- الگوی میانجی­گری آشفتگی روانی در رابطه‌ ناگویی خلقی و رفتار خوردن هیجانی (الگوی نهایی 2) در دانشجویان دختر دانشگاه­های شهر تهران در سال 1398
 
شاخص‌های برازش الگوی نهایی در جدول 2 آمده است. مقادیر شاخص­های نیکویی برازش به دست آمده برای الگوی نهایی نشان می­دهد که الگوی مفروض با داده­ها برازش بسیار مطلوبی دارد.
 
 
جدول 2- شاخص‌های برازندگی  الگوی نهایی 1 و الگوی نهایی 2 برای آزمودن رابطه ناگویی خلقی با رفتارهای ناسالم خوردن: نقش میانجی آشفتگی روانی در دانشجویان دختر دانشگاه­های شهر تهران در سال 1398
  χ2 df P χ2/df CFI GFI AGFI RMSEA
الگوی نهایی 1 22/1 1 27/0 22/1 99/0 99/0 99/0 02/0
الگوی نهایی 2 06/0 1 81/0 06/0 99/0 99/0 00/1 01/0
سطح قابل قبول [31-32] - - 05/0 < 3 < 95/0 < 95/0 < 95/0 < 05/0 >
 
 
نتیجه‌ بررسی اثر غیرمستقیم با استفاده از رویه بوت استرپ که در جدول 3 ارائه شده است، نشان داد که ناگویی خلقی می‌تواند با میانجی­گری آشفتگی روانی، رفتارهای خوردن هیجانی را به‌طور معناداری پیش‌بینی کند. اثر غیرمستقیم ناگویی خلقی بر رفتارهای خوردن بیرونی 10/0 و به لحاظ آماری معنادار بود (001/0p<). در الگوی نهایی، 5/19 درصد از واریانس آشفتگی روانی توسط ناگویی خلقی و 5/4 درصد از واریانس رفتارهای خوردن هیجانی توسط ناگویی خلقی با میانجی­گری آشفتگی روانی تبیین شده است.
 
جدول 3- نتایج آزمون bootstrap برای اثرات غیر مستقیم الگوی میانجی­گری آشفتگی روانی در رابطه‌ ناگویی خلقی و رفتار خوردن هیجانی در دانشجویان دختر دانشگاه­های شهر تهران در سال 1398
مسیر مفروض اثر غیرمستقیم سطح معناداری
الگوی 1: ناگویی خلقی            آشفتگی روانی           رفتار خوردن بیرونی 13/0 001/0
الگوی 2:  ناگویی خلقی            آشفتگی روانی           رفتار خوردن هیجانی 10/0 001/0
 
 
 
بحث
هدف از پژوهش حاضر تعیین رابطه ناگویی خلقی با رفتارهای خوردن ناسالم با میانجی­گری آشفتگی روانی بود. تحلیل داده­ها نشان داد که بین ناگویی خلقی و رفتارهای خوردن ناسالم رابطه معناداری وجود دارد. این یافته با پژوهش­های پیشین همسو می­باشد [17-13]. مشکلات ناشی از تحمل و تنظیم برانگیختگی در افراد دارای ناگویی خلقی نمایان است، هم­چنین مشکلات این افراد در شناسایی و توصیف هیجان­ها مانع کنار آمدن آن­ها با حالت­های عاطفی نامطلوب تجربه شده می­شود. در نتیجه افراد دارای ناگویی خلقی مشکلاتی در تنظیم هیجان داشته، توانایی مدیریت هیجان را ندارند و به همین دلیل با افزایش ناگویی خلقی، میزان رفتارهای ناسالم آن­ها از جمله خوردن ناسالم افزایش می­یابد.
از سوی دیگر، تحلیل داده­ها نشان داد که بین ناگویی خلقی و آشفتگی روانی رابطه معناداری وجود دارد. مطالعات نشان می­دهند ناگویی خلقی با افسردگی و اضطراب که مؤلفه­های آشفتگی روانی هستند، رابطه دارد [33، 19]. در تبیین این یافته می­توان گفت از آن­جایی که ناگویی خلقی عدم توانایی در توصیف احساسات و هیجانات است، این افراد زمانی که نتوانند اطلاعات هیجانی را درک و ارزشیابی کنند، از نظر شناختی و عاطفی دچار آسیب شده و آشفته می­شوند. یکی از روش­های جلوگیری از این نوع آشفتگی­ها، تخلیه و بیان هیجانی است. حال اگر فرد نتواند هیجانات و احساسات خود را ابراز کند، افسرده شده و سلامت روان وی کاهش می­یابد. هم­چنین، مشکلات در بیان عواطف و احساسات باعث کاهش حمایت اجتماعی شده و در نتیجه فرد دچار آشفتگی روانشناختی از جمله اضطراب و افسردگی می­شود [34].
هم­چنین یافته­ها نشان داد که بین آشفتگی روانی و رفتارهای خوردن ناسالم رابطه معناداری وجود دارد. در پژوهش­های متعددی نشان داده شده است که آشفتگی روانی رفتار خوردن ناسالم را پیش­بینی می­کند و افرادی که در معرض شرایط اضطراب­آور قرار می­گیرند، بیشتر مرتکب رفتارهای خوردن ناسالم می­شوند [21-20]. هم­چنین مطالعه­ای نشان داد که افسردگی با رفتار خوردن هیجانی رابطه مستقیم دارد، اما با خوردن بیرونی ارتباط ندارد [35]. در تبیین تفاوت یافته مطالعه حاضر با این مطالعه که بین افسردگی و رفتار خوردن بیرونی ارتباطی را نشان نداد، میتوان اظهار داشت که مکانیسم­های مختلفی در پس این ارتباط وجود دارند از جمله این موارد می­توان به این نکته اشاره نمود که خوردن بیرونی به عوامل تنظیم کننده خواص ادراکی غذا مربوط است.
در مورد نقش میانجی­گر، پژوهش­های متعددی نشان دادهاند که ناگویی خلقی به واسطه متغیرهای دیگری با رفتارهای خوردن ناسالم ارتباط دارد. نتیجه بررسی اثر غیرمستقیم در پژوهش حاضر نشان داد که ناگویی خلقی می‌تواند با ‌میانجیگری آشفتگی روانی، رفتارهای خوردن بیرونی و هیجانی را به‌طور معناداری پیش‌بینی کند. ناتوانی در بیان تجربه­های هیجانی در نتیجه عدم تمایز عواطف میتواند از طریق تصویر بدنی تحریف شده با رفتارهای خوردن ناسالم ارتباط داشته باشد. از جمله مشخصه­های بیرونی دیگر که می­تواند به­عنوان متغیر میانجی­گر، مکانیزم ارتباطی بین ناگویی خلقی و رفتارهای خوردن ناسالم را تبیین کند، آشفتگی روانی است [36]. مطالعه­ای نشان داد که خوردن هیجانی با افسردگی رابطه مستقیم دارد و این مسئله با نتیجه تحقیق حاضر همسو بوده است، اما بین خوردن بیرونی و افسردگی رابطه معناداری ندارد که این یافته تا حدودی با یافته­های کنونی ناهمسو بودهاند [37]. می­توان اظهار داشت که تجربه­های حالات هیجانی منفی و آشفتگی روانی بیشتر با رفتارهای خوردن ناسالم مثل خوردن هیجانی همراه است. در تبیین یافته­ها در ارتباط با آشفتگی روانی و متغیرهای ناگویی خلقی و رفتارهای خوردن ناسالم، می­توان گفت که با توجه به اهمیت آگاهی از آشفتگی روان­شناختی و نقش آن در ارتباط با مؤلفه­های گوناگون روان­شناختی از جمله ناگویی خلقی و رفتارهای خوردن ناسالم بالا است، می­بایست افراد از نقش این مسئله آگاه بوده تا بتوان از آسیب­های ناشی از آن از جمله کاهش کارآیی و سلامت روان آنان جلوگیری کرد. افسردگی که از جمله مؤلفه­های ناگویی خلقی است به طور غیرمستقیم از طریق ناگویی خلقی به خوردن احساسی مربوط می­شود. در نتیجه این یافته­ها این دیدگاه را حمایت می­کند که مکانیسمهای مختلفی در پس رفتارهای خوردن بیمارگون نهفته است و به­نظر می­رسد بین رفتارهای خوردن بیمارگون و مشکلات آشفتگی روانی ارتباط وجود دارد [36-35].
نتایج پژوهش تلویحات بالینی حائز اهمیتی دارد. خوردن هیجانی به­عنوان نوعی تنظیم هیجان قلمداد می­شود و از این رو درک نقش ناگویی خلقی و بی­نظمی هیجانی به توسعه استراتژی­های راه­بردی کمک می­کند که از طریق آن­ها میتوان رفتارهای خوردن ناسالم را مدیریت کرد. خوردن غذا در پاسخ به استرسور­های طبیعی، در نقش یک مکانیزم محافظتی در عده­ای عمل می­کند. در نتیجه به راه­برد جدیدی لازم است تا به این افراد کمک شود که استرس و هیجانات منفی خود را به درستی مدیریت کنند. در صورتی که افراد بتوانند خوردن هیجانی خود را به­عنوان راه­کار مقابله­ای، مدیریت کنند و دیگر برای تسکین خود به دنبال رفتارهای خوردن ناسالم نخواهند بود. بنابراین، هنگام طراحی مداخلات کنترل وزن، باید به توانایی افراد در توصیف و شناسایی احساسات خود توجه کافی داشت.
پژوهش حاضر محدودیت­هایی نیز داشت. پژوهش بر روی زنان انجام شد که امکان تعمیم نتایج را محدود می­سازد. همچنین نمونه پژوهش حاضر را دانشجویان تشکیل دادند که از نظر اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی گروه خاصی هستند و در نتیجه تعمیم نتایج به جامعه بزرگ­تر باید با احتیاط صورت بگیرد. استفاده از پرسش­نامه خودگزارشی محدودیت دیگری است که ممکن است بر صحت پاسخ­ها اثرگذاشته باشد. لذا پیشنهاد می­شود در پژوهش­های آتی از روش­های دیگر نظیر مصاحبه استفاده شود. به علاوه، به دلیل ماهیت مقطعی پژوهش امکان تبیین علی یافته­ها وجود ندارد و پیشنهاد میشود در آینده از مطالعات طولی استفاده شود. هم­چنین پیشنهاد می­شود تفاوت­های جنسیتی در زمینه آشفتگی، ناگویی خلقی و رفتارهای خوردن ناسالم در مردان هم بررسی شود. علاوه بر این می­توان از سازه­های دیگری مثل تکانشگری و ذهن آگاهی که ممکن است بین رابطه ناگویی خلقی و رفتارهای خوردن ناسالم نقش میانجی­گر یا تعدیل­کننده داشته باشند، پرداخت.

 
نتیجه‌گیری
در مجموع مطالعه حاضر نشان داد آشفتگی روانی می­تواند بین ناگویی خلقی و رفتار خوردن ناسالم نقش میانجی­گر ایفاء نماید. هرچند این یافته­ها باید با استفاده از سایر روش­های پژوهشی نظیر مطالعات طولی تکرار شوند، اما نشان می­دهد برای پیش­گیری از رفتارهای خوردن ناسالم باید از سنین پایین به توانایی ابرازگری و ادراک هیجانی توجه کرد و هم در این دوران و هم در دوران بزرگسالی برای کاهش رفتارهای خوردن بیمارگون بر آشفتگی روانی و ناگویی خلقی به­عنوان سازه­های زیربنایی مرتبط با این رفتارها تمرکز کرد.
تشکر و قدردانی
نویسندگان این مقاله از کلیه دانشجویانی که به­عنوان مشارکت­ کننده در این پژوهش حضور داشتند و هم­چنین دانشگاه­های علم و فرهنگ، شهید بهشتی، الزهراء و علامه طباطبایی که اجرای پژوهش جزء با همکاری آن­ها میسر نبود، کمال تشکر و قدردانی را دارند.
.
 
 
 
References
 
 
 
[1] Breines J, Toole A, Tu C, Chen S. Self-compassion, body image, and self-reported disordered eating. Self Identity 2014; 13: 432-48.
[2] Quick VM, Byrd-Bredbenner C, Neumark-Sztainer D. Chronic illness and disordered eating: a discussion of the literature. Adv Nutr 2013; 4(3): 277-86.
[3] Sutin A, Robinson E, Daly M, Terracciano A. Weight discrimination and unhealthy eating-related behaviors. Appetite 2016; 102: 83-9.
[4] Vartanian LR, Porter AM. Weight stigma and eating behavior: A review of the literature. Appetite 2016; 102: 3-14.
[5] Frayn M, Knäuper B. Emotional eating and weight in adults: a review. Curr Psychol 2018; 37(4): 924-33.
[6] Schachter S, Goldman R, Gordon A. Effects of fear, food deprivation, and obesity on eating. J Pers Soc Psychol 1968; 10(2): 91-7.
[7] Hayes JF, Fitzsimmons-Craft EE, Karam AM, Jakubiak J, Brown ML, Wilfley DE. Disordered eating attitudes and behaviors in youth with overweight and obesity: implications for treatment. Curr Obes Rep 2018; 7(3): 235-46.
[8] Xu P, Opmeer EM, van Tol MJ, Goerlich KS, Aleman A. Structure of the alexithymic brain: A parametric coordinate-based meta-analysis. Neurosci Biobehav Rev 2018; 87: 50-5.
[9] Samur D, Tops M, Schlinkert C, Quirin M, Cuijpers P, Koole SL. Four decades of research on alexithymia: moving toward clinical applications. Front Psychol 2013; 19(4): 861.
[10] Luminet O, Bagby RM, Taylor GJ, editors. Alexithymia: Advances in research, theory, and clinical practice. Cambridge University Press; 2018.
[11] Berardis DD, Campanella D, Nicola S, Gianna S, Alessandro C, Chiara C, et al. The impact of alexithymia on anxiety disorders: a review of the literature. Curr Psychiatry Rev 2008; 4(2): 80-6.
[12] Nicolò G, Semerari A, Lysaker PH, Dimaggio G, Conti L, D'Angerio S, et al. Alexithymia in personality disorders: Correlations with symptoms and interpersonal functioning. Psychiatry Res 2011; 190(1): 37-42.
[13] Nowakowski ME, McFarlane T, Cassin S. Alexithymia and eating disorders: a critical review of the literature. J Eat Disord 2013; 1 (1): 1-4.
[14] Casagrande M, Boncompagni I, Forte G, Guarino A, Favieri F. Emotion and overeating behavior: effects of alexithymia and emotional regulation on overweight and obesity. Eat Weigh Disord 2020; 25(5): 1333-45.
[15] Messedi N, Feki I, Masmoudi R, Saguem BN, Masmoudi J. What relationship between eating disorders and alexithymia among medical students?. Eur Psychiatry 2017; 41(S1): S557-S557.
[16] Pinaquy S, Chabrol H, Simon C, Louvet JP, Barbe P. Emotional eating, alexithymia, and bingeeating disorder in obese women. Obes Res 2003; 11(2): 195-201.
[17] Goetz DB, Johnson EC, Naugle AE, Borges LM. Alexithymia, stateemotion dysregulation, and eating disorder symptoms: A mediation model. Clin Psychol 2020; 24(2): 166-75.
[18] Ridner SH. Psychological distress: concept analysis. J Adv Nurs 2004; 45(5): 536-45.
[19] Founta O, Adamzik K, Tobin AM, Kirby B, Hevey D. Psychological distress, alexithymia and alcohol misuse in patients with psoriasis: A cross-sectional study. J Clin Psychol Med Settings 2019; 26(2): 200-19.
[20] Patrick JH, Stahl ST, Sundaram M. Disordered eating and psychological distress among adults. Int J Aging Hum Dev 2011; 73(3): 209-26.
[21] Fitzsimmons EE, Bardone-Cone AM. Coping and social support as potential moderators of the relation between anxiety and eating disorder symptomatology. Eat Behav 2011; 12(1): 21-8.
[22] Van Strien T, Frijters JE, Bergers GP, Defares PB. The Dutch Eating Behavior Questionnaire (DEBQ) for assessment of restrained, emotional, and external eating behavior. Int J Eat Disord 1986; 5(2): 295-315.
[23] Kachooei M, Ashrafi E. Exploring the factor structure, reliability and validity of the Food Craving Questionnaire-Trait in Iranian adults. J Kerman Univ Medical Sci 2016; 23(5): 631-48. [Farsi]
[24] Bagby RM, Parker JD, Taylor GJ. The twenty-item Toronto Alexithymia Scale-I. Item selection and cross-validation of the factor structure. J Psychosom Res 1994; 38(1): 23-32.
[25] Besharat MA. Reliability and factorial validity of a Farsi version of the 20-item Toronto Alexithymia Scale with a sample of Iranian students. Psychol Rep 2007; 101(1): 209-20.
[26] Furukawa TA, Kessler RC, Slade T, Andrews G. The performance of the K6 and K10 screening scales for psychological distress in the Australian National Survey of Mental Health and Well-Being. Psychol Med 2003; 33(2): 357.
[27] Yaghubi H. Psychometric properties of the 10 questions Version of the Kessler Psychological Distress Scale (K-10). J Appl Psychol 2016; 6(4): 45-57. [Farsi]
[28] World Health Organization. Obesity: preventing and managing the global epidemic. Geneva: World Health Organization. 2000
[29] Kline RB. Principles and practice of structural equation modeling. New York, Guilford publications; 2015 Nov 3. 269.
[30] Tabachnick BG, Fidell LS, Ullman JB. Using multivariate statistics. Boston, MA: Pearson; 2007 Mar 3. 528.
[31] Hu LT, Bentler PM. Cutoff criteria for fit indexes in covariance structure analysis: Conventional criteria versus new alternatives. Struct Equ Modeling 1999; 6(1): 1-55.
[32] MacCallum RC, Browne MW, Sugawara HM. Power analysis and determination of sample size for covariance structure modeling. Psychol Methods 1996; 1(2): 130.
[33] Motan I, Gençöz T. The Relationship Between the Dimensions of Alexithymia and the Intensity of Depression and Anxiety. Turk J Psychiatry 2007; 18(4).
[34] Saikkonen S, Karukivi M, Vahlberg T, Saarijärvi S. Associations of social support and alexithymia with psychological distress in Finnish young adults. Scand J Psychol 2018; 59(6): 602-9.
[35] Finch LE, Tomiyama AJ. Comfort eating, psychological stress, and depressive symptoms in young adult women. Appetite 2015; 95: 239-44.
[36] Fenwick AS, Sullivan KA. Potential link between body dysmorphic disorder symptoms and alexithymia in an eating-disordered treatment-seeking sample. Psychiatry Res 2011; 189(2): 299-304.
[37] van Strien T. Icecream consumption, tendency toward overeating, and personality. Int J Eat Disord 2000; 28(4): 460-4.
 


 


 
[1]- کارشناسی روانشناسی، گروه روان شناسی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه علم و فرهنگ، تهران، ایران
[2]- (نویسنده مسئول) استادیار روانشناسی سلامت، گروه روان شناسی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه علم و فرهنگ، تهران، ایران
   تلفن: 44238171-021، دورنگار: 44214750-021، پست الکترونیکی: kachooei.m@gmail.com
[3]- دانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی کودک و نوجوان، گروه روانشناسی، دانشگاه تبریز، تبریز، ایران
[4]- دانشجوی دکتری روانشناسی تربیتی، گروه روانشناسی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران
نوع مطالعه: پژوهشي | موضوع مقاله: روانپزشكي
دریافت: 1400/3/9 | پذیرش: 1400/6/5 | انتشار: 1400/8/28

ارسال نظر درباره این مقاله : نام کاربری یا پست الکترونیک شما:
CAPTCHA

ارسال پیام به نویسنده مسئول


بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Journal of Rafsanjan University of Medical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb