جلد 23، شماره 11 - ( 12-1403 )                   جلد 23 شماره 11 صفحات 989-973 | برگشت به فهرست نسخه ها

Ethics code: IR.IAU.TNB.REC.1401.084


XML English Abstract Print


Download citation:
BibTeX | RIS | EndNote | Medlars | ProCite | Reference Manager | RefWorks
Send citation to:

Amighi H, Ebrahimi Moghadam2 H, Kashani Vahid L. Effectiveness of Dialectical Behavior Therapy (DBT) on Aggression, Anxiety, and Attention in Girls with Obsessive-Compulsive Disorder: A Quasi-Experimental Study. JRUMS 2025; 23 (11) :973-989
URL: http://journal.rums.ac.ir/article-1-7447-fa.html
آمیغی هاله، ابراهیم مقدم حسین، کاشانی وحید لیلا. اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیک بر اضطراب، پرخاشگری و توجه در دختران دارای وسواس فکری-عملی: یک مطالعه نیمه‌تجربی. مجله دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان. 1403; 23 (11) :973-989

URL: http://journal.rums.ac.ir/article-1-7447-fa.html


دانشگاه آزاد اسلامی
متن کامل [PDF 423 kb]   (159 دریافت)     |   چکیده (HTML)  (426 مشاهده)
متن کامل:   (188 مشاهده)
مقاله پژوهشی
مجله دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان
دوره 23، بهمن 1403، 989-973

اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیک بر اضطراب، پرخاشگری و توجه در دختران دارای وسواس فکری-عملی: یک مطالعه نیمه­تجربی

هاله آمیغی[1]، حسین ابراهیمی مقدم[2]، لیلا کاشانی وحید[3]


دریافت مقاله: 01/05/1403   ارسال مقاله به نویسنده جهت اصلاح: 06/06/1403   دریافت اصلاحیه از نویسنده: 15/11/1403               پذیرش مقاله: 17/11/1403


چکیده
زمینه و هدف: وسواس فکری-عملی اختلالی شدید و ناتوان­کننده ولی قابل درمان است. هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیک بر پرخاشگری، اضطراب و توجه در افراد دارای وسواس­ فکری-عملی است.
مواد و روش­ها: پژوهش حاضر به روش نیمه­تجربی با طرح پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پی­گیری با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری شامل دختران با وسواس فکری-عملی در مقطع متوسطه اول و دوم مناطق 1 و 3 شهر تهران در سال 1401 بود که پرسش‌نامه­ وسواس فکری-عملی Maudsley را تکمیل کردند. از بین آن‌ها 30 نفر که علائم وسواس فکری-عملی داشتند، به­صورت نمونه­گیری هدف­مند انتخاب شدند و به­صورت تصادفی به دو گروه­ 15 نفری آزمایش و کنترل تقسیم شدند. گروه آزمایش تحت رفتاردرمانی دیالکتیک (8 جلسه 90 دقیقه­ای) قرار گرفت و گروه ­کنترل هیچ درمانی دریافت نکرد. برای جمع­آوری داده­ها از پرسش‌نامه­های اضطراب، پرخاشگری و عملکرد پیوسته استفاده شد. داده­ها با استفاده از تحلیل­واریانس با مقادیر تکراری تجزیه و تحلیل شد.
یافته­ها: یافته­ها نشان داد بین گروه آزمایش و کنترل از نظر اضطراب (993/120=F)، پرخاشگری (308/257=F) و میزان توجه (058/11=F) تفاوت معناداری وجود دارد (001/0>P). میانگین اضطراب و پرخاشگری در گروه­ آزمایش نسبت به پیش‌آزمون و گروه کنترل به­طور معناداری کاهش و میانگین توجه به­طور معناداری افزایش یافته بود (01/0>P). در مرحله پی­گیری در گروه­ آزمایش برای متغیرهای توجه و اضطراب ماندگاری اثر مشاهده شد.
نتیجه­گیری: مطالعه حاضر نشان داد که آموزش رفتاردرمانی دیالکتیک بر اضطراب، پرخاشگری و میزان توجه دختران با وسواس فکری-عملی تأثیر دارد. از نتایج مطالعه حاضر می­تواند در بحث پیش­گیری و درمان دختران با وسواس فکری-عملی استفاده گردد.
واژه­های کلیدی: اضطراب، پرخاشگری، توجه، رفتاردرمانی دیالکتیک، وسواس فکری-عملی

ارجاع: آمیغی ه، ابراهیمی مقدم ح، کاشانی وحید ل. اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیک بر اضطراب، پرخاشگری و توجه در دختران دارای وسواس فکری-عملی: یک مطالعه نیمهتجربی. مجله دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان، سال 1403، دوره 23 شماره 11، صفحات: 989-973.
 
مقدمه
اختلال وسواس فکری-عملی (Obsessive-Compulsive Disorder) یک اختلال شایع روان­پزشکی، چندبعدی و ازنظر علت‌شناسی ناهمگون است و چهارمین اختلال رایج پس از اختلال­های افسردگی (Depressive disorders)، فوبیا (Phobia) و مصرف مواد (Substance use) به شمار می‌رود (1)؛ در افراد مبتلا به این اختلال افکار مزاحم (Intrusive though) احساس ناراحتی ایجاد می‌کند و وی برای کاهش اضطراب و پریشانی همراه با این افکار، ممکن است اجبار و تشریفاتی را به­صورت فردی یا در ارتباط با دیگران به کار گیرد (2). این اختلال با نرخ شیوع بالا (1 تا 3 درصد) ناتوان کننده است (3). نتایج نشان داده که زنان نسبت به مردان بیشتر در معرض این اختلال قرار می­گیرند که احتمالاً علتش در فیزیولوژی و مسئولیت­پذیری آن­ها است (4)؛ لذا اگر تحت درمان قرار نگیرند با مزمن شدن روند بیماری­ علائم اغلب به­صورت سینوسی افزایش و کاهش می­یابند (5).
 اختلال وسواس فکری عملی در پنجمین راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (Diagnostic and Statistical Manual of Mental Disorders)، از دیگر اختلالات اضطرابی جداشد (6)؛ با این­حال مدل مفهومی غالب برای اختلال وسواس نشان می­دهد عامل زیربنایی وسواس، اضطراب (Anxiety) است (7). به این صورت که در ۴۰ درصد موارد علائم اضطراب در مراحل مختلف اختلال وسواس دیده می­شود؛ بنابراین، اضطراب را می­توان از عوامل مهم در سبب­شناسی اختلال وسواس فکر- عملی دانست؛ چون افرادی که دارای سطح بالایی از حساسیت اضطرابی هستند، بیش‌ازحد مراقب­اند و احساسات مبهم جسمی را بسیار خطرناک ارزیابی می­کنند (8).
در کنار اضطراب، پرخاشگری (Aggression) نیز روابط قوی و چندبعدی با اختلال وسواس دارد (9). قدیمی‌ترین نظریه­ها، خصومت و پرخاشگری را زیربنای این اختلال می‌دانند (10)؛ در مطالعه‌ای نشان داده شد که مبتلایان به وسواس، پرخاشگری پنهان و وسواس‌های پرخاشگرانه را تجربه می­کنند؛ بنابراین، افراد مبتلابه اختلال وسواس در مقایسه با گروه بهنجار تجربه خشم درونی بیشتری دارند (11)، هم‌چنین آمادگی بالاتری برای تجربه عصبانیت در این افراد گزارش ‌شده، درحالی­که ممکن است این تمایل با بروز آشکار خشم مطابقت نداشته است (12).
یکی از متغیرهایی که نقشی برجسته در بروز و تداوم اختلال وسواس فکری و عملی دارد، میزان توجه (Attention) است. اختلال وسواس فکری-عملی به­طور متمرکز شامل توجه متمرکز و ناکارآمد به بازنمایی‌های حسی و حرکتی است که معمولاً بدون مراقبت هستند. ازآن­جایی‌که این بازنمایی‌های حسی و حرکتی دارای محتوایی هستند که پیامدهای فاجعه‌بار را پیش‌بینی می‌کنند، بیماران تمایل دارند در رفتارها و تشریفات ذهنی که برای جلوگیری از این پیامدها یا تولید اطلاعات دقیق‌تر طراحی ‌شده‌اند، شرکت کنند (13). در این راستا Hallion و همکاران بیان کردند که در افراد دارای اختلال وسواس فکری عملی نقص در کنترل توجه منجر به هجوم افکار و عدم توانایی مقابله در این بیماران می­گردد؛ چراکه، توجه در افراد دارای اختلال وسواس فکری عملی نسـبت بـه محرک­های مرتبط با تهدید و گزینش اطلاعات مرتبط با تهدید بیشتر از محرک­های خنثی است (14).
تاکنون روش­های درمانی مختلف شناختی و رفتاری جهت بهبود علائم افراد مبتلابه اختلال وسواس فکری به کار گرفته ‌شده است که در پیش­آگهی این اختلال تغییراتی ایجاد کرده است؛ یکی از این روش­ها رفتاردرمانی دیالکتیک (Dialectical behavior therapy; DBT) Linehan که با نگرشی کاملاً انسان‌مدار و دلسوزانه ابداع‌شده است و در آن فنون درمان شناختی-رفتاری (Cognitive behavior therapy; CBT) (مبتنی بر اصل تغییر) با فنون فلسفه شرقی ذن (مبتنی بر اصل پذیرش) باهدف تعادل آفرینی بین تغییر و پذیرش در هم آمیخته شده‌اند. رفتاردرمانی دیالکتیک از راهبردهای تغییر شناختی و رفتاری (مهارت­های مقابله­ای، تنظیم هیجان، ذهن آگاهی، تحمل پریشانی و بین­فردی) برای بهبود توانایی فرد در پذیرش خود، تنظیم هیجان، کنترل رفتار بهره می­گیرد و با تعادل آفرینی بین تغییر و پذیرش به افراد مبتلا به وسواس فکری اجباری می­آموزد که رفتارهایی که باعث رنجش بیشترشان می­شود تغییر داده و همزمان خودشان را با تمام نقاط ضعف و قدرت خود بپذیرند، ارزش­هایشان را کشف کرده و در تحمل شرایط استرس­زا از آن‌ها کمک بگیرند و با اعمال متعهدانه و پیاده­سازی قصدهای خود شرایط مطلوبتری را تجربه کنند (15). شواهد نشان می­دهند این رویکرد در درمان مشکلات هیجانی (11)، تنظیم هیجان و درمان رفتارهای خود آسیب­رسان و کاهش تکانشگری (16) موفقیت‌آمیز بوده است؛ طبق پژوهش­ها رفتاردرمانی دیالکتیک برای درمان اختلالات اضطرابی به کار گرفته‌شده اما پژوهشی اندکی یافت شد که به بررسی آن در بیماران با اختلال وسواس فکری عملی بپردازد (17).
حال با توجه به آن­چه درباره اختلال وسواس فکری عملی اثرات منفی این اختلال بر روند زندگی افراد گفته شد، نیاز به توجه به این مقوله دیده می­شود. البته همان­طور که بیان شد پژوهش‌های گوناگونی برای بررسی شیوه­های درمانی مؤثر بر این اختلال صورت گرفته است، اما ازآن­جایی‌که اختلال وسواس دارای دو جنبه شناختی-رفتاری (فکری-عملی) است، لازم دیده شد که در این پژوهش به بررسی شیوه­ رفتاردرمانی دیالکتیکی (به عنوان یکی از شیوه­های درمان شناختی- رفتاری) پرداخته شود تا ضمن توجه به محتواهایی چون صحبت درباره افکار منفی و چالش‌های زندگی، خودآگاهی، ارزیابی مجدد رفتار خود تخریب‌گر و شکل‌گیری عادات بهتر به هدف درمانی، تأکیدات اصلی، پذیرش، تکنیک­ها و رابطه درمانی در قالب درمان دیالکتیک توجه خاص شود؛ تا افراد داری وسواس فکری- عملی بتوانند با افکار و وسواسی و رفتارهای اجباری خود مقابله­ بهتری ( در زمینه مدیریت استرس، اضطراب و هیجان­های منفی) داشته باشند و با آموزش مهارت­های ارتباطی و حل مسئله موجبات بهبود روابط بین فردی را فراهم آورند. در ضمن در تبیین­های پیشین رفتاری علت وقوع و افزایش اعمال اجباری بیشتر به نقشی که این اعمال در کاهش اضطراب دارند، نسبت داده می­شود که این امر نارضایتی­هایی در برداشت، لذا امروزه توجه بیشتر به سازه­های شناختی و رفتاری جهت تبیین وسواس فکری مدنظر است؛ هم­چنین، در پژوهش­های پیشین به بررسی میزان اثربخشی و مقایسه این شیوه­های درمانی بر روی مقوله­های چون اضطراب، پرخاشگری و توجه بیماران با وسواس فکری عملی به­طور هم­زمان پرداخته نشده است این در حالی است که دست­یابی به شیوه درمانی مؤثر به بیماران وسواسی کمک شایانی جهت کاهش نشانه­های بیماری­شان می­کند. بر همین اساس به منظور پیش­گیری و درمان افراد دارای وسواس فکری-عملی هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیک بر اضطراب، پرخاشگری و توجه در دختران دارای وسواس فکری-عملی است.
مواد و روش‌ها
پژوهش حاضر با روش نیمه تجربی با طرح پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پی­گیری با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش حاضر شامل دختران دانش‌آموز دارای وسواس فکری در مقطع متوسطه اول و دوم مناطق 1 و 3 شهر تهران در سال 1401 بود.
 برای تعیین حجم نمونه از نرم­افزار G*power استفاده شد (18) با در نظر گرفتن آلفای 05/0، سطح قابل قبول توان آماری 8/0 واندازه اثر 50/0، تعداد 15 نفر برای هر گروه (آزمایش و کنترل) برآورد شد. بنابراین از میان دختران با علائم وسواس فکری و عملی(ابتدا توسط پرسش‌نامه وسواس فکری عملی مادزلی و در مرحله بعد با مصاحبه بالینی توسط متخصص روان­شناس)، 30 نفر به روش هدفمند انتخاب شده و به صورت تصادفی ساده و با استفاده از روش قرعه­کشی در دو گروه (15 نفر آزمایش و 15 نفر کنترل) قرار گرفتند.
ملاک­های ورود شامل: دختران دارای وسواس فکری (ابتدا توسط پرسش‌نامه وسواس فکری عملی مادزلی و در مرحله بعد با مصاحبه بالینی توسط متخصص روان­شناس)، سن بین 13 تا 18 سال( محصل در مقطع متوسطه 1 و 2)، عدم دریافت درمان‌های روان‌شناختی در 6 ماه گذشته، رضایت شخصی، عــدم ابتــلا به بیمــاری جـدی دیگـری به‌غیراز وسواس فکری و عــدم اســتفاده از داروهــای روان‌پزشکی بود. همچنین معیارهای خــروج عدم تمایل به ادامه همکاری و غیبت بیش از 2 جلسه در فرایند درمان بود.
در اجرای این پژوهش ملاحظات اخلاقی مانند رضایت آگاهانه و محرمانه بودن اطلاعات رعایت شده است. ضمناً این پژوهش دارای کد اخلاق به شماره IR.IAU.TNB.REC.1401.084 مصوب کمیته اخلاق در پژوهش دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن می‌باشد. از نمونه­ها، ویژگی­های جمعیت شناختی مانند سن، مقطع تحصیلی جمع­آوری و ابزار گردآوری داده­ها به صورت زیر است.
پرسش‌نامه اضطراب بک (Beck Anxiety Inventory Manual): این پرسش‌نامه خودگزارشی است که برای اندازه­گیری شدت اضطراب در نوجوانان و بزرگسالان با 21 سؤال چهار گزینه‌ای (اصلا =0، خفیف=1، متوسط=2و شدید=3) توسط Beck و همکاران در سال 1990طراحی شد (19). در این پرسش‌نامه دامنه نمرات اضطراب از صفر تا 63 است و نمره بالا بیانگر اضطراب شدیدتر است بر اساس مطالعات انجام‌شده در خارج از کشور، پنج نوع اعتبار محتوا، همزمان، ساده، تشخیصی و عاملی برای آن سنجیده شده است که همگی نشان‌دهنده کارآیی بالای این ابزار در اندازه­گیری اضطراب است. در ایران رفیعی و سیفی در پژوهشی با استفاده از تحلیل آنالیز عاملی، 5 مؤلفه به دست آوردند و مقدار پایایی پرسش‌نامه با استفاده از آلفای­کرونباخ 92/0 برآورد کردند (20). در پژوهش حاضر پایایی کلی پرسش‌نامه با استفاده از روش آلفای کرونباخ 75/0 به دست آمد.
پرسش‌نامه پرخاشگری باس و پری (Buss and Perry Aggression Questionnaire): این پرسش‌نامه را Buss and Perry با هدف سنجش میزان پرخاشگری با 29 سؤال در طیف لیکرت 5 تایی (کاملاً متفاوت از من=1 تا کاملاً شبیه من=5) با 4 خرده مقیاس پرخاشگری­ بدنی (9 سؤال)، پرخاشگر کلامی (5 سؤال)، خشم (7 سؤال)، کینه­ورزی یا خصومت (8 سؤال) در سال 1992طراحی کردند. در این پرسش‌نامه حداکثر نمره برابر با 145 و حداقل نمره برابر با 29 است و نمره بالاتر بیانگر میزان پرخاشگری بیشتر است؛ سازندگان این ابزار طی پژوهش­شان نشان دادند که نتایج ضریب باز آزمایی برای چهار زیرمقیاس (با فاصله 9 هفته) 80/0 تا 72/0 است (21). در ایران محمدی اعتبار خرده مقیاس­های این پرسش‌نامه به شیوه آلفای­کرونباخ بین 71/0 تا 82/0 برآورد کرد؛ نتایج تحلیل عامل نیز سازه 5 عاملی را تأیید کرد (22). در پژوهش حاضر پایایی پرسش‌نامه با استفاده از روش آلفای کرونباخ در خرده مقیاس­ها بین 65/0 تا 77/0 و در حالت کلی 82/0 به دست آمد.
آزمون عملکرد پیوسته رازولد (Rosvold Continuous Performance Test): این آزمون توسط Rosvold با هدف سنجش توجه پایدار و کنترل تکانه یا تکانش گری در سال 1956 طراحی شد(23). آزمون عملکرد پیوسته 150 تصویر (30 تا محرک هدف و سایرین محرک غیر هدف) دارد که با دو نوع خطای حذف (مشکل در پایداری توجه) و خطای ارتکاب (مشکل در کنترل‌تکانه) نمره‌گذاری می‌شوند که هرچه میزان پاسخ صحیح افزایش یابد، نشانه بهبود توجه مداوم است. Leark و همکاران روایی با روش باز آزمایی برای خطای حذف (Omission Error) بین 58/0 تا 61/0 و برای خطای ارتکاب (Error Commission) بین 58/0 تا 96/0 است (24)؛ در پژوهش ایرانی ضریب پایایی این آزمون به روش باز آزمایی بلافاصله 20 روز در دامنه­ بین 59/0 تا 93/0 قرار گرفت. روایی سازی ملاکی از طریق مقایسه گروه بهنجار و بیش‌فعال با نارسایی توجه بیانگر تفاوت معنادار در عملکرد بود (25). در پژوهش حاضر پایایی پرسش‌نامه برای خطای حذف 68/0 و برای خطای ارتکاب 71/0 به دست آمد.
 





  • عدم تمایل به شرکت در مطالعه (167=n)
  • تطابق نداشتن با معیارهای ورود (524=n)
  • علل دیگر (54=n)

 
  • افراد باقیمانده (واجدین شرایط)(105=n)
بررسی از نظر واجدین شرایط (850=n)
n
                                                                                                                                      
تخصیص تصادفی (30=n)
n
                                                                                                        

تخصیص
تحلیل
رفتار درمانی دیالکتیک (15=n)
لکتیک (15=n)
n
قطع همکاری (0=n)
n
تحلیل شده (15=n)
n
کنترل (15=n) (30=n)یسسسییطسص7 ذصلل   تلالللاسل(15=n)
n
قطع همکاری (0=n)
n
تحلیل شده (15=n)
n
پی­گیری









نمودار 1- روند بررسی گروه نمونه در دو گره آزمایش و کنترل در مراحل (پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پی­گیری)
 
 در این پژوهش پس از اخذ مجوزهای لازم از اداره آموزش ‌و پرورش از بین مدارس دخترانه مقطع متوسطه مناطق 1 و 3 شهر تهران 4 مدرسه (تقوی­نیا و کوشش دوره متوسطه اول؛ روشنگران و شوق پرواز دوره متوسطه دوم) انتخاب شدند. پس از هماهنگی با مسئولان مدارس مربوطه به دانش­آموزان جهت شرکت در کار پژوهشی فراخوان داده شد. سپس افراد بر اساس پرسش‌نامه وسواس فکری و عملی مادزلی غربال شدند؛ به این ترتیب، پرسش‌نامه جهت بررسی واجدین شرایط برای850 نفر اجرا شد (لازم به ذکر است که نمره برش 10 برای این پرسش‌نامه در نظر گرفته شد). سپس از افرادی که شرایط شرکت در پژوهش را داشتند با جلب رضایت آگاهانه، 30 نفر (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه کنترل) به روش نمونه­گیری هدفمند و بر اساس ملاک ورود و خروج انتخاب شدند. قبل از مداخله از شرکت کننده‌های پژوهش، پیش‌آزمون­های متغیرهای اضطراب، پرخاشگری و توجه از طریق پرسش‌نامه و به­شیوه خودگزارشی گرفته شد. لازم به ذکر است که در گروه آزمایش پروتکل رفتاردرمانی دیالکتیک لینهان در 8 جلسه 90 دقیقه­ای (هفته­ای یک جلسه) و به صورت حضوری در کلینیک باران در ساعت 17:30 تا 19 توسط روانشناس آموزش دیده اجرا شد (26)، اما گروه کنترل هیچ درمانی دریافت نکرد. همچنین گروه آزمایش و گروه کنترل بعد از پایان فرآیند آموزش (مرحله پس‌آزمون) و دو ماه بعد از آن (مرحله پی­گیری) با استفاده از پرسش‌نامه­های مذکور و به شیوه خودگزارشی ارزیابی شدند. لازم به ذکر است که برای رعایت اصول اخلاقی پژوهش به افراد یادآوری شد که اطلاعات مربوط به آنها در اختیار هیچ شخص دیگری قرار نخواهد گرفت؛ لذا، نام تمامی شرکت­کنندگان دو گروه به کدهای تصادفی تبدیل شد تا در آینده مشکل اخلاقی خاصی به وجود نیاید. افزون بر این پس از جلب رضایت ایشان، فرم رضایت کتبی از تمامی شرکت­کنندگان دریافت گردید. در این پژوهش در طی سه مرحله مورد بررسی ریزشی در نمونه­ها دیده نشد. محتوای جلسات رفتاردرمانی دیالکتیک در جدول 1 ارائه شده است
 

جدول 1- جلسات پروتکل رفتاردرمانی دیالکتیک Linehan
محتوا جلسات
مقدمه و آموزش هوشیاری فراگیر
پس از آشنایی با اهداف و قوانین، اعضای گروه در بخش مهارت­های هشیاری فراگیر، با سه حالت ذهنی منطقی، هیجانی و خردگرا آشنا می­شوند. در این جلسه هدف DBT این است که افرا بتوانند به اهداف خردگرا دست یابند و از هر دو حالت منطقی و هیجانی به طور مؤثر است، استفاده کنند. با یادگیری مهارت­های مربوط به این سه حالت، افراد می­توانند مهارت­های خود را در مدیریت احساسات و تصمیم­گیری­های خود بهبود ببخشند و در نهایت به بهبود کیفیت زندگی خود کمک کنند. در این جلسه پیش‌آزمون گرفته شد. جلسه اول
در این جلسه علاوه بر تمرین حالت ذهنی جلسه قبل، به آموزش مهارت­های چگونگی هشیاری فراگیر (مانند مشاهده، و توصیف)، مهارت­های چیستی و چگونگی (شرکت‌کنندگان یاد می‌گیرند که چه مهارت‌هایی برای مدیریت احساسات و رفتارهای خود نیاز دارند و چگونه می‌توانند این مهارت‌ها را در زندگی روزمره خود به کار ببرند) ذهن آگاهی، توسعه نگاه غیرقضاوتی به تجربیات زندگی و کارآمد عمل­کردن اختصاص یافت که هدف از آن بهبود سطح سلامت افراد دارای وسواس است  جلسه دوم
مهارت­های چیستی و چگونگی به­طور عملی در گروه تمرین شد، در واقع هدف این جلسه این است که شرکت‌کنندگان با یادگیری و تمرین مهارت‌های "چیستی" و "چگونگی"، توانایی‌های خود را در مدیریت احساسات، ارتباطات و رفتارهای مؤثر بهبود بخشند و به یک زندگی سالم‌تر و متعادل‌تر دست یابند. این جلسه به عنوان یک پایه (هسته مرکزی آموزش رفتاردرمانی دیالکتیک) برای جلسات بعدی عمل می‌کند و به شرکت‌کنندگان کمک می‌کند تا مهارت‌های خود را در زمینه‌های مختلف تقویت کنند. جلسه سوم
آموزش تنظیم هیجان
در این جلسه علاوه بر مرور تمرین­های جلسات قبل، به آموزش بخشی از مهارت­های تنظیم هیجانی، شامل تعریف هیجان و مؤلفه­های آن پرداخته شد. در واقع هدف این جلسه این است که شرکت‌کنندگان با یادگیری و تمرین مهارت‌های تنظیم هیجان، توانایی‌های خود را در مدیریت احساسات و رفتارهای خود بهبود بخشند؛ لذا، این جلسه به شرکت‌کنندگان کمک می‌کند تا ابزارهای لازم برای مقابله با چالش‌های هیجانی را در اختیار داشته باشند و به بهبود شرایط خود بپردازند. جلسه چهارم
در این جلسه بخش دیگری از مهارت­های تنظیم هیجانی، شامل الگوی شناسایی هیجانات و برچسب زدن به آن‌ها که منجر به افزایش توانایی کنترل کردن هیجانات می­گردد، آموزش داده شد. لذا هدف این جلسه نیز این است که به شرکت‌کنندگان کمک می‌کند تا ابزارهای لازم برای درک و مدیریت هیجانات خود را در اختیار داشته باشند و به بهبود کیفیت زندگی خود بپردازند. جلسه پنجم
در این جلسه ضمن مرور مهارت­های قبلی، به آموزش مهارت­های پذیرش هیجان­ها، حتی در صورت منفی بودن و آموزش مهارت­هایی برای کاهش آسیب­پذیری نسبت به هیجان‌های منفی پرداخته شد. لذا هدف این است که شرکت‌کنندگان ابزارهای لازم برای درک و مدیریت هیجانات منفی را در اختیار داشته باشند و به آنها تجهیز شوند تا بتوانند شرایط مطلوب­تری را برای خوذ رقم زنند جلسه ششم
آموزش تحمل پریشانی
در این جلسه به آموزش بخشی از مؤلفه تحمل پریشانی، یعنی راهبردهای بقا در بحران شامل مهارت­های پرت کردن حواس و خودآرام­سازی با حواس پنجگانه پرداخته می‌شود تا شرکت‌کنندگان به راهبردهای لازم جهت مواجهه با چالش‌ها و نا آرامی­های زندگی مجهز شوند و بتوانند در شرایط پریشانی از شیو­های مؤثر جهت رویارویی با شرایط بهره گیرند جلسه هفتم
در جلسه آخر، ضمن مرور آموزش­های قبلی، مهارت­های به­سازی لحظات و تکنیک سود و زیان در هنگام مواجه‌شدن با ناکامی یا احساس خشم از راهبردهای بقا در بحران به‌صورت عملی در گروه تمرین شد؛ همچنین آموزش چگونگی تعمیم مهارت­ها به خارج از جلسه درمان مدنظر قرار گرفت تا شرکت­کنندگان به کمک این راهبردها بتوانند به ارزیابی وضعیت‌های مختلف و ایجاد تغییرات مثبت بپردازند. جلسه هشتم
 
داده‌های این پژوهش در دو قسمت آمار توصیفی و آمار استنباطی با استفاده از نرم افزارSPSS نسخه 22 تجزیه و تحلیل شدند و با استفاده از جداول و نمودارها و روش­های آمار توصیفی و تحلیلی نتایج ارائه شد. یافته­های متغیرهای کیفی به­صورت فراوانی و درصد و متغیرهای کمی با میانگین و انحراف معیار بیان شد. جهت آنالیز متغیرهای کیفی در صورت برقرار بودن پیش فرض­ها از آزمون مجذور کای (Chi- square test) و در صورت برقرار نبودن پیش فرض مربوطه از آزمون فیشر استفاده خواهد شد. به منظور مقایسه میانگین برای متغیرهای کمی از آزمون t مستقل (Independent Sample T test)استفاده گردید. برای بررسی نرمال بودن نمرات دو گروه از آزمون Shapiro -Wilk، آزمون Mauchly,s Sphericity جهت تشابه شرایط بین متغیرهای وابسته و مستقل استفاده شد، از آزمون Levene برای بررسی همگنی واریانس­های متغیرهای اضطراب، پرخاشگری و توجه استفاده شد و جهت بررسی تفاوت بین گروه­ها در زمان‌های سه گانه از آزمون تحلیل واریانس با مقادیر تکراری Repeated Measures ANOVA شد. برای بررسی تفاوت میانگین نمرات گروه­ها در متغیرهای پژوهش از آزمون بونفرونی Bonferoni استفاده گردید. سطح معنی­داری در آزمون­ها 05/0 در نظر گرفته شد.
نتایج
در این پژوهش تعداد 30 فرد مبتلا به اختلال وسواس فکری-عملی به­صورت هدفمند انتخاب شدند و به­صورت تصادفی به گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 15 نفر) تخصیص داده شدند. در گروه آزمایش 60 درصد شرکت کنندگان بین 13 تا 15 سال و 40 درصد بین 16 تا 18 سال قرار داشتند در گروه کنترل 3/53 درصد شرکت­کنندگان بین 13 تا 15 و 7/46 درصد شرکت­کنندگان بین 16 تا 18 سال قرار داشتند. همچنین در گروه آزمایش 7/66 درصد شرکت کنندگان در مقطع متوسطه اول و 3/33 درصد در مطع متوسطه دوم قرار داشتند در گروه کنترل 3/53 درصد شرکت‌کنندگان در مقطع متوسطه اول و 7/46 درصد شرکت‌ کنندگان در مقطع متوسطه دوم قرار داشتند.
 

جدول 2- بررسی ویژگی‌های جمعیت­شناختی دختران دانش‌آموز مقطع متوسطه با وسواس فکری عملی شهر تهران در سال 1401 برحسب گروهای مورد مطالعه
مقدار P گروه
کنترل
گروه رفتار درمانی دیالکتیک
درصد فراوانی درصد فراوانی
757/0 3/53 8 60 9 13 تا 15 سال دامنه سنی
7/46 7 40 6 16 تا 18 سال
685/0 3/53 8 7/66 10 متوسطه اول مقطع تحصیلی
7/46 7 3/33 5 متوسطه دوم
05/0>P به عنوان سطح معنی‌دار
 
در جدول 2 نتایج مطالعه نشان داد که تحت آزمون مجذور کای گروه آزمایش و کنترل از نظر توزیع فراوانی دامنه سنی (757/0=P) و مقطع تحصیلی (685/0=P) اختلاف معناداری نداشتند.
در جدول 3، شاخص­های توصیفی میانگین و انحراف معیار نمرات پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پی‌گیری متغیرهای اضطراب، پرخاشگری و توجه در گروه آزمایش و کنترل گزارش شده است. همان‌گونه که در جدول مشاهده می­شود، نمرات آزمودنی‌های گروه آزمایش در متغیرهای اضطراب، پرخاشگری در مرحله پس‌آزمون تغییرات کاهشی و در متغیر توجه در مرحله پس‌آزمون تغییرات افزایشی داشته است.
 
جدول 3- میانگین و انحراف استاندارد متغیرهای پژوهش برحسب گروه‌های مورد بررسی در دختران دانش آموز مقطع متوسطه با وسواس فکری عملی شهر تهران در سال 1401
متغیر گروه رفتاردرمانی دیالکتیک گروه کنترل آزمون تی
میانگین انحراف معیار میانگین انحراف معیار مقدار معناداری
اضطراب پیش‌آزمون 27/31 12/2 07/31 91/2 22/0 828/0
پس‌آزمون 07/20 79/1 6/32 77/3 615/11- 0001/0
پی­گیری 47/16 68/1 73/35 37/4 943/15- 0001/0
پرخاشگری پیش‌آزمون 07/64 61/3 73/66 91/3 937/1- 063/0
پس‌آزمون 87/41 04/3 6/69 1/4 027/21- 0001/0
پی­گیری 8/39 57/2 72 11/5 794/21- 00001/0
توجه پیش‌آزمون 87/220 2/12 4/218 01/13 28 597/0
پس‌آزمون 27/241 26 3/218 27/11 141/3 004/0
پی­گیری 238 31/11 1/219 65/10 719/4 0001/0
 
05/0>P به عنوان سطح معنی‌دار

 
جهت بررسی اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیک بر اضطراب، پرخاشگری و توجه از تحلیل واریانس با مقادیر تکراری استفاده شد. قبل از انجام تحلیل‌های آماری، پیش فرض های مدل آماری بررسی و از درستی مدل اطمینان حاصل شد. پیش فرض‌های استفاده از تحلیل واریانس با مقادیر تکراری داده‌ها بررسی شد. طبیعی بودن توزیع نمرات توسط آزمون Shapiro-Wilk ارزیابی شد؛ توزیع داده­های پژوهش در افراد با اختلال وسواس فکری عملی در سطح اطمینان 95 درصد نرمال است (05/0<P). همچنین آزمون Levene برابری واریانس گروه­ها را نشان داد، یعنی واریانس دو گروه همگن بوده و در نتیجه این دو گروه با هم قابل مقایسه هستند؛ بدین ترتیب، عدم معناداری آزمون  Levene برای متغیرهای پژوهش مشاهده شد (05/0<P). همچنین، نتایج آزمون آزمون کرویت موچلی (Mauchly's Sphericity Test) برابری واریانس­های اختلاف بین سطوح مختلف یک عامل را در اندازه­گیری با مقادیر تکراری را نشان داد، یعنی واریانس‌های چند سری مشاهده متغیر وابسته تقریباً یکسان است ؛ به این ترتیب، عدم معناداری آزمون  Mauchly,s Sphericityبرای متغیرهای پژوهش مشاهده شد (05/0<P). آزمون ام­باکس (Box M) همگنی همبستگی های متقابل بین چند متغیر (همگنی ماتریس واریانس-کوواریانس­) رانشان داد (05/0<P). با توجه به وجود پیش‌فرض‌های مورد نیاز برای اجرای تحلیل واریانس با مقادیر تکراری با استفاده از این آزمون تأثیر رفتار درمانی دیالکتیک بر اضطراب، پرخاشگری و توجه دختران داری وسواس فکری-عملی بررسی شد. با توجه به داده­های جدول 3، نتایج حاصل از تحلیل واریانس با مقادیر تکراری برای هر سه متغیر اضطراب (0001/0=P)، پرخاشگری (001/0=P)، و توجه (002/0=P)، پژوهش تفاوت گروهی معنادار در بین گروه­ها نشان داد؛ لذا، میزان تأثیر برای اضطراب 81/0، پرخاشگری 9/0 و توجه 28/0 است. به این معنی که به ترتیب81 درصد، 90 درصد و 28 درصد از تغییرات میانگین نمرات متغیرهای اضطراب، پرخاشگری و توجه (که منجر به بهبودی افراد گروه آزمایش شده است)، در مرحله پس‌آزمون ناشی از رفتاردرمانی دیالکتیک است. رفتاردرمانی دیالکتیک در هر سه متغیر اضطراب (0001/0=P)، پرخاشگری (0001/0=P)، و توجه (001/0=P) منجر به تغییرات معنادار آزمودنی­ها در طول زمان شده است؛ از سویی، اثر تعاملی گروه و زمان در متغیرهای اضطراب (0001/0=P)، پرخاشگری (0001/0=P)، و توجه (001/0=P) نشان می­دهد که عملکرد آزمودنی­ها در گروه آزمایش و کنترل در سه بازه زمانی اندازه‌گیری در این شاخص دارای تغییرات معنادار است که به بررسی آن‌ها پرداخته می­شود (نمودارهای 2 تا 4 و جدول 5).
 
جدول 4- نتایج تحلیل واریانس با مقادیر تکراری بر روی میانگین نمرات پس آزمون اضطراب، پرخاشگری و توجه در دختران دانش آموز مقطع متوسطه دارای وسواس فکری عملی شهر تهران در سال 1401
مجموع مجذورات درجه آزادی 1 و 2 میانگین مجذورات مقدار F مقدار P مقدار اتا
اضطراب گروه 4/2496 28 و 1 4/2496 993/120 001/0 > 81/0
زمان 846/490 56 و 2 433/245 546/93 001/0> 76/0
گروه* زمان 067/1466 56 و 2 033/733 124/279 001/0> 9/0
پرخاشگری گروه 9/9796 28 و 1 9/9796 308/257 01/0> 9/0
زمان 222/1837 56 و 2 611/918 795/330 001/0> 92/0
گروه* زمان 267/3801 56 و 2 633/1900 424/684 01/0> 96/0
توجه گروه 4/4928 28 و 1 4/4928 058/11 01/0> 283/0
زمان 156/1834 56 و 2 078/917 762/7 01/0> 217/0
گروه* زمان 267/1773 56 و 2 633/886 504/7 01/0> 211/0
05/0>P به عنوان سطح معنی‌دار

نمودار 2- تغییرات اضطراب دو گروه­ در سه بازه زمانی

نمودار 3- تغییرات پرخاشگری دو گروه­ در سه بازه زمانی

نمودار 4- تغییرات توجه دو گروه­ در سه بازه زمانی

جدول 5-  نتایج آزمون بونفرونی برای تعیین اثر مداخله درمانی بر متغیرهای اضطراب، پرخاشگری و توجه در دو مرحله پس‌آزمون و پی­گیری دختران دانش‌آموز مقطع متوسطه دارای وسواس فکری عملی شهر تهران در سال 1401
مراحل متغیر گروه­ها تفاوت میانگین خطای استاندارد معناداری
پس‌آزمون اضطراب رفتاردرمانی دیالکتیک- کنترل 379/12- 899/0 001/0>
پرخاشگری رفتاردرمانی دیالکتیک- کنترل 789/25- 818/0 001/0>
توجه رفتاردرمانی دیالکتیک- کنترل 565/20 563/7 01/0>
پی­گیری اضطراب رفتاردرمانی دیالکتیک- کنترل 123/7- 488/1 001/0>
پرخاشگری رفتاردرمانی دیالکتیک- کنترل 268/6- 395/3 076/0
توجه رفتاردرمانی دیالکتیک- کنترل 32/13 25/4 01/0>
05/0>P به عنوان سطح معنی‌دار
 
 بر اساس نمودارهای 2 تا 4 در نمرات پیش‌آزمون گروه‌ها در اضطراب، پرخاشگری و توجه به یکدیگر نزدیک می­باشد؛ اما با اعمال درمان دیالکتیک در گروه آزمایش شاهد تغییر معنادار نمرات متغیرها در مرحله پس‌آزمون گروه آزمایش هستیم؛ اما تغییر چندان محسوسی در نمرات آن‌ها در گروه کنترل مشاهده نمی­شود. لازم به ذکر است همانطور که در جدول 5 با در نظر گرفتن میانگین­های اصلاح شده (میانگین پس آزمون با برداشتن اثر پیش‌آزمون و میانگین پیگیری با برداشتن اثر پس‌آزمون) مشخص است در مرحله پس‌آزمون میانگین نمره پرخاشگری (اختلاف میانگین=789/25- و 01/0>P) و اضطراب (اختلاف میانگین=379/12- و 01/0>P) گروه رفتار درمانی دیالکتیک کاهش بیشتری نسبت به میانگین نمرات گروه کنترل نشان داده است؛ این در حالی است که در متغیر توجه (اختلاف میانگین= 565/20 و 01/0>P) نمره پس آزمون گروه­ رفتاردرمانی دیالکتیک افزایش بیشتری نسبت به میانگین نمره توجه گروه کنترل نشان داده است؛ در مرحله پی­گیری نیز در گروه­ آزمایشی ماندگاری اثر (تغییرات نمرات پی­گیری نسبت به پس آزمون) برای همه متغیرها به غیر از پرخاشگری داریم؛ اما در گروه کنترل تغییرات در سه بازه زمانی (پیش آزمون، پس آزمون و پی­گیری) محسوس به نظر نمی آید. بنابراین می توان اذعان داشت که روش رفتار درمانی دیالکتیک سبب بهبود سطح اضطراب، پرخاشگری و میزان توجه افراد دارای وسواس فکری نسبت گروه کنترل شده است.
بحث
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیک بر پرخاشگری، اضطراب و توجه افراد دارای وسواس فکری بود. یافته‌های پژوهش نشان داد که این شیوه درمانی سبب بهبود پرخاشگری در افراد با وسواس فکری شده است که همسو با یافته‌ها برخی پژوهش‌ها است (12، 8) در تبیین این نتایج می توان گفت که رفتار درمانی دیالکتیک به عنوان یک رویکرد درمانی جامع، به افراد کمک می‌کند تا مهارت‌های گوناگونی را یاد بگیرند؛ در این مهارت ذهن آگاهی باعث می­شود فرد هیجانش را بدون قضاوت تجربه کرده و با بررسی دقیق­تر احساساتش به او فرصت کاهش نشخوار خشم را می‌دهد؛ چون ارزیابی عمیق‌تری از اتفاق پیش­آمده خواهد داشت و درنتیجه با کاهش نشخوار خشم و هیجانات­منفی، احتمال عمل پرخاشگرانه کاهش و احتمال عمل فکری افزایش می­یابد. این رویکرد که بر اصل پذیرش و تغییر تأکید دارد. به فرد کمک می‌کند تا احساسات و افکار خود را بپذیرند و در عین حال راهکارهایی برای تغییر رفتارهای ناخواسته (مثل پرخاشگری) پیدا کنند. آموزش تفکر دیالکتیکی نیز باعث توجه به اطلاعات مثبت در کنار اطلاعات منفی می‌شود که به فرد کمک می‌کند در موقعیت خشم برانگیز از سوگیری شناختی و برداشت‌های خصمانه پیش­گیری کند و در ادامه با ارزیابی مجدد و دقیق موقعیت باعث کاهش عمل پرخاشگرانه می­شود. از سویی رفتاردرمانی دیالکتیکی، با آموزش مهارت‌های ارتباطی و بین فردی، تن آرامی، شناخت ­هیجان­ها، مراحل تنظیم هیجان­ها و کاهش هیجان­های منفی، به فرد کمک می­کند از افکار خصمانه اجتناب کند و فرصت بیشتری برای ارزیابی موقعیت داشته باشد (27). به این ترتیب این شیوه درمانی با فراهم کردن ابزارها و مهارت‌های لازم به افراد وسواسی کمک می‌کند از بروز موقعیت‌های تنش‌زا که ممکن است منجر به پرخاشگری شود، جلوگیری کرده و آن را مدیریت کنند.
یافته‌های پژوهش همچنین نشان داد که رفتاردرمانی دیالکتیک موجب کاهش اضطراب افراد با وسواس فکری می‌شود که همسو با یافته یژوهش Delaquis و همکاران است. (11) در تبیین این نتایج می‌توان گفت، رفتاردرمانی دیالکتیک به عنوان یک رویکرد درمانی مبتنی بر شناخت و احساسات، بر روی مهارت‌های تنظیم هیجانی و بهبود روابط بین‌فردی تأکید دارد. این اصول می‌توانند به کاهش اضطراب و نشانه‌های وسواس کمک کنند. بخش زیادی از اضطراب افراد وسواسی به دلیل حضور افکار مزاحم است که آموزش مهارت­های رفتاردرمانی دیالکتیکی موجب سازگاری هرچه بیشتر فرد با شرایط فعلی و کمک به تحولات درونی می‌شود؛ به این صورت که برای مثال آموزش ذهن آگاهی به فرد کمک می­کند تا بدون قضاوت و واکنش­گری به تحولات درونی و بیرونی احترام بگذارد و این نکته را در نظر بگیرد که این تحولات، هیجان­های طبیعی با خود به همراه دارند که اجتناب از تجربه کردن آنان موجب تنش بیشتر در آنان می­شود. (28). رفتاردرمانی دیالکتیک همچنین با تقویت حس کنترل فردی و خودآگاهی در فرد منجر به کاهش اضطراب در فرد دارای وسواس می‌شود. از سویی در این شیوه درمانی به موجب آموزش مهارت‌های بین فردی، شخص ارتباط مطلوب خود با دیگران را حفظ کرده و به روابط گرم و عاطفی خود به نحو رضایت­بخشی ادامه می‌دهد.؛ لذا، این جنبه نیز می‌تواند به کاهش اضطراب در افراد وسواسی که ممکن است تحت فشارهای اجتماعی قرار داشته باشند، کمک کند.
همچنین به­واسطه مهارت­های تنظیم هیجان و تحمل پریشانی، تنش­های جسمانی­اش کاهش‌یافته احساساتش مدیریت می‌شود. لذا می­توان اذعان داشت: درمان دیالکتیک، با تمرکز بر مؤلفه‌های اضطراب (ارزیابی، احساس، رفتار حرکتی و مؤلفه بین فردی) زمینه کاهش آن را ایجاد می‌کند (10).
یافته­های پژوهش مبنی بر اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیک بر افزایش توجه افراد با وسواس فکری همسو با نتایج برخی پژوهش‌ها است (17، 16). تبیین این نتایج می­توان گفت، رفتاردرمانی دیالکتیک که بر مبنای نظریه‌های شناختی و رفتاری پایه‌گذاری شده است به افراد کمک می‌کند تا الگوهای فکری منفی را شناسایی و تغییر دهند،که می‌تواند به بهبود توجه و تمرکز کمک کند. در این رویکرد مهارت ذهن آگاهی به­عنوان مهم­ترین تکنیک درمانی در افزایش کنترل توجه به‌واسطه تمرکز بر یک محرک در زمان حال و توجه کردن مجدد به محرک خاص در زمان حواس‌پرتی نقش دارد؛ به‌موجب این مهارت چون توجه فرد در زمان حال است دیگر درگیر افکار مزاحم تکراری گذشته نمی‌شود؛ پس ناراحتی کمتری را ادراک می­کند. درواقع، تأکید اصلی این درمان بر خود کنترلی توجه است که با تمرکز مکرر توجه روی یک محرک خنثی (مثل تنفس)، محیط توجهی مناسب به وجود می­آید. لذا، فرد می­تواند توجه خود را به طور مؤثرتری مدیریت کرده زمینه کاهش نشانه‌های وسواس و افزایش توجه را فراهم کند (29).
افراد وسواسی به‌موجب مهارت پذیرش بنیادین می‌آموزد رفتارهایی را که موجب رنج بیشترشان می­شود، تغییر دهند، خودشان را با تمام نقاط ضعف و قوتشان بپذیرند، ارزش­هایشان را کشف کنند و در زمان تحمل شرایط استرس­زا از آن‌ها کمک گیرند و با اعمال متعهدانه و پیاده­سازی قصدهای خود به زندگی رضایت‌بخش‌تری دست یابند. استفاده از افکار مقابله‌ای خود تشویق­گرایانه نیز موجب افزایش اعتمادبه­نفس و انگیزه برای پرهیز از اعمال وسواسی می­شود. از طرفی مهارت­های توجه برگردانی از افکار باعث می­شود فرد در هنگام هجوم افکار وسوسه‌انگیز بتواند توجه خود را به تصاویر ذهنی خلاق و نوآیین منعطف کند و ذهن خود را از درگیری بیشتر با افکار وسواسی بازدارد (11). از سویی در این رویکرد که با آموزش روابط متقابل بر بهبود روابط بین‌فردی و حمایت اجتماعی تأکید دارد می‌توانند به افراد دارای وسواس کمک کنند تا در محیط‌های اجتماعی بهتر عمل کرده و توجه خود را حفظ کنند.
دلیل ناهمسویی نتایج پژوهش حاضر در زمینه توجه را با پژوهشی چون Basel و همکاران (30) را می­توان این­طور ذکر کرد که علت این تفاوت می­تواند در تنوع ویژگی‌های جمعیت‌شناختی نمونه‌ها (مثل جنسیت و گروه سنی، چراکه در مطالعه مذکور هر دو جنس (زن و مرد) در رده های سنی بزرگسال نیز حضور داشتند) باشد که بر نحوه پاسخگویی افراد به رفتاردرمانی دیالکتیک تأثیر می‌گذارد. همچنین، تفاوت در نحوه تحلیل نتایج به کار رفته (مثل مقیاس‌های اندازه‌گیری متفاوت، تعداد جلسات متفاوت درمان و کیفیت اجرای آن و زمان‌های متفاوت پی‌گیری) می‌تواند بر نتایج تأثیر گذاشته و تفاوت­هایی را در نتایج ایجاد کند. نهایتا این­که آنچه بیشتر از هر عامل دیگری می‌توانند بر اثربخشی درمان تأثیر بگذارد عوامل محیطی و اجتماعی (حمایت خانواده، شرایط اقتصادی، و فشارهای اجتماعی) است که ممکن است در پژوهش‌های مختلف برخی فاکتورهای آن نادیده گرفته شود.
از آن­جایی­که در پژوهش حاضر گروه نمونه به دانش‌آموزان دختر مقطع متوسطه اول و دوم مناطق 1 و 3 شهر تهران محدود بود؛ بنابراین، پیشنهاد می­شود این پژوهش بر روی پسران و در سایر مناطق انجام شود و جهت تعمیم‌پذیری نتایج بهتر است پژوهش در سایر نقاط کشور نیز انجام گیرد. همچنین توصیه می‌شود که نتایج این پژوهش با سایر درمان‌ها مقایسه شود. در پژوهش حاضر به دلیل محدودیت زمانی مرحله پیگیری دو ماه پس از درمان انجام شد که فاصـله نسبتاً کمی برای بررسی اثرات بلندمدت درمان صورت گرفته است؛ بنابراین، پیشنهاد می‌شود مدت‌زمان درمان طولانی‌تر (از طول زمان پژوهش حاضر) شود تا اثرات درمان فرصت تثبیت بیشتری بیابند. با توجه به نتایج به‌دست‌آمده پیشنهاد می­شود درمانگران از این درمان در بهبود متغیرهای اضطراب، پرخاشگری و توجه افراد با وسواس فکری عملی بهره گیرند؛ در این راستا، مشاوران مدارس نیز می‌توانند نوجوانان نیازمند درمان را برای گذراندن این دوره درمانی جهت بهبود و اصلاح متغیرهای مذکور به مراکز درمان روان‌شناختی معرفی کنند. یافته­های پژوهش حاضر، به­طور بالقوه تلویحات کاربردی مهمی برای ارتقای سلامت روانی افراد مبتلابه اختلال وسواس فکری و پیشگیری از بروز متغیرهای مذکور سه­گانه را نشان داد. یکی از تلویحات این یافته­ها می‌تواند این باشد که آموزش مهارت­های رفتاردرمانی دیالکتیک گروهی سودمند و مقرون‌به‌صرفه است.
نتیجهگیری
نتیجه پژوهش حاضر، حاکی از آن بود که رفتاردرمانی دیالکتیک مداخله سودمندی برای بهبود سطح اضطراب، پرخاشگری توجه افراد دارای وسواس با اثرات نسبتاً پایدار است؛ لذا، نتایج پژوهش حاضر ضمن تبیین ضرورت توجه به کاهش مشکلات روانشناختی دختران دارای وسواس فکری و عملی از طریق مداخلات روانشناختی، اهمیت به­کارگیری رفتار درمانی دیالکتیک را متوجه روانپزشکان و روانشناسان حوزه مبتلایان به بیماری­های حوزه شناخت و رفتار می­کند. لذا توصیه می‌شود درمان رفتار درمانی دیالکتیک به عنوان درمان مکمل، در کنار درمان دارویی برای ارتقاء سلامت روان، کیفیت زندگی و بهبود سرمایه­های هیجانی افراد وسواس فکری و عملی مورد استفاده قرار گیرد.
تشکر و قدردانی
این مقاله حاصل رساله دکتری روانشناسی عمومی دانشـگاه آزاد اسـلامی اسـت. بدینوسیله از کلیه مسئولین و کادر آموزشی مدارس دخترانه مقطع متوسطه تقوی­نیا، شوق پرواز ، کوشش و روشنگران و دانش­ آموزان عزیزی که ما را در اجرای این پژوهش یاری نمود­هاند، کمـال تقدیر و تشکر را داریم.
تعارض در منافع: این پژوهش تعارض منافع ندارد.
 حامی مالی: این پژوهش هیچ­گونه حامی مالی نداشته است.
ملاحظات اخلاقی (کد اخلاق): این پژوهش دارای کد اخلاق به شماره IR.IAU.TNB.REC.1401.084 مصوب کمیته اخلاق در پژوهش دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن می­باشد.
مشارکت نویسندگان
  • طراحی ایده: هاله آمیغی
  • روش کار: هاله آمیغی، حسین ابراهیمی مقدم
  • جمع­آوری داده‌ها: هاله آمیغی
  • تجزیه و تحلیل داده‌ها: هاله آمیغی، حسین ابراهیمی مقدم، لیلا کاشانی وحید
  • نظارت: حسین ابراهیمی مقدم، لیلا کاشانی وحید
  • مدیریت پروژه: حسین ابراهیمی مقدم
  • نگارش پیش‌نویس اصلی: هاله آمیغی، حسین ابراهیمی مقدم، لیلا کاشانی وحید
  • نگارش - بررسی و ویرایش: هاله آمیغی، حسین ابراهیمی مقدم، لیلا کاشانی وحید  
 


References
 
1. Basharpoor S, Ahmadi S. Comparison of EEG Brainwave Asymmetry in Frontal Areas between People with Obsessive-Compulsive Disorder, Major Depression, and Normal. JAPR 2022; 13(1): 147-62. [Farsi]
2. Taube-Schiff M, Rector NA, Young R, Larkin P, Richter MA. Filling the gap for obsessive-compulsive disorder services in Canada: Implementing an intensive care program. JNMD 2020; 208(1): 38-47.
3. Monaco MRL, Di Stasio E, Zuccalà G, Petracca M., Genovese D, Fusco D, et al. Prevalence of ObsessiveCompulsive Symptoms in Elderly Parkinson Disease Patients: A Case-Control Study. AJGP 2020; 28(2): 167-75.
 4. Pajouhinia S, Abavisani Y, Rezazadeh Z. Explaining the Obsessive-compulsive Symptoms Based on Cognitive Flexibility and Social Cognition. PCP 2020; 8 (3):233-242. [Farsi]
5. Jani S, Hajloo N, Narimani M. Comparing the Effectiveness of Internet Based Cognitive-Behavioral Therapy and Emotion-Focused Therapy on Ambiguity Tolerance and Threat Sensitivity in Married Women with Obsessive-Compulsive Disorder Authors. JCPP 2022; 20(2): 77-89. [Farsi]
6. Karami S, Janbozorgi M, Aghayousefi A, Namvar H. Providing a structural model for predicting symptoms of practical obsessive compulsive disorder based on religious adherence the mediating role of personality function. Shenakht J Psychology and Psychiatry 2022; 9 (3) :1-15. [Farsi]
7. Stein DJ, Fineberg NA, Bienvenu OJ, Denys D, Lochner C, Nestadt G, et al. Should OCD be classified as an anxiety disorder in DSM-V?. J Depress Anxiety 2019; 27(6): 495-506.
8. Wheaton MG, Deacon BJ, McGrath PB, Berman NC, Abramowitz JS. (2012). Dimensions of anxiety sensitivity in the anxiety disorders: Evaluation of the ASI -3. J Anxiety Disord 2012; 26(3): 401 -408.
9. Shahreza Gulabi M, Akrami, N, Parhehi, HR. Analyzing the relationship between covert aggression and obsessive-compulsive disorder in Isfahan women. The first international conference on modern researches in the field of educational sciences, psychology and social studies of Iran, Qom 2015; 97. [Farsi]
10. Ostad Mohammad Ali F, Pirkhaefi AR. Relationship between Aggression & Obsessive-Compulsive Disorder in students (with emphasis on Freud’s super ego theory). JACP 2017; 8(29): 23-32. [Farsi]
11. Delaquis PC, Joyce MK, Zalewski M., Katz L., Roos L. Dialectical behaviour therapy skills training groups for common mental health disorders: A systematic review and meta-analysis. J Affect Disord 2021; 300(2).
12. Yasfard G, Abaspour Azar Z, Hosseini Almadani S A. Comparing the Effectiveness of group Dialectical Behavior Therapy and Solution-Focused Brief Therapy on Self-Esteem, Cognitive-Emotional Regulation and Non-Suicidal Self-Injury in daughters. Iran J Health Educ Health Promot 2020; 7 (4): 343-358.[Farsi]
13. Levy N. Obsessive–compulsive disorder as a disorder of attention. Mind & Language 2018; 33(1): 3-16.
14. Hallion LS, Tolin D F, Diefenbach G J. Enhanced cognitive control over task-irrelevant emotional distractors in generalized anxiety disorder versus obsessive-compulsive disorder. J Anxiety Disord 2019; 64: 71-78.
15. VanDijk S. Dialectical behavior therapy: A stepby-step guide. Translation, Najafabadi J, Piraman MJ. 2 edition, Tehran, Arasbaran Publishing. 2018;185. [Farsi].
16. Tomlinson MF, Hoaken PN. The potential for a skills-based dialectical behavior therapy program to reduce aggression, anger, and hostility in a canadian forensic psychiatric sample: a pilot study. Int J Forensic Ment Health 2017; 16(3): 215-226.
17. Mohseni A, Yazdkhasti F. The efficacy of dialectical behavior therapy in reducing attentional bias and rumination in patients with OCD-Isfahan. J Community Health 2017; 11(2): 48-57.[Farsi]
18. Faul F, Erdfelder E, Lang AG, Buchner A. G*Power 3: A flexible statistical power analysis program for the social, behavioral, and biomedical sciences. BRM 2007; 39(2): 175
19. Beck AT. Steer RA. Beck Anxiety Inventory Manual. San Anto: Psychological Corporation.1990;52.
20. Rafiee M, Seif A. An Investigation into the Reliability and Validity of Beck Anxiety Inventory among the University Students. JTBCP 2013; 8(27): 37-46. [Farsi]
21. Buss AH, Perry M. The Aggression Questionnaire. J Pers Soc Psychol 1992; 63(3): 452–459.
22. Mohamadi N. A Perliminary Study of the Psycometric Propertice of Buss and Perry Aggression Quastionnaire. J Social Scince & Humanities 2007; 25(4 (49)): 135-51. [Farsi]
23. Rosvold H E, Mirsky A F, Sarason I, Bransome Jr ED, Beck LH. A continuous performance test of brain damage. J Consult Psychol 1956; 20(5), 343.
24. Leark RA, Greenber LM, Kindschi CL, Dupuy TR, Hughes SJ. T.O.V.A. Professional Manual Test of Variables of Attention Continuous Performance Test. No edition, The TOVA Company. 2007; 58
25. Hadian Fard H, Najarian B, Shukarkan H, Mehrabizadeh Honarmand M. Constriction and validation of the continuous performance test. J Psychology 2001; 4(4 (16)): 388-404. [Farsi]
26. Linehan, M. Cognitive-behavioral treatment of borderline personality disorder. 1 edition, Guilford Press; 1993; 87.
27. Ghahari S. Dialectical behavioral therapy techniques. 3 edition, Tehran, ghatreh Publications. 2020;180. [Farsi]
28. Bannink FP.Positive CBT: From reducing distress to building success. J Contemp Psychother 2014; 44(4): 18-36.
29. Moody TD, Morfini F, Cheng G, Sheen C, Tadayonnejad R, Reggente N, Feusner JD. Mechanisms of cognitive-behavioral therapy for obsessive-compulsive disorder involve robust and extensive increases in brain network connectivity. Transl Psychiatry 2017; 7(9): 1230.
30. Basel D, Hallel H, Dar R, Lazarov, A. Attention allocation in OCD: A systematic review and meta-analysis of eye-tracking-based research. J Affect Disord 2023; 324: 539-50.


Effectiveness of Dialectical Behavior Therapy (DBT) on Aggression, Anxiety, and Attention in Girls with Obsessive-Compulsive Disorder: A Quasi-Experimental Study

Haleh Amighi[4], Hossein Ebrahimi Moghadam[5], Leila Kashani Vahid[6]

Received: 22/07/24       Sent for Revision: 27/08/24       Received Revised Manuscript: 03/02/25   Accepted: 05/02/25

Background and Objectives: Obsessive-compulsive disorder (OCD) is a serious and incapacitating but treatable disorder. The aim of the present study was to determine the effectiveness of dialectical behavior therapy (DBT) on aggression, anxiety, and attention in people with OCD.
Materials and Methods: This was a quasi-experimental study with a pretest-posttest design with a control group. The statistical population included girls with OCD in the junior and senior high schools in the 1st and 3rd regions of Tehran in 2022 which completed the Maudsley’s Obsessive-Compulsive Questionnaire. Among them, 30 people who had obsessive-compulsive symptoms were selected by purposive sampling and randomly assigned into two groups of 15 people, experimental and control. The experimental group underwent DBT (8 sessions of 90­ minutes) and the control group did not receive any treatment. The Anxiety and Aggression Questionnaires and Continuous Performance Test were used to collect data. Data were analyzed using Repeated Measures ANOVA.
Results: The findings showed a significant difference between the experimental and control groups in terms of anxiety (F=120.993), aggression (F=257.308), and attention (F=11.058) (p<0.001). The mean of anxiety and aggression in the experimental group significantly reduced compared to the pre-test and the control group, and the mean of the attention significantly increased (p<0.01). In the follow-up period, stabilization was observed for attention and anxiety variables in the experimental group.
Conclusion: The current study showed that DBT has an effect on anxiety, aggression, and attention in girls with OCD. The results of the present study can be used to prevent and treat girls with OCD.
Key words: Anxiety, Aggression, Attention, Dialectical behavior therapy, Obsessive-compulsive disorder

Funding: This study did not have any funds.
Conflict of interest: None declared.
Ethical considerations: The Ethics Committee of University of Islamic Azad University of Roudehen approved the study (IR.IAU.TNB.REC.1401.084).
Authors’ contributions:
-Conceptualization: Haleh Amighi
-Methodology: Haleh Amighi, Hossein Ebrahimi Moghadam
- Data collection: Haleh Amighi
- Formal analysis: Haleh Amighi, Hossein Ebrahimi Moghadam, Leila Kashani Vahid
-Supervision: Hossein Ebrahimi Moghadam, Leila Kashani Vahid
-Project administration: Ebrahimi Moghadam
-Writing - original draft: Haleh Amighi, Hossein Ebrahimi Moghadam, Leila Kashani Vahid
-Writing - review & editing: Haleh Amighi, Hossein Ebrahimi Moghadam, Leila Kashani Vahid
Citation: Amighi H, Ebrahimi Moghadam H, Kashani Vahid L. Effectiveness of Dialectical Behavior Therapy (DBT) on Aggression, Anxiety, and Attention in Girls with Obsessive-Compulsive Disorder: A Quasi-Experimental Study. J Rafsanjan Univ Med Sci 2025; 23 (11): 973-89. [Farsi]

 

[1]- دانشجوی دکتری روانشناسی عمومی، گروه روانشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن، رودهن، ایران
[2] - (نویسنده مسئول) دانشیار، گروه روانشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن، رودهن، ایران
   تلفن: 09123021698، پست الکترونیکی: Hem_psy@yahoo.com
[3]ا- استادیار، گروه روانشناسی و آموزش کودکان استثنایی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات، تهران، ایران
[4]- PhD Student in General Psychology, Dept. of Psychology, Islamic Azad University of Roudehen, Roudehen, Iran
[5]- Associate Prof., Dept. of Psychology, Islamic Azad University of Roudehen, Roudehen, Iran, ORCID: 0000-0001-8568-068X
(Corresponding Author) Tel: 09123021698, E-mail: Hempsy@yahoo.com
[6]- Assistant Prof., Dept. of Psychology and Education of Exeptaional Children, Islamic Azad University of Science and Research Branch,Tehran, Iran
نوع مطالعه: پژوهشي | موضوع مقاله: روانپزشكي
دریافت: 1403/4/28 | پذیرش: 1403/11/17 | انتشار: 1403/12/30

فهرست منابع
1. Basharpoor S, Ahmadi S. Comparison of EEG Brainwave Asymmetry in Frontal Areas between People with Obsessive-Compulsive Disorder, Major Depression, and Normal. JAPR 2022; 13(1): 147-62. [Farsi]
2. Taube-Schiff M, Rector NA, Young R, Larkin P, Richter MA. Filling the gap for obsessive-compulsive disorder services in Canada: Implementing an intensive care program. JNMD 2020; 208(1): 38-47.
3. Monaco MRL, Di Stasio E, Zuccalà G, Petracca M., Genovese D, Fusco D, et al. Prevalence of ObsessiveCompulsive Symptoms in Elderly Parkinson Disease Patients: A Case-Control Study. AJGP 2020; 28(2): 167-75.
4. Pajouhinia S, Abavisani Y, Rezazadeh Z. Explaining the Obsessive-compulsive Symptoms Based on Cognitive Flexibility and Social Cognition. PCP 2020; 8 (3):233-242. [Farsi]
5. Jani S, Hajloo N, Narimani M. Comparing the Effectiveness of Internet Based Cognitive-Behavioral Therapy and Emotion-Focused Therapy on Ambiguity Tolerance and Threat Sensitivity in Married Women with Obsessive-Compulsive Disorder Authors. JCPP 2022; 20(2): 77-89. [Farsi]
6. Karami S, Janbozorgi M, Aghayousefi A, Namvar H. Providing a structural model for predicting symptoms of practical obsessive compulsive disorder based on religious adherence the mediating role of personality function. Shenakht J Psychology and Psychiatry 2022; 9 (3) :1-15. [Farsi]
7. Stein DJ, Fineberg NA, Bienvenu OJ, Denys D, Lochner C, Nestadt G, et al. Should OCD be classified as an anxiety disorder in DSM-V?. J Depress Anxiety 2019; 27(6): 495-506.
8. Wheaton MG, Deacon BJ, McGrath PB, Berman NC, Abramowitz JS. (2012). Dimensions of anxiety sensitivity in the anxiety disorders: Evaluation of the ASI -3. J Anxiety Disord 2012; 26(3): 401 -408.
9. Shahreza Gulabi M, Akrami, N, Parhehi, HR. Analyzing the relationship between covert aggression and obsessive-compulsive disorder in Isfahan women. The first international conference on modern researches in the field of educational sciences, psychology and social studies of Iran, Qom 2015; 97. [Farsi]
10. Ostad Mohammad Ali F, Pirkhaefi AR. Relationship between Aggression & Obsessive-Compulsive Disorder in students (with emphasis on Freud’s super ego theory). JACP 2017; 8(29): 23-32. [Farsi]
11. Delaquis PC, Joyce MK, Zalewski M., Katz L., Roos L. Dialectical behaviour therapy skills training groups for common mental health disorders: A systematic review and meta-analysis. J Affect Disord 2021; 300(2).
12. Yasfard G, Abaspour Azar Z, Hosseini Almadani S A. Comparing the Effectiveness of group Dialectical Behavior Therapy and Solution-Focused Brief Therapy on Self-Esteem, Cognitive-Emotional Regulation and Non-Suicidal Self-Injury in daughters. Iran J Health Educ Health Promot 2020; 7 (4): 343-358.[Farsi]
13. Levy N. Obsessive–compulsive disorder as a disorder of attention. Mind & Language 2018; 33(1): 3-16.
14. Hallion LS, Tolin D F, Diefenbach G J. Enhanced cognitive control over task-irrelevant emotional distractors in generalized anxiety disorder versus obsessive-compulsive disorder. J Anxiety Disord 2019; 64: 71-78.‌
15. VanDijk S. Dialectical behavior therapy: A stepby-step guide. Translation, Najafabadi J, Piraman MJ. 2 edition, Tehran, Arasbaran Publishing. 2018;185. [Farsi].
16. Tomlinson MF, Hoaken PN. The potential for a skills-based dialectical behavior therapy program to reduce aggression, anger, and hostility in a canadian forensic psychiatric sample: a pilot study. Int J Forensic Ment Health 2017; 16(3): 215-226.
17. Mohseni A, Yazdkhasti F. The efficacy of dialectical behavior therapy in reducing attentional bias and rumination in patients with OCD-Isfahan. J Community Health 2017; 11(2): 48-57.[Farsi]
18. Faul F, Erdfelder E, Lang AG, Buchner A. G*Power 3: A flexible statistical power analysis program for the social, behavioral, and biomedical sciences. BRM 2007; 39(2): 175
19. Beck AT. Steer RA. Beck Anxiety Inventory Manual. San Anto: Psychological Corporation.1990;52.
20. Rafiee M, Seif A. An Investigation into the Reliability and Validity of Beck Anxiety Inventory among the University Students. JTBCP 2013; 8(27): 37-46. [Farsi]
21. Buss AH, Perry M. The Aggression Questionnaire. J Pers Soc Psychol 1992; 63(3): 452–459.
22. Mohamadi N. A Perliminary Study of the Psycometric Propertice of Buss and Perry Aggression Quastionnaire. J Social Scince & Humanities 2007; 25(4 (49)): 135-51. [Farsi]
23. Rosvold H E, Mirsky A F, Sarason I, Bransome Jr ED, Beck LH. A continuous performance test of brain damage. J Consult Psychol 1956; 20(5), 343.‌
24. Leark RA, Greenber LM, Kindschi CL, Dupuy TR, Hughes SJ. T.O.V.A. Professional Manual Test of Variables of Attention Continuous Performance Test. No edition, The TOVA Company. 2007; 58
25. Hadian Fard H, Najarian B, Shukarkan H, Mehrabizadeh Honarmand M. Constriction and validation of the continuous performance test. J Psychology 2001; 4(4 (16)): 388-404. [Farsi]
26. Linehan, M. Cognitive-behavioral treatment of borderline personality disorder. 1 edition, Guilford Press; 1993; 87.
27. Ghahari S. Dialectical behavioral therapy techniques. 3 edition, Tehran, ghatreh Publications. 2020;180. [Farsi]
28. Bannink FP.Positive CBT: From reducing distress to building success. J Contemp Psychother 2014; 44(4): 18-36.
29. Moody TD, Morfini F, Cheng G, Sheen C, Tadayonnejad R, Reggente N, Feusner JD. Mechanisms of cognitive-behavioral therapy for obsessive-compulsive disorder involve robust and extensive increases in brain network connectivity. Transl Psychiatry 2017; 7(9): 1230.
30. Basel D, Hallel H, Dar R, Lazarov, A. Attention allocation in OCD: A systematic review and meta-analysis of eye-tracking-based research. J Affect Disord 2023; 324: 539-50.
31.  

ارسال نظر درباره این مقاله : نام کاربری یا پست الکترونیک شما:
CAPTCHA

ارسال پیام به نویسنده مسئول


بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Rafsanjan University of Medical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb