Ethics code: IR.IAU.A.REC.1402.036
Jowkar M, Kamali S, Mottaghi R. The Effectiveness of Life Skills Training on Emotion Regulation Strategies and Psychological Well-Being in Children and Adolescents of Divorce: A Semi-Experimental Study. JRUMS 2025; 24 (9) :807-820
URL:
http://journal.rums.ac.ir/article-1-7784-fa.html
جوکار مریم، کمالی شهرزاد، متقی رضا. اثربخشی آموزش مهارتهای زندگی بر راهبردهای تنظیم هیجان و بهزیستی روانشناختی در کودکان و نوجوانان طلاق: یک مطالعه نیمهتجربی. مجله دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان. 1404; 24 (9) :807-820
URL: http://journal.rums.ac.ir/article-1-7784-fa.html
مؤسسه آموزش عالی زند شیراز
متن کامل [PDF 363 kb]
(20 دریافت)
|
چکیده (HTML) (34 مشاهده)
متن کامل: (8 مشاهده)
مقاله پژوهشی
مجله دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان
دوره 24، آذر 1404، 820-807
اثربخشی آموزش مهارتهای زندگی بر راهبردهای تنظیم هیجان و بهزیستی روانشناختی در کودکان و نوجوانان طلاق: یک مطالعه نیمهتجربی
مریم جوکار[1]، شهرزاد کمالی[2]، رضا متقی[3]
دریافت مقاله: 11/05/1404 ارسال مقاله به نویسنده جهت اصلاح: 05/07/1404 دریافت اصلاحیه از نویسنده: 10/08/1404 پذیرش مقاله: 12/08/1404
چکیده
زمینه و هدف: طلاق یک رویداد ناگوار است که میتواند افت روانی زیادی را بهوجود آورد و ناکارآمدی و ناتوانی در تنظیم عاطفی و هیجانی و بهزیستی روانی را تشدید کند. لذا پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش مهارتهای زندگی بر راهبردهای تنظیم هیجان و بهزیستی روانشناختی در کودکان و نوجوانان طلاق انجام شد.
مواد و روشها: مطالعه نیمهآزمایشی حاضر با طرح پیشآزمون-پسآزمون و گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری شامل ۳۰ کودک و نوجوان طلاق در شهر ارسنجان (ایران) در سال 1402 بود که بهصورت تصادفی در گروه آزمایش و کنترل (هر کدام ۱۵ نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش ۱۰ جلسه ۹۰ دقیقهای آموزش مهارتهای زندگی دریافت کرد و گروه کنترل مداخلهای دریافت نکرد و پس از پایان مطالعه بسته آموزشی در اختیار آنان قرار گرفت. دادهها با پرسشنامههای راهبردهای تنظیم هیجان Gross و John (2003) و بهزیستی روانشناختی Ryff (1980) جمعآوری و با آنالیز کوواریانس چندمتغیره تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که آموزش مهارتهای زندگی بهطور معناداری بر تنظیم هیجان (24/16=F، 001/0>P، 38/0=η²) و بهزیستی روانشناختی (27/236=F، 001/0>P، 89/0=η²) کودکان و نوجوانان طلاق تأثیر داشت.
نتیجهگیری: مطالعه حاضر نشان داد که آموزش مهارتهای زندگی یک مداخله مؤثر در بهبود تنظیم هیجان و ارتقاء بهزیستی روانشناختی کودکان و نوجوانان طلاق میباشد. بنابراین، پیشنهاد میشود که برای کاهش مشکلات روانی کودکان و نوجوانان خانوادههای طلاق و خانوادههای عادی، از آموزش مهارتهای زندگی استفاده شود.
واژههای کلیدی: مهارتهای زندگی، راهبردهای تنظیم هیجان، بهزیستی روانشناختی، کودکان و نوجوانان طلاق
ارجاع: جوکار م، کمالی ش، متقی ر. اثربخشی آموزش مهارتهای زندگی بر راهبردهای تنظیم هیجان و بهزیستی روانشناختی در کودکان و نوجوانان طلاق: یک مطالعه نیمه تجربی. مجله دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان، سال 1404، دوره 24، شماره 9، صفحات: 820-807.
مقدمه
وقایع ناخوشایندی مانند جدایی به علت مرگ یا طلاق از رویدادهای استرسزای زندگی هستند که بر عواطف و کیفیت زندگی اثر میگذارند. طلاق میتواند افت روانی و ناکارآمدی در تنظیم هیجانی و کاهش بهزیستی روانی را تشدید کند (1). یکی از گروههای در معرض خطر، فرزندان هستند که با احساس ناکارآمدی و تنهایی بیشتری مواجه میشوند. مطالعات نشان داده است که شیوع مشکلات روانی در این گروه بالاتر از فرزندان خانوادههای بدون طلاق است (2). بنابراین، در فرآیند طلاق، فرزندان بیشترین آسیب را متحمل میشوند و دچار مشکلات روانشناختی متعددی از جمله برهم خوردن بهزیستی روانی و تنظیم عاطفی میشوند (3).
آمارها نشان میدهد که در سال 1401 تعداد 110,000 طلاق در کشور به ثبت رسیده است که تهران بالاترین نرخ طلاق به ازدواج را دارا بوده است (4). مطالعات اخیر نیز نشان دادهاند که فرزندان طلاق در معرض برهم خوردن مدیریت هیجان و کاهش بهزیستی روانشناختی (Psychological well-being) هستند (5). راهبردهای تنظیم هیجان (Emotion regulation strategies) به معنای توانایی فرد در کنترل هیجانهای منفی و بهرهبرداری مثبت از آنهاست که موجب سازماندهی مناسب پاسخهای هیجانی و کاهش استرس میشود (6).
در سالهای اخیر، مفهوم بهزیستی روانشناختی توسط پژوهشگران سلامت مطرح شده است. آنها معتقدند سلامت روان تنها به معنای نداشتن بیماری نیست، بلکه شامل احساس رضایت از زندگی، تعامل کارآمد با دیگران و پیشرفت فردی است (7). در این راستا، آموزش مهارتهای زندگی بهعنوان مجموعهای از توانمندیها تعریف شده که قدرت سازگاری و رفتار کارآمد را افزایش میدهد و فرد را قادر میسازد با چالشهای زندگی به شکلی مؤثر مواجه شود (8).
پژوهشهای مختلف نشان دادهاند که آموزش مهارتهای زندگی بر بهزیستی روانشناختی و مقابله مؤثر با تنیدگیهای زندگی اثرگذار است. برای مثال، Azadi و همکارش اثربخشی این آموزشها را بر بهزیستی و خودشکوفایی افراد دارای معلولیت گزارش کردند (9). همچنین، Ansar و همکاران نشان دادند که آموزش مهارتهای زندگی هیجانمحور به بهبود سلامت روان والدین، تنظیم هیجان و خودکارآمدی منجر میشود (10). علاوه بر این، Serkan و همکاران تأثیر مثبت آموزش مهارتهای زندگی مبتنی بر مدیریت استرس را بر کاهش استرس ادراکشده و بهبود مهارتهای هیجانی زنان گزارش کردند (11). در مطالعه Te Brinke و همکاران نشان داده شد که مداخلات مبتنی بر مهارتهای زندگی در برخی موارد تأثیر محدودی بر بهزیستی روانشناختی کودکان داشته است (12). علاوه بر این، پژوهش Asgharpour Lashkami و همکاران نیز نشان دادهاند که آموزش مهارتهای زندگی و مداخلات شناختی-رفتاری میتواند سازگاری اجتماعی و توانمندیهای هیجانی کودکان و نوجوانان طلاق را بهبود بخشد و مشکلات روانشناختی آنها را کاهش دهد (13). همچنین، مطالعه Zarein و همکاران نشان داد که نوجوانان طلاق با چالشهای روانی، رفتاری و اجتماعی متعددی مواجه هستند و آموزش مهارتهای زندگی میتواند نقش مؤثری در توانمندسازی این گروه ایفاء کند (14).
با این حال، برخی مطالعات نشان دادهاند که ساختار عاملی مقیاسهای بهزیستی روانشناختی و تنظیم هیجان در گروههای سنی نوجوانان بهطور کامل تأیید نمیشود و نتایج متفاوتی گزارش شده است (16، 15). با وجود این شواهد، به نظر میرسد موضوع آموزش مهارتهای زندگی در میان کودکان و نوجوانان طلاق کمتر مورد توجه قرار گرفته است (14-12). این خلأ پژوهشی ضرورت انجام مطالعه حاضر را نشان میدهد و نوآوری آن در تمرکز بر این گروه آسیبپذیر است. لذا هدف مطالعه حاضر تعیین اثربخشی آموزش مهارتهای زندگی بر راهبردهای تنظیم هیجان و بهزیستی روانشناختی در کودکان و نوجوانان طلاق بود.
مواد و روشها
پژوهش حاضر در زمره پژهشهای نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل قرار دارد. روش نمونهگیری بهصورت در دسترس انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه کودکان و نوجوانان طلاق 10 تا 16 سال شهر ارسنجان یکی از شهرستانهای استان فارس در جنوب ایران است که بر اساس سرشماری سال 1395 جمعیتی حدود 45 هزار نفر دارد (17). پژوهش در سال 1402 انجام شد. مطابق نظر Delavar برای پژوهشهای مداخلهای از نوع نیمه آزمایشی، حداقل تعداد نمونه 30 نفر کفایت میکند (18). همچنین، حجم نمونه بر اساس فرمول زیر با در نظر گرفتن سطح اطمینان 95 درصد (05/0=α) و توان 80 درصد، مقدار انحراف معیار مشترک نمره راهبردهای تنظیم هیجان (3/0=σ) بر اساس نتایج پژوهش Fanayi و همکاران (1400) تعیین شد (19). حداقل اختلاف معنیدار (5/0=d) در میانگین نمره راهبردهای تنظیم هیجان کودکان و نوجوانان طلاق در گروه آزمایش و کنترل در نظر گرفته شد که بر این اساس برای هر گروه 12 نفر محاسبه گردید. با توجه به احتمال ریزش 20 درصدی مشارکتکنندگان و احتمال وجود دادههای پرت، برای هر گروه 15 نفر در نظر گرفته شد و بهصورت تصادفی ساده (قرعهکشی) در گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) تخصیص یافتند. لازم به ذکر است که در فرآینده انجام پژوهش ریزشی در آزمودنی ها رخ نداد. کودکان و نوجوانان خانواده طلاق از بین دانش آموزان مشغول به تحصیل در مدارس دوره ابتدایی و متوسطه اول شهر ارسنجان بودند. فرمول محاسبه حجم نمونه به شرح زیر است:
n=2σ2(zβ+zα)2d2