جستجو در مقالات منتشر شده


۶ نتیجه برای اسماعیلی ندیمی

علی اسماعیلی ندیمی، جعفر احمدی کهنعلی، مهرنوش مهرابیان، امیر رهنما، حسین نوق،
جلد ۱، شماره ۳ - ( ۶-۱۳۸۱ )
چکیده

سابقه وهدف: بیماری عروق کرونر شایعترین علت مرگ و میر در کشورهای در حال توسعه می باشد.آتروسکلروز مهمترین علت زمینه‌ای این بیماری است. مطالعات متعددی نشان داده‌اند که تعداد لکوسیت‌های خون محیطی ممکن است یکی از عوامل خطر بیماری باشد، اما در مورد نقش ائوزینوفیلی و سابقه آلرژی اطلاعات کمی در دسترس می‌باشد. هدف این مطالعه بررسی ارتباط بیماری عروق کرونر قلب با ائوزینوفیلی و سابقه آلرژی می‌باشد.
مواد و روش‌ها: این مطالعه مورد- شاهدی روی ۱۹۰ نمونه، شامل ۹۵ بیمار با بیماری شناخته شده عروق کرونر و ۹۵ نفر شاهد انجام شد. سابقه آلرژی  توسط پزشک از بیمار گرفته شد. از هر بیمار نمونه خون صبحگاهی گرفته شده و با دو روش تفسیر لام خون محیطی ودستگاه کولتر تعداد لکوسیت‌ها، نوتروفیل‌ها وائوزینوفیل‌ها اندازه‌گیری ونسبت ائوزینوفیل‌ها به لکوسیت‌ها محاسبه شد.
یافته‌ها : میانگین و انحراف معیار استاندارد شده تعداد لکوسیت‌ها در گروه مورد وشاهد به ترتیب ۲۵۳ ± ۸۸۰۲ و
۳۵۱
±۹۸۱۳ سلول درمیلی‌مترمکعب خون بود که این اختلاف از نظر آماری معنی دار بود(۰۵/۰P<). تعداد متوسط ائوزینوفیل‌های خون محیطی۶ /۱۵ ± ۸/ ۱۲۴ و۸/۱۱ ± ۱/۷۹ سلول در هر میلی متر مکعب بود که این اختلاف نیز از نظر آماری معنی دار بود (۰۵/۰P< ) .نسبت ائوزینوفیل به لکوسیت‌ها در گروه مورد ۴۳/۱ درصد و در گروه شاهد ۸۸/۰ درصد بود که این اختلاف نیز با ۰۱/۰P< معنی دار بود. بین سابقه آلرژی در دو گروه اختلاف معنی‌داری مشاهده نشد.
نتیجه‌گیری: رابطه مثبتی بین ائوزینوفیلی خون محیطی وبیماری عروق کرونری وجود دارد. بنابراین ائوزینوفیلی خون محیطی ممکن است پییشگویی کننده میزان ابتلا بیشتر به بیماری عروق کرونر باشد.
واژه‌های کلیدی: بیماری عروق کرونر ، ائوزینوفیلی ، عامل خطرزا، سابقه آلرژی
علی راوری، طیبه میرزایی، علی اسماعیلی ندیمی،
جلد ۱، شماره ۳ - ( ۶-۱۳۸۱ )
چکیده

سابقه و هدف:حوادث عروقی مغز یکی از مشکلات مهم تهدید کننده سلامتی محسوب می شوند. تلاش در جهت کاهش شیوع این بیماری بر مبنای شناخت و کنترل عوامل خطرزای آن استوار است.هدف از این مطالعه بررسی عوامل خطرزای حوادث عروقی مغز در بیماران مبتلا به سکته حاد مغزی بستری شده در بخش اعصاب بیمارستان علی‌بن‌ابیطالب (ع) رفسنجان بود.
مواد و روش‌ها: این مطالعه از نوع مورد-شاهدی بود که ۱۴۶ بیمار بستری در بخش اعصاب به عنوان گروه مورد و ۱۴۷ مراجعه کننده به آزمایشگاه سرپایی همان مرکز به عنوان گروه شاهد انتخاب شدند، که از نظر سن ،جنس و محل سکونت باهم جور گردیدند. تشخیص بیماری بر اساس یافته‌های بالینی، معاینات دقیق عصبی،‌تاریخچه پزشکی و نتایج حاصل از MRI تأیید شد؛ عوامل خطرزای تحت بررسی در این مطالعه شامل: فشار خون بالا، دیابت، سابقه بیماری‌های قلبی عروقی و مصرف سیگار بود.
یافته‌ها: میانگین سنی گروه مورد ۸/۱۳±۸/۶۳ سال و گروه شاهد ۱۳±۴/۶۳ سال بود. میانگین تعداد عوامل خطرزای در گروه مورد ۳/۱±۳/۲ و در گروه شاهد ۲/۱±۳/۱ بود که اختلاف معنی‌داری بین دو گروه وجود داشت (۰۰۱/۰P<). شیوع عوامل خطرزا نظیر فشارخون بالا ،فیبریلاسیون دهلیزی ،دیابت ،مصرف سیــگار و بیماری عروق کرونر به صورت قابل توجــهی در گروه مورد بیشتر از گروه شاهد بود(۰۵/۰P<). ازمیان یافته های آزمایشگاهی فقط قند خون ناشتای گروه مورد بالاتر از گروه شاهد بود(۰۵/۰P<).
نتیجه گیری: این مطالعه نشان داد که عوامل خطرزای حوادث عروقی شامل فشار خون بالا، مصرف سیگار، دیابت و بیماری‌های ایسکمیک قلبی می‌باشند.
واژه های کلیدی : حوادث عروقی مغز، عوامل خطرزا، رفسنجان
حسین نوق، علی خدادادی زاده، مهدی عارف، علی اسماعیلی ندیمی،
جلد ۴، شماره ۱ - ( ۶-۱۳۸۴ )
چکیده

 

خلاصه

سابقه و هدف: هپارین داخل وریدی درمان مؤثری برای بیماران با سندرم‌ حاد کرونری می‌باشد و به دو روش بولوس ۶ ساعته و یا انفوزیون وریدی مداوم قابل تجویز می‌باشد. ترومبوسیتوپنی ناشی از تزریق هپارین بین ۳۰-۰ درصد گزارش شده است که بروز آن در روشهای مختلف تجویز هپارین متفاوت می‌باشد. این مطالعه، جهت تعیین بروز ترومبوسیتوپنی در دو روش مختلف تجویز هپارین داخل وریدی در بیماران بستری شده در سیسییو بیمارستان علی‌ابن‌ابیطالب (ع) رفسنجان انجام شد.

مواد وروش‌ها: این مطالعه کارآزمایی بالینی روی ۶۴ بیمار (۳۵ مرد و ۲۹ زن) با میانگین سنی ۶±۵۲ سال با سندرم حاد کرونری بستری شده در بخش سیسییو که به طور تصادفی ساده به دو گروه تقسیم شدند انجام شد. ۳۲ نفر انفوزیون مداوم هپارین (گروه A) و ۳۲ نفر هپارین به صورت بولوس ۶ ساعته وریدی دریافت نمودند (گروه B). ۴ بیمار (۲ مرد و ۲ زن) از گروه هپارین بولوس و یک بیمار از گروه انفوزیون وریدی به علت زمان بستری کمتر از ۲۴ ساعت از مطالعه حذف شدند. دوز هپارین بر اساس وزن بدن و سپس با اندازه‌گیری زمان پروترومبین فعال شده درحدود ۵/۱ تا ۲ برابر زمان کنترل تنطیم شد. در هر دو گروه پلاکتهای خون قبل از شروع هپارین و روز سوم بعد از تجویز هپارین و همچنین روز هفتم پس از بستری اندازهگیری شد.

یافته‌ها: تفاوت معنی‌داری بین دو گروه A و B از نظر سن و جنس، تجویز متوسط هپارین روزانه، مدت زمان درمان با هپارین، متوسط میزان کلی هپارین و داروهای مصرفی وجود نداشت. میانگین پلاکت در گروه A، ۲۰±۲۱۰ هزار در میلیمتر مکعب و در گروه B، ۱۸±۲۰۸ هزار در میلیمترمکعب بود که از نظر آماری اختلاف معنیداری بین دو گروه وجود نداشت. در گروه انفوزیون مداوم هپارین یک مورد (۱/۳درصد) ترومبوسیتوپنی دیده شد، اما در روش هپارین بولوس ۶ ساعته وریدی ۴ مورد ترومبوسیتوپنی (۸/۱۴ درصد) مشاهده شد که با ۰۵/۰p< این اختلاف معنیدار بود.

نتیجهگیری: ترومبوسیتوپنی ناشی از تجویز هپارین در روش انفوزیون مداوم هپارین کمتر از روش بولوس ۶ ساعته وریدی می‌باشد، بنابراین روش انفوزیون مداوم در بیماران با سندرم حاد کرونری که نیاز به درمان با هپارین دارند، توصیه میشود.

واژه‌های کلیدی: ترومبوسیتوپنی، سندرم حاد کرونری، انفوزیون وریدی هپارین، بولوس هپارین


علی خدادادی‌زاده ،، دکتر علی اسماعیلی ندیمی ،، سیدحبیب‌ا... حسینی، دکتر زیبا شعبانی شهربابکی،
جلد ۵، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۸۵ )
چکیده

 

 

چکیده

  زمینه و هدف: اعتیاد به مواد مخدر یکی از مهم‌ترین مشکلات جوامع بشری است. فرد معتاد علاوه بر مشکلات اقتصادی و اجتماعی که بر خانواده و جامعه تحمیل می‌کند، می‌تواند از بعد سلامتی و بهداشتی هم برای جامعه خطرناک باشد. معتادان به خصوص معتادان تزریقی می‌توانند باعث انتشار بیماری‌های مهم و خطرناکی مانند هپاتیت B و C و هم‌چنین ویروس ایدز شوند. بنابراین شناخت این گروه از بیماران و دادن آموزش‌های لازم به آن‌ها از اولویت مهمی برخوردار است به همین جهت این مطالعه تلاشی در جهت شناسایی افراد معتاد آلوده به این ویروس‌ها بود که به درمانگاه خود معرف ترک اعتیاد دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان مراجعه می‌کردند.

  مواد و روش‌ها: این مطالعه توصیفی در سال ۱۳۸۲ بر روی ۱۸۰ نفر از معتادان مراجعه کننده به درمانگاه ترک اعتیاد دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان، ضمن رعایت کامل ملاحظات اخلاقی که به روش غیر احتمالی آسان انتخاب شدند به مدت سه ماه پس از اطلاع و کسب رضایت آن‌ها انجام شد. از کلیه نمونه‌ها ۱۰ سی‌سی خون گرفته و پس از کدگزاری محرمانه، برای بررسی عفونت‌های ویروسی هپاتیت B و C و HIV به سازمان انتقال خون ارسال شد. برای بررسی آلودگی کلیه نمونه‌های سرمی از نظر آنتی‌بادی ضد HIV به روش الیزا بررسی و موارد مثبت مجدداً با همین روش تکرار و نهایتاً با روش وسترن بلات تأیید گردید. شناسایی موارد HBsAg و anti-HCV نیز از طریق تست الیزا صورت گرفت و صحت آزمایشات توسط سازمان انتقال خون تأیید شد. پس از جمع‌آوری اطلاعات، داده‌ها با آزمون آماری کای دو و فیشر مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.

  یافته‌ها: در این پژوهش میانگین سنی نمونه‌های مورد مطالعه ۳/۵ ± ۳/۲۹ سال بود، که ۵/۹۵% آن‌ها مرد و از نظر نوع اعتیاد، ۲۱/۱۷% معتاد تزریقی و ۸/۸۲% معتاد غیرتزریقی بودند که میزان آلودگی به یکی از انواع ویروس‌ها در ۲۱ نفر (۷/۱۱%) از کل نمونه‌ها وجود داشت ] با حدود اطمینان ۹۵%، (۱۶%-۸%) [ که ۱۱ نفر در گروه معتادان تزریقی و ۱۰ نفر در سایر معتادان قرار گرفتند که این اختلاف از نظر آماری معنی‌دار بود (۰۰۰۱/۰ p< ). از کل جمعیت مورد مطالعه ۳ نفر (۶۶/۱%) به HIV مبتلا بودند که همه آن‌ها در گروه معتادان تزریقی قرار داشتند، ۱۳نفر (۲/۷%) آلوده به HCV بودند که ۵ نفر آن‌ها در گروه معتادان تزریقی بودند. ۵ نفر (۷/۲%) آلوده به HBV بودند که دو نفر آن‌ها در گروه غیرتزریقی قرار داشتند.

  نتیجه‌گیری: این مطالعه نشان داد که به طور کلی در جمعیت معتادان درصد آلودگی ویروسی به طور قابل توجهی بالاست و در گروه معتادان تزریقی آلودگی به ویروس ایدز و هپاتیت B و C به طور قابل توجهی از سایر معتادان بالاتر است که این موضوع نیازمند توجه جدی به آموزش و پیشگیری از انتقال این ویروس‌ها در جامعه می‌باشد.

  واژه‌های کلیدی: وابستگان به مواد مخدر، ویروس نقص ایمنی اکتسابی انسان ، هپاتیت C ، هپاتیت B


رضا وزیری‌نژاد، علی اسماعیلی ندیمی، یگانه پرورش، محسن رضائیان،
جلد ۱۱، شماره ۳ - ( ۴-۱۳۹۱ )
چکیده

  زمینه و هدف: یکی از بهترین روش‌های شناخته شده در اندازه‌گیری سطح سلامتی، ارزیابی کیفیت زندگی است. در مطالعه حاضر، میزان تأثیر بیماری انفارکتوس میو‌کارد (Myocardial Infarction) بر کیفیت زندگی بیماران و مهم‌ترین جنبه‌های متأثر از بیماری در زندگی مبتلایان مورد ارزیابی قرار گرفته است.

  مواد و روش‌ها : این مطالعه هم‌گروهی تاریخی ( Historical cohort ) در سال ۱۳۸۷ در شهرستان رفسنجان انجام شد. یک هم‌گروه که از لحاظ سن، جنس، سطح تحصیلات، طبقه اجتماعی و وضعیت تأهل همسان بودند و تنها از نظر ابتلا به بیماری MI در دو گروه بیمار ( ۵۰ نفر) و سالم (۵۰ نفر) قرار داشتند، مورد بررسی قرار گرفته‌اند. ابزار جمع‌آوری اطلاعات پرسش‌نامه Short Form-۳۶۶ بود. از روش‌های آماری پارامتریک ( t-test ) و غیر پارامتریک (من ویتنی و مجذور کای ) جهت انجام مقایسات نمرات کسب شده در دو گروه استفاده شد.

  یافته‌ها . نسبت افراد با کیفیت زندگی نامطلوب در گروه مبتلا به MI به طور معنی‌داری بیش از این نسبت در گروه سالم بود(۰۰۱/۰ .(p= مهم‌ترین جنبه متأثر از این بیماری وضعیت احساسی و عاطفی بوده است. محاسبه خطر نسبی
نشان داد که ابتلا به بیماری دیابت به طور معنی‌داری و به اندازه ۷/۲ برابر احتمال ایجاد کیفیت زندگی نامطلوب را در افراد تحت بررسی افزایش می‌دهد (۶-۲/۱= CI ۹۵%).

  نتیجه‌گیری : بر اساس یافته‌های این مطالعه بیماری MI احتمال ایجاد زندگی با کیفیت نامطلوب را در بیماران به طور قابل توجهی افزایش می‌دهد. انجام مداخلات لازم که متمرکز بر مهم‌ترین جنبه‌های متأثر از بیماری MI باشد، می‌تواند کیفیت زندگی بیماران را افزایش دهد.

  واژه‌های کلیدی: کیفیت زندگی، انفارکتوس میوکارد، خطر نسبی، خطر قابل انتساب‏‏


آرش قنبرزادگان، فواد ایرانمنش، سجاد امیری، علی اسماعیلی ندیمی، محسن رضاییان، پیوند باستانی،
جلد ۱۶، شماره ۴ - ( ۴-۱۳۹۶ )
چکیده


چکیده

زمینه و هدف: با توجه به اهمیت نظام‌های سلامت، بررسی ابعاد مختلف کیفیت خدمات در این زمینه ضرورت دارد. این ارزیابی تاکنون در دانشکده دندانپزشکی رفسنجان انجام نشده بود. هدف از این مطالعه تعیین شکاف موجود در کیفیت ارائه خدمات در بخش‌های بالینی این دانشکده بود.

مواد و روش‌ها: این مطالعه توصیفی در سال تحصیلی ۱۳۹۵-۱۳۹۴ انجام شد. مراجعه‌کنندگان ۱۸۰ نفر از بیماران بخش‌های مختلف بالینی دانشکده دندانپزشکی رفسنجان بودند. داده‌ها توسط پرسش‌نامه استاندارد سروکوال که به سنجش کیفیت خدمات در قالب ۳۱ سؤال و شش بعد می‌پردازد، جمع‌آوری و پردازش شد. در پردازش داده‌ها از آزمون‌های t مستقل، t زوجی و آنالیز واریانس یک‌طرفه استفاده شد.

یافته‌ها: در تمامی ابعاد پرسش‌نامه بین انتظارات و ادراکات، شکافی معنادار (۰۰۱/۰p<) گزارش شد. بیشترین شکاف در بعد دسترسی به مراقبت (۹۱/۰±۵۷/۱-) و کمترین شکاف مربوط به بعد تضمین خدمات تعهدشده (۵۸/۰±۳۷/۱-) بود. میانگین کلی شکاف ابعاد این پرسش‌نامه برای این دانشکده ۳۴/۰±۲۴/۱- محاسبه گردید. در بین تمامی سنجه‌ها نیز سنجه «ارائه خدمات در زمان مقررشده» بیشترین شکاف (۰۶/۱±۲۶/۲-) را دارا بود. بیشترین شکاف در بین بخش‌های بالینی نیز در بخش بیماری‌های دهان و دندان (تشخیص) گزارش شد (۶۳/۰±۴۰/۲-).

نتیجه‌گیری: با توجه به اینکه عدم‌رضایت نسبی در تمامی ابعاد، سنجه‌ها و بخش‌های بالینی مشاهده شد، نیاز به یک برنامه‌ریزی مؤثر در جهت کاهش شکاف‌های هر بخش و ارتقاء کیفیت ارائه خدمات ضروری به نظر می‌رسد.

واژه‌های کلیدی: ادراکات، خدمات دندانپزشکی، رضایت بیماران، ارزیابی کیفیت خدمات سلامت، رفسنجان



صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Rafsanjan University of Medical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb