| ردیف | نمونه متون استخراج شده | مضامین پایه | مضامین سازمان دهنده | |
| 1 | هماهنگی همدلانه از دیدگاه درمانگر، هماهنگی همدلانه از حاضر بودن درمانگر و کنجکاوی پایهای در مورد تجربه مراجع نشات میگیرد در نتیجه درمانگر تلاش میکند که درکی از این تجربیات به دست آورد. 3 عنصر رابطه درمانی (همدلی، ارزش بخشی و حضور): 1) درک و همدلی (ابراز آن به شیوه پاسخ انعکاسی و کاوشی، خودافشایی، لحن مناسب صدا و حالت چهره) 2) پذیرش (علاقمندی پایدار، خالصانه و غیر انتقادی و تحمل تمام جنبههای مراجع) و ارزشبخشی (حس فعال و بلافاصله مراقبت به منظور تأیید و قدردانی از مراجع به عنوان یک انسان برابر و 3) حضور و هدایت (برقراری تماس هیجانی با مراجع و تلاش میشود که رابطه خالصانه به گونه مناسب شفاف و باز باشد) تیم بودن مسیر درمان: درمانگر به عنوان یک همکار فعالیت میکند نه به عنوان یک متخصص. |
شیوه همدلانه پاسخگویی درمانگر | رابطه ایمن | |
| کنار گذاشتن فرضها درمانگر ورود به تجریه مراجع و هم صدایی با مراجع. ایجاد و ابراز مراقبت از طریق پذیرش (تحمل، بی قید و شرط بودن) ارزش گذاشتن (مراقبت فعالانه) و اعتماد به مراجع. رابطه خالصانه ارزشبخش بر پایه حضور همه جانبه درمانگر، رفتار محترمانه، حساسیت و پاسخگویی درمانگر نسبت به تجربه مراجع بنا شده است. رابطه آنقدر ایمن و متمرکز است که مراجع را تشویق میکند مشکلات شخصی کلیدی و درد هیجانی خود را کاوش کند. |
رابطه درمانی به عنوان فضایی ایمن | |||
| درمانگر مسیر تجربه درونی را که در هر لحظه دگرگون میشود را دنبال میکند در واقع به تلاش درمانگر برای حفظ پیوند همدلانه با تجربه درونی مراجع و بررسی درک وی از این تجربه اشاره دارد. رابطه بستر مراجع را آزاد میکند تا فعالانه به کار با تجربیات متضاد خود بپردازد تا در نهایت بتواند تجربیات تازهتر و پذیرش بیشتری را از خود کسب کند. رابطه درمانی مبتنی بر همدلی افراد به سمت التیام سوق میدهد. رابطه همدلانه درمانگر، مراجع را به سمت کاهش اضطراب و افزایش کاوش تجربههای درونی سوق میدهد. |
رابطه درمانی به عنوان تجربه اصلاحی | |||
| 2 | الگوی شناختی پیشنهاد میکند که افکار ناکارآمد در همه اختلالهای روانشناختی رایج است. وقتی افراد یاد میگیرند که افکارشان را به شیوه واقعگرایانه و سازگارانهتر ارزشیابی کنند بهبودی را در حالت هیجانی و رفتاری تجربه میکنند. درمان شناختی رفتاری مبتنی بر فرمولبندی پویای از مشکلات بیماران و مفهوم سازی منحصر به فرد برای هر بیمار براساس مبانی شناختی است. چگونگی احساس و رفتار افراد به نحوه تفسیر و تفکر آنها از موقعیت مربوط میشود. موقعیت به تنهایی نمیتواند مستقیما تعیین کند که افراد چه احساسی دارند یا چه کاری انجام خواهند داد. واکنش هیجانی افراد به واسطه درک آنها از موقعیت به وجود میآید. به ویژه درمانگران شناختی رفتاری به سطحی از تفکر علاقهمندند که میتواند همزمان با سطح واضح و ظاهریتر تفکر عمل کنند. |
بررسی الگوی شناختی | بازسازی شناختی | |
| افکار خودآیند، تعمدی و ناشی از استدلال نیستند، بلکه به نظر میرسد به صورت خودآیند ظاهر میشوند و معمولا سریع و کوتاه هستند. ممکن است به ندرت از این افکار آگاه بود، بیشتر امکان دارد از هیجان یا رفتاری که به دنبال آن میآید، آگاهی وجود داشته باشد و معمولاً آن بدون هیچ انتقادی پذیرفته میشود. زمانی که افکار خودآیند بیماران به طور نقادانه بررسی شوند و خطاهایی فکر طی آنها تصحیح گردد، فرد احساس بهتری پیدا میکند. افکار خودآیند به صورت خودکار فعال میشوند. معمولا مختصر و کوتاه هستند و بیمار از هیجان ناشی از این افکار بیشتر از خود افکار آگاه است. این به شکل کلام یا تصویر ذهنی ظاهر میشود. معمولا شناسایی، ارزیابی و پاسخ به افکار خودآیند به بهبود حالت عاطفی بیمار منجر میشود. |
شناسایی و ارزیابی افکار خودآیند | کار بر روی شناخت تحریف شده | ||
| باورهای بنیادین در ایجاد باورهای سطح میانی نقش دارند که شامل نگرشها، قواعد و مفروضهها هستند. فنون اصلاح باور: 1) پرسشگری سقراطی 2) تجربه رفتاری (آزمایش رفتاری به منظور آزمودن باورها) 3) پیوستار شناختی (باورهای منعکس کننده تفکر دو قطبی) 4) ایفای نقش منطقی هیجانی 5) استفاده از افراد دیگر به عنوان نقطه ارجاع 6) استفاده از فن انگار که 7) خودافشایی |
شناسایی و ارزیابی باور میانجی | |||
| از همان آغاز کودکی هر فرد نظر خاصی در مورد خودش، دنیایش و سایر افراد ایجاد میکند. محوریترین باور افراد یا همان باورهای بنیادین برداشتهای بسیار اساسی و عمیق هستند که افراد حتی در تنهایی خود نیز به آنها نمیپردازند. افراد این باورها را به عنوان حقیقت محض در نظر میگیرند تمام رویدادها باور مطلق آنها میباشند. باورهای بنیادین مرکزی ترین ایدههای فرد در مورد خودش است. باورهای بنیادین اساس در سه گروه گسترده قرار میگیرد: 1) گروه اول مواردی که با درماندگی مرتبط است. 2) مواردی که با دوست داشتنی بودن در ارتباط است. 3) مواردی با بی ارزش بودن در ارتباط است. |
شناسایی باور بنیادین ارزیابی باور بنیادین |
|||
| 3 | تنظیم هیجانی به معنای توانایی فرد برای تحمل، آگاهی، به زبان آوردن و استفاده سازگار از هیجانات به منظور تنظیم آشفتگی و پیشبرد نیازها و اهدافش است. به مراجعین در این درمان کمک میشود که هیجانات خود را بپذیرند، بشناسند و تجربه کنند. همچنین به آنها یاد داده میشود که به صورت منعطف هیجاناتشان را مدیریت کنند. یکی از جنبههای مهم تنظیم هیجانی شامل تسکین اضطراب خود و سازگار کردن سطح عمومی برانگیختگی هیجانی با کارکرد سازگار است. |
تنظیم هیجان | پردازش هیجانی | |
| هیجانات سازگار اولیه: کارکرد بهنجار هیجان اطلاعات موقعیتی پیچیده را به سرعت پردازش میکند تا فرد را برای انجام اعمال موثر آماده کند. اصلاح هیجانات ناسازگار از طریق هیجانات سازگارتر امکان پذیر است. هیجانات ناسازگار اولیه: واکنشهای مستقیمی هستند که شامل پاسخهای بیش آموختهای بر پایه تجربیات پیشین و معمولا آسیب زا هستند. این پاسخهای هیجانی دیگر به فرد کمک نمیکند به طور سازنده با موقعیتهایی که آنها را استخراج میکنند کنار آیند. پرداختن به هیجانات اولیه ناسازگار راه را برای تجربه هیجانات سازگار جدید باز میکند. هیجانات ناسازگار ثانویه: از هیجانات سازگار اولیه نشات گرفته است. در این نوع از هیجانات فرد علیه واکنش ناسازگار اولیه خودش عکسالعمل نشان میدهد و آن را با هیجان ثانویه جایگزین میکند. اگر هیجان نوظهور باشد و به نظر برسد به کاوش، روشن سازی و پاسخ سازنده بیشتری میانجامد، سازگار است. اگر تکرار احساسی باشد که به دام افتاده، به هیچ کجا نمیرسد، یک هیجان سازگار اولیه نیست. بهترین روش برای برخورد با هیجانات ناسازگار کمک به مراجع برای دستیابی، کاوش و ابراز یک هیجان سازگار متفاوت است. هیجانات واکنشی ثانویه باید همدلانه کاوش شود تا هیجانات اولیه زیرینی که که از آنها نشأت گرفته اند کشف میشود. برانگیختگی بیش از حد معمولا به مشکلی متضاد منجر میشود: تلاشهای ناسازگار برای بازداری هیجان. تلاش برای سرکوبی یا اجتناب از هیجانات به طور کلی یا کاهش برانگیختگی هیجانی به سطحی بسیار پایین میتواند به بدتنظیمی هیجانی به شکل اثرات بازگشت هیجانی منجر شود. از جمله اشباع هیجانی. علاوه بر این، کنترل افراطی هیجان ممکن است باعث رفتار تکانشی در افراد شود. علاوه بر این کنترل افراطی هیجان ممکن است باعث رفتار تکانشی در افراد شود، در هم شکستن خود کنترلی بسیار سختگیرانه و خوردن، نوشیدن یا برقراری رابطه جنسی به میزان بیش از آنچه عموماً میخواهند. |
شناسایی هیجان اولیه و ثانویه ، سازگار و ناسازگار | اصول تغییر هیجان | ||
| بازگویی تجربیات آسیب زا یا دشوار: مراجع به تجربه آسیب زایی اشاره میکند. در نتیجه مراجع روایت جزئی و عینی از آسیب را آغاز میکند و از دیدی بیرونی یا حقیقت نگر اتفاقی را شرح میدهد. مراجع در حالی که حسی از ایمنی را حفظ کرده است، لحظات یا تجربیات آسیب را از نو تجربه میکند. گفتگوی دو صندلی برای تعارضات دوپاره خودارزیاب: مراجع یک دوپارگی ار توصیف میکند که طی آن یک جنبه از خود نسبت به جنبه دیگر منتقد بوده یا رفتار قهری دارد. مراجع به طور کلی دو جنبه را توصیف میکند و به روشنی انتقادات، انتظارات یا بایدها را به شیوهای عینی و مشخص برای خود ابراز میکند. احساسات و نیازهای زیربنایی اولیه در پاسخ به انتقادها شروع به نشان دادن خود میکنند و ارزشها و استانداردها را از هم مجزا میکند. فن صندلی خالی برای کار ناتمام: مراجع یک چهره مهم زندگی را سرزنش و از او شکایت میکند و آسیب و نیازهایش را درباره او مطرح میکند. مراجع احساسات حل نشده را به زبان میآورد مراجع احساسات زیربنایی ان را تجربه میکند و هیجانات مرتبط را با سطح بالایی از برانگیختگی هیجانی تجربه و ابراز میکند. |
تغییر هیجانی با کمک تکالیف درون جلسهای | |||
| 4 | ارزیابی و تعدیل باور بنیادین منفی به همراه مراجع: بررسی ریشه کودکی باور بنیادین، تداوم آن در طی سالها و نقش آن در مشکلات کنونی. ادامه دادن پایش فعال سازی باور بنیادین. استغاده ار روشهای عقلانی و هیجانی یا تجربی برای کاهش قدرت باور بنیادین قدیمی و افزایش قدرت باور بنیادین جدید. در اختیار گذاشتن مفروضه خود با مراجعین و تأیید یا رد شدن از سمت آنها. در صورت وجود دادههای بیشتر در مورد موقعیت کنونی و کودکی مراجع مفروضهها اصلاح شود. |
اصلاح باور بنیادین | اصلاح شناختی | |
| 5 | درمانگر از نیروی بالقوه و انگیزه مراجع برای خودمختاری، به هم بستگی بالغانه با دیگران، سلطه و پیشرفت خود از جمله پیشرفت شخصی حمایت میکند. هیجانات اطلاعاتی در مورد اینکه چه چیزی برای خوب یا بد است فراهم میکند و ما را به سمت عمل راهنمایی میکند. هیجانات به سازماندهی خود و معنادار کردن روابط کمک میکند. افراد به صورت یک سیستم خود سازماندهی انسانی عمل میکنند. افراد از طریق پردازش و بیان هیجانات، روایتهای جدید درباره خود و زندگی شان ایجاد میکنند. |
دسترسی و باسازی معنای هیجانی | ایجاد معنای کارآمد (تبدیل هیجانی) | |
| فن صندلی خالی برای کار ناتمام: مراجع نیازهای برآورده نشده خود را معتبر دانسته و جراتمندانه آن را ابراز میکند و دیگری را به شیوهای جدیدی درک میکند و میبیند به صورت مثبت تر و یا به صورت کمتر قدرتمند که مشکلات خود را داشته میبیند. مراجع خود را تصدیق میکند و با درک، بخشش و مسئول دانستن دیگری احساس حل نشده را رها میکند. دو صندلی برای دوپارگی خود ارزیاب: مراجع خالصانه نیازها و هیجانات خود را ابراز میکند و نسبت به خود شفقت، نگرانی و احترام نشان میدهد و به این درک میرشد که چگونه بخشهایی که پیشتر در تعارض بودند با یکدیگر در صلح قرار میگیرند. |
معناسازی در تکالیف | |||
| 6 | از جلسه اول آماده کردن مراجع برای پایان درمان و و جلوگیری از عود. فعالیت حین درمان در راستای اتمام درمان و پیشگیری از عود: 1) اسناد پیشرفت به بیمار (زمانی که خلق مراجع تغییر میکند، این ایده که تغییر خلق باعث تغییراتی در تفکر و رفتار مراجع شده 2) آموزش استفاده از ابرازها/ فنون فراگرفته شده در درمان 3) آماده کردن بیمار برای پسرفت در درمان. فعالیتهای نزدیک به پایان درمان برای پیشگیری از عود: 1) استفاده از کاهش تدریجی جلسات 2) پاسخ به نگرانیها در مورد پایان درمان (بررسی مزایا و معایب پایان درمان) 3) مرور آنچه در درمان آموخته شده 4) وجود جلسات تقویتی. |
تثبیت تغییرات | پیشگری از عود | |
| تکالیف | اهداف جلسه | شرح جلسه | جلسات |
| تمرین تکنیک مربوط تنظیم هیجان ( آموزش تنفس ) | ایجاد اتحاد درمانی، آشنایی مراجعین با چارچوب جلسات، معرفی اختلال CPTSD، معرفی درمان یکپارچه هیجان مدار شناختی رفتاری (CBT-EFT)، آموزش تکنیک تنظیم هیجان | ایجاد رابطه و اتحاد درمانی و معرفی مدل | اول |
| کاربرگ شناسایی افکار خودآیند در کنار واکنش بدنی، هیجانی و رفتاری | توضیح الگوی شناختی، رابطه بین فکر، رفتار و هیجان، آموزش شناسایی افکار خودآیند و بررسی تأثیر آن بر شناخت و هیجان، ثبت افکار خودآیند در موقعیت استرسزا و تجربه خشونت، تمرین نام گذاری هیجان | معرفی الگوی شناختی، شناسایی افکار خودآیند و بررسی نشخوارفکری | دوم |
| کاربرگ ارزیابی افکار خودآیند | ارزیابی افکار خودآیند، بررسی ارتباط بین افکار منفی و هیجانات ناسازگار در CPTSD، تمرکز و فضا دادن به هیجان بر اساس اصول EFT | چالش با افکار خودآیند و تمرکز هیجانی | سوم |
| بررسی موقعیت استرسزا و استفاده از تکنیک تنظیم هیجان | شناسایی موقعیتهای استرسزا، آموزش تکنیکهای تنظیم هیجان برای مدیریت هیجانات، بررسی افکار و هیجاناتی که مانع تنظیم هیجانی میشوند، کمک به مراجعان برای شناسایی الگوهای ناسالم برای مدیریت استرس | شناسایی موقعیتهای استرسزا و تمرکز روی تکنیکهای تنظیم هیجان | چهارم |
| کاربرگ مربوط به شناسایی هیجانات ثانویه و اولیه و بررسی این دو نوع هیجان در هفته | آموزش شناسایی هیجانهای اولیه و ثانویه، کار بر تفکیک انواع هیجانات در موقعیت مختلف، تمرین دسترسی به هیجان اولیه | شناسایی هیجانهای اولیه و ثانویه | پنجم |
| کاربرگ شناسایی باور میانجی | معرفی باور میانجی، شناسایی باور میانجی به کمک فن پیکان رو پایین | شناسایی باور میانجی | ششم |
| کاربرگ ارزیابی باور میانجی | ارزیابی باور میانجی به کمک پرسشگری سقراطی، ارزیابی باور میانجی به کمک مزایا و معایب | ارزیابی باور میانجی | هفتم |
| کاربرگ مربوط شناسایی هیجانات سازگار و ناسازگار و بررسی این دو نوع هیجان در هفته | شناسایی هیجانات ناسازگار (شرم، ترس و احساس بی ارزشی)، تبدیل آن به هیجانات سازگاربه کمک تکنیک دو صندلی (غم سالم، خشم جرات مندانه و شفقت به خود) | پردازش هیجانی مربوط به تروما و تبدیل هیجانی | هشتم |
| کاربرگ مربوط به شناسایی و تغییر هیجانات دشوار ثبت تجربه تغییر هیجان در دفتر | درک و تنظیم هیجانات خشم، گناه و شرم، ابراز روشهای سالم ابراز هیجانات بدون سرکوب یا انفجار هیجان، تغییر هیجانی به هیجانات سالم تر و سازگارتر، بررسی مدیریت خشم | پردازش هیجانهای دشوار مثل خشم، شرم و غم و تبدیل این هیجانات | نهم |
| کاربرگ شناسایی باور بنیادین | شناسایی باورهای بنیادین خود، بررسی ریشههای باورهای بنیادین، بررسی تأثیر باور بنیادین بر هیجانات ناسازگار |
شناسایی و پردازش باورهای بنیادین منفی | دهم |
| کاربرگ ارزیابی باور بنیادین | ارزیابی باورهای بنیادین به کمک پرسشهای سقراطی، بررسی مزایا و معایب این باور | ارزیابی باورهای بنیادین | یازدهم |
| کاربرگ ارزیابی باوربنیادین | به چالش کشیدن باور بنیادین با کمک گفت و گوی دوصندلی، پردازش هیجانی باور بنیادین | تغییر باور بنیادین با استفاده از تکنیک و صندلی | دوازدهم |
| کاربرگ ارزیابی باور بنیادین | ساخت باور بنیادین واقع بینانه و کار آمد، تمرین نوشتاری برای تثبیت باور جدید | بازسازی باور بنیادین سالمتر | سیزدهم |
| کاربرگ مربوط به خواندن روایت جدید ارزیابی هیجان و افکار در هفته |
ایجاد یک روایت جدید از تجربه خشونت خانگی، کمک به شرکت کنندگان برای تبدیل خود از یک خود قربانی به یک خود رشد یافته، بررسی هیجاناتی که هنوز پردازش نشدند |
پردازش روایت تروما و تغییر روایت گذشته | چهاردهم |
| کاربرگ مربوط به شناسایی هیجانات و افکار در هفته | تثبیت هویت جدید و مستقل از گذشته تروما، مشخص کردن معناها و ارزشهای زندگی در موقعیتهای گذشته | تثبیت هویت جدید و معناهای جدید | پانزدهم |
| مرور پیشرفت درمانی، آمادهسازی مراجع برای پایان درمان، انجام پس آزمون | خاتمه درمان و ارزیابی | شانزدهم |