Ethics code: IR.IAU.KHUISF.REC.1403.042
Salman M, Taghvaee A. Investigating the Mediating Role of Social Dysfunction in the Relationship between Anxiety and Self-Harm in Children of Divorce: A Descriptive Study. JRUMS 2024; 23 (7) :635-649
URL:
http://journal.rums.ac.ir/article-1-7405-fa.html
سلمان معصومه، تقوایی علیرضا. بررسی نقش میانجی اختلال در عملکرد اجتماعی در رابطه بین اضطراب و خودآزاری در کودکان طلاق: یک مطالعه توصیفی. مجله دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان. 1403; 23 (7) :635-649
URL: http://journal.rums.ac.ir/article-1-7405-fa.html
گروه روانشناسی، واحد نائین، دانشگاه آزاد اسلامی، نائین، ایران
متن کامل [PDF 781 kb]
(284 دریافت)
|
چکیده (HTML) (691 مشاهده)
متن کامل: (428 مشاهده)
مجله دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان
دوره 23، مهر 1403، 649-635
بررسی نقش میانجی اختلال در عملکرد اجتماعی در رابطه بین اضطراب و خودآزاری در کودکان طلاق: یک مطالعه توصیفی
معصومه سلمان[1]، علیرضا تقوایی[2]
دریافت مقاله: 12/03/1403 ارسال مقاله به نویسنده جهت اصلاح: 23/04/1403 دریافت اصلاحیه از نویسنده: 25/07/1403 پذیرش مقاله: 28/07/1403
چکیده
زمینه و هدف: اختلال عملکرد اجتماعی و اختلال خودآزاری از اختلالهای شایع در کودکان طلاق است و این مشکلات میتواند اختلالات روانی جدی به همراه داشته باشد و برای فرد، جامعه و خانواده مشکلات بسیاری به وجود آورد. هدف از این پژوهش تعیین ارتباط اضطراب و خودآزاری در کودکان طلاق با توجه به نقش میانجی اختلال عملکرد اجتماعی بوده است.
مواد و روشها: روش پژوهش توصیفی حاضر از نوع همبستگی با استفاده از مدلسازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش، کودکان طلاق مشغول به تحصیل در مدارس ابتدایی شهر تهران در سال 1402 بودند که از این میان 200 نفر با روش نمونهگیری در دسترس شناسایی شدند و مقیاس تشخیص اختلالات مرتبط با اضطراب کودکان Birmaher و همکاران، پرسشنامه مهارتهای اجتماعی Matson و همکاران و مقیاس خودآزاری Taghizadeh را تکمیل کردند. دادههای جمعآوری شده از طریق روش مدلیابی معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که بین اضطراب با توجه به ضرایب مسیر (168/0) با اختلال در عملکرد اجتماعی کودکان طلاق رابطه وجود دارد (01/0>P). بین اختلال در عملکرد اجتماعی با ضریب مسیر 272/0 با خودآزاری در کودکان طلاق رابطه وجود دارد (01/0>P). در نهایت، بین اضطراب کودکان، با ضریب مسیر 612/0 با خودآزاری در کودکان طلاق رابطه وجود دارد (01/0>P).
نتیجهگیری: اختلال در عملکرد اجتماعی در ارتباط بین اضطراب و خودآزاری در کودکان طلاق نقش واسطهای دارد. بنابراین، ارتقاء عملکرد اجتماعی فرد را قادر میسازد با دیگران رابطه مؤثر داشته باشد و از عکسالعملهای نامعقول خودداری کند.
واژههای کلیدی: اضطراب، خودآزاری، اختلال در عملکرد اجتماعی، کودکان طلاق
ارجاع: سلمان م، تقوایی عر، بررسی نقش میانجی اختلال در عملکرد اجتماعی در رابطه بین اضطراب و خودآزاری در کودکان طلاق: یک مطالعه توصیفی. مجله دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان، سال 1403، دوره 23 شماره 7، صفحات: 649-635.
مقدمه
امروزه گسترش آمار طلاق و ازدواجهای شکست خورده در جامعه مدرن پدیدهای اجتماعی با نسبت جهانی محسوب میشود، چنانکه آخرین آمارها نشان میدهد حدود یک سوم از ازدواجها به طلاق میانجامد (1). باید توجه داشت که طلاق پایان ماجرا نیست، پس از طلاق خواه ناخواه و آگاهانه یا ناآگاهانه جوانب و ابعاد مختلف زندگی اعضای خانواده تحت تأثیر قرار میگیرد. تجربه طلاق، سازگاری افراد را در تمام ابعاد (روانشناختی، جسمانی، اجتماعی و هیجانی) تحت تأثیر قرار میدهد و باعث کاهش عملکرد و ناکارآمدی اعضای خانوده پس از طلاق میگردد (2). تحقیقات در ایران و دیگر کشورها بیانگر این است که اعضای خانواده پس از طلاق دچار علائم بسیار زیادی چون افسردگی احساس ناامیدی، یأس و عدم مسئولیتپذیری، ضعف روانی و تمایل به سرزنش خود میشوند که این علائم در حالات شدید میتواند به عنوان یک بیماری روانی همچون افسردگی و یا اختلال اضطراب باعث از هم گسیختگی در افراد شود (2).
تأثیر طلاق بر فرزندان بسیار پیچیده است، فرزندان تک والد ناخواسته درگیر تضادهایی میگردند که نه توان درک آن را دارند و نه تاب کنار آمدن با آنها را. فرزندان حاصل از چنین ازدواجهایی علاوه بر اینکه نیازهایی ویژه دارند، در معرض آسیبهای اختلالهای اجتماعی زیادی قرار میگیرند (3). فرزندان طلاق از حیث اجتماعی با چالش فکری، عاطفی، هویتی و اجتماعی روبهرو هستند که مانع جذب مناسب آنها در جامعه میشود (4). اضطراب و اختلالات وابسته به آن شایعترین و مختلکنندهترین تأثیر طلاق والدین بر کودکان هستند (5). این اختلالات در بین کودکان از 10 تا 20 درصد گزارش شدهاند (6).
اضطراب به عنوان حالتی از ناراحتی، تنش و ترس شدید که به علت ترس واقعی یا ادراک شده از خطرات احتمالی رخ میدهد، تعریف شده است. این تجربه طیفی از ترسها و اضطرابهای طبیعی تا اضطرابهای بیماری را در بر میگیرد و ممکن است عملکرد کودک را در حوزههای مختلف از جمله اجتماعی، عاطفی و عملکرد خانوادگی با اختلال مواجه کند (7). زمانی که سطح آشفتگی برانگیخته شده ناشی از اضطراب نسبت به همسالان کودک بیشتر باشد و سبب پریشانی غیرقابل مهار در او گردد، نابهنجار تلقی شده و با عنوان اختلال اضطراب شناخته میشود. اهمیت موضوع اضطراب کودکان از آن جهت است که اختلالات اضطرابی در کودکی پیشبینی کننده طیف وسیعی از مشکلات روانشناختی در دوران نوجوانی است. اغلب اختلالات و ناسازگاریهای رفتاری پس از دوران کودکی ناشی از کمبود توجه به دوران حساس کودکی خصوصاً از بدو تولد تا ۵ سالگی و عدم هدایت صحیح در روند رشد و تکامل است. این بیتوجهی منجر به عدم سازش و انطباق با محیط و بروز انحرافات گوناگون در ابعاد عاطفی اجتماعی و تحصیلی برای کودک میشود (8).
اختلالات اضطرابی ناشی از طلاق والدین میتواند منجر به اختلال در عملکرد اجتماعی کودک شود. عملکرد اجتماعی عامل مهمی در شکل دادن روابط، افزایش کیفیت تعاملات اجتماعی و حتی سلامت روان افراد است. این مهارتها را میتوان به عنوان الگوی کامل رفتارهایی تعریف کرد که یک فرد در روابط بین فردی بروز میدهد (9). همچنین، Gresham و Elliot معتقدند که عملکرد اجتماعی مجموعه رفتارهای فراگرفته و قابل قبولی است که فرد را قادر میسازد با دیگران رابطه مؤثر داشته باشد و از عکسالعملهای نامعقول اجتماعی خودداری کند (10). عملکرد اجتماعی برای یادگیری ضروری است، به این دلیل که کودکان و نوجوانان از طریق کسب مهارتهایی همچون تعامل، همکاری، سازش و دوستیابی به درون گروه همسالان خود راه مییابند و میتوانند اساس زندگی موفق را تشکیل دهند (11).
کودک دارای اختلال عملکرد اجتماعی اغلب از موقعیتهای اجتماعی که میترسد اجتناب میکند و یا این که این موقعیتها را با ترس یا اضطراب شدید تحمل میکند (12). از سوی دیگر، اختلال در عملکرد اجتماعی میتواند عاملی برای خودآزاری در کودکان باشد. خودآزاری اجبار یا انگیزش برای وارد کردن جراحت فیزیکی به بدن خود است؛ چون فرد میخواهد با یک زجر روانی غیر قابل تحمل مقابله کند یا حس تعادل روانی خود را دوباره بهدست آورد. بر اساس تعریف، بهداشت روان خودآزاری شامل طیف گستردهای از رفتارها است که افراد به طور عمدی و مخفیانه انجام میدهند. این رفتارها در یک مدت طولانی بدون اینکه کشف شوند، باقی میمانند. ۸۰ درصد از رفتارهای خود آزارانه شامل به کار بردن سلاح سرد یا بریدن پوست خود به وسیله یک جسم تیز است. اشکال دیگر شامل سوزاندن، خود مسمومیتی، سوء مصرف الکل، بلعیدن اشیاء، اشکال خودآزاری مرتبط با بیاشتهایی و پرخوری عصبی، بریدن بدن، حک کردن چیزی روی بدن، خراشیدن بدن، گاز گرفتن خود، شکستن استخوان، کندن پوست، کشیدن مو و داغ کردن است (13).
شیوع خودآزاری به جنسیت، گروه سنی، فرهنگ یا نوع خاصی از رفتار محدود نمیشود. تحقیقات نشان میدهد که خودآزاری عمدتاً در دوران نوجوانی نشان داده میشود. بر اساس بررسیهای مختلف در زمینه خودآزاری، در هر ۱۲ دقیقه ۱ خودآزاری روی میدهد. این آمار نشان میدهد که خودآزاری موضوع بسیار مهمی در زندگی کودکان طلاق است (14). بنابراین، با توجه به موارد و مسائل مطرح شده، هدف از انجام پژوهش حاضر تعیین نقش میانجی اختلال در عملکرد اجتماعی در رابطه بین اضطراب و خودآزاری در کودکان طلاق است. جهت دستیابی به هدف، مدل پیشنهادی در قالب شکل 1 ارائه میشود
