جستجو در مقالات منتشر شده


۱۷ نتیجه برای مدیر

طوبی حیدری، فریبا فرخی، مریم باقرپور، لیلا امیری‌فراهانی،
جلد ۱۱، شماره ۶ - ( ۹-۱۳۹۱ )
چکیده

زمینه و هدف: خستگی بعد از زایمان، زمینه را برای افزایش میزان بروز افسردگی بعد از زایمان مساعد می‌کند. این مطالعه با هدف مقایسه دو روش زور زدن مدیریت شده و خود‌به‌خودی در طی مرحله دوم زایمان بر خستگی بعد از زایمان در زنان نخست‌زا در بیمارستان آموزشی درمانی آیت‌ا... طالقانی شهر اراک در سال ۱۳۸۹ صورت گرفت.
مواد و روش‌ها: در طی این کار‌آزمایی بالینی، ۱۰۴ زن نخست‌زا به روش تصادفی در دو گروه زور زدن مدیریت‌شده و خود‌به‌خودی قرار گرفتند. در گروه زور زدن خود‌به‌خودی زائو در طی مرحله دوم زایمان با احساس فشار شروع به زور زدن می‌کرد و در گروه زور زدن مدیریت‌شده بلافاصله بعد از اتساع کامل دهانه رحم با شروع انقباض، نفس عمیق کشیده و با نگهداشتن تنفس تا ۱۰ شماره زور می‌زد. شدت خستگی ۱ و ۲۴ ساعت بعد از زایمان با پرسش‌نامه ارزیابی خستگی استاندارد مورد بررسی قرار گرفت. از آزمون‌های t من‌ویتنی و مجذور کای برای تجزیه و تحلیل داده‌ها استفاده شد.
یافته‌ها: میانگین مدت مرحله اول و دوم زایمان در دو گروه تفاوت معنی‌داری نداشت. شدت خستگی در ۱ و ۲۴ ساعت بعد از زایمان بین دو گروه تفاوت معنی‌داری داشت (به ترتیب ۰۰۴/۰=p، ۰۰۱/۰=p). تفاوت آماری معنی‌داری از نظر میانگین نمره کل خستگی بین دو گروه وجود داشت که به ترتیب در گروه زور زدن مدیریت شده و زور زدن خودبخودی در ۱ ساعت بعد از زایمان ۶۴/۱۰±۱۹/۳۰ و ۶۸/۱۰±۱۷/۲۴ (۰۰۵/۰=p) و در ۲۴ ساعت بعد از زایمان ۲۸/۹±۷۵/۱۸ و ۵/۵±۲۵/۱۰ (۰۰۱/۰=p) بود.
نتیجه‌گیری: زور زدن خود‌به‌خودی با شدت خستگی کمتری در ۱ و ۲۴ ساعت بعد از زایمان همراه بود. با توجه به اهمیت نقش مادری و مراقبت از نوزاد، پیشنهاد می‌شود از این روش ایمن جهت اداره مرحله دوم زایمان استفاده گردد.
واژه‌های کلیدی: زور زدن خود‌به‌خودی، زور زدن مدیریت شده، خستگی بعد از زایمان، نخست‌زا
فرزانه میرزایی، حمیدطاهر نشاط‌دوست، شیدا جبل‌عاملی، علی دره‌کردی، فاطمه‌السادات ناظم‌کازرانی،
جلد ۱۲، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۲ )
چکیده

  زمینه و هدف: نشانگان پیش از قاعدگی، اختلالی جسمی- روانی است که در مرحله ترشحی سیکل قاعدگی بروز می‌کند و عملکرد فردی و اجتماعی فرد را تحت تأثیر قرار می‌دهد. برای بهبود علایم، روش‌های مختلفی چون درمان دارویی و راهکارهای روانشناختی کاربرد دارد. هدف از این پژوهش، تعیین اثربخشی آموزش مدیریت استرس به شیوه‌ شناختی- رفتاری بر افسردگی و تحریک‌پذیری زنان مبتلا به نشانگان پیش از قاعدگی بوده است.

  مواد و روش‌ها: روش انجام این مطالعه نیمه‌تجربی، به صورت پیش‌آزمون- پس‌آزمون با گروه گواه است. جامعه آماری زنان رفسنجانی بودند که در اردیبهشت ۱۳۸۸ به کلینیک نیک‌نفس مراجعه کرده بودند. بعد از انتخاب تصادفی کلینیک نیک‌نفس، از بین مراجعین، ۵۰ نفر به صورت نمونه در دسترس انتخاب و سپس ۲۴ نفر که بالاترین نمره را در پرسش‌نامه سنجش علایم سندرم پیش از قاعدگی کسب کرده بودند، به عنوان نمونه نهایی گزینش شده و به صورت تصادفی در دو گروه مساوی جایگزین شدند. اطلاعات به وسیله پرسش‌نامه سلامت عمومی و پرسش‌نامه سنجش علایم نشانگان پیش از قاعدگی جمع‌آوری گردید. افراد گروه مداخله در یک برنامه آموزشی۹۰ دقیقه‌ای به مدت ۸ جلسه هفتگی شرکت نمودند. سپس نمرات پس‌آزمون هر دو گروه جمع‌آوری گردید. داده‌ها با نرم‌افزار SPSS و آزمون‌های کوواریانس و t مستقل تجزیه و تحلیل شد.

  یافته‌ها: میانگین نمرات افسردگی و تحریک‌پذیری به ترتیب ۶/۵±۷/۲۴ و ۹/۷±۶/۲۶ بود. پس از مداخله، میانگین نمرات در دو مقیاس فوق به ترتیب ۴/۷±۹/۱۹ و ۳/۷±۷۷/۲۰ حاصل شد که این اختلاف از نظر آماری معنی‌دار بود (۰۱/۰= p و ۰۳/۰= p ).

  نتیجه‌گیری: مدیریت استرس به شیوه‌ شناختی– رفتاری می‌تواند در بهبود افسردگی و تحریک‌پذیری PMS مؤثر باشد.

واژه‌های کلیدی: افسردگی، تحریک‌پذیری، مدیریت استرس به شیوه شناختی- رفتاری، نشانگان پیش از قاعدگی


مهدی مختاری، حسن شهبازی، سلمان زارعی، انسیه شریعتی، عیسی‌ خلیل طهماسبی،
جلد ۱۲، شماره ۲ - ( ۱-۱۳۹۲ )
چکیده

زمینه و هدف: پسماندهای بیمارستانی برای محیط زیست و برای سلامت عمومی ‌بسیار خطرناک می‌باشند. آگاهی کارکنان در مورد مدیریت پسماندهای بیمارستانی می‌تواند در ایجاد یک استراتژی برای بهبود وضعیت در آینده کمک کننده باشد. مطالعه‌ حاضر با هدف تعیین میزان آگاهی کارکنان درمانی بیمارستان‌های یزد در مورد مدیریت پسماندهای بیمارستانی طراحی گردید.
مواد و روش‌ها: این مطالعه توصیفی- مقطعی در سال ۱۳۹۰ بر روی ۱۸۰ نفر از کارکنان درمانی بیمارستان‌های یزد انجام شد. ابزار جمع‌آوری داده‌ها، پرسش‌نامه سه قسمتی شامل سؤالات دموگرافیک، سؤالات سنجش آگاهی و سؤالاتی جهت بررسی وضعیت مدیریت زباله‌ها بود. اطلاعات با استفاده از آزمون‌های آماری فیشر و همبستگی پیرسون تجزیه و تحلیل قرار شدند.
یافته‌ها: میانگین نمره آگاهی نمونه‌ها ۱۶/۴±۴۱/۱۴ (حداکثر نمره قابل اکتساب ۲۹) بود. ۶/۶۵% از نمونه‌ها از پسماندهای بیمارستانی تعریف درست و کاملی داشتند. ۴۷% از نمونه‌ها بیان کردند که بیمارستان محل کار آنها، خط مشی در خصوص مدیریت پسماندها، خطمشی مشخصی دارد. کمتر از ۲۵% از نمونه‌ها روند مدیریت پسماندهای بیمارستان محل کار خود را خوب یا خیلی‌خوب عنوان کردند و ۳۷% از نمونه‌ها در آموزش‌های مرتبط با مدیریت و تفکیک زباله‌ها شرکت داشته‌اند. ارتباط معنی‌دار آماری بین آگاهی و متغیرهای دموگرافیک مطالعه مشاهده نگردید.
نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج این مطالعه، ارائه آموزش‌های لازم به کارکنان بیمارستان‌ها و همچنین تدوین آیین‌نامه‌هایی جهت تأکید بر مدیریت و تفکیک پسماندها در بیمارستان‌ها پیشنهاد می‌گردد.
واژه‌های کلیدی: آگاهی، کارکنان درمانی، مدیریت پسماند
طیبه یگانه، رضا سلطانی‌شال، موسی کافی، عباسعلی حسین‌خانزاده،
جلد ۱۲، شماره ۳ - ( ۲-۱۳۹۲ )
چکیده

  زمینه و هدف: بر اساس پژوهش‌های انجام شده و با توجه به گستردگی و تنوع عوامل مرتبط با پیشرفت تحصیلی؛ هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه هوش هیجانی، مدیریت زمان و کیفیت زندگی با پیشرفت تحصیلی دانشجویان است.

  مواد و روش‌ها: پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی از نوع همبستگی است. برای انجام این تحقیق تعداد ۲۰۷ دانشجوی دانشگاه گیلان با استفاده از روش نمونه‌گیری خوشه‌ای چند مرحله‌ای انتخاب شدند. از پرسش‌نامه هوش هیجانی، مدیریت زمان و پرسش‌نامه کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت به عنوان ابزار پژوهش استفاده شد. تحلیل داده‌ها با استفاده از روش همبستگی پیرسون، رگرسیون گام به گام و آزمون T گروه‌های مستقل انجام شد.

  یافته‌ها: نتایج پژوهش حاضر بیانگر وجود همبستگی مثبت معنادار بین هوش هیجانی، مدیریت زمان و کیفیت زندگی با پیشرفت تحصیلی است (۰۱/۰ p< ). تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که هوش هیجانی، مدیریت زمان و کیفیت زندگی به‌طور معناداری قادر به پیش بینی پیشرفت تحصیلی هستند. 

  نتیجه‌گیری: از طریق آموزش مهارت‌های هوش هیجانی، مدیریت زمان و ارتقاء سطح کیفیت زندگی دانشجویان، می‌توان اقدام به بسترسازی مناسب جهت پیشرفت تحصیلی دانشجویان نمود.

  واژه‌های کلیدی: هوش هیجانی، مدیریت زمان، کیفیت زندگی، پیشرفت تحصیلی، دانشجویان


اشرف سلطانی، مریم هادوی، شهین حیدری، مریم شهابی‌نژاد،
جلد ۱۲، شماره ۴ - ( ۳-۱۳۹۲ )
چکیده

  چکیده

  زمینه و هدف: یکی از نیازهای اصلی بیماران دریافت اطلاعات روشن و کافی است و معمولاً پرستاران اولین آموزش‌دهنده به بیماران می‌باشند. مطالعه حاضر به منظور بررسی موانع آموزش بیمار از دیدگاه کارکنان و مدیران پرستاری بیمارستان‌های وابسته به دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان در سال ۱۳۸۷ طراحی شده است.

  مواد و روش‌ها: در این مطالعه مقطعی، ۲۵۳ نفر از پرستاران و مدیران پرستاری دانشگاه علوم‌پزشکی رفسنجان مورد بررسی قرار گرفتند. ابزار جمع‌آوری اطلاعات، پرسشنامه‌ای دو قسمتی جهت بررسی مشخصات دموگرافیک و موانع آموزش به بیمار (شامل ۲۷ عبارت) بود. اطلاعات با استفاده از آزمون‌های توصیفی (توزیع فراوانی، میانگین، انحراف معیار) و آزمون‌ t مستقل تجزیه و تحلیل شدند.

  یافته‌ها: بررسی نتایج، اختلاف معنی‌داری بین میانگین کل نمره محاسبه شده از موانع آموزش به بیمار اعم از عوامل محیطی، عوامل مرتبط با بیمار و عوامل مرتبط با پرستار از دیدگاه مدیران پرستاری (به ترتیب ۵۴/۰±۹۸/۳، ۷۵/۰±۵۰/۳ و ۹۸/۰±۳۵/۳) و از دیدگاه پرستاران (به ترتیب ۵۶/۰±۸۲/۳، ۶۹/۰±۴۰/۳ و ۸۹/۰±۱۰/۳) نشان نداد. اختلاف دیدگاه افراد مورد بررسی در مورد "عدم برنامه‌ریزی وظیفه آموزش به بیمار به عنوان یک وظیفه رو تین " (۰۰۶/۰= p ) ، " عدم وجود بسته‌های آموزشی " (۰۱۳/۰= p ) و " عدم آگاهی بیماران از آموزش به عنوان یکی از حقوق خود " (۰۳۷/۰= p ) معنی‌دار بود.

  نتیجه‌گیری: با توجه به اعتقاد پرستاران و مدیران پرستاری مورد بررسی نسبت به نقش آموزشی خود، ضروری است مسئولین امر با اتخاذ تدابیری همچون جذب تعداد کافی نیروی پرستاری، تهیه بروشور و جزوات آموزشی برای بیمار، اختصاص بودجه کافی به امر آموزش و نظارت و تشویق مناسب پرستاران در جهت رفع موانع آموزش به بیمار اقدام کنند.

  واژه‌های کلیدی: آموزش بیمار، موانع، پرستاران، مدیران پرستاری

 


محمد ملکوتیان، محمد مبینی لطف‌آباد،
جلد ۱۲، شماره ۷ - ( ۶-۱۳۹۲ )
چکیده

  زمینه و هدف: دفع کنترل نشده مواد زائد صنعتی و خطرناک، می‌تواند مشکلات غیر قابل برگشت زیست محیطی را به دلیل آلودگی خاک، آب زیرزمینی و آب سطحی ایجاد نماید . این مطالعه به منظور اجتناب از این پیشآمد از طریق ارزیابی عناصر موظف در سیستم مدیریت پسماندهای صنعتی در کارخانه‌های فعال شهر رفسنجان انجام شد .

  مواد و روش‌ها : این مطالعه مقطعی در فاصله زمانی اسفند ۱۳۹۰ لغایت خرداد ۱۳۹۱ انجام گردید. تعداد ۳۸ کارخانه صنعتی فعال در شهر رفسنجان بررسی شدند. اطلاعات لازم با استفاده از چک لیست، مصاحبه حضوری و اندازه‌گیری‌های میدانی از کارخانه‌های صنعتی جمع‌آوری گردید. اندازه‌گیری‌های میدانی جهت تعیین درصد اجزای تشکیل‌دهنده پسماند‌های هر واحد صنعتی با استفاده از یک بشکه ۵/۰ مترمکعبی و با تناوب نمونه‌برداری در اواسط هر ماه یک نمونه و جمعاً تعداد ۱۵۲ نمونه برداشت و آنالیز گردید .

  یافته‌ها : میانگین وزن کل پسماند تولیدی در صنایع شهر رفسنجان ۱۳/۱۱۸ ± ۵۸۵۹ کیلوگرم در روز به دست آمد . زائدات خطرناک ۶۳/۱۸% کل پسماند تولیدی را در بر می‌گرفت که ۴۲% آن‌ها قابل اشتعال، ۲۹% سمی، ۲۱% خورنده، ۵% میل‌ ترکیبی و ۳% آنها قابلیت انفجار داشتند . تنها در ۲۴/۵ % صنایع کمینه‌سازی زائدات با اصلاح فرآیند انجام می‌شد .

  نتیجه‌گیری : مدیریت پسماند‌های خطرناک در واحدهای صنعتی شهر رفسنجان به علت دفع نامناسب زائدات، ناکارآمد می‌باشد . بنابراین، ابتدا اجرای برنامه آموزش کارکنان و مدیران و برنامه جامع شناسایی پسماندهای خطرناک در واحدهای صنعتی شهر رفسنجان و نهایتاً اتخاذ تدابیر کنترلی کار آمد ضروری می‌باشد .

  واژه‌های کلیدی : مدیریت پسماندهای صنعتی، عناصر موظف، زائدات خطرناک، صنایع رفسنجان

 

 

 

 


ترانه یوسفی نژادی، سیدجمال الدین طبیبی، لیلا ریاحی،
جلد ۱۲، شماره ۹ - ( ۹-۱۳۹۲ )
چکیده

  چکیده

  زمینه و هدف: چنانچه در رأس سازمان‌ها مدیران شایسته و باتجربه قرار گیرند، موفقیت سازمان‌ها در رسیدن به اهداف خود تضمین خواهد شد و همچنین سازمان با حداقل امکانات می‌تواند به بیشترین بازدهی دست یابد. این پژوهش می‌تواند منجر به آگاهی بیشتر در زمینه شایستگی مدیران بیمارستان گردد.

  مواد و روش‌ها: این مطالعه مقطعی در بهار و تابستان سال ۱۳۸۹ انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل مدیران کلیه بیمارستان‌های آموزشی دانشگاه علوم پزشکی تهران بود . برای جمع‌آوری داده‌های شایستگی مدیران از پرسش‌نامه استاندارد شرکت BROWN که بر اساس مدل بازخور ۳۶۰ درجه و در ۸ بخش بر اساس مقیاس لیکرت طراحی شده استفاده شد. شصت و سه پرسش‌نامه بین کلیه مدیران، رؤسا، همتایان مدیر و مدیران زیرمجموعه ‌ایشان در ۷ بیمارستان شریعتی، سینا، امیراعلم، مرکز طبی کودکان، فارابی، ولیعصر (عج) و امام خمینی تهران که بر اساس روش نمونه‌گیری تصادفی انتخاب شدند، توزیع گردید. در تحلیل داده‌ها میانگین بالای ۸۰ عوامل مورد بررسی، در زمره شایستگی‌های برتر قرار گرفت.

  یافته‌ها: یافته‌ها نشان داد که مدیران، در زمینه کار تیمی ‌با کسب ۱۴/۹۳ امتیاز دارای بیشترین توانایی و در زمینه برنامه‌ریزی با کسب ۶۴/۸۴ امتیاز دارای کمترین توانایی هستند. بنابراین مدیران، از دیدگاه خود در همه زمینه‌ها توانستند به حد معیار برای شایستگی برتر دست یابند. از دیدگاه مافوق مدیران نیز، آن‌ها توانستند در تمام زمینه‌ها به شایستگی برتر دست یابند. از دیدگاه همتایان و مدیران زیر مجموعه، مدیران در هیچ زمینه‌ای دارای شایستگی برتر نبودند.

  نتیجه‌گیری: از آنجا که مدیران مورد مطالعه در زمینه مدیریت منابع انسانی توانایی کمتر داشته، لذا با توجه به اهمیت مسئله منابع انسانی باید برنامه‌ریزی جامع در مورد آموزش مهارت‌ها انجام شود و‌ همچنین برای بهبود کار تیمی باید برنامه‌های توسعه‌ای انجام شود .

  واژه‌های کلیدی: شایستگی، مدیر، بیمارستان آموزشی، مدل بازخور ۳۶۰ درجه


وحید خوش روش، معصومه پورمحسن، سمیرا خیاط،
جلد ۱۴، شماره ۳ - ( ۳-۱۳۹۴ )
چکیده

gte vml ۱]> AWT IMAGEچکیده

زمینه و هدف: مدیریت استرس به عنوان یکی از مهارت‌های زندگی، شامل آگاهی دادن و ارتقاء توانایی‌های روانی- اجتماعی است و باعث سازگاری بهتر و همچنین، افزایش سلامت روانی، جسمانی و اجتماعی افراد می‌شود. هدف این پژوهش، بررسی تأثیر آموزش مدیریت استرس بر میزان سازگاری اجتماعی کارکنان زن بیمارستان‌های علوم پزشکی رشت بود.

مواد و روش‌ها: این پژوهش از نوع کارآزمایی آموزشی است. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان زن بیمارستان‌های علوم پزشکی رشت بودند. نمونه آماری شامل ۳۰ نفر از کارکنان زن علوم پزشکی رشت بودند که به صورت نمونه‌گیری خوشه‌ای انتخاب و به طور تصادفی در گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. ابزار پژوهش، پرسشنامه سازگاری بل بود. لازم به ذکر است که هر چه آزمودنی نمره کمتری در آزمون سازگاری بل کسب کند، سازگاری بیشتری دارد و بالعکس. اطلاعات بدست آمده با استفاده از آمار توصیفی، تی وابسته  (Paired t- Test) و تی مستقل (Independent t- Test) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

یافته‌ها: میانگین و انحراف استاندارد نمره‌های پیش آزمون (۴۱/۱±۲۰/۱۹) نسبت به پس آزمون در گروه آزمایش (۳۵/۱±۴۷/۱۴) کاهش یافت که حاکی از افزایش سازگاری بعد از مداخله بود (۰۰۰۱/۰>p). نتایج حاصل از آزمون تی مستقل نشان داد پس از آموزش مدیریت استرس، تفاوت معناداری بین دو گروه آزمایش و کنترل از نظر سازگاری اجتماعی وجود داشت (۰۰۰۱/۰>p).

نتیجه‌گیری: نتایج نشان دادند آموزش مدیریت استرس بر سازگاری اجتماعی مؤثر است، و سازگاری افراد مورد پژوهش پس از آموزش مدیریت استرس افزایش یافته بود. آموزش برنامه مدیریت استرس، به ارتقای سازگاری مخصوصاً سازگاری اجتماعی در ابعاد مختلف زندگی کمک می‌کند.

واژه‌های کلیدی: آموزش مدیریت استرس، سازگاری اجتماعی


فرزاد فرجی، سعیده شریفی، احسان مرادی جو،
جلد ۱۵، شماره ۱۱ - ( ۱۱-۱۳۹۵ )
چکیده

AWT IMAGEچکیده

زمینه و هدف: سرمایه اجتماعی می‌تواند از طریق فراهم آوردن شرایط لازم و تسهیل مبادله منابع دانش سازمان به توسعه مدیریت دانش سازمان کمک کند. این پژوهش با هدف تعیین رابطه اثربخشی اقدامات مدیریت دانش با سرمایه اجتماعی از دیدگاه مدیران در بیمارستان‌های آموزشی شهر اهواز انجام شد.

مواد و روش‌ها: این پژوهش از نوع مقطعی بود که در سال ۱۳۹۴ انجام شد. جامعه آماری از ۱۲۰ نفر مدیر در بیمارستان‌های آموزشی اهواز تشکیل شده بود. ابزار گردآوری داده‌ها شامل سه پرسشنامه ویژگی‌های دموگرافیک، اثربخشی فرایندهای مدیریت دانش و سرمایه اجتماعی بود. برای تحلیل داده‌ها از آزمون‌های ناپارامتری Mann–Whitney، Kruskal–Wallis و ضریب همبستگی Spearman استفاده شد.

یافته‌ها: بین سرمایه اجتماعی با مدیریت دانش رابطه معناداری مشاهده نشد (۰۵/۰p>). با این حال، شبکه سازمانی، همبستگی ضعیفی با درک سازمانی (۳۰۷/۰rs=، ۰۰۱/۰=p) و همبستگی ضعیفی با رویکرد مبتنی بر افراد (۱۸۵/۰rs=، ۰۴۳/۰=p) و مدیریت دانش (۳۳۳/۰rs=، ۰۱۱/۰=p) نشان داد. اعتماد سازمانی با درک سازمانی (۲۲۹/۰ rs=، ۰۱۲/۰=p) و توسعه فرهنگ نوآورانه (۲۰۱/۰rs=، ۰۲۷/۰=p) همبستگی ضعیف و معنادار داشت. در نهایت، سرمایه اجتماعی با درک سازمانی ( ۲۳۰/۰ rs=، ۰۱۲/۰=p) رابطه ضعیف و معناداری نشان داد.

نتیجه‌گیری: مدیران بیمارستان‌های آموزشی شهر اهواز اقدامات مدیریت دانش را نسبتاً اثربخش و سرمایه اجتماعی را مناسب برآورد نمودند. به نظر می‌رسد برای اثربخشی اقدامات مدیریت دانش در بیمارستان‌های آموزشی، بهتر است مدیران بر توسعه شبکه‌های سازمانی، آموزش برقراری ارتباط مناسب و افزایش اعتماد سازمانی تأکید نمایند.

 واژه‌های کلیدی: سرمایه اجتماعی، اثربخشی فرایندها، مدیریت دانش، بیمارستان آموزشی، اهواز


لیلا احمدیان، مهناز نطری، اطهر ناصری، رضا خواجویی،
جلد ۱۵، شماره ۱۲ - ( ۱۲-۱۳۹۵ )
چکیده

AWT IMAGEچکیده

زمینه و هدف: حداقل مجموعه داده‌ها (Minimum data set; MDS) ابزار مهم گردآوری داده‌های استاندارد در سیستم اطلاعات مدیریت اتاق عمل است. پژوهش حاضر جهت بررسی دیدگاه منشی‌ها و پرسنل اتاق عمل بیمارستان‌های آموزشی کرمان در رابطه با MDS طراحی‌شده برای سیستم اطلاعات مدیریت اتاق عمل صورت گرفت.

مواد و روش‌ها: در این مطالعه مقطعی، MDS سیستم با بررسی سیستم‌ها، اسناد و مطالعات مرتبط طراحی گردید. سپس با پرسشنامه، دیدگاه سوپروایزرها و منشی‌های اتاق‌های عمل بیمارستان‌های آموزشی کرمان، در ارتباط با MDS طراحی‌شده گردآوری شد. پس از تعیین روایی و پایایی پرسشنامه، داده‌ها با استفاده از آزمون مجذور کای تحلیل شد.

یافته‌ها: در کل ۹۴ درصد جامعه پژوهش با کلیه MDSهای معرفی‌شده موافق بودند. تمامی شرکت‌کنندگان با MDSهای معرفی‌شده برای داده‌های هویتی، پذیرش، جراحی و بیهوشی بیماران اتاق عمل و همچنین بیش از ۸۵ درصد افراد با وجود سایر MDSها موافق بودند.

نتیجه‌گیری: توافق بالای پرسنل اتاق عمل با MDSهای معرفی‌شده، بیانگر ضرورت وجود یک سیستم اطلاعاتی منسجم با MDS استاندارد جهت جمع‌آوری داده‌ها برای مدیریت اتاق عمل می‌باشد.

واژه‌های کلیدی: حداقل مجموعه داده، سیستم اطلاعات بیمارستانی، مدیریت، سیستم اطلاعات جراحی، کرمان


سید هادی موسوی بفروئی، محسن امرالهی، هادی اسلامی،
جلد ۱۸، شماره ۸ - ( ۸-۱۳۹۸ )
چکیده

چکیده
زمینه و هدف: امروزه استفاده از سیستم‌های تصفیه فاضلاب در مناطق شهری و روستایی با هدف حفظ سلامت و بهداشت جوامع، جلوگیری از آلودگی منابع آبی و استفاده مجدد از پساب ضروری می‌باشد. بنابراین این مطالعه با هدف تعیین بهترین روش تصفیه فاضلاب برای مناطق روستایی شهرستان میبد یزد بر اساس فرآیند تحلیل سلسله مراتبی انجام گرفت.
مواد و روش‌ها: این مطالعه توصیفی، در سال ۱۳۹۷، به بررسی و مقایسه چهار روش تصفیه فاضلاب شامل وتلند، برکه تثبیت، هوادهی گسترده بتنی و هوادهی گسترده پیش ساخته جهت تصفیه فاضلاب روستاهای شهرستان میبد یزد پرداخته است. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته و جامعه آماری تعداد ۲۰ نفر از اساتید و کارشناسان متخصص بوده است. در نهایت فرآیند‌ها بر اساس معیارهای فنی، اقتصادی و زیست محیطی و از طریق مقایسه t زوجی وزن دهی شده و با استفاده از نرمافزار Expert Choice تجزیه و تحلیل شدند.
یافته‌ها: روش وتلند با وزن ۳۷/۰ به عنوان بهترین گزینه برای تصفیه فاضلاب روستایی بوده و برکه تثبیت، هوادهی گسترده پیش ساخته و هوادهی گسترده بتنی به ترتیب با وزن‌های ۲۷۶/۰، ۱۷۹/۰ و ۱۷۵/۰ در رتبه‌های بعدی قرار گرفتند. همچنین مهمترین معیارها در انتخاب روش تصفیه فاضلاب به ترتیب معیار زیست محیطی (۶/۵۶ درصد) و فنی (۹/۲۳ درصد) بود.
نتیجه‌گیری: با توجه به معیار‌های زیست محیطی، فنی و اقتصادی روش‌های تصفیه فاضلاب مورد مطالعه، روش وتلند بهترین روش جهت تصفیه فاضلاب روستاهای مورد مطالعه می‌باشد.
واژه‌های کلیدی: مدیریت فاضلاب، تصفیه فاضلاب، تحلیل سلسله مراتبی، روستاهای میبد
جلال فیض اللهی، مسعود صادقی، فاطمه رضایی،
جلد ۱۹، شماره ۲ - ( ۲-۱۳۹۹ )
چکیده

چکیده
زمینه و هدف: اختلال نارسایی توجه-بیش‌فعالی یکی از شایعترین اختلالات روانپزشکی دوران کودکی است. پژوهش حاضر با هدف تعیین و مقایسه تأثیر بازی درمانی شناختی رفتاری و تلفیق آن با آموزش مدیریت والدین بر علائم نارسایی توجه-بیش‌فعالی کودکان ۱۱-۷ سال انجام شد.
مواد و روشها: طرح مطالعه، نیمهآزمایشی به شکل پیشآزمون- پسآزمون با گروه گواه بود. جامعه پژوهش، شامل کودکان دارای اختلال نارسایی توجه-بیشفعالی ۱۱-۷ سال شهر کرمانشاه در سال ۱۳۹۸ بودند که ۴۸ نفر از آنها به روش نمونه‌گیری خوشه‌ای تصادفی چندمرحله‌ای انتخاب و در گروههای آزمایش ۱ و ۲ و گروه گواه به تعداد مساوی جایگزین شدند. در گروه آزمایش ۱ بازی ‏درمانی شناختی رفتاری (۱۰ جلسه ۹۰ دقیقهای) و درگروه آزمایش ۲ بازی درمانی شناختی رفتاری و آموزش مدیریت والدین (۱۰ جلسه ۹۰ دقیقهای) اجرا شد. گروه گواه (گروه ۳) تحت مداخله قرار نگرفت. اطلاعات از طریق تکمیل پرسشنامه تشخیص علائم نارسایی توجه-بیش‌فعالی Swanson قبل از مداخله و بعد از آن جمعآوری شد. داده­ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیری تجزیه و تحلیل شدند.
یافته‏ها: پس از مداخلهها، بین نمرات میانگین شدت علائم نارسایی توجه-بیش‌فعالی در گروه‌ آزمایش ۱ (۸۶/۱±۲۴/۳۴) و گروه گواه (۲۳/۳±۸۰/۳۷) و همچنین گروه آزمایش ۲ (۰۷/۲±۱۸/۳۱) و گروه گواه (۲۳/۳±۸۰/۳۷) تفاوت معنی‌دار مشاهده شد (۰۰۱/۰P<). همچنین بین مقدار تأثیر دو مداخله بازی درمانی شناختی رفتاری و تلفیق بازی درمانی شناختی رفتاری و آموزش مدیریت والدین تفاوت معنیدار دیده شد (۰۵/۰P<). در مقایسه میانگین دو رویکرد، مداخله تلفیقی مؤثرتر بود.
نتیجه‌گیری: به نظر میرسد تلفیق بازی درمانی و آموزش مدیریت والدین در کاهش علائم نارسایی توجه-بیش‌فعالی مؤثر باشد.
واژههای کلیدی: بازی درمانی شناختی رفتاری، آموزش مدیریت والدین، اختلال نارسایی توجه-بیشفعالی
 
 
 

هادی اسلامی، زهرا حیدر، فاطمه محمد تقی زاده،
جلد ۲۰، شماره ۱۲ - ( ۱۲-۱۴۰۰ )
چکیده

چکیده
زمینه و هدف: با توسعه شهرها و افزایش نیازهای بهداشتی درمانی، میزان تولید پسماندهای پزشکی نیز افزایش یافته است. در نتیجه این مطالعه با هدف تعیین کمیت، کیفیت و وضعیت مدیریت پسماندهای بیمارستانی شهر رفسنجان در سال ۱۳۹۹ انجام شد.
مواد و روش­ها: در این مطالعه توصیفی، بیمارستان­های تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی شهر رفسنجان (علی ابن ابی­طالب(ع)، مرادی و نیک نفس) مورد بررسی قرار گرفتند. جمع­آوری اطلاعات با استفاده از چک لیست استاندارد مرکز سلامت محیط و کار وزارت بهداشت و توسط پژوهش­گر انجام گرفت. در نهایت اطلاعات به­دست آمده با استفاده از نرم­افزار Excel مورد توصیف قرار گرفتند.
یافته­ها: میانگین سرانه تولید پسماند به ازای هر بیمار در بیمارستان­های دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان ۱۲/۲ کیلوگرم بوده است. از مجموع پسماند تولیدی در بیمارستان­های دانشگاه (۱۱۷۰ کیلوگرم بر روز)، ۲۷/۵۴ درصد (۶۳۵ کیلوگرم بر روز) پسماند معمولی، ۱۷/۴۰ درصد (۴۷۰ کیلوگرم بر روز) پسماند عفونی و نوک تیز و برنده و ۵۶/۵ درصد (۶۵ کیلوگرم بر روز) پسماند شیمیایی و دارویی بوده است. هم‌چنین میانگین درصد نمره کسب شده از حداکثر نمره قابل احتساب در زمینه مدیریت صحیح پسماند در مراحل مختلف تفکیک، جمع­آوری، ذخیره موقت و بی­خطرسازی و دفع در بیمارستان­های مورد بررسی به ترتیب ۳۶/۶۶، ۷۲/۷۲، ۰۳/۶۲ و ۵۷/۵۷ درصد بوده است.
نتیجه­گیری: بنابراین با توجه به وضعیت متوسط مدیریت پسماندهای بیمارستانی در شهر رفسنجان، اجرای یک برنامه ایمن و پایدار در حوزه مدیریت پسماندهای بیمارستانی از نقطه تولید تا دفع به صورت عملیاتی و پایش مدام آن توصیه می­شود.
واژه­های کلیدی: پسماند بهداشتی- درمانی، پسماند بیمارستانی، مدیریت پسماند، رفسنجان
سعید محمدی، جواد امینی سامان، رقیه ماهوتی، مریم مردانپور، رضا محمدی، رسول کاویان نژاد،
جلد ۲۱، شماره ۶ - ( ۶-۱۴۰۱ )
چکیده

چکیده
زمینه و هدف: درد به­عنوان یک احساس ناخوشایند در فرآیندهای تشخیصی و درمانی به­صورت فراوانی گزارش می­شود. یکی از روش­های شایع کاهش درد استفاده از بی­حس کننده­های موضعی است. مطالعه حاضر با هدف تعیین و مقایسه اثرات تحریک الکتریکی عصب از طریق پوست با پماد بی­حسی ترکیبی لیدوکائین و پریلوکائین بر روی میزان درد انجام گرفت.
مواد و روش­ها: این مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی شده در ۲۴۰ بیمار مزمن انسدادی ریوی در بیمارستان امام رضا (ع) شهر کرمانشاه در سال ۱۳۹۹ انجام شد. این بیماران نیازمند سه فرآیند نمونه­گیری خون شریانی-وریدی و گذاشتن کاتتر وریدی بودند. در هر فرآیند، ۸۰ بیمار به طور تصادفی به دو گروه دریافت تحریک الکتریکی پوست و پماد بی­حسی در ناحیه ورود نیدل یا کاتتر تقسیم شدند. ارزیابی میزان درد با استفاده از معیار بصری درد بعد از انجام فرآیندها و در دقایق ۱، ۳ و ۵ اندازه­گیری شد. زمان و دفعات تلاش نیز ثبت شد. از آزمون­­های t مستقل و آنالیز واریانس دوطرفه با اندازه­گیری­های مکرر برای تجزیه­و­تحلیل داده­ها استفاده شد.
یافته­ها: میانگین نمره درد در نمونه­گیری خون وریدی، شریانی و قرار دادن کاتتر وریدی بین گروه­های دریافت کننده تحریک الکتریکی و پماد از لحاظ آماری معنی­دار نبود (۰۵/۰p>). دفعات تلاش نیز از لحاظ آماری معنی­دار نبود (۰۵/۰<p)، اما میانگین زمان انجام فرآیندها به­صورت معنی­داری در گروه تحریک الکتریکی بالاتر بود (۰۵/۰>p).
نتیجه­گیری: تحریک الکتریکی می­تواند درد موضعی ناشی از ورود نیدل یا کاتتر را مانند پماد بی­حسی کاهش دهد. لذا پیشنهاد می­شود این روش در راهنماهای کاهش درد غیر دارویی مورد بررسی بیش‌تری قرار گیرد.
واژه­های کلیدی: مدیریت درد، تحریک الکتریکی عصب از طریق پوست، داروی ترکیبی لیدوکائین و پریلوکائین، کاتتریزاسیون
پوریا فرخی، بهروز ایران نژاد، علیرضا حاجی زاده،
جلد ۲۱، شماره ۶ - ( ۶-۱۴۰۱ )
چکیده

چکیده
زمینه و هدف: کارکنان اورژانس پیش بیمارستانی با محیط‌های استرس‌زا روبه­رو هستند. مدیریت استرس شغلی می­تواند باعث ماندگاری کارکنان در شغل خود و ارائه خدمات مناسب در سریع­ترین زمان به بیماران گردد. به این منظور پژوهش حاضر با هدف تعیین استرس شغلی و راه‌های مدیریت آن در بین کارکنان اورژانس پیش بیمارستانی ایران، انجام ‌شده است.
مواد و روش ­ها: در مرور نظام‌مند حاضر، مطالعات منتشر شده انگلیسی و فارسی ‌زبان بدون محدودیت زمانی با استفاده از کلیدواژه‌های مرتبط به‌صورت الکترونیکی از پایگاه‌های اطلاعاتی فارسی و انگلیسی PubMed، Web of Science، Scopus، SID، Magiran و گوگل اسکالر جستجو و مرور شدند. پس از حذف مقالات تکراری و نامرتبط، کیفیت مقالات بر اساس چک‌لیست استروب توسط نویسندگان ارزیابی شد. در نهایت، برای ترکیب داده‌ها از روش سنتز روایتی استفاده گردید.
یافته ­ها: پس از انجام غربالگری، از بین ۱۱۳ مطالعه شناسایی ‌شده، درنهایت ۱۲ مطالعه بر اساس معیارهای ورود و خروج به مرحله سنتز نهایی رسیدند. اکثر مطالعات میزان استرس شغلی را متوسط گزارش کردند. عوامل فردی، شغلی، سازمانی و محیطی بر استرس شغلی کارکنان مؤثر بودند.
نتیجه‌گیری: کارکنان اورژانس پیش بیمارستانی به­طور متوسط با موقعیت‌های استرس‌زا در ایران مواجه هستند. استفاده از استراتژی‌هایی همچون برنامه‌های مداخله آموزشی، برنامه شکرگزاری و اقدامات مدیریتی مانند کاهش شیفت‌های کاری و بهبود امکانات رفاهی می‌تواند به کاهش استرس شغلی کارکنان شاغل در مراکز اورژانس پیش بیمارستانی کمک کند.
واژه ­های کلیدی: اورژانس پیش بیمارستانی، استرس شغلی، مدیریت استرس، مرور نظام‌مند
اسماعیل ارباب، مجید کهرازهی، حمیدرضا عباسی، عبدالحکیم خزایی،
جلد ۲۲، شماره ۱۰ - ( ۱۰-۱۴۰۲ )
چکیده

زمینه و هدف: همه‌گیری کووید-۱۹ علاوه بر اثراتی که بر سلامت جسمانی افراد داشت، اثرات روان‌شناختی زیادی نیز بر مردم برجای گذاشته است. از جمله افراد در معرض این پیامدها، دانش‌آموزان هستند. بنابراین، هدف مطالعه حاضر تعیین راه‌کارهای مدیریت آثار روان‌شناختی شیوع بیماری کووید-۱۹ بر سلامت روان دانش‌آموزان در دوران پساکرونا می‌باشد.
مواد و روش­ها: در این مطالعه مروری نظام­مند، مقالات در پایگاه‌های اطلاعاتی PubMed، Springer، ISI، Scopus، Science direct، Google Scholar، Magiran، Noormags و SID با استفاده از کلید واژه­های مرتبط با اهداف و موضوع پژوهش شامل کووید-۱۹، سلامت روان دانش‌آموزان، اثرات روان‌شناختی کرونا، اختلالات روان‌شناختی دوران کرونا، راه‌کارهای مدیریت کرونا، و پساکرونا طی سال­های ۲۰۱۹ تا ۲۰۲۱ مورد جستجو قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل مقالات مطابق با معیارهای ورود و خروج، به صورت کیفی انجام گرفت و نتایج در قالب نمودار جریانی و جدول خلاصه گردید. 
یافته­ ها: نتایج بررسی ۲۰ مقاله نهایی شامل ۱۲ مقاله لاتین و ۸ مقاله فارسی، بر اساس چک لیست معیارهای ورود و خروج بیان‌گر آن بود که شیوع بیماری کووید-۱۹ بر سلامت روان دانش‌آموزان، پیامدهای روان‌شناختی مخرب و منفی در سه بعد آموزشی، فردی و اجتماعی بر جای گذاشته است.   
نتیجه‌گیری: به منظور مدیریت آثار روان‌شناختی بیماری کووید-۱۹ در ابعاد مختلف (فردی، اجتماعی و آموزشی)، تدوین و ارائه یک برنامه استراتژیک و جامع به­صورت مشارکتی در نظام تعلیم و تربیت در دوران پساکرونا بر پایه سه اصل تعیین اهداف و انتخاب خط مشی، توجه به مؤلفه­های اثرگذار و مشخص نمودن عوامل اجرایی بر اساس حیطه وظایف، حقیقتی انکارناپذیر است.
واژه‌های کلیدی: کووید-۱۹، پیامدهای روان‌شناختی کرونا، سلامت روان دانش‌آموزان، راه‌کار مدیریت بیماری کرونا، پساکرونا
 
غلامرضا رضایی، احمد ناصری، حکیمه معاذاللهی،
جلد ۲۲، شماره ۱۱ - ( ۱۱-۱۴۰۲ )
چکیده

زمینه و هدف: مازاد بودجه‌ای به­عنوان این‌که مدیران در زمینه منابع مورد نیاز بودجه‌ای خود، تقاضای میزان دریافت بودجه بیشتر از نیاز واقعی می‌کنند، تعریف شده است که فشار پاسخ‌گویی، عدم تقارن اطلاعاتی و هوش اخلاقی می­تواند آن را دست­خوش خود قرار می‌دهد. هدف این مطالعه تعیین همبستگی بین فشار پاسخ‌گویی مدیران و مازاد بودجه‌ای با تمرکز بر هوش اخلاقی و عدم تقارن اطلاعاتی بیمارستان‌های دولتی شهر کرمان می‌باشد.
مواد و روش‌ها: در پژوهش توصیفی حاضر، جامعه آماری آن شامل همه مدیرانی بود که در سال ۱۴۰۱ در بیمارستان‌های دولتی شهر کرمان به هر نحوی در فرآیند بودجه‌ریزی مشارکت داشته‌اند. با توزیع پرسش‌نامه بین اعضای جامعه آماری، تعداد ۱۰۰ پرسش‌نامه جمع­آوری شد. برای آزمون الگوی پژوهش از روش الگوسازی معادلات ساختاری استفاده شد.
یافته‌ها: یافته‌های پژوهش حاکی از آن است که بین فشار پاسخ‌گویی و ایجاد مازاد بودجه‌ای رابطه منفی و معناداری وجود دارد
(۱۶۹/۰-=
β، ۰۰۱/۰>P). هم‌چنین، بین عدم تقارن اطلاعاتی و ایجاد مازاد بودجه‌ای نیز رابطه مثبت و معناداری وجود دارد (۸۰۹/۰=β، ۰۰۱/۰>P). افزون بر این، لازم به ذکر است که متغیرهای عدم تقارن اطلاعاتی و هوش اخلاقی بر رابطه بین فشار پاسخ‌گویی و ایجاد مازاد بودجه‌ای دارای نقش تعدیل‌کنندگی نیستند.

نتیجه‌گیری: با توجه به نقش مشارکتی مدیران و فرصت کافی برای ایجاد مازاد بودجه‌ای، مدیران سطوح بالاتر باید ضمن بهبود عملکرد مدیران سطوح پایین با نظارت هر چه دقیق‌تر، بازبینی و اعمال کنترل‌های بیشتر و افزایش فشار پاسخ‌گویی، تاحدودی از ایجاد مازاد بودجه‌ای جلوگیری به­عمل آورند.
واژه‌های کلیدی: مازاد بودجه‌ای، عدم تقارن اطلاعاتی، هوش اخلاقی، پاسخ‌گویی، مدیران بهداشت و درمان
 

صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Rafsanjan University of Medical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb