جستجو در مقالات منتشر شده


۴ نتیجه برای ارشدی

منا میرسپاسی، عبدالعلی بنایی فر، محمد علی آذربایجانی، سجاد ارشدی،
جلد ۱۷، شماره ۱۲ - ( ۱۲-۱۳۹۷ )
چکیده

چکیده
زمینه و هدف: از آن‌جایی که تمرین تناوبی شدید (High intensity interval training; HIIT) در هایپرتروفی فیزیولوژیک قلبی و در کاهش عوارض ناشی از کاردیو میوپاتی دیابتی مؤثر است، لذا ‌هدف این پژوهش، تعیین تأثیر ۱۲ هفته تمرین HIIT، بر بیان ژن­های AKT۱ (Protein Kinase B)  و Mammalian target of rapamycin) mTORc۱) در بطن چپ موشهای صحرایی دیابتی نوع ۲ بود.
مواد و روش‌ها: دراین مطالعه تجربی، ۲۱ سر موش نر صحرایی۱۰ هفته‌ای با وزن۲۰±۲۲۰ گرم، به‌صورت تصادفی در سه گروه دیابتی- تناوبی شدید، کنترل دیابتی و کنترل سالم قرار گرفتند.گروه دیابتی- تناوبی شدید، به مدت ۱۲ هفته به تعداد ۵ جلسه ۳۰ دقیقه‌ای در هفته در قالب دویدن روی تردمیل با تکرارهای یک دقیقه‌ای و استراحت فعال ۲ دقیقه­ای بین هر تکرار شرکت داده شدند و ۴۸ ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی تشریح شدند. جهت تفسیر بیان نسبی ژنهای  Akt۱و mTORc۱، از آزمون t مستقل در سطح معنی‌داری ۰۵/۰P≤ استفاده شد.
یافته‌ها: مقایسه گروه‌‌ها کاهش معنیدار بیان ژن­هایAkt۱ (۰۰۷/۰(P= و mTORc۱ (۰۲۲/۰(P= درگروه کنترل دیابتی، نسبت به گروه سالم را نشان داد. هم‌چنین تمرین منجر به افزایش معنیدار بیان ژن­های Akt۱ (۰۰۳/۰(P = به میزان ۷۲ درصد و  mTORc۱ نسبت به گروه کنترل دیابتی گردید (۰۰۱/۰(P=.
نتیجه‌گیری: به نظر می‌رسد که یک دوره HIIT، با افزایش بیان ژن­های Akt۱ و mTORc۱ منجر به بهبود عملکرد قلبی میشود و احتمالاً می‌تواند از علائم بالینی ناشی از دیابت پیش‌گیری کند.
واژه‌های کلیدی: دیابت، تمرین تناوبی شدید، بیماری قلبی، موش صحرایی، Akt۱، mTORc۱
دکتری توران عباسی، عبدالعلی بنائی فر، سجاد ارشدی، یاسر کاظم زاده،
جلد ۲۱، شماره ۲ - ( ۲-۱۴۰۱ )
چکیده

چکیده
زمینه و هدف: اختلالات قلبی-­کلیوی بر یکدیگر تأثیر می‌گذارند. تمرینات ورزشی قادر به کنترل آسیب­های سلولی قلب و کلیه هستند. هدف از مطالعه حاضر تعیین اثر تعاملی مصرف وارفارین با تمرینات تداومی و تناوبی بر پروتئین MGP قلبی و شاخص­های کلیوی در موش­های مدل انفارکتوس قلبی می­باشد.
مواد و روش ­ها: در این مطالعه تجربی ۴۲ سر موش صحرایی نر نژاد اسپراگو-دوالی به طور تصادفی به ۷ گروه کنترل، انفارکتوس قلبی یا ایسکمی (ISC)، ISC+تمرین تناوبی، ISC+تمرین تداومی، ISC+وارفارین، ISC+تمرین تناوبی+وارفارین و ISC+تمرین تداومی+­وارفارین تقسیم شدند. مدت تمرینات تناوبی و تداومی ۸ هفته، پنج جلسه در هفته بود. القاء انفارکتوس قلبی با ﺗﺰرﻳﻖ زیرپوستی ایزوپروترنول ایجاد شد. MGP قلبی با روش وسترن بلات، کراتینین و نیتروژن اوره سرم (BUN) با روش فتومتریک و سیستاتین C با روش توربیدومتری اندازه­گیری شدند. میزان فیلتراسیون گلومرولی (GFR) مطابق با بررسی سیستاتین C محاسبه گردید. برای تجزیه و تحلیل داده­ها نیز از آزمون­های t مستقل و آنالیز واریانس دو عاملی استفاده شد.
یافته ­ها: انفارکتوس قلبی سبب کاهش پروتئین MGP (۰۰۱/۰=p)، افزایش کراتینین (۰۰۱/۰=p)، BUN (۰۰۲/۰=p)، سیستاتین C (۰۰۱/۰=p) و کاهش GFR (۰۰۱/۰=p) نسبت به گروه کنترل سالم شد. اثر اصلی نوع تمرین بر تمام متغیرها، اثر اصلی وارفارین بر MGP و BUN، همچنین تعامل وارفارین و نوع تمرین نیز در MGP‌ معنی­دار بود.
نتیجه­ گیری: تمرینات ورزشی نسبت به وارفارین، تأثیر بهتری بر MGP‌ قلبی و کنترل شاخص­های آسیب کلیوی داشت. لذا در بیماری­های قلبی و کلیوی با تجویز وارفارین، تمرینات ورزشی با دقت برنامه­ریزی شود.
واژه­ های کلیدی: تمرین، وارفارین، کلیه، انفارکتوس قلبی

جلال پورجعفریان، یاسر کاظم زاده، سجاد ارشدی، یحیی محمدنژادپناه کندی، عبدالعلی بنایی فر،
جلد ۲۱، شماره ۱۱ - ( ۱۱-۱۴۰۱ )
چکیده

زمینه و هدف: آپوپتوز یک برنامه منظم مرگ سلولی است که با تغییرات مورفولوژیک مانند چروکیده شدن سلول، متراکم شدن کروماتین و قطعه قطعه شدن DNA مشخص می‌شود. هدف از پژوهش حاضر تأثیر تمرین استقامتی و مصرف مکمل نانو­کورکومین بر محور p۲۱-p۵۳ و بیان ژن TERF۲ (Telomeric repeat-binding factor ۲) در بافت عضلانی موش‌های نر نژاد ویستار بود.
مواد و روشها: در این مطالعه تجربی، ۲۴ سر­ موش نر با میانگین وزنی ۲۰±۲۰۰ گرم به­ صورت تصادفی به ۴ گروه کنترل سالم، تمرین استقامتی، نانو­کورکومین، تمرین استقامتی+ نانو­کورکومین تقسیم شدند. تمرین استقامتی در ۴ هفته طبق پروتکل اجرا گردید. هم­زمان موش­های گروه‌های نانو­کورکومین به میزان ۸۰ میلی­گرم به ازای هر کیلو وزن بدن مکمل مصرف نمودند. شاخص­­ها به­روشReal-Time PCR  و تجزیه­ و­ تحلیل داده­ها با آنالیز واریانس دو­­‌طرفه انجام شد.
یافتهها: نتایج تفاوت معناداری در TERF۲، p۵۳ (Protein ۵۳) و p۲۱ (Protein ­۲۱) بین چهار گروه را نشان داد (۰۵/۰>P). در گروه تمرین استقامتی و نانو­کورکومین + تمرین استقامتی، میانگین متغیر TERF۲ و p۵۳ به طور معنا‌‌‌‌‌‌‌‌­داری بالاتر از گروه کنترل بود (۰۵/۰>P). هم­چنین، تفاوت معناداری بین گروه تمرین استقامتی و گروه نانو­کورکومین مشاهده شد که میانگین p۵۳ در گروه تمرین استقامتی به طور معناداری بالاتر از گروه نانو­کورکومین بود (۰۵/۰>P).
نتیجه‌گیری: نتایج مطالعه حاضر نشان داد که تمرین استقامتی به ‌همراه مصرف مکمل نانو­کورکومین، بیان ژن TERF۲ را افزایش داده و می‌تواند سرعت کوتاه شدن تلومر و پیری را کاهش دهد. هم‌چنین، افزایش پروتئین p۵۳ و p۲۱ در هنگام تمرین استقامتی و مصرف مکمل نانو­کورکومین احتمالاً منجر به‌ توقف چرخه سلولی و آپوپتوز شود.
واژه­های کلیدی: تمرین استقامتی، TERF۲، محور p۲۱-p۵۳، نانو­کورکومین، موش صحرایی
الهام بزرگ، فرناز کشاورزی ارشدی،
جلد ۲۳، شماره ۷ - ( ۸-۱۴۰۳ )
چکیده

زمینه و هدف: تحمل مشکلات زندگی در مادران سرپرست خانواده به دلیل سبک زندگی متفاوت‌شان منجر به برخی عوارض روان‌شناختی و جسمی می‌شود. پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه بین تمایز‌یافتگی، واکنش سوگ و سبک‌های اسنادی با آشفتگی روان‌شناختی در مادران سرپرست خانواده بود.
مواد و روش‌ها: پژوهش حاضر از نوع توصیفی ‌است. جامعه آماری شامل تمامی مادران سرپرست خانواده ساکن شهر قم در سال ۱۴۰۲ بود و به روش نمونه‌گیری در دسترس از ارگان‌های کمیته امداد امام خمینی(ره)، آموزش و پرورش و مراکز بهزیستی، ۲۰۰ نفر انتخاب شدند. مادران از طریق پرسش­نامه‌های تمایز‌یافتگی خود (Differentiation of Self Inventory; DSI-۴۶)، آثار سوگ (Hogan Grief Reaction Checklist; HGRC)، سبک‌های اسنادی (Attributional Style Questionnaire; ASQ) و آشفتگی روان‌شناختی (Depression, Anxiety, Stress Scale-۲۱; DASS-۲۱) ارزیابی شده و داده‌ها با آزمون همبستگی Pearson و رگرسیون خطی چندگانه تجزیه و تحلیل شدند.
یافته‌ها: نتایج نشان داد که ضریب همبستگی بین تمایز‌یافتگی (۳۹/۰-=r)، اسناد مثبت (۱۶/۰-=r) و رشد شخصی (۳۸/۰-=r) با آشفتگی روان‌شناختی همبستگی معکوس و معنادار و درماندگی ناشی از سوگ (۸۴/۰=r) با آشفتگی روان‌شناختی همبستگی مستقیم و معنادار وجود ‌دارد (۰۱/۰>P).
نتیجه­گیری: نتایج مطالعه حاضر نشان داد تمایز‌یافتگی، واکنش به سوگ و سبک‌های اسنادی می‌توانند پیش‌بینی کننده آشفتگی روان‌شناختی مادران سرپرست خانواده باشند. به‌نظر می‌رسد با مشاوره پس از رویدادهای تروماتیک مانند مرگ یا طلاق، این زنان آشفتگی‌های روان‌شناختی کمتری را تجربه خواهند کرد.
واژه‌های کلیدی: آشفتگی روان‌شناختی، تمایز‌یافتگی، واکنش سوگ، سبک‌های اسنادی، مادران سرپرست خانواده



صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Rafsanjan University of Medical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb