Moghaddasi R, Ghotbeddin Z, Moazedi A A, Akhond M R. Increasing the Effectiveness of Carbamazepine by Low Frequency Electrical Stimulation During CA1 Hippocampal Kindling on Seizure Scales in Adult Male Rats: An Experimental Study. JRUMS 2020; 18 (12) :1197-1210
URL:
http://journal.rums.ac.ir/article-1-4800-fa.html
مقدسی رضا، قطب الدین زهره، معاضدی احمد علی، آخوند محمد رضا. افزایش اثربخشی کاربامازپین بهکمک تحریک الکتریکی با فرکانس پایین در طی روند کیندلینگ ناحیه CA1 هیپوکامپ بر شاخصهای تشنجی در موشهای صحرایی نر بالغ: یک مطالعه تجربی. مجله دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان 1398; 18 (12) :1210-1197
URL: http://journal.rums.ac.ir/article-1-4800-fa.html
دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز،
متن کامل [PDF 579 kb]
(656 دریافت)
|
چکیده (HTML) (1984 مشاهده)
متن کامل: (1906 مشاهده)
مقاله پژوهشی
مجله دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان
دوره 18، اسفند 1398، 1210-1197
افزایش اثربخشی کاربامازپین بهکمک تحریک الکتریکی با فرکانس پایین در طی روند کیندلینگ ناحیه CA1 هیپوکامپ بر شاخصهای تشنجی در موشهای صحرایی نر بالغ: یک مطالعه تجربی
رضا مقدسی[1]، زهره قطبالدین[2]، احمد علی معاضدی[3]، محمدرضا آخوند[4]
دریافت مقاله: 20/3/98 ارسال مقاله به نویسنده جهت اصلاح: 16/4/98 دریافت اصلاحیه از نویسنده: 28/7/98 پذیرش مقاله: 12/8/98
چکیده
زمینه و هدف: امروزه، کاربرد تحریک الکتریکی با فرکانس پایین به عنوان درمان جایگزین در بیماران صرعی مقاوم به دارو مورد توجه قرار گرفته است. هدف این مطالعه تعیین اثرات تجویز توأم تحریک الکتریکی با فرکانس پایین و کاربامازپین در طی صرعزایی هیپوکامپ پشتی با روش کیندلینگ الکتریکی بر شاخصهای تشنجی در موش صحرایی بود.
مواد و روشها: در این مطالعه تجربی، تعداد 56 سر موش صحرایی نر بهطور تصادفی به 8 گروه مساوی تقسیم شدند که شامل:Kindled (KND) ˛KLFS ˛MCK ˛CBZ20K ˛CBZ40K ˛CBZ20KLFS ˛CBZ40KLFS MCKLFS بودند. حیوانات گروه کیندل، تحریکات کیندلینگ را روزانه دریافت میکردند. گروه KLFS، پس از پایان تحریکات کیندلینگ، تحریکات الکتریکی با فرکانس پایین را دریافت میکرد. در گروه MCK، قبل از تحریکات کیندلینگ، مقدار 2/0 میلیلیتر محلول 5/0 درصد متیلسلولز و به گروههای دارو+کیندل، مقادیر20 یا 40 میلیگرم بر کیلوگرم کاربامازپین تزریق میشد. در گروههای دارو/حلال+کیندل+LFS، در کنار دریافت دارو یا حلال، تحریکات الکتریکی با فرکانس پایین در پایان تحریکات کیندلینگ اعمال میشد. شاخصهای رفتار تشنجی حیوانات شامل شدت و مدت تشنج و مدت زمان امواج تخلیه متعاقب ثبت میشدند. دادهها توسط آزمون آماری ANOVA و تست تعقیبی Tukey تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: نتایج نشان داد که درمان ترکیبی تحریکات الکتریکی با فرکانس پایین و مقادیر مؤثر و غیرمؤثر کاربامازپین، باعث کاهش معنیدار شاخصهای تشنجی در گروههای دریافت کننده دارو و تحریکات الکتریکی نسبت به سایر گروههای آزمایشی میشود (035/0P=).
نتیجهگیری: به نظر میرسد، درمان ترکیبی کاربامازپین و تحریک الکتریکی با فرکانس پایین، یک روش مناسب برای کاهش شاخصهای تشنجی در طی روند کیندلینگ در موشهای صحرایی باشد.
واژههای کلیدی: کیندلینگ، تحریک الکتریکی با فرکانس پایین، درمان ترکیبی، شاخصهای تشنج
مقدمه
صرع، نوعی بیماری مزمن و چندعاملی همراه با تشنجهای ناگهانی تکراری است. در حدود 2-1 درصد از مردم جهان از این بیماری رنج میبرند. با وجود کشف داروهای جدید ضدصرع، یک سوم بیماران مصروع نسبت به درمانهای دارویی رایج مقاوم هستند. در بیماران مقاوم به دارو، درمانهای غیردارویی مانند الکتروتراپی نقش حیاتی دارند [1].
امروزه، کیندلینگ الکتریکی بهترین مدل آزمایشگاهی برای مطالعه صرع لوب گیجگاهی میباشد [2]. در این روش با استفاده از محرک الکتریکی مناسب و به صورت موضعی، یکی از مناطق حساس مغز را به طور مکرر تحریک میکنند. اعمال مکرر تحریکات الکتریکی زیرآستانهای منجر به افزایش فعالیت تشنجی و در نهایت تشنج عمومی میشود [3]. کیندلینگ الکتریکی، معمولاً به دو روش سریع (Fast) و مزمن (Chronic) انجام میگیرد. در روش مزمن، روزانه یکبار کانون تشنج تحریک میشود. در حالی که، در روش سریع تعداد تحریکات الکتریکی در روز، بیش از یک بار است [4].
داروی کاربامازپین (Carbamazepine; CBZ)، برای درمان صرع لوب گیجگاهی و پیشگیری از تشنجهای موضعی ساده و پیچیده استفاده میشود [5]. کاربامازپین، از طریق افزایش زمان غیرفعالی کانالهای ولتاژی سدیمی در نورون پیشسیناپسی و مهار آزادسازی میانجیعصبی باعث کاهش فرکانس پتانسیلهای عمل تکراری و توقف تشنج میشود [6]. این دارو در موشهای صحرایی کیندلی، به طور معنیداری آستانه تشنج را افزایش، مدت زمان امواج تخلیه متعاقب و شدت تشنج را کاهش میدهد [7]. متأسفانه، استفاده از داروهای ضدصرع عوارض متعددی مانند اختلال در تمرکز و عدم هماهنگی حرکات را به دنبال دارد. مثلا کاربامازپین باعث کندی حرکات و کاهش چالاکی میشود [8].
روش تحریک عمقی مغز به عنوان روش جایگزین و مؤثر در بیماران صرعی مقاوم به دارو و غیرقابل درمان از طریق جراحی استفاده میشود [9]. در این روش با تغییر مستقیم تخلیههای الکتریکی مغز، فرکانس تشنج بیماران مقاوم به درمان کاهش مییابد [10]. اثر مهاری نسبی تحریک الکتریکی با فرکانس پایین (Low frequency stimulation; LFS) بر فرآیندهای کسب کیندلینگ و گسترش تشنج با استفاده از روش کیندلینگ در مدلهای حیوانی صرع موضعی پیچیده (Complex partial epilepsy) تا حدودی به اثبات رسیده است [11].
با وجود پژوهشهای بیشمار درباره اثرات LFS بر فرآیند کسب کیندلینگ هنوز سؤالات بیشماری درباره اثربخشی آن از قبیل انتخاب هستههای مغزی و شاخصهای LFS وجود دارد. متاسفانه، تاکنون در زمینه استفاده همزمان دارودرمانی صرع و الکتروتراپی گزارشهای چندانی منتشر نشده است [12]. مطالعات Wu و همکاران درباره اثربخشی استفاده ترکیبی مقادیر غیرمؤثر داروهای مختلف ضدتشنج با پرامپنل نشان میدهد که مقادیر غیرمؤثر داروهای ضدصرع در موشهای صحرایی کیندلی آمیگدال باعث کاهش معنیدار شاخصهای تشنجی میشوند [13]. نتایج پژوهشهای Asgari و همکاران نشان میدهد که فنوباربیتال و LFS اثر همافزائی بر جریان گابائرژیک دارند و شاخصهای تشنجی را به طور معنیداری کاهش میدهند [14].
امروزه بیماران مبتلا به صرع با مشکلات ناشی از مصرف مزمن داروهای ضدصرع مواجه میشوند. تعدادی از این بیماران با مقاومت دارویی و تشنجهای رامنشدنی روبرو میشوند. بنابراین، یافتن روشهای درمانی جایگزین اهمیت ویژهای دارد. با توجه به نقش کلیدی هیپوکامپ در فرآیند صرعزایی [15]، وجود گزارشهای متناقض درباره اثریخشی LFS [16] و عوارض متعدد داروهای ضدصرع [17] ضرورت پژوهشهای کاربردی درباره اثرات ترکیبی LFS و داروهای ضدصرع بر عملکردهای رفتاری بیماران و تعیین پروتکل درمانی احساس میشود. تاکنون گزارشهای جامعی درباره استفاده ترکیبی داروهای ضدصرع و LFS منتشر نشده است. لذا در این کار تحقیقاتی از روش توأم درمان LFS همراه با داروی کاربامازپین در طی روند کیندلینگ هیپوکامپ در موش صحرایی استفاده شدهاست.
مواد و روشها
در این مطالعه تجربی تمام مراحل آزمایش بر اساس دستور العمل کمیته اخلاقی کار با حیوانات آزمایشگاهی در آزمایشگاه الکتروفیزیولوژی پایه دانشکده علوم دانشگاه شهید چمران اهواز با کد EE97/3/24-61254/SCU.AC.IR در سالهای 97-1395 طراحی و اجرا شدند. برای اجرای آزمایشها از 56 سر موشصحرایی نر بالغ دو ماهه نژاد ویستار در محدوده وزنی 25±225گرم استفاده شد. حیوانات، در شرایط مناسب و بهداشتی خانه حیوانات دانشکده علوم دانشگاه شهید چمران اهواز، با دوره روشنایی/تاریکی 12:12 ساعت، در دمای 2±23 درجه سانتیگراد در قفسهای پلکسیگلاس نگهداری میشدند. حیوانات در تمام مراحل آزمایش، به طور آزاد به آب و غذای مناسب و کافی دسترسی داشتند. تغذیه حیوانات از کنسانترهی پلت شرکت خوراک دام پارس (تهران) انجام میشد.
به طور کلی 8 گروه موش صحرایی در این پژوهش استفاده شدند. هر گروه با علامت اختصاری ویژهای معرفی شده است. گروههای مورد مطالعه عبارتنداز: 1. کیندل (KND): روزانه 12 تحریک کیندلینگ (فرکانس 50 هرتز، مدت 3 ثانیه با فاصله 15 دقیقه) دریافت میکردند. 2. کیندل+LFS (KLFS): پس از پایان تحریکات کیندلینگ، تحریکات LFS دریافت میکردند. 3. متیلسلولز+کیندلینگ (MCK): قبل از تحریکات کیندلینگ، 2/0 میلیلیتر محلول متیلسلولز به صورت درون صفاقی دریافت میکردند. 4 و 5. دارو+کیندلینگ (CBZ20K و CBZ40K): قبل از تحریکات کیندلینگ، مقادیر20 یا 40 میلیگرم بر کیلوگرم کاربامازپین به صورت درون صفاقی دریافت میکردند. 6. حلال+کیندل+LFS (MCKLFS): قبل از تحریکات کیندلینگ، 2/0 میلیلیتر محلول متیلسلولز به صورت درون صفاقی دریافت میکردند. 7 و 8. کاربامازپین+ کیندلینگ+LFS (CBZ40KLFS و :(CBZ20KLFS قبل از تحریکات کیندلینگ مقادیر 20 یا 40 میلیگرم بر کیلوگرم کاربامازپین به صورت درون صفاقی دریافت میکردند. دستورالمعل کیندلینگ سریع در کلیه گروهها یکسان و همانند گروه کیندل میباشد. با توجه به نامحلول بودن کاربامازپین در آب، از متیلسلولز به عنوان کمک حلال استفاده میشد [7 ،5]. هر گروه شامل 7 سر موش صحرایی نر بالغ (2 ماهه) بود.
برای ساخت الکترودهای سه قطبی و یک قطبی از مفتول فلزی استیل ضد زنگ با روکش تفلونی به قطر 008/0 اینچ ساخت شرکت A-M SYSTEM کشور آمریکا استفاده شد.
استقرار الکترودهای سه قطبی و یک قطبی در هیپوکامپ پشتی موش صحرایی، بعد از بیهوشی حیوانات با تزریق درون صفاقی کتامین (100میلیگرم بر کیلوگرم) و زایلازین (40 میلیگرم بر کیلوگرم) و تثبیت سر حیوان در استرئوتاکس (ساخت شرکت Stoelting کشور آمریکا) انجام میشد [18]. سپس با برش پوست سر، مختصات برگما و لامبدا خوانده میشد و بر اساس اطلس پاکسینوس-واتسون منطقه هیپوکامپ پشتی یا CA1 (mm 5/2 به سمت عقب و mm 8/1 به سمت راست برگما و mm 8/2 زیر سخت شامه) در سطح جمجمه علامتگذاری شد [19]. سپس، جمجمه سوراخ میشد و الکترود سه قطبی به آرامی وارد هیپوکامپ پشتی میشد. الکترود تک قطبی نیز، به استخوان پیشانی جمجمه متصل میشد. پس از آن الکترودها از طریق پینهای مخابراتی به سوکت مخابراتی دوگانه متصل میشدند. در پایان سوکت مخابراتی با استفاده از سیمان دندانپزشکی بر روی جمجمه تثبیت میشد. حیوانات دوره بهبودی و دستآموز شدن را به مدت یک هفته در خانه حیوانات میگذراندند [20].
برای به دست آوردن حداقل شدت تحریک ایجاد کیندلینگ، ابتدا با جریانی به شدت 30 میکروآمپر ناحیه CA1 هیپوکامپ موشصحرایی تحریک میشد. اگر امواج تخلیه متعاقب مناسب ثبت میشد، این شدت به عنوان شدت جریان آستانه تولید امواج تخلیه متعاقب شناخته میشد. در غیر این صورت، هر بار شدت جریان به اندازه 10 میکروآمپر با فاصله 15 دقیقه افزایش داده میشد تا وقتی که امواج تخلیه متعاقب مناسب ثبت شود [15].
برای ایجاد کیندلنگ الکتریکی به روش سریع، 24 ساعت بعد از تعیین آستانه، حیوانات با موج مربع تک فازی (فرکانس 50 هرتز، با شدت تولید امواج تخلیه متعاقب، مدت پالس 1/0 میلیثانیه، به مدت 3 ثانیه) تحریک میشدند. این تحریکات به صورت روزانه (12 بار، با فاصله 10 دقیقه) در طی 6 روز اعمال میشد [21]. پس از اعمال تحریکات کیندلینگ، امواج الکتریکی مغزی توسط الکترود ثبات به دستگاه الکتروماجول (ساخت شرکت پرتودانش، تهران) و سپس رایانه منتقل میشدند. کمیتهای ثبت شده الکتروفیزیولوژیکی رفتار تشنجی حیوانات عبارتند از:
1- مدت زمان امواج تخلیه متعاقب (Afterdischarge duration; ADD): میانگین مدت زمان (ثانیه) تخلیه امواج متعاقب از روز اول تحریکات الکتریکی تا پایان روز ششم اعمال تحریکات کیندلی.
2- شدت تشنج (seizure score; SS): بر اساس معیارهای ریسین (Racine scale) به پنج مرحله تقسیم میشود: حرکات غیرارادی صورت؛ حرکت نوسانی سر به بالا و پایین (Head nodding)؛ کلونوس متناوب یکی از اندامهای حرکتی جلویی (Forelimb clonus)؛ ایستادن روی هر دو پای عقبی توأم با کلونوس هر دو اندام جلویی (Rearing)؛ ایستادن روی هر دو پای عقبی، عدم تعادل (Rearing and falling) [20].
3- مدت زمان کل تشنج (Seizure duration; SD): مدت زمان بین اعمال تحریکات کیندلی به حیوان تا خاتمه علائم تشنج [15].
تحریک الکتریکی با فرکانس پایین به صورت چهار بسته در فواصل زمانی پنج دقیقهای به مدت شش روز بلافاصله بعد از تحریکات کیندلینگ به موش صحرایی اعمال میشد. هر بسته شامل ۲۰۰ موجِ مربعیِ دوفازی است؛ که هر پالس آن ۱/۰ میلیثانیه و فرکانس آن نیز ۱ هرتز میباشد [22]. دستوالعمل این تحریکات در ناحیه CA1 هیپوکامپ و بین ساعات 9 صبح الی 17 بعدازظهر اعمال میشد (شکل 1).
شکل 1- مقطع عرضی هیپوکامپ موش صحرایی (پبکان محل ورود الکترود را در ناحیه CA1 نشان میدهد.)
برای تزریق داروی ضدصرع، مقادیر 4 و 8 میلیگرم بر کیلوگرم وزن موش صحرایی کاربامازپین (ساخت شرکت Sigma-Aldrich کشور آلمان) را به صورت روزانه در 2/0 میلیلیتر کمک حلال متیلسلولز حل نموده و به صورت درون صفاقی تزریق میشد [5،7].
نتایج به صورت میانگین± انحراف معیار بیان شد. جهت بررسی نرمال بودن داده ها از آزمون Kolmogorov–Smirnov استفاده شد. در کلیه آزمونها در صورت نرمال بودن دادهها و همگن بودن واریانسها از آزمون ANOVA یکطرفه و پس آزمون Tukeyو در صورت همگن نبودن از آزمون ناپارامتری Kruskal-Wallis استفاده شد. همچنین در تمامی موارد 05/0p< به عنوان اختلاف معنیدار در نظر گرفته شد.
نتایج
براساس نتایج، تجویز توأم کاربامازپین و LFS در طی صرعزایی هیپوکامپ پشتی بر شاخصهای الکتروفیزیولوژیکی تشنج اثرگذار است (035/0=P).
نتایج نشان داد که میانگین شدت تشنج در گروه KLFS (035/0=P)، CBZ40K(006/0=P)، CBZ40KLFS (015/0=P) و CBZ20KLFS (046/0=P) به طور معنیداری نسبت به گروه KND کمتر است. ولی شدت تشنج در گروه CBZ20K به طور معنیداری نسبت به گروه KND (024/0=P) بالاتر است. در حالیکه میانگین شدت تشنج در گروه CBZ40KLFS به طور معنیداری نسبت به KLFS کاهش یافته است (022/0=P)؛ در گروه CBZ20KLFS نسبت به گروه KLFS تفاوت معنیداری نشان نداد (نمودار 1).
میانگین مدت زمان امواج تخلیه متعاقب در گروههای آزمایشی) KLFS042/0=P)، CBZ40K(003/0=P)، BZ40KLFS (022/0=P) نسبت به گروه KNDکاهش معنیداری را نشان داد درحالیکه در گروه CBZ20K نسبت به گروه کیندل افزایش معنیدار نشان داد (006/0=P). این میانگین در گروه CBZ40K کمترین مقدار را داشت. میانگین مدت زمان امواج تخلیه متعاقب در گروه CBZ40KLFS نیز به طور معنیداری نسبت به KLFS کاهش یافت (014/0=P) (نمودار 2).
