جستجو در مقالات منتشر شده


۲۸ نتیجه برای کبد

حسین نوق،
جلد ۲، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۸۲ )
چکیده

 

خلاصه

سابقه و هدف:  استرپتوکیناز یکی از داروهای ترمبولیتیک است که جهت برقراری جریان خون میوکارد در بیماران با انفارکتوس حاد قلبی که منعی جهت مصرف آن نداشته باشند، بکار می رود، و در کشور ما تنها داروی ترمبولیتیک در دسترس می باشد. عوارض متعددی از استرپتوکیناز گزارش شده است، ولی در مورد تاثیر آن روی عملکرد کبدی مطالعات اندکی همراه با گزارش موردی از ایکتر و پارگی خودبخودی کبد بعد از استرپتوکیناز وجود دارد، بنابراین این مطالعه جهت بررسی تأثیر استرپتوکیناز روی عملکرد کبدی در بیماران با انفارکتوس حاد قلبی طراحی شده است.

مواد و روش‌ها: در این مطالعه کار آزمایی بالینی، ۶۸ بیمار (۴۲ مرد، ۲۶ زن) با میانگین سنی ۸±۵۶ سال که با تشخیص انفارکتوس حاد قلبی در بخش سی سی یو بیمارستان علی ابن ابیطالب (ع) رفسنجان بستری شدند مورد بررسی قرار گرفتند. ۴۵ بیمار در گروه A که اندیکاسیون دریافت استرپتوکیناز داشته و به صورت انفوزیون دوز واحد ۱۵۰۰,۰۰۰ واحد استرپتوکیناز در مدت یک ساعت دریافت کردند, و ۲۳ بیمار گروه B (گروه کنترل) که به علت منع مصرف، استرپتوکیناز دریافت نکردند. دو گروه از نظر میانگین سنی و توزیع جنسی و سایر داروهای مصرفی در طی مدت بستری تفاوتی نداشتند. در تمامی بیماران در زمان بستری و ۴۸ ساعت بعد و زمان ترخیص (۷ روز بعد از بستری) و ۳۰ روز بعد آنزیم‌های کبدی ALT,AST و بیلی‌روبین توتال و مستقیم و آلکالین فسفاتاز اندازه گیری شد. بیماران با سابقه بیماری کبدی و بیماران با شوک کاردیوژنیک و نارسایی قلبی، سن بالای ۷۵ سال و سابقه سکته های مغزی در ۶ ماه گذشته از مطالعه حذف شدند.

یافته‌ها: در گروه دریافت کننده استرپتوکیناز، ۶/۴۶% بیماران افزایش ترانس آمینازهای کبدی بیش از ۲ برابر طبیعی را در ۴۸ ساعت بعد از دریافت استرپتوکیناز نشان داد. ۳/۳۳% بیماران افزایش سه برابر ترانس آمینازهای کبدی در مقایسه با مقادیر پایه زمان بستری داشتند. در گروه کنترل ۲ بیمار (۷/۸%) افزایش دو برابر آنزیم‌های کبدی و ۱ بیمار
(۳/۴%) افزایش سه برابر ترانس آمینازهای کبدی داشتند, که با استفاده از آزمون دقیق فیشر این افزایش ترانس آمینازهای کبدی در گروه دریافت کننده استرپتوکیناز به طور معنی داری بالاتر از گروه کنترل بود(۰۰۷/۰=
p).

نتیجه گیری: ترمبولیتیک تراپی با استرپتوکیناز سبب اختلال حاد عملکرد کبدی بدون ایجاد یرقان می شود و افزایش آنزیم‌های کبدی تا میزان ۲ الی ۳ برابر بطور شایع دیده می‌شود.

واژه‌های کلیدی: استرپتوکیناز، عملکرد کبد، انفارکتوس قلبی، آلانین ترانس‌آمیناز، آسپارتات ترانس‌آمیناز

 


 


امید امینیان، احسان رفیعی‌منش، اکبر شریفیان، محمد عباسی،
جلد ۳، شماره ۳ - ( ۳-۱۳۸۳ )
چکیده

خلاصه

سابقه و هدف: استایرن یکی از انواع حلالهای آلی‌آروماتیک است که در طی واکنشهای حرارتدهی پلیمرهای استایرن در صنعت پلاستیک‌سازی آزاد می‌گردد. این مطالعه جهت تعیین اثر تماس مزمن تنفسی با مقادیر خفیف تا متوسط استایرن بر عملکرد کبد در کارگرانی که در صنایع تولید قطعات پلاستیکی از پلیمرهای استایرن استفاده میکنند، طراحی گردیده است.

مواد و روش‌ها: برای بررسی این اثرات در یک مطالعه مقطعی سطح آنزیمهای کبدی شامل ترانس آمینازهای کبدی
(ALT-AST)، تستهای کلستئاز کبدی (ALP-GGT) و تستهای ارزیابی کلیرنس کبدی (بیلی‌روبین وتال و کونژوگه) در ۵۸ نفر کارگر گروه مورد با ۵۲ نفر کارگر گروه شاهد مقایسه گردید. افراد گروه مورد شامل کلیه افرادی بود که به مدت بیشتر از یک سال در سالن تزریق سنگین پلاستیک مشغول به کار بودند. گروه شاهد از میان سایر کارگران همان کارخانه که در محلهایی همچون نگهبانی، انبار محصول و یا قسمت اداری مشغول به کار بودند انتخاب شدند. نمونهگیری از هوای سالن در یک زمان دو ساعته در وسط شیفتکاری و توسط پمپ نمونه‌گیری انجام گردید و سپس نمونهها به روش کروماتوگرافی گازی آنالیز شد. میانگین سطح استایرن موجود در هوای سالن تزریق، در محدوده تنفسی کارگران حدود ppm۱۸ بود.

یافته‌ها: پس از جمعآوری نمونهها و انجام آنالیز آماری یک اختلاف معنیدار آماری برای میانگین آلانین آمینو ترانسفراز (ALT) و بیلیروبینتوتال بین دو گروه مورد و شاهد دیده شد. در سایر موارد از جمله آسپارتات آمینو‌ترانسفراز (AST)، آلکالن فسفاتاز (ALP)، گاما گلوتامیل ترانسفراز (GGT) و بیلیروبین کونژوگه نیز میانگین مقادیر در گروه مورد بالاتر از گروه شاهد بود ولی این مقادیر از لحاظ آماری معنیدار نبود.

نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه معرف این می‌باشند که تماس مزمن با مقادیر پایین استایرن در صنایع تزریق پلاستیک می‌تواند موجب آسیب خفیف سلولی و اختلال در کلیرنس کبدی گردد. بنابراین ارزیابی‌های دوره‌های عملکرد کبدی در کارگران صنایع تزریق پلاستیک پیشنهاد می‌شود.

واژه‌های کلیدی: استایرن، آمینوترانسفرازها، بیلی‌روبین، عملکرد کبدی


دکتر لیلا برجیان، حسین نظمیه،
جلد ۶، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۸۶ )
چکیده

گزارش مورد مجله دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان دوره ششم، شماره سوم، پاییز ۱۳۸۶، ۲۱۶-۲۱۳ معرفی یک مورد شیرخوار ۵۰ روزه با بیماری لنفوهیستیوسیتوزیس هموفاگوسیتیک و علایم نارسایی کبدی دکتر لیلا برجیان ، حسین نظمیه دریافت مقاله: ۷/۱/۸۶ ارسال مقاله به نویسنده جهت اصلاح: ۲۳/۳/۸۶ دریافت اصلاحیه از نویسنده: ۱۷/۴/۸۶ پذیرش مقاله: ۴/۵/۸۶ چکیده زمینه و هدف: لنفوهیستیوسیتوزیس هموفاگوسیتیک (HLH) یک بیماری نادر است. علت آن تکثیر غیرطبیعی هیستیوسیت‌ها داخل بافت‌ها و ارگان‌ها و میزان بروز آن ۱ مورد در ۵۰۰۰۰ تا ۳۰۰۰۰۰ مورد می‌باشد. هدف از این مطالعه مدنظر قرار گرفتن بیماری HLH در شیرخوارانی که علایم کبدی به خصوص همراه باسیتوپنی دارند، بود. شرح مورد: این گزارش مربوط به شیرخواری ۵۰ روزه مبتلا به HLH است که تظاهرات کبدی خیلی برجسته شامل آسیت شکمی همراه با فتق نافی، بزرگی کبد، آنزیم‌های کبدی افزایش یافته و تست‌های انعقادی مختل داشت و در آسپیراسیون مغز استخوان در سن هفتاد روزگی هموفاگوسیتوز توسط هیستیوسیت‌ها، مطابق با HLH گزارش شد. متأسفانه والدین بیمار رضایت به شروع درمان ندادند و شیرخوار در سن ۹۰ روزگی فوت نمود. نتیجه‌گیری: گرچه علایم بالینی HLH غیراختصاصی می‌باشند ولی همیشه باید در هر شیرخواری که دچار بیماری کبدی است به خصوص اگر با سیتوپنی همراه باشد، به عنوان تشخیص افتراقی مدنظر قرار گیرد. واژ‌های کلیدی: لنفوهیستیوسیتوزیس هموفاگوسیتیک، تظاهرات کبدی، لنفوهیستوزیس هموفاگوسیتوز خاتوادگی
اصغر خوشنود، محمدجعفر فره‌وش، محسن نصیری‌طوسی، علیرضا استقامتی، حسین فروتن، هادی غفرانی، علیرضا عبدالهی،
جلد ۹، شماره ۴ - ( ۸-۱۳۸۹ )
چکیده

  چکیده

  زمینه و هدف: (IGF-۱) Insulin-like Growth Factor-۱ نوعی پروتئین پلی‌پپتیدی است که ۹۰% در کبد ساخته می‌شود . سیروز کبدی وضعیتی همراه با کاهش IGF-۱ است و با پیشرفت بیماری احتمالاً سطح IGF-۱ کاهش بیشتری می‌یابد هدف این مطالعه تعیین میزان همبستگی بین IGF-۱ و شدت بیماری کبدی بر اساس معیارهای Child-Pugh و MELD-Score ( Model for End Stage Liver Disease ) بوده است.

  مواد و روش‌ها: در این مطالعه توصیفی- مقطعی، تعداد ۱۰۰ بیمار مبتلا به سیروز کبدی که در سال‌های ۱۳۸۶ و ۱۳۸۷ به درمانگاه گوارش بیمارستان امام خمینی تهران مراجعه کرده بودند، مورد بررسی قرار گرفتند. برای بیماران آزمایشات IGF-۱ ، شمارش سلول‌های خونی، آنزیم‌های کبدی، آلکالین فسفاتاز، آلبومین سرم، کراتینین خون و بیلی‌روبین توتال و مستقیم سرم انجام شد. همچنین سونوگرافی کبد و طحال و آندوسکوپی برای واریس، آسیت و آنسفالوپاتی انجام گردید. سپس و MELD شدت آسیب کبدی و همبستگی IGF-۱ با معیارهای Child- Pugh و MELD مشخص گردید.

  یافته‌ها: میانگین سنی شرکت‌کنندگان در این مطالعه ۱۵±۴/۴۴ سال و میانگین IGF-۱ برابر با ۵۱/۹۱± ۹۵/۹۲ نانوگرم در دسی‌لیتر بود. ۱۴ بیمار (۱۴%) دارای IGF-۱ در حد طبیعی و ۸۶ بیمار (۸۶%) دارای IGF-۱ غیرطبیعی بودند. در تمام بیماران ضریب همبستگی میان IGF-۱ و MELD برابر با ۳۱۷/۰ - (۰۰۱/۰= p ) و ضریب همبستگی میان IGF-۱ و Child- Pugh برابر با ۴۷۸/۰ - (۰۰۱/۰ p< ) بوده است.

  نتیجه‌گیری: یافته‌های این مطالعه نشان داد که IGF-۱ یک شاخص برای نشان دادن شدت بیماری سیروز کبدی است و می‌توان از این شاخص برای تعیین شدت بیماری در بیمارانی که امکان نمونه‌برداری وجود ندارد، استفاده نمود.

  واژه‌های کلیدی: IGF-۱ ، سیروز کبدی، Child- Pugh ، MELD

 


مهدیه هدایتی، ایران پورابولی، مرضیه میرتاج‌الدینی،
جلد ۱۰، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۰ )
چکیده

  چکیده

  زمینه و هدف: با توجه به خاصیت آنتی‌اکسیدانی گیاه Otostegia. persica و نقش آنتی‌اکسیدان‌‌ها در بهبود بیماری دیابت، در این مطالعه، اثر عصاره متانولی این گیاه بر سطح سرمی گلوکز و آنزیم‌‌های شاخص عملکرد کبد در موش‌‌های صحرایی نر دیابتی شده با استرپتوزوتوسین بررسی شد.

  مواد و روش‌‌ها: در این مطالعه تجربی، ۶۰ سر موش صحرایی نر مورد استفاده قرار گرفت. با تزریق داخل صفاقی استرپتوزوتوسین (۷۰ میلی‌گرم بر کیلوگرم) دیابت نوع I القاء شد. قبل از تزریق و ۵ روز بعد از آن، در حالت ناشتا، به منظور تعیین سطح سرمی گلوکز و آنزیم‌‌های شاخص عملکرد کبد، خونگیری انجام گرفت. موش‌‌هایی که سطح سرمی گلوکز آن‌ها بیش از ۲۵۰ میلی‌گرم بر دسی‌لیتر بود، دیابتی محسوب و به ۱۰ گروه تقسیم شدند و عصاره الکلی O. persica با مقادیر ۱۰۰، ۲۰۰، ۳۰۰ میلی‌گرم بر کیلوگرم و گلایبن‌کلامید به مقدار ۶۰۰ میکروگرم بر کیلوگرم و ۵/۰ میلی‌لیتر آب مقطر به مدت ۶ و ۱۴ روز به طور جداگانه با روش گاواژ دریافت کردند. بعد از طی این زمان، خونگیری انجام و سطح سرمی فاکتور‌های فوق به روش اسپکتروفتومتری تعیین شد. نتایج با آزمون‌های t زوجی و ANOVA تجزیه و تحلیل شدند.

  یافته‌‌ها : تیمار موش‌‌های دیابتی با عصاره O. persica در همه مقادیر به مدت ۶ و ۱۴ روز سبب کاهش معنی‌دار سطح سرمی گلوکز گردید ) ۰۵/۰p < ). تجویز ۶ روزه مقادیر ۱۰۰ و ۳۰۰ میلی‌گرم بر کیلوگرم عصاره میزان AST ، مقادیر ۲۰۰ و ۳۰۰ میلی‌گرم بر کیلوگرم میزان ALT و مقدار ۳۰۰ میلی‌گرم بر کیلوگرم میزان ALP سرمی را به طور معنی‌داری کاهش داد. تجویز ۱۴ روزه همه مقادیر عصاره، میزان ALP ، مقدار ۲۰۰ و ۳۰۰ میلی‌گرم بر کیلوگرم میزان ALT و مقدار ۳۰۰ میلی‌گرم بر کیلوگرم عصاره میزان AST سرمی را به طور معنی‌داری کاهش داد ) ۰۵/۰p< ).

  نتیجه‌گیری: عصاره متانولی O. persica دارای اثرات کاهنده گلوکز خون در موش‌‌های صحرایی دیابتی می‌باشد و تجویز آن نه تنها عوارض کبدی نامطلوب نداشت بلکه تا حدودی سبب بهبود عملکرد کبد نیز گردید.

  واژه‌‌های کلیدی : دیابت ملیتوس، Otostegia persica ، آنزیم‌‌های کبدی، موش صحرایی

 


فرناز فهیمی، کاوه شفیعی، جعفر احمدی کهنعلی، مهرنوش مهرابیان، احسان پزشکی، اعظم دهقانی،
جلد ۱۱، شماره ۶ - ( ۹-۱۳۹۱ )
چکیده

زمینه و هدف: ارتباط بین بیماری آترواسکلروتیک شریان‌های کرونر و کاروتید، با کبد چرب غیرالکلی گزارش شده است. اما مطالعات کافی در مورد ارتباط کبد چرب غیرالکلی با بیماری‌های عروق داخل مغز وجود ندارد. مطالعه حاضر جهت بررسی ارتباط این بیماری با شاخص‌های همودینامیک عروق داخل مغزی توسط سونوگرافی داپلر ترانس کرانیال انجام شد.
مواد و روش‌ها: در این مطالعه توصیفی، ۴۷ نفر از نظر شاخص‌های همودینامیک عروق داخل مغزی توسط سونوگرافی داپلرترانس کرانیال بررسی گردیدند. این افراد در سه گروه کبد چرب غیرالکلی خفیف (۱۰ نفر)، متوسط (۱۰ نفر)، شدید (۱۱ نفر) و گروه شاهد فاقد کبد چرب غیرالکلی (۱۶ نفر) در سونوگرافی، قرار گرفتند. از آزمون­های آماری توصیفی، ANOVA و مجذور کای برای تجزیه و تحلیل اطلاعات استفاده شد.
یافته‌ها: شاخص‌های نبض‌پذیری و مقاومت شریانی در شریان‌های مغزی قدامی، میانی، خلفی و کاروتید داخلی در سمت راست و چپ در گروه کبد چرب غیرالکلی شدید به طور معنی‌داری بیشتر از گروه شاهد بود (۰۵/۰p<). شاخص‌های فوق در گروه کبد چرب غیرالکلی متوسط نسبت به گروه شاهد در شریان‌های مغزی میانی دو طرف و در شریان‌های کاروتید داخلی و شریان‌های مغزی قدامی دو طرف در گروه کبد چرب غیرالکلی شدید نسبت به گروه کبد چرب غیرالکلی خفیف به صورت معنی‌داری افزایش یافته بود.
نتیجه‌گیری: افزایش شاخص‌های نبض‌پذیری و مقاومت شریانی در شریان‌های داخل مغزی در افراد مبتلا به کبد چرب غیرالکلی شدید می‌تواند ناشی از ایجاد تغییرات آترواسکلروتیک در شریان‌های داخل مغزی باشد که مؤید اهمیت کنترل عوامل خطر ایجاد آترواسکلروزیس و پیشگیری و درمان به موقع بیماری‌های عروق داخل مغزی در این بیماران است.
واژه‌های کلیدی: کبد چرب غیر‌الکلی، سونوگرافی داپلر ترانس کرانیال، شاخص‌های همودینامیک عروق مغزی
 
فرنگیس فاتحی، محمدمحسن تقوی، غلامحسین حسن‌شاهی، سیدابراهیم حسینی، جواد حسینی، زهرا جمالی،
جلد ۱۲، شماره ۳ - ( ۲-۱۳۹۲ )
چکیده

  زمینه و هدف: دیابت ملیتوس اختلالی متابولیکی است که با ایجاد استرس اکسیداتیو تخریب بافتی را به دنبال دارد. گیاهان زیادی جهت مداوای افراد دیابتی پیشنهاد شده است. هدف از این مطالعه، بررسی اثرات داروی گیاهی آنژی‌پارس روی تخریبات بافتی ناشی از دیابت در موش‌های صحرایی بوده است.

  مواد و روش‌ها: این مطالعه تجربی روی ۴۸ سر موش صحرایی نر انجام شد. القاء دیابت با تزریق زیر پوستی استرپتوزوتوسین با میزان ۵۰ میلی‌گرم بر کیلوگرم در ناحیه بین دو گوش حیوانات انجام گرفت. ۵۶ روز بعد، موش‌ها به شکل تصادفی به چهار گروه مساوی تقسیم شدند. گروه ۱، گروه دیابتیک که به مدت ۱۴ روز تحت تزریق نرمال سالین قرار گرفتند و به سه گروه دیگر به همین مدت به ترتیب آنژی‌پارس، انسولین و آنژی‌پارس- انسولین تزریق شد و ۲۴ ساعت بعد از آخرین تزریق بافت‌های کلیه، مغز و کبد جهت بررسی بافتی رنگ‌آمیزی شدند.

  یافته‌ها: در تمامی گروه‌ها تغییرات بافتی ناشی از دیابت مشاهده گردید، اما این تغییرات در گروه آنژی‌پارس- انسولین کاهش محسوسی داشت. در اکثر زمینه‌های میکروسکوپی بافت کلیه گروه دیابتی بدون درمان، گلبول‌های قرمز خون در مجاری کلیوی مشاهده ‌شد. ارتشاح سلولی در اکثر نواحی مغز در این گروه رؤیت شد و بارزترین مورد مشاهده شده در بافت کبد در این گروه، وجود سلول‌های کبدی دو هسته‌ای بود. این مشخصات بافتی در سایر گروه‌های دیابتیک درمان شده کاهش داشت و در گروه درمان شده با آنژی‌پارس- انسولین به حداقل میزان خود رسیده شده بود.

  نتیجه‌گیری: احتمالاً آنژی‌پارس با دارا بودن خواصی مثل خاصیت آنتی‌اکسیدانی و رگ‌سازی مانع از ایجاد و پیشرفت صدمات بافتی در گروه‌های درمانی نسبت به گروه کنترل گردیده است.

  واژه‌های کلیدی: آنژی‌پارس، دیابت، کبد، کلیه، مغز، موش صحرائی دیابتی


فریده ایزدی، مهوش جعفری، حسین بهادران، علیرضا عسگری، عادله دیوسالار، مریم صالحی،
جلد ۱۲، شماره ۱۱ - ( ۱۱-۱۳۹۲ )
چکیده

  چکیده

  زمینه و هدف: دیازینون [Diazinon: (DZN)] به عنوان یک سم ارگانوفسفره سبب تولید رادیکال‌های آزاد و القاء استرس اکسیداتیو می‌شود. هدف از این مطالعه بررسی اثر N – استیل سیستئین [N- acetyl cysteine: (NAC)] به عنوان آنتی‌اکسیدان بر کاهش استرس اکسیداتیو ناشی از سمیت دیازینون در کبد و کلیه موش صحرایی است.

  مواد و روش‌ها: در مطالعه تجربی ۲۴ سر موش‌ نر نژاد ویستار به طور تصادفی به ۴ گروه (در هر گروه ۶ سر) تقسیم شدند. گروه کنترل (روغن ذرت)، گروه DZN (۱۰۰ میلی‌گرم بر کیلوگرم وزن بدن )، گروه NAC (۱۶۰ میلی‌گرم بر کیلوگرم وزن بدن ) و گروه NAC+DZN که هم زمان DZN و NAC را به صورت تزریق داخل صفاقی دریافت کردند. بعد از ۲۴ ساعت، موش‌ها بیهوش و بافت‌های کبد و کلیه جدا شدند. پس از هموژنه کردن بافت‌ها، فعالیت آنزیم‌های سوپراکسیددیسموتاز ( SOD )، کاتالاز ( CAT )، گلوتاتیون S - ترانسفراز ( GST )، لاکتات دهیدروژناز ( LDH ) و غلظت گلوتاتیون ( GSH ) و مالون‌دی‌آلدئید ( MDA ) توسط روش بیوشیمیایی تعیین شد. معنی‌دار بودن نتایج توسط آنالیز واریانس ( ANOVA ) به همراه تست توکی تعیین شد.

  یافته‌ها: دیازینون سبب افزایش فعالیت SOD ، CAT و GST کبد و کلیه و افزایش فعالیت LDH کبد و کاهش میزان GSH و افزایش میزان MDA می‌گردد. تجویز NAC باعث کاهش فعالیت SOD ، GST و LDH کبد و فعالیت آنزیم CAT در کبد و کلیه و افزایش غلظت GSH کبد و کلیه و کاهش غلظت MDA کبد می‌شود.

  نتیجه‌گیری: احتمالا ً دیازینون با تولید رادیکال‌های آزاد سبب افزایش لیپیدپراکسیداسیون غشاء و کاهش غلظت GSH سلول‌های کبد و کلیه می‌شود. تجویز NAC به عنوان آنتی‌اکسیدان از طریق حذف رادیکال‌های آزاد و افزایش سنتز گلوتاتیون به طور نسبی باعث کاهش سمیت دیازینون می‌شود.

  واژه‌های کلیدی: دیازینون، N – استیل سیستئین، استرس اکسیداتیو، کبد، کلیه، موش صحرایی


بهرام عمواوغلی تبریزی، داریوش مهاجری،
جلد ۱۳، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۹۳ )
چکیده

gte vml ۱]> AWT IMAGEچکیده

زمینه و هدف: بیماری کبد چرب غیر الکلی، یکی از معمول‌ترین عوامل آسیب مزمن کبد در جهان می‌باشد. هدف از این مطالعه، بررسی اثرات پیشگیرانه عصاره چای سبز از ایجاد کبد چرب در اثر رژیم غذایی پرچرب در موش صحرایی می‌باشد.

مواد و روش‌ها: در این مطالعه تجربی، موش‌های صحرایی نر ویستار به‌ طور تصادفی به گروه‌های آزمایشی شاهد سالم، تغذیه با جیره پرچرب، تغذیه با جیره پرچرب و درمان با کلوفیبرات، تغذیه با جیره پرچرب و تیمار با عصاره چای سبز تقسیم شدند. موش‌ها به مدت ۶ هفته توسط رژیم غذایی پرچرب برای ایجاد کبد چرب و درمان با کلوفیبرات یا عصاره چای سبز جهت پیشگیری از کبد چرب، تیمار گردیدند. در پایان، تغییرات چربی سرم، شاخص‌های سرمی آسیب کبد و فعالیت آنتی‌اکسیداتیوی کبد بین گروه‌ها با تحلیل واریانس یکطرفه و آزمون تعقیبی توکی مورد مقایسه قرار گرفتند. آسیب‌شناسی کبد برای تأیید یافته‌های بیوشیمیایی انجام شد.

یافته‌ها: در موش‌هایی که با جیره پرچرب تغذیه شده بودند، هیپرتری‌گلیسریدمی و هیپرکلسترولمی ایجاد شد. در این موش‌ها افزایش سطح سرمی آنزیم‌های کبدی و کاهش معنی‌دار فعالیت آنتی‌اکسیدان‌ها و افزایش میزان شاخص پراکسیداسیون لیپیدی بافت کبد دیده شد (۰۰۱/۰=p). تیمار با عصاره چای سبز به طور معنی‌داری مقادیر افزایش ‌یافته شاخص‌های آسیب کبد (۰۲۳/۰=p) و مالون‌دی‌آلدئید (۰۳۲/۰=p) را کاهش داد، همچنین، آنتی‌اکسیدان‌های کبد و لیپیدهای افزایش‌ یافته سرم را به حالت طبیعی برگرداند (۰۲۸/۰=p). آسیب‌شناسی کبد، تغییرات ناشی از جیره پرچرب و اثرات پیشگیرانه عصاره چای سبز را مورد تأیید قرار داد.

نتیجه‌گیری: تأثیر پیشگیرانه چای سبز از بروز کبد چرب در موش‌های صحرایی تغذیه شده با جیره پرچرب به خصوصیات آنتی‌اکسیدانی آن مربوط می‌گردد.

واژه‌های کلیدی: جیره غذایی پرچرب، چای سبز، آنتی‌اکسیدان‌ها، کبد چرب


سید مهناز یاهوئی، سید دامون صدوقی، راهله رهباریان،
جلد ۱۵، شماره ۹ - ( ۱۰-۱۳۹۵ )
چکیده

چکیده

زمینه و هدف: دیابت بیماری مزمنی است که با کاهش ترشح انسولین ناشی از اختلال در عملکرد سلول‌های بتای پانکراس یا افزایش مقاومت به انسولین مشخص می‌شود. همچنین دیابت از طریق استرس اکسیداتیو می‌تواند منجر به آسیب کبد شود. با توجه به خواص آنتی‌اکسیدانی و ضد دیابتی گیاه چرخه (Launaea acanthodes)، هدف از این مطالعه بررسی اثر عصاره آبی این گیاه بر سطح آنزیم‌ها و هیستوپاتولوژی کبد در موش‌های صحرایی نر دیابتی نوع ۱ بود.

مواد و روش‌ها: در این مطالعه تجربی تعداد ۲۸ سر موش صحرایی نر به ۴ گروه مساوی تقسیم شدند: شاهد، شاهد دیابتی و دیابتی تجربی تیمار شده با عصاره گیاه چرخه (غلظت‌های ۱۰۰ و ۳۰۰ میلی‌گرم بر کیلوگرم). دیابت در گروه‌های شاهد دیابتی و دیابتی تجربی، با یک‌بار تزریق داخل صفاقی آلوکسان القاء شد. عصاره آبی گیاه چرخه یک روز در میان و به مدت یک ماه به‌صورت داخل‌صفاقی به گروه‌های دیابتی تجربی تزریق شد. به نمونه‌های گروه شاهد و شاهد دیابتی آب مقطر تزریق شد. در پایان دوره تزریق، سطح سرمی آنزیم‌های کبدی ALT (Alanine aminotransferaseAST (Aspartate aminotransferase) و ALP (Alkaline-phosphatase) برحسب واحد بین‌المللی در هر لیتر اندازه‌گیری شد. سپس مقاطع بافت کبد تهیه و توسط میکروسکوپ نوری مورد بررسی قرار گرفت. داده‌ها توسط آنالیز واریانس یک‌طرفه و آزمون تعقیبی Tukey تحلیل شد.

یافته‌ها: در مقایسه با گروه شاهد دیابتی، سطح سرمی ALT، AST، ALP و تعداد سلول‌های هپاتوسیت، کوپفر و عروق خونی در گروه‌‌های دیابتی تجربی تیمار‌شده با عصاره گیاه چرخه به‌طور معنی‌داری کاهش یافت (۰۵/۰>p) که نشانگر بهبود ساختار بافت آسیب‌دیده کبد در موش‌های صحرایی نر دیابتی است.

نتیجه‌گیری: تجویز عصاره آبی گیاه چرخه سطح سرمی آنزیم‌های کبدی را کاهش می‌دهد و در برابر آسیب‌های کبدی القاشده توسط دیابت اثر محافظتی دارد.

واژه‌های کلیدی: دیابت، گیاه چرخه، آنزیم‌های کبدی، موش صحرایی


نادر گودرزی، محمدمهدی زنگنه، اکرم زنگنه، فریبا نجفی، رضا تحویلیان،
جلد ۱۶، شماره ۳ - ( ۳-۱۳۹۶ )
چکیده


چکیده

زمینه و هدف: گیاهان دارویی به علت داشتن ترکیبات آنتی‌اکسیدان و ضدالتهابی می‌توانند از کبد در برابر آسیب‌های ناشی از سموم کبدی محافظت نمایند. هدف این مطالعه بررسی خصوصیات حفاظتی گیاه سورانه (Allium saralicum R.M. Fritsch) در برابر مسمومیت کبدی ناشی از تتراکلریدکربن در موش سوری بود.

مواد و روش‌ها: در مطالعه تجربی حاضر ۳۵ سر موش سوری نر به ۵ گروه مساوی تقسیم شدند. گروه کنترل منفی ۱ میلی‌لیتر در هر کیلوگرم روغن زیتون و کنترل مثبت ۱ میلی‌لیتر در هر کیلوگرم محلول ۵۰%-۵۰% تتراکلریدکربن و روغن زیتون را داخل صفاقی دریافت نمودند. سه گروه تیمار به ترتیب دوزهای ۲۰۰، ۸۰۰ و ۱۶۰۰ میکروگرم در هر کیلوگرم عصاره اتانولی سورانه را به‌صورت گاواژ دریافت نمودند. تمامی تیمارها دو بار در هفته و به مدت ۴۵ روز انجام شد. در روز پایانی، سطوح سرمی آنزیم‌های آلکالین فسفاتاز (ALP)، آسپارتات آمینوترانسفراز (AST) و آلانین آمینوترانسفراز (ALT) اندازه‌گیری شد. در مقاطع بافتی حجم تام کبد، سینوزوئیدها، هپاتوسیت‌ها، سیاهرگ مرکزی، سیاهرگ باب، سرخرگ کبدی، مجاری صفراوی در گروه‌ها تخمین زده شد. داده‌ها با استفاده از آنالیز واریانس یک‌طرفه و آزمون تعقیبی Tukey تحلیل شدند.

یافته‌ها: در مقایسه با گروه کنترل مبت، عصاره اتانولی سورانه توانست سطوح افزایش‌یافته آنزیم‌های کبدی و حجم کبد، هپاتوسیت‌ها و سینوزوئیدها را به‌طور معنی‌داری کاهش دهد (۰۵/۰>P ).

نتیجه‌گیری: به نظر می‌رسد عصاره اتانولی سورانه در دوزهای پایین و متوسط می‌تواند کبد را در برابر تخریب‌های ناشی از سموم کبدی محافظت نماید.

واژه‌های کلیدی: سورانه، تتراکلریدکربن، موش سوری، مسمومیت کبدی، آنتی‌اکسیدانت


لادن شهرکی مجاهد، سیده آیدا داوری، محمدرضا حاجی نژاد،
جلد ۱۶، شماره ۵ - ( ۶-۱۳۹۶ )
چکیده

چکیده
زمینه و هدف: هیپرلیپیدمی، یک اختلال متابولیکی پیش‌رونده و جهانی است. هدف از مطالعه حاضر ارزیابی اثر عصاره‌های هیدروالکلی سالویا شریفی و سالویا ویرگاتا بر برخی پارامترهای بیوشیمیایی سرم در موش‌های صحرایی نر هیپرلیپیدمیک بود.
مواد و روش‌ها: در این مطالعه تجربی ۴۰ موش صحرایی نر نژاد ویستار به ۴ گروه مساوی: شاهد، هیپرلیپیدمی، هیپرلیپیدمی و تیمار با عصاره‌های هیدروالکلی سالویا ویرگاتا و سالویا شریفی (۲۰۰ میلی‌گرم بر کیلوگرم وزن بدن) تقسیم و یک ماه با جیره پرچرب تغذیه شدند. با سنجش کلسترول و تری‌گلیسرید سرم، هیپرلیپیدمی تأیید شد و عصاره‌ها به مدت ۲۱ روز خورانده شد. در پایان، کلسترول، تری‌گلیسرید و آنزیم‌های کبدی سرم اندازه‌گیری و داده‌ها توسط تحلیل واریانس یک‌طرفه و آزمون تعقیبی Tukey آنالیز شد.
یافته‌ها: در مقایسه با گروه هیپرلیپیدمی، کلسترول، تری‌گلیسرید و لیپوپروتئین با دانسیته کم سرم در گروه‌های درمان کاهش معنی‌داری یافت که این کاهش در گروه درمان با سالویا شریفی برجسته‌تر بود (۰۵/۰>p). هر دو عصاره، لیپوپروتئین با دانسیته بالا را افزایش دادند، اما این افزایش تنها در گروه درمان با سالویا شریفی معنی‌دار بود (۰۵/۰>p). آسپارتات آمینوترانسفراز و آلانین آمینوترانسفراز سرم در گروه‌های درمان در مقایسه با گروه هیپرلیپیدمی کاهش معنی‌داری یافت (به‌ترتیب ۰۵/۰>p و ۰۱/۰>p)؛ اما کاهش بین دو گروه درمان معنی‌دار نبود (۰۵/۰˃P).
نتیجه‌گیری: هر دو عصاره توانستند سبب بهبود پروفایل لیپیدی و آنزیم‌های کبدی در موش‌های صحرایی هیپرلیپیدمیک شوند، اما بهبود در گروه درمان با سالویا شریفی بارزتر بود.
واژه‌های کلیدی: سالویا شریفی، سالویا ویرگاتا، موش صحرایی، هیپرلیپیدمی، آنزیم‌های کبدی


فریبا نجفی، نادر گودرزی، محمد مهدی زنگنه، اکرم زنگنه، لیدا حق نظری،
جلد ۱۶، شماره ۶ - ( ۷-۱۳۹۶ )
چکیده


چکیده
زمینه و هدف: گیاه استویا ربادیانا، اخیراً به‌عنوان یک عامل ضدالتهاب و آنتی‌اکسیدان شناخته شده است. با توجه به شیوع فزاینده دیابت، مطالعه حاضر جهت ارزیابی اثرات حفاظت کبدی و ضد دیابتی عصاره الکلی قسمت تلخ گیاه استویا ربادیانا در موش سوری نر دیابتی انجام شد.
مواد و روش‌ها: در این مطالعه تجربی، دیابت با تزریق داخل صفاقی ۶۰ میلی‌گرم بر هر کیلوگرم وزن بدن استرپتوزوتوسین در ۲۸ موش سوری نر بالغ القا شد و موش‌ها به‌طور تصادفی به ۴ گروه تقسیم شدند. گروه کنترل منفی (دیابتی تیمار نشده) نرمال سالین و سه گروه دیگر به ترتیب ۵/۰ میلی‌گرم بر هر کیلوگرم وزن بدن گلی‌بنکلامید و ۲۰۰ و ۴۰۰ میکروگرم بر هر کیلوگرم وزن بدن عصاره الکلی استویا ربادیانا را ۱۵ روز به‌صورت گاواژ دریافت کردند. یک گروه نیز کنترل مثبت (غیردیابتی) در نظر گرفته شد. در روز پایان، سطوح گلوکز خون و آنزیم‌های آلکالین فسفاتاز، آسپارتات آمینوترانسفراز و آلانین آمینوترانسفراز اندازه‌گیری شد. در مقاطع بافتی حجم تام کبد، سینوزوئیدها، هپاتوسیت‌ها، سیاهرگ مرکزی، سیاهرگ باب، سرخرگ کبدی و مجاری صفراوی تخمین زده شد. داده‌ها با استفاده از آنالیز واریانس یک‌طرفه و آزمون تعقیبیDuncan  تحلیل شدند.
یافته‌ها: عصاره الکلی استویا ربادیانا توانست قند خون را نسبت به گروه کنترل منفی به‌طور معناداری کاهش دهد (۰۵/۰>p). سطوح افزایش‌یافته آنزیم‌های آلانین آمینوترانسفراز و آلکالین فسفاتاز و حجم تام کبد، هپاتوسیت‌ها و سینوزوئیدها پس از درمان با دوز بالای عصاره استویا ربادیانا نسبت به گروه‌های کنترل منفی و گلی‌بنکلامید کاهش معنی‌داری نشان داد (۰۵/۰>p).
نتیجهگیری: به نظر می‌رسد عصاره الکلی قسمت تلخ گیاه استویا ربادیانا می‌تواند قند خون را تنظیم نموده و از تخریب کبد در موش‌های سوری دیابتی شده پیشگیری نماید.
واژه‌های کلیدی: استویا ربادیانا، استرپتوزوتوسین، موش سوری، کبد
 


سمیرا اربابی، دکتر ابولفضل بایرامی، پروین شیدایی،
جلد ۱۶، شماره ۷ - ( ۷-۱۳۹۶ )
چکیده


چکیده
زمینه و هدف: پیشرفت فناوری نانو باعث شده است که بررسی اثرات مخرب نانومواد بر روی موجودات اهمیت زیادی پیدا کند. نانوذرات دی‌اکسید تیتانیوم و اکسید روی از راه‌های مختلف وارد بدن شده و باعث تخریب کبد و سایر ارگان‌های بدن موجودات می‌شوند. هدف از این مطالعه بررسی اثر سمیتی نانوذرات اکسید روی و دی‌اکسید تیتانیوم بر روی برخی از آنزیم‌های کبد و بافت کبد موش نر می‌باشد.
مواد و روش‌ها: در این مطالعه تجربی، ۷۰ موش نر بالغ مورد استفاده قرار گرفت. موش‌ها در ۱۰ دسته ۷‌تایی شامل یک گروه کنترل و نه گروه آزمایش تقسیم شدند. موش‌های گروه تجربی نانوذرات اکسید روی را به مدت ۱۴ روز با غلظت‌های ۵۰، ۱۰۰ و ۳۰۰ میلی‌گرم بر کیلوگرم به‌صورت گاواژ دریافت کردند و گروه شاهد فقط آب مقطر دریافت کرد. در روز پانزدهم، خون‌گیری از موش‌ها به عمل آمد و آنزیم‌های کبدی شامل آلانین آمینوترانسفراز، آلکالین فسفاتاز و آسپارتات آمینوترانسفراز و بافت کبد مورد بررسی قرار گرفت. داده‌ها، با توجه به برخورداری از توزیع نرمال، توسط آنالیز واریانس یک‌طرفه و آزمون تعقیبی Duncan مورد آنالیز قرار گرفت.
یافته‌ها: نتایج نشان داد که نانوذرات اکسید روی و دی‌اکسید تیتانیوم در غلظت‌های ۱۰۰ و ۳۰۰ میلی‌گرم بر کیلوگرم و ترکیب این دو نانوذره در غلظت‌های ۵۰، ۱۰۰ و ۳۰۰ میلی‌گرم باعث ایجاد تغییر معنی‌داری در میزان فعالیت آنزیم‌های کبدی آلانین آمینوترانسفراز، آلکالین فسفاتاز و آسپارتات آمینوترانسفراز نسبت به گروه کنترل شده‌اند (۰۵/۰ P<).
نتیجهگیری: نتایج نشان داد که نانوذرات اکسید روی و دی‌اکسید تیتانیوم در دوزهای مختلف احتمالاً به دلیل تخریب کبد و افزایش نشت آنزیم‌های کبدی باعث افزایش سطح سرمی آنزیم‌ها می‌شود. بااین‌حال، مطالعات بیشتری جهت پیش‌بینی اثرات این ماده و استفاده ایمن از این نانوذرات پیشنهاد می‌شود.
واژه‌های کلیدی: آنزیم‌های کبدی، نانوذرات دی‌اکسید تیتانیوم، نانوذرات اکسید روی، موش سوری
 


وجیهه نساج پور، علی نوری، هاشم نیری،
جلد ۱۷، شماره ۵ - ( ۴-۱۳۹۷ )
چکیده

چکیده
زمینه و هدف: ویژگی‌های اختصاصی نانولوله‌های کربن ممکن است اثرات سوء بر محیط ایجاد کند. در تحقیق حاضر اثر این نانوذرات بر ایجاد استرس اکسیداتیو و اختلال در عملکرد کبد موش‌های صحرایی نر نژاد ویستار مورد بررسی قرار گرفت.
مواد و روش‌ها: در این مطالعه تجربی، نانولوله‌های کربن چند دیواره عامل دار شده با گروه کربوکسیل به موش‌های صحرایی چهار گروه تیمار (دوز ۱۰ و ۲۰ میلی‌گرم بر کیلوگرم وزن بدن با دو زمان خون‌گیری متفاوت) تزریق گردید وگروه‌های شاهد سرم فیزیولوژیک دریافت کردند. خون‌گیری در دو مرحله، ۲۴ و ۱۴۴ ساعت پس از آخرین تزریق انجام شد، سپس میزان فعالیت آنزیم‌های ALP (Alkaline phosphatase) ، (Alanine aminotransferase) ALT، (Aspartate aminotransferase) AST ، LDH (Lactate dehydrogenase) و مقدار مالون دی آلدئید و گروه‌های تیول پلاسما اندازه‌گیری شد. داده‌ها با استفاده از آنالیز واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی Duncan تجزیه و تحلیل شد.
  • در اولین خون‌گیری، فعالیت آنزیم LDH در دوز mg/Kg ۲۰ و مقدار گروه‌های تیول در دوز mg/Kg ۱۰ نسبت به سایر گروه‌ها به ترتیب به طور معنی‌دار کاهش (۰۰۶/۰=p) و افزایش (۰۱۱/۰=p) یافت. در دومین خون‌گیری، فعالیت آنزیم ALP (۰۲۰/۰=p) و LDH (۰۰۷/۰=p) در دوز ۲۰ و فعالیت آنزیم ALT (۰۳۳/۰=p) در دوز mg/Kg ۱۰ نسبت به گروه شاهد کاهش معنی‌دار نشان داد. مقدار مالون دی آلدئید نیز در هر دو دوز نسبت به گروه شاهد افزایش یافت (۰۲۳/۰=p).
  • گیری: احتمالاً نانولوله‌های کربن چنددیواره کربوکسیلیک حتی در دوزهای پایین پس از گذشت ۶ روز از آخرین تزریق، با تولید رادیکال‌های آزاد و ایجاد استرس اکسیداتیو سبب اختلال در فعالیت کبد می‌گردد.
واژه‌های کلیدی: نانولوله‌های کربن، استرس اکسیداتیو، آنزیم‌های کبدی، موش صحرایی
 
ابراهیم بنی طالبی، مجید مردانیان قهفرخی، محمد فرامرزی، سمیرا نصیری،
جلد ۱۷، شماره ۶ - ( ۷-۱۳۹۷ )
چکیده

چکیده
زمینه و هدف: تأثیرات مثبت تمرین سرعتی متناوب بر کاهش وزن و چربی کبد شناسایی شده است. هدف از تحقیق حاضر بررسی تأثیر تمرین سرعتی متناوب بر نشانگر‌های جدید کبد چرب غیر الکلی(fatty liver index (FLI), accumulation product (LAP), hepatic steatosis index (HSI), and Framingham steatosis index (FSI)) در زنان میانسال دارای اضافه وزن مبتلا به دیابت نوع ۲ می‌باشد.
مواد و روش‌ها: در این مطالعه کارآزمایی بالینی، از بین بیماران مراجعه کننده به بیمارستان شهرکرد در بهار و تابستان سال ۹۶، ۳۵ زن دارای اضافه وزن و مبتلا به دیابت نوع ۲ (سن=۰۶/۶±۵۴/۵۵ سال، شاخص توده بدنی=۴۸/۳±۶۴/۲۹، هموگلوبین گلیکولیزه=۸۷/۰±۳۷/۹) انتخاب و به­صورت تصادفی به دو گروه دیابتی (کنترل مثبت) (۱۸نفر) و دیابتی+تمرین سرعتی متناوب (۱۷ نفر) تقسیم شدند. گروه تجربی به مدت ۱۰ هفته در کلینیک به تمرینات سرعتی متناوب ورزش و تندرستی پرداختند. نمونه‌های خونی قبل و پس از ۱۰ هفته پروتکل تمرینی از دو گروه گرفته شد و فاکتورهای جدید کبد چرب محاسبه گردید. به منظور مقایسه‌های درون‌ گروهی از آزمون t زوجی و برای مقایسه‌های بین گروهی از آزمون آنالیز کوواریانس استفاده شد.
یافته‌ها: نتایج آزمون آنالیز کوواریانس نشان داد که ۱۰ هفته تمرین سرعتی متناوب موجب کاهش غیر معنی‌دار HSI (۵۱۴/۰ F=و ۶۱۱/۰P=FLI (۴۹۰/۱ F=و ۲۰۳/۰P=) و کاهش معنی‌دار  FSI(۷۱۸/۴ F=و ۰۳۴/۰P=) و LAP (۷۷۶/۵F= و ۰۰۹/۰P=) نسبت به گروه دیابتی می‌شود.
نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر به نظر می‌رسد که تمرین سرعتی متناوب، روش مطلوبی جهت بهبود نشان­گر‌های جدید کبد چرب در زنان دارای اضافه وزن مبتلا به دیابت نوع۲ می‌باشد.
واژه‌های کلیدی: زنان میانسال، تمرین سرعتی متناوب، کبد چرب، دیابت نوع۲
بهزاد طاری، نادر گودرزی،
جلد ۱۷، شماره ۱۱ - ( ۱۰-۱۳۹۷ )
چکیده

چکیده
زمینه و هدف: با توجه به اثرات آنتی‌اکسیدانی کورکومین، مطالعه حاضر به منظور تعیین اثرات حفاظتی­کورکومین بر مسمومیت کبدی القاء شده متاندینون (دیانابول) در موش سوری نر انجام شد.
مواد و روش­ها: در این مطالعه تجربی ۳۵ سر موش سوری نر بالغ با وزن ۲±۳۵ گرم به صورت تصادفی به پنج گروه تقسیم شدند. گروه اول ۲/۰ میلی­لیتر نرمال سالین و گروه دوم ۲۰ میلی­گرم/کیلوگرم دیانابول خوراکی دریافت نمود. گروه­های تیمار علاوه بر دریافت ۲۰ میلی­گرم/کیلوگرم دیانابول، کورکومین را با دوزهای ۵۰، ۱۰۰ و ۲۰۰ میلی­گرم/کیلوگرم به مدت ۸ هفته  به­صورت گاواژ دریافت کردند. در پایان، آنزیم­های آلکالین فسفاتاز، آلانین آمینوترانسفراز و آسپارتات آمینوترانسفراز اندازه‌گیری شدند و تغییرات کمی بافت کبد با استفاده از روش­های استریولوژی مورد بررسی قرار گرفت. داده­ها با استفاده از آنالیز واریانس یک­‌طرفه و آزمون تعقیبی Tukey تجزیه و تحلیل شدند.
یافته­ها: حجم کبد، هپاتوسیت­ها، سینوزوئیدها و هم­چنین سطح آنزیم­های آلکالین فسفاتاز و آلانین آمینوترانسفراز در گروه دریافت کننده دیانابول نسبت به گروه کنترل افزایش معنی‌دار یافته بود (۰۵/۰>p). کورکومین با دوز ۱۰۰ و ۲۰۰ میلی‌گرم/کیلوگرم به­طور معنی­داری (۰۵/۰>p) حجم کبد، هپاتوسیت­ها و سینوزوئیدها و هم­چنین سطوح آنزیم­های آلانین آمینوترانسفراز و آلکالین فسفاتاز را نسبت به گروه تیمار شده با دیانابول کاهش داد (۰۵/۰>p). 
نتیجه‌گیری: به­نظر می­رسد که کورکومین به علت خواص آنتی‌اکسیدانی و ضد التهابی خود می­تواند از تغییرات ساختاری و عملکرد کبدی به دنبال تجویز دیانابول جلوگیری کند.
واژه­های کلیدی: متاندینون، مسمومیت کبدی، کورکومین، موش سوری، اثر حفاظتی
 
آمنه خوشوقتی، غلامحسین دریا، کیاوش هوشمندی، سیده مریم موسوی، سعید سلامی،
جلد ۱۸، شماره ۲ - ( ۲-۱۳۹۸ )
چکیده

چکیده
زمینه و هدف: گیاه شقایق کوهی دارای اثرات آنتی‌اکسیدانی می‌باشد، این مطالعه با هدف تعیین اثر عصاره گیاه شقایق کوهی بر برخی آنزیم‌های آنتی‌اکسیدانی کبدی و کلیوی موش‌صحرایی دیابتی شده با آلوکسان صورت پذیرفت.
مواد و روش‌ها: در این مطالعه تجربی، ۴۰ سر موش صحرایی نر به‌صورت تصادفی به ۵ گروه ۸‌ تایی شامل کنترل، دیابتی، دیابتی تیمار با عصاره شقایق کوهی با دوز ۲۵۰ و ۵۰۰ میلی‌گرم بر کیلوگرم و دیابتی تیمار با داروی گلیبن‌کلامید با دوز ۵ میکروگرم برکیلوگرم تقسیم شدند. تجویز خوراکی عصاره به مدت یک‌ماه پس از القاء دیابت ادامه یافت. در پایان سطوح فعالیت آنزیم‌های کاتالاز (CAT)، سوپراکسید دیسموتاز (SOD) و گلوتاتیون پراکسیداز (GPX) بافت کبد و کلیه، اندازه‌گیری شد. تجزیه و تحلیل داده‌ها با آزمون واریانس یک‌طرفه انجام شد. 
یافته‌ها: در بافت کبد و کلیه، فعالیت CAT و GPX در گروه تیمار ۲۵۰ تفاوت معنی‌دار با گروه دیابتی داشت (۰۰۱/۰=P).
نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج، عصاره شقایق کوهی قادر به افزایش فعالیت آنزیم‌های اکسیدو ردوکتاز کبدی و کلیوی در موش های صحرایی مبتلا به دیابت ملیتوس می‌باشد.
واژهای کلیدی: دیابت، شقایق کوهی، آنزیم‌های‌اکسیدو رودوکتاز،کبد، کلیه، موش‌صحرایی، آلوکسان
فاطمه دوست محمدی، رضا وزیری نژاد، محسن رضائیان،
جلد ۱۸، شماره ۵ - ( ۴-۱۳۹۸ )
چکیده

چکیده
زمینه و هدف: نتایج تحقیقات گذشته نشان داده است که اجزای رژیم غذایی می‌توانند با بیماری کبد چرب غیر الکلی
(
None-alcoholic fatty liver disease; NAFLD) در ارتباط باشند. اما مطالعات معدودی به مطالعه تأثیر مصرف فست فودها بر ابتلاء به NAFLD پرداخته اند. هدف از این مطالعه تعیین و مقایسه بسامد مصرف ماهانه دوازده نوع فست فود در دو گروه مبتلا به NAFLD و افراد غیر مبتلا می‌باشد.
مواد و روش‌ها: این مطالعه مورد-شاهدی با مشارکت ۱۹۲ نفر در دو گروه مبتلا و غیر مبتلا به NAFLD، ۴۰-۲۰ ساله مراجعه کننده به بخش سونوگرافی بیمارستان مرادی شهر رفسنجان در سال ۱۳۹۶ انجام شد. دو گروه از لحاظ سن، جنس، فعالیت بدنی، شاخص توده بدنی و وضعیت اقتصادی همسان‌سازی شدند. چک لیست اطلاعات عمومی، فعالیت فیزیکی و اطلاعات تغذیه‌ای توسط پرسش‌گر کورسازی شده نسبت به نتیجه گزارش سونوگرافی، تکمیل شد. اندازه خطر بر اساس مقادیر نسبت‌شانس  (Odds ratio; OR) با حدود اطمینان ۹۵ درصد برای بررسی قدرت ارتباط بین متغیرهای بسامد مصرف مواد غذایی فوری و ابتلاء به NAFLD محاسبه گردید.
یافته‌ها: میانگین مصرف ماهانه دوازده نوع فست فود در گروه مورد بیش‌تر از شاهد بود، اما این اختلاف تنها در خصوص بندری (۰۱۳/۰=p)، هات داگ (۰۱۸/۰=p)، فلافل (۰۳۴/۰=p) و چیز برگر (۰۰۱/۰p<) از لحاظ آماری معنیدار بود. با افزایش تعداد دفعات مصرف سالانه فست فودها خطر ابتلاء به کبد چرب نیز افزایش داشت (۰۰۳/۰ =p).
نتیجه‌گیری: براساس نتایج، به نظر می‌رسد رابطه مثبت معنی‌داری بین مصرف فست فودها و ابتلاء به NAFLD وجود دارد. تحقیقات بیش‌تر در خصوص عوارض احتمالی مصرف فست فودها لازم است.
واژه‌های کلیدی: کبد چرب غیر الکلی، غذاهای فوری، مطالعه مورد-شاهدی

حمیدرضا هرندی، احمد مجد، سوده خنامانی فلاحتی پور، مهدی محمودی،
جلد ۱۸، شماره ۱۰ - ( ۱۰-۱۳۹۸ )
چکیده

چکیده
زمینه و هدف: پوست پسته غنی از ترکیبات فنلی و یک منبع ارزان قیمت حاوی آنتی اکسیدان‌ها میباشد که میتواند گزینه مناسبی جهت مبارزه با سلول‌های سرطانی باشد. این مطالعه با هدف تعیین پتانسیل عصاره هیدروالکلی پوست پسته (pistacia vera) و شکل لیپوزومی آن به عنوان یک عامل احتمالی سمیت سلولی در رده سلولی HepG۲  که  مربوط به سرطان کبد در انسان میباشد، انجام شد.
مواد و روش‌ها: در این مطالعه آزمایشگاهی اثرات مهاری عصاره پوست پسته و شکل لیپوزومی آن بر روی رده سلول‌های HepG۲ و L۹۲۹ با استفاده از روش دی متیل تیازول – ۲ و ۵ دی فنیل تترازولیوم برمید ) ۳-(۴,۵-dimethylthiazol-۲-yl)-۲,۵-diphenyltetrazolium] [(MTT در غلظت‌های ۰ تا ۴ میلی‌گرم بر میلی لیتر در زمان ۲۴ و ۴۸ ساعت سنجیده شد و در هر رده سلولی، با استفاده از آزمون تعقیبی Dunnett، میانگین درصد زندهمانی سلولها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته‌ها: نتایج حاصل نشان داد که عصاره هیدروالکلی پوست پسته باعث کاهش زنده مانی سلول‌های HepG۲ میشود و با افزایش زمان و افزایش غلظت میزان زنده مانی سلول‌ها کمتر میشود. نتایج فرم لیپوزومی عصاره نیز نشان داد که عصاره لیپوزومی باعث کاهش زنده مانی سلول‌های HepG۲ می شود.
نتیجهگیری: مطالعه حاضر نشان دهنده کندتر آزاد شدن عصاره در شکل لیپوزومی نسبت به عصاره آزاد بود به عبارتی دیگر نشان دهنده آهسته رهش شدن عصاره در فرم لیپوزومی می باشد. همچنین  فرم لیپوزومی عصاره اثر سمیت کمتری بر روی سلول‌های سالم L۹۲۹ به نسبت سلول‌های HepG۲ دارد.
واژه‌های کلیدی: سمیت سلولی، پسته، لیپوزوم، سرطان کبد
 

صفحه ۱ از ۲    
اولین
قبلی
۱
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Rafsanjan University of Medical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb