مجله دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان
دوره 16، تیر 1396، 306-293
بررسی روابط ساختاری ابعاد نابهنجار شخصیت با ابعاد بدتنظیمی هیجانی در دانشجویان دانشگاه شهید مدنی آذربایجان و دانشگاه هنر اسلامی تبریز در سال 1395
دریافت مقاله: 4/12/95 ارسال مقاله به نویسنده جهت اصلاح: 30/11/95 دریافت اصلاحیه از نویسنده: 30/2/96 پذیرش مقاله: 29/3/96
چکیده
زمینه و هدف: تنظیم هیجان نقش مهمی در آسیبشناسی روانی دارد و در تصریح روابط بین شخصیت و بدتنظیمی هیجان، جنبههای نابهنجار شخصیت میتواند از اهمیت شایانی برخوردار باشد. با توجه به وجود تفاوتهای فردی قابلملاحظه در راهبردهای تنظیم هیجانی، مطالعه حاضر با هدف بررسی روابط ساختاری بین ابعاد نابهنجار شخصیت و بدتنظیمی هیجانی در دانشجویان شهید مدنی و دانشگاه هنر اسلامی تبریز در سال 1395 انجام گرفت.
مواد و روشها: طرح پژوهش حاضر به روش توصیفی و جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دانشگاه شهید مدنی آذربایجان و دانشگاه هنر اسلامی شهر تبریز در سال 1395 بود که به شیوه نمونهگیری در دسترس تعداد 289 نفر انتخاب شدند. فرم کوتاه پرسشنامه شخصیت برای DSM-5 Personality Inventory for DSM-5: Brief Form (PID-5-BF) و مقیاس دشواریهای تنظیم هیجانی بهعنوان ابزار پژوهش مورد استفاده قرار گرفت. دادهها با استفاده از آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار)، آزمون ضریب همبستگی Pearson و معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: در این مطالعه، مسیرهای عاملی معنادار نشان داد که شاخصهای ابعاد نابهنجار شخصیت با بدتنظیمی هیجانی ارتباط مثبت دارد (010/0p<)؛ به این شکل که عاطفه منفی با عدم وضوح هیجانی (022/0= p، 19/0= β) و مخالفتورزی با عدم پذیرش پاسخهای هیجانی (021/0= p، 27/0= β) و مهارگسیختگی با دشواری در کنترل تکانه (011/0= p، 19/0= β) و روانپریشخویی با دشواری در انجام رفتار هدفمند (034/0= p، 23/0= β)، همبستگی قویتری دارند.
نتیجهگیری: بر اساس نتایج حاصل از پژوهش حاضر به نظر میرسد که ابعاد نابهنجار شخصیت با بدتنظیمی هیجانی رابطه معناداری دارد و این رابطه میتواند بسیاری از مشکلات هیجانی و بین فردی مرتبط با صفات نابهنجار شخصیت را تبیین کند. بنابراین با ارائه راهکارهای روانشناختی میتوان تا حدودی این مشکلات را بهبود بخشید.
واژههای کلیدی: ابعاد نابهنجار شخصیت، بدتنظیمی هیجان، دانشجویان، تبریز
مقدمه
هیجانات بخش عمدهای از زندگی روزمره هر فردی را تشکیل میدهد. هیجان (Emotion) یک کارکرد پیچیده و چندبعدی است که در دستیابی به اهداف نقش مهمی ایفا میکند [1]. اصطلاح تنظیم هیجان (Emotion regulation) اشاره به توانایی بهکارگیری راهبردهایی برای درک و ابراز هیجانات و تعدیل تجربه هیجانی دارد [2]. مهارتهای کارآمد تنظیم هیجان بر افزایش سلامت روان و تعاملات اجتماعی تأثیرگذار است و به همین دلیل مورد توجه قرار گرفته است [3].
در مقابل، بدتنظیمی هیجان (Emotion dysregulation) خطر جدی برای سلامت روان محسوب میشود [3]. بدتنظیمی هیجان به راهبردهای ناسازگارانه در واکنش به تجارب و حالات هیجانی افراد اطلاق میشود [4]. از جمله این راهبردها فقدان درک و آگاهی از تجربه هیجانی، فقدان دسترسی به راهبردهای سازگارانه در تعدیل و تمایل به تجارب هیجانی و نهایتاً ناتوانی برای نگهداری رفتارهای هدفدار است [5].
با توجه به تفاوتهای فردی چشمگیر در استفاده از راهبردهای تنظیم هیجان، به نظر میرسد تنظیم هیجانات با ابعاد خاصی از شخصیت گره خورده باشد [4]؛ این تفاوتهای فردی تنظیم هیجان در رابطه با ابعاد مدل پنج عامل شخصیت از جمله روانرنجوری، برونگرایی، گشودگی به تجربه، وجدانی بودن و توافق مورد بررسی قرار گرفته است [6]. بسیاری از مطالعات تصریح کردهاند که اختلال افسردگی [8-7]، استرس پس از سانحه، اضطراب فراگیر و اختلال وسواسی- جبری [9]، شخصیت مرزی [11-10] و سهگانه تاریک شخصیت [12] با بدتنظیمی هیجان همبستگی دارند. در واقع بدتنظیمی هیجان در اکثر اختلالات بالینی و شخصیتی بهعنوان عامل فراتشخیصی دخیل است [13].
باید اذعان داشت که ابعاد نابهنجار شخصیت (Pathological personality) همبستگی تنظیم هیجان و آسیبهای روانی را بهتر تبیین میکند [13]. ابعاد نابهنجار شخصیت در پنج حوزه عاطفه منفی، گسلش، مخالفتورزی، مهارگسیختگی و روانپریشی سازماندهی شده است [14]. عاطفه منفی با حالتهای مضطرب بودن، بیثباتی عاطفی و افسردگی همبسته است. گسلش ارتباط نزدیکی با انزوا، بیلذتی و اجتناب از صمیمیت دارد. مخالفتورزی با تقلب و بزرگمنشی در ارتباط است. بیمسئولیتی و تکانشگری مشخصههای اصلی بُعد مهارگسیختگی هستند و مؤلفههایی از جمله باورها و تجارب غیرعادی تحت عنوان روانپریشیخویی مطرح شده است [15].
بر اساس شواهد، سطوح بالای ابعاد نابهنجار شخصیت با مشکلات بین فردی از قبیل خشونت همراه است [16]. برای مثال افراد با سطح بالای مخالفتورزی قادر به درک مقاصد دیگران نبوده و ممکن است رفتار خشونتآمیز از خود نشان دهند [17]. ویژگیهای نابهنجار شخصیت اغلب مشکلات بین فردی در پی داشته [16] که البته تنظیم هیجان نیز سهمی در این مشکلات دارد [4].
با توجه به اهمیت بهداشت روانی دانشجویان، ورود به دانـشگاه غالبـاً بـا فشـار و نگرانـی همراه است و عملکــرد آنان را تحــت تــأثیر قــرار میدهد. مشــکلاتی نظیــر ناسازگاری بـا سـایر افـراد میتوانند نـاراحتیهـای روانـی را بـه وجـود آورند [18]. از عوامل اثرگذار دیگر در بهداشت روانی دانشجویان، واکنشهای هیجانی آنان در قبال منابع فشارزا و راهبردهای تنظیم آنهاست [19]. از طرف دیگر فرض بر این است که بسیاری از مشکلات بینفردی برگرفته از رابطه ابعاد نابهنجار شخصیت با تنظیم هیجانات باشد [16]. شناسایی جنبههای نابهنجار شخصیت مرتبط با بدتنظیمی هیجان میتواند در حل بسیاری از مشکلات بینفردی و همچنین در موفقیتهای شغلی و تحصیلی افراد کمک شایانی کند. با وجود اینکه بررسی چنین الگوهایی میتواند در سببشناسی و مداخلات درمانی برای مشکلات روانشناختی یاریکننده باشد [20]، اما تاکنون مطالعهای الگوی ارتباطی ابعاد نابهنجار شخصیت و بدتنظیمی هیجان را در دانشجویان به این صورت مورد مداقه قرار نداده است. لذا با فرض ارتباط ابعاد نابهنجار شخصیت با بدتنظیمی هیجان، مطالعه حاضر با هدف بررسی روابط ساختاری ابعاد نابهنجار شخصیت با ابعاد بدتنظیمی هیجانی در دانشجویان طراحی گردید.
مواد و روشها
پژوهش حاضر به روش توصیفی انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دانشگاه شهید مدنی آذربایجان (دانشکدههای علوم تربیتی و روانشناسی، ادبیات و علوم انسانی، الهیات و علوم پایه) و دانشگاه هنر اسلامی شهر تبریز (دانشکدههای معماری و شهرسازی، هنرهای کاربردی، طراحی اسلامی و هنرهای اسلامی) در سال 1395 بود. با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس و با در نظر گرفتن روش مدلیابی معادلات ساختاری که حجم نمونه میتواند بین 5 تا 15 مشاهده به ازای هر متغیر اندازهگیری و تعیین شود [21]، حجم نمونهای معادل ۳۵۰ نفر برای مطالعه تعیین و انتخاب شد که در پایان با حذف دادههای مخدوش (پرسشنامههای ناقص یا مخدوش برگردانده شده)، تعداد 289 پرسشنامه وارد تحلیل آماری شد. ویژگیهای دموگرافیک گروه نمونه شامل جنسیت، وضعیت تأهل، مقطع تحصیلی و سن نیز ثبت گردید.
در این مطالعه مفاد بیانیه هلسینکی رعایت گردید که از جمله آنها میتوان به توضیح اهداف پژوهش و کسب رضایت آگاهانه از واحدهای موردمطالعه، اختیاری بودن شرکت در پژوهش، حق خروج از مطالعه، بدون ضرر بودن پاسخ به سؤالات و در اختیار قرار دادن نتایج در صورت تمایل، اشاره کرد. برای اجرای این پژوهش، ابتدا هدف از اجرای تحقیق برای دانشجویان شرح داده شد و رضایت آنها برای شرکت در ارزیابیها جلب شد و به آزمودنیها اطمینان داده شد که اطلاعات استخراجشده و نام آنها، بهصورت محرمانه میباشد. در کلیه مراحل انجام تحقیقات، ملاحظات اخلاقی رعایت شد. افرادی در مطالعه پذیرش شدند که علاقه و تمایل به شرکت در مطالعه را داشتند. پرسشنامهها ساده و فاقد هرگونه ضرری برای فرد بود و هیچگونه مخارج و هزینهای برای شرکتکنندگان در برنداشت. درصورتیکه در خلال تکمیل پرسشنامهها، فرد تمایلی برای ادامه همکاری نداشت، ممانعتی به عمل نمیآمد. با کسب اجازهنامه کتبی از مسئولان دانشگاه، پرسشنامهها بهصورت خودگزارشی در کلاسهای درس دانشگاه تکمیل شدند.
ابزار مورداستفاده در این پژوهش، فرم کوتاه پرسشنامه شخصیت DSM-5 Brief: Personality Inventory for DSM-5 پرسشنامه شخصیت نسخه پنجم راهنمای تشخیص و آماری (DSM-5) برای سنجش مدل ابعادی صفات شخصیت DSM-5 بود که توسط Krueger و همکاران تدوین شده است [22]. فرم بلند این پرسشنامه، 25 رویه و 5 حیطه شخصیت را میسنجد [23]. Krueger و همکاران ویژگی روانسنجی و همسانی درونی مقیاسهای آن را از عاطفه منفی، گسلش، مخالفت ورزی، مهارگسیختگی و روانپریشخویی به ترتیب 91/0، 96/0، 97/0، 93/0 و 89/0 گزارش کردند [22]. ساختار عاملی این پرسشنامه، 5 عامل را در آن معرفی کرده است که شامل عاطفه منفی (مثل اضطراب، ناایمنی جدایی)، گسلش (مثل انزوا، بیلذتی، اجتناب از صمیمت)، مخالفتورزی (مثل دستکاری کردن، تقلب، بزرگمنشی)، مهارگسیختگی (مثل بیمسئولیتی، تکانشگری، حواسپرتی) و روانپریشخویی (مثل باورها و تجارب غیرعادی، گریز از جمع و بدتنظیمی ادراکی) میشود [24]. آیتمها روی یک مقیاس 4 گزینهای از کاملاً مخالفم (0) تا کاملاً موافقم (3) به شیوه لیکرت نمرهگذاری شده است. ویژگیهای روانسنجی این نسخه در ایران توسط Abdi و Chalabianloo مورد تأیید واقعشده و پایایی کل آن 86/0 و همسانی درونی عاملهای آن بین 76/0 تا 89/0 گزارش شده است [25]. در مطالعه حاضر ضریب آلفای کرونباخ 78/0 به دست آمد.
مقیاس دشواری تنظیم هیجانی (Difficulties in Emotion Regulation Scale; DERS): مقیاس دشواری در تنظیم هیجانی یک مقیاس 36 آیتمی است که توسط Gratz و Roemer طراحیشده است و دارای یک نمره کلی و 6 نمره اختصاصی در زیرمقیاسهایی است که مربوط به ابعاد مختلف دشواری در تنظیم هیجانی است. این زیرمقیاسها عبارتاند از: عدم پذیرش هیجانی، ناتوانی در بهکارگیری رفتارهای متناسب با هدف، مشکل در کنترل تکانه، عدم آگاهی هیجانی، دسترسی کم به راهبردهای تنظیم هیجانی و نبود شفافیت هیجانی. نحوه پاسخدهی به این مقیاس بر اساس یک مقیاس 5 درجهای لیکرت از خیلی بهندرت (1) تا تقریباً همیشه (5) است. این مقیاس در نمره کل (ضریب آلفای کرونباخ 93/0) و در همه زیرمقیاسها (ضریب آلفا بزرگتر از 8/0) ثبات درونی خوبی نشان داد [26]. Khanzadeh و همکاران آلفای کرونباخ این مقیاس را در ایران بین 80/0 تا 89/0 و ضرایب بازآزمایی این مقیاس را بین 57/0 تا 80/0 گزارش کردند [27]. در مطالعه حاضر ضریب آلفای کرونباخ 81/0 به دست آمد.
تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار SPSSنسخه 21 وLISREL نسخه 80/8 صورت گرفت. بهمنظور تحلیل آمارهای توصیفی از میانگین، انحراف استاندارد، فراوانی و درصد استفاده شد. بهمنظور بررسی همبستگی ابعاد متغیرها از ضریب همبستگی Pearson و ارزیابی الگوی پیشنهادی ساختاری از الگویابی معادلات ساختاری (Structural equation modeling) استفاده شد. آزمون Kolmogorov– Smirnov برای بررسی نرمال بودن توزیع فراوانی دادهها استفاده شد. سطح معنیداری در آزمونها 05/0 در نظر گرفته شد.
نتایج
نمونه پژوهش 289 نفر، شامل 187 نفر زن (7/64%) و 102 نفر مرد (9/34%)، بود که 264 نفر (9۱%) از آنها مجرد بودند. از بین افراد شرکتکننده، 167 نفر (8/57%) در مقطع کارشناسی، 76 نفر (3/29%) در مقطع کارشناسی ارشد و 46 نفر (9%) در مقطع دکتری مشغول به تحصیل بودند. گروه نمونه، در دامنه سنی 19 تا 35 سال قرار داشتند. میانگین سنی افراد نمونه 23/22 و انحراف معیار آن 67/2 سال بود.
برای بررسی نرمال بودن توزیع فراوانی دادهها از آزمونKolmogorov–Smirnov استفاده گردید که نتایج آن نشان داد که دادهها دارای توزیع نرمال بودند (05/0<P). نتایج مندرج در جدول 1 نشان داد که همبستگی بین ابعاد نابهنجار شخصیت و بدتنظیمی هیجانی در همه موارد مثبت و معنیدار است (05/0P<).
جدول 1- شاخصهای مرکزی و پراکندگی (میانگین و انحراف معیار) و ماتریس همبستگی ابعاد نابهنجار شخصیت و بدتنظیمی هیجانی در دانشجویان دانشگاه شهید مدنی آذربایجان و هنر اسلامی تبریز در سال 1395 (289 = n)
11 |
10 |
9 |
8 |
7 |
6 |
5 |
4 |
3 |
2 |
1 |
|
1 |
|
||||||||||
1 |
**36/0 |
|
|||||||||
1 |
**52/0 |
**32/0 |
|
||||||||
1 |
**37/0 |
**45/0 |
**36/0 |
|
|||||||
1 |
**39/0 |
**52/0 |
**49/0 |
**42/0 |
|
||||||
1 |
**301/0 |
**244/0 |
**364/0 |
**273/0 |
**279/0 |
|
|||||
1 |
**436/0 |
**226/0 |
**209/0 |
**215/0 |
**240/0 |
**234/0 |
|
||||
1 |
**599/0 |
**534/0 |
**315/0 |
**295/0 |
**348/0 |
**299/0 |
**271/0 |
|
|||
1 |
**257/0 |
**305/0 |
**275/0 |
*117/0 |
052/0 |
080/0 |
*121/0 |
*133/0 |
|
||
1 |
**267/0 |
**589/0 |
**561/0 |
**583/0 |
**378/0 |
**345/0 |
**377/0 |
*323/0 |
**378/0 |
|
|
1 |
**361/0 |
**429/0 |
**357/0 |
**320/0 |
**386/0 |
**238/0 |
**218/0 |
**189/0 |
**223/0 |
**276/0 |
|
81/13 |
79/21 |
60/18 |
11/17 |
57/14 |
36/16 |
00/7 |
00/6 |
57/6 |
28/6 |
80/6 |
میانگین |
57/2 |
09/5 |
92/3 |
09/4 |
47/3 |
10/4 |
64/2 |
51/2 |
70/2 |
58/2 |
74/2 |
انحراف استاندار |
*ضریب همبستگی Pearson با 05/0 > p
**ضریب همبستگی Pearson با 01/0 p <
مدلهای ساختاری در بسیاری از حوزههای علمی برای سنجش خطای اندازهگیری در متغیرهای مشاهدهشده (وابسته و مستقل) به کار گرفته میشود. در مقابل، در تحلیلهای رگرسیون، خطای اندازهگیری ممکن است در متغیرهای تبیینی (پیشبین و مستقل) نادیده گرفته شود. در نتیجه، احتمال دارد نتایج رگرسیون نادرست باشد و نتایج واقعاً گمراهکنندهای به بار آورد [28]. بهمنظور بررسی روابط ساختاری شاخصهای ابعاد نابهنجار شخصیت (عاطفه منفی، گسلش، مخالفتورزی، مهارگسیختگی و روانپریشخویی) و ابعاد بدتنظیمی هیجان از روش معادلات ساختاری استفاده گردید. پیش از بررسی ضرایب ساختاری، برازش الگوی پیشنهادی با دادهها مورد بررسی قرار گرفت. مقادیر بهدستآمده از شاخصهای برازندگی در این معادله بیانگر برازش قابلقبول الگوی پیشنهادی با دادهها و مناسب بودن مدل مزبور میباشد.
جهت تعیین کفایت برازش الگوی پیشنهادی با دادهها، ترکیبی از شاخصهای برازندگی شامل مجذور کای به درجه آزادی (Chi- (square/degrees of freedom; CMIN/DF بهعنوان پرکاربردترین شاخص برازش در مدلسازی معادله ساختاری، شاخص نیکویی برازش(Goodness of Fit Index; GFI) ، شاخص برازندگی هنجارشده(Normed Fit Index; NFI) ، شاخص برازندگی تطبیقی (Comparative Fit Index; CFI) و شاخص برازندگی افزایشی (Incremental Fit Index; IFI) بررسی گردید. این شاخصها بر مبنای متوسط ضرایب همبستگی بین متغیرها در مدل قرار دارند و هرچقدر این ضرایب کوچکتر باشند شاخصها نیز مقدار کوچکتری را نشان خواهند داد. جذر میانگین مجذورات خطای تقریب (Root Mean Square Error of Approximation; RMSEA) نیز مورد ارزیابی قرار گرفتند. در تفسیر این شاخصها باید توجه داشت که مقدار نزدیک به یک برای شاخصهای شاخص نیکویی برازش(GFI) ، شاخص برازندگی هنجارشده(NFI) ، شاخص برازندگی تطبیقی (CFI)و شاخص برازندگی افزایشی(IFI) و مقدار کوچکتر یا مساوی 09/0 برای شاخص جذر میانگین مجذورات خطای تقریب (RMSEA) بر برازندگی مناسب و مطلوب دلالت دارند ]29[. مقادیر بالای شاخصهایGFI) ، IFI، NFI، CFI، NNFI و (RMSA گزارششده در جدول 2، بیانگر برازش نسبتاً مطلوب مدل میباشد.
جدول 2- شاخصهای برازندگی مدل ساختاری ابعاد نابهنجار شخصیت در ارتباط با بدتنظیمی هیجان در دانشجویان دانشگاه شهید مدنی آذربایجان و هنر اسلامی تبریز در سال 1395 (289 = n)
شاخص |
df |
2χ |
CFI |
NFI |
NNFI |
RFI |
IFI |
GFI |
RMSA |
مقدار |
66 |
20/182 |
95/0 |
97/0 |
96/0 |
93/0 |
98/0 |
97/0 |
052/0 |
مسیرهای عاملی نشان داد که عاطفه منفی با عدم پذیرش پاسخهای هیجانی (012/0= p، 10/2= t، 13/0= β)، با دشواری در انجام رفتار هدفمند (027/0= p، 54/2= t، 16/0= β)، با دشواری در کنترل تکانه (022/0= p، 21/2= t، 13/0= β)، با فقدان آگاهی هیجانی (021/0= p، 96/2= t، 13/0= β)، با دسترسی معدود به راهبردهای تنظیم هیجانی (031/0= p، 84/1= t، 18/0= β)، با عدم وضوح هیجانی (022/0= p، 01/3= t، 19/0= β) و مخالفتورزی با عدم پذیرش پاسخهای هیجانی (021/0= p، 84/1= t، 27/0= β)، با دشواری در کنترل تکانه (032/0= p، 74/2= t، 23/0= β)، با دسترسی معدود به راهبردهای تنظیم هیجانی (013/0= p، 54/1= t، 16/0= β) و مهارگسیختگی با دشواری در انجام رفتار هدفمند (014/0= p، 21/2= t، 14/0= β)، با دشواری در کنترل تکانه (011/0= p، 24/2= t، 19/0= β)، با فقدان آگاهی هیجانی (015/0= p، 09/2= t، 15/0= β)، با دسترسی معدود به راهبردهای تنظیم هیجانی (027/0= p، 25/2= t، 13/0= β)، با عدم وضوح هیجانی (024/0= p، 84/1= t،14/0= β) و روانپریشخویی با دشواری در انجام رفتار هدفمند (034/0= p، 32/2= t، 23/0= β)، با دسترسی معدود به راهبردهای تنظیم هیجانی (027/0= p، 60/2= t، 21/0= β) رابطه آماری معنیدار دارند. در این مطالعه بُعد گسلش، از ابعاد نابهنجار شخصیت، با هیچکدام از ابعاد بدکارکردی تنظیم هیجان رابطه معناداری نشان نداد. اعداد مشخصشده روی نمودار 1 نشاندهنده بارهای عاملی متغیرها میباشد.
![]() |
نمودار 1- مدل الگوی ساختاری ابعاد نابهنجار شخصیت در ارتباط با مقیاسهای بدتنظیمی هیجانی و ضرایب تأثیر مسیرها در دانشجویان دانشگاه شهید مدنی آذربایجان و هنر اسلامی تبریز در سال 1395 (289 = n)
بحث
مطالعه حاضر بهقصد ارزیابی روابط ساختاری بین ابعاد نابهنجار شخصیت و بدتنظیمی هیجانی انجام شد که بدین منظور از تحلیل معادلات ساختاری استفاده گردید. نتایج حاصل نشان داد که شاخصهای ابعاد نابهنجار شخصیت با بدتنظیمی هیجان رابطه مثبت دارد. یافته پژوهش حاضر با نتایج مطالعات انجامشده در کشور آمریکا ]12، 4] همسو است.
در تبیین یافتههای حاضر میتوان بیان کرد که عاطفه منفی، از مؤلفههای شخصیت نابهنجار، یک شاخص قوی در بسیاری از پریشانیهای روانی و طیف گستردهای از حالت خلق منفی شامل اضطراب، خصومت و انزجار، تنیدگی یا وحشتزدگی، نگرانی، احساس ترس و دلواپسی است ]30[. عاطفه منفی با حالت گوشبهزنگی و تشخیص نشانههای تهدید به خطر در ارتباط است ]17[. هنگامیکه نشانههای بالقوه تهدید درک میشود، افراد با سطح بالایی از عاطفه منفی با تمرکز بر تهدید و همچنین احساسات بالایی از تنش، اضطراب یا ترس واکنش نشان میدهند ]31[؛ بنابراین عاطفه منفی گستره و میل فراوانی برای هیجان منفی زمینهسازی میکند ]30[. نتایج این پژوهش نشان داد عاطفه منفی با مشکلات تنظیم هیجان ارتباطی قوی دارد. برای مثال افراد با سطح بالایی از عاطفه منفی با عدم پذیرش پاسخهای هیجانی که نشاندهنده تمایل فرد به پاسخهای هیجانی منفی برای واکنش به هیجانها است، ارتباط مثبت دارد و این در حالی است که فرد آشفتگی پاسخهای خود را نمیپذیرد [5].
در این پژوهش نشان داده شد که عاطفه منفی با دشواری در انجام رفتار هدفمند ارتباط دارد. افراد با سطح پایین عاطفه منفی در زمان رویارویی با مشکلات و هیجانات منفی، آگاهانه از راهبردهای سازگارانه تنظیم هیجانی استفاده میکنند و قادرند بهخوبی هیجاناتشان را مدیریت کنند و در دستیابی به رفتارهای هدفمند موفق عمل کنند ]32[. افراد با عاطفه منفی بالا زمانی که هیجانات منفی تجربه میکنند، در انجام رفتارهای هدفمند با مشکلات بیشتری مانند از دست دادن تمرکز یا حل مسئله مؤثر مواجه میشوند ]33[. در زمان رویارویی با هیجانات منفی، این افراد دچار تنش، اضطراب و ترس میشوند ]34[ و قادر نیستند که موقعیت مناسب را ارزیابی کنند و راهبردهایی مؤثر برای تغییر موقعیت یا تنظیم پاسخهای هیجانی خود به کار گیرند [4]. این نتایج مطابق با یافته پژوهش حاضر مبنی بر رابطه عاطفه منفی با دشواری در کنترل تکانه و عدم وضوح هیجانی است.
چنین به نظر میرسد که افراد با عاطفهمنفی بالا در شناسایی و توصیف هیجانات خویش ناتوان باشند ]35[ و بنابراین، قدرت بازنگری، ارزیابی تجارب هیجانی و تغییر و تعدیل هیجان از آنها گرفته میشود [5]. این امر مربوط به فقدان آگاهی هیجانی است که با عاطفه منفی در ارتباط است. نتایج پژوهشها نشان میدهد که توجه و آگاهی هیجانی انعطافپذیر، این امکان را در اختیار افراد قرار میدهد تا برای تسهیل عملکردشان از اطلاعات مرتبط با هیجاناتشان استفاده کنند ]36[. این اندک آشنایی با شیوههای مؤثر مقابله با هیجانهای منفی، فرد را قادر میسازد در موقعیتهای مختلف اضطراری از راهبردهای کارآمد استفاده نموده و هیجان و واکنشهای خود را تنظیم نماید [5]. ارتباط عاطفه منفی با محدودیت در دسترسی به راهبردهای تنظیم هیجانی اشاره دارد به اینکه افراد با عاطفه منفی بالا در بهکارگیری چنین راهبردهایی ناتوان میباشند [4].
در این مطالعه، گسلش با بدتنظیمی هیجانی ارتباطی نشان نداد. احتمال میرود افراد با سطح گسلش پایین از طریق برنامهریزی خلاق به دنبال کسب لذت از تجارب خویش هستند [4]. درحالیکه افرادی با سطح گسلش بالا از تجارب اجتماعی هیجانی از جمله تعاملات بینفردی اجتناب میکنند. اینگونه افراد در ابراز هیجانات و بهویژه ظرفیت لذت طلبی محدودیت دارند، اغلب تنهایی را ترجیح میدهند، در موقعیتهای اجتماعی تودار هستند، از تماسها و فعالیتهای اجتماعی دوری میکنند و اغلب فاقد ابتکار عمل در تعاملات اجتماعی هستند [24]؛ بنابراین احتمال دارد که چنین افرادی اغلب در موقعیتهای هیجانی قرار نمیگیرند یا هیجانات معدودی با سطوح پایین تجربه میکنند ]5[.
مخالفتورزی به رفتارهایی اشاره دارد که افراد بین خواستههای خود و دیگران، با یک حس اغراقآمیز در مورد اهمیت دادن به خواستههای خود در تعارض با دیگران قرار میگیرند [24]. مخالفتورزی با یک سیستم تطابق حفاظتی مرتبط است که بر تعادل بین نیازها و خواستههای خود و دیگران در موقعیتهای اجتماعی متمرکز شده است [17]. اگر تعارضی بین خواستههای خود و خواستههای دیگران وجود داشته باشد، این سیستم محرک این است که فرد بهگونهای رفتار کند که خواستههای خود را مقدم بر خواستههای دیگران قرار دهد. بااینحال، ممکن است گاهی این سیستم بیشازحد فعال شده و در نتیجه منجر به رفتار پرخاشگرانه و خصمانه شود [4] که این امر مشتمل بر ناآگاهی از نیازها و احساسات دیگران و آمادگی جهت بهرهگیری از دیگران در خدمت ارتقای خویش میباشد [24].
مطابق با نتایج پژوهش حاضر، مخالفتورزی با مشکلات تنظیم هیجان، عدم پذیرش پاسخهای هیجانی، دشواری در کنترل تکانه و دسترسی محدود به راهبردهای تنظیم هیجان ارتباطی مثبت دارد. برای مثال، افراد با سطح بالایی از مخالفتورزی قادر به کنترل حرکات و تکانه خود در مواجهه با تجارب و هیجانات منفی بدون در نظر گرفتن تمایلات و خواستههای خود نبوده و فقدان نسبی پاسخگویی هیجانی که مشخصه افراد با سطح بالایی از مخالفتورزی است، احتمال دارد به این دلیل باشد که فکر میکنند دیگران سعی دارند خواستههای ذاتی آنها را به چالش بکشند یا مانع از تحقق آنها شوند [4]؛ بنابراین، در چنین موقعیتهای اضطراری قادر نیستند از راهبردهای کارآمد استفاده کنند و هیجان و واکنشهای خود را تنظیم و مدیریت نمایند ]5[.
مهارگسیختگی با تمام جنبههای مشکلات در تنظیم هیجانات، بهجز عدم پذیرش پاسخهای هیجان، همراه بود. در اصل، مهارگسیختگی گرایش به ارضای فوری بدون در نظر گرفتن پیامدهای آینده است که منجر به رفتار تکانشگرانه میشود [36]. Harkness و همکاران اعتقاد دارند که استراتژی تحلیل انطباقی هزینه-فایده در درازمدت به توانایی ارزیابی پاداش و پیامدها در آینده با طرحریزی ذهنی مربوط است. استفاده مؤثر از این استراتژی مربوط به سطوح پایین مهارگسیختگی است درحالیکه فقدان استفاده از این سیستم به سطح بالایی از مهارگسیختگی و سطح پایین کنترل خود مربوط است [37]. عدم کنترل تکانه که مشخصه افراد با مهارگسیختگی بالا است مربوط به سیستم انطباقی میباشد، بنابراین علاوه بر اینکه فرد قادر به تشخیص پاسخهای تکانشی خویش نیست، در رویارویی با هیجانات منفی در انجام فعالیتهای هدفمند نیز ناتوان میباشد. این افراد دسترسی معدودی به راهبردهای تنظیم هیجان دارند و در موقعیتهای هیجانی منفی مانند منحرف کردن توجه و یا موقعیتهای هیجانی که لازم است تصمیمگیری صحیح انجام گیرد، از بهکارگیری راهبردهای کارآمد هیجان ناتوان هستند ]5[.
در نهایت جنبهای از شخصیت نابهنجار که نشانگر دامنه گستردهای از رفتارها و شناختهایی که به لحاظ فرهنگی نامتعارف و عجیب و نامعمول هستند، تحت عنوان روانپریشخویی مطرح شده است [36]. روانپریخویی را نمیتوان با سیستم ارزیابی روانشناختی مرتبط با مدلسازی واقعیت برای عمل تطبیق داد. این سیستم تطبیقی بر اساس محیط خارجی برای ایجاد برنامهریزی رفتار مورد استفاده قرار میگیرد [4].
در مطالعه حاضر روانپریشخویی تنها با جنبههای دشواری در انجام رفتار هدفمند و دسترسی محدود با راهبردهای تنظیم هیجان، مشکلات تنظیم هیجانی در ارتباط بود. بهطور خاص افراد با سطح بالایی از روانپریشخویی در هنگام روبهرو شدن با هیجانات منفی فاقد تمرکز بر اهداف و دستیابی به آنها هستند و بنابراین نمیتوانند درگیر رفتارهای هدفمند شوند. عدم آشنایی با شیوههای مؤثر مقابله با هیجانهای منفی در این افراد گزارش شده است [4]. این یافتهها نشان میدهد که مشکل عدم آشنایی با شیوههای مقابله ممکن است با درک و کنترل تجربیات هیجانی خود فرد مرتبط باشد. هر فردی انواعی از هیجانات را در زندگی روزمره خود تجربه میکند و در این راستا میکوشد تا با بهکارگیری شیوههایی کارآمد و یا حتی ناکارآمد با هیجانات خود به نحو مؤثری مقابله کند. مهارت مدیریت کارآمد هیجانات فرد را قادر میسازد تا پاسخهای مناسبتری به هیجانها نشان دهد و این بهنوبه خود منجر به موفقیت افراد در زمینههای بینفردی و تعاملات اجتماعی آنان میگردد.
از جمله محدودیتهای این پژوهش استفاده از گروه دانشجویان و عدم همکاری برخی از دانشجویان بود. لذا در تعمیم نتایج این پژوهش به سایر گروهها باید جانب احتیاط را رعایت نمود. پیشنهاد میشود که پژوهشهای آتی روی سایر جمعیتها اجرا شود.
نتیجهگیری
نتایج پژوهش حاضر نشان داد که بین ویژگیهای نابهنجار شخصیت و جنبههای بدتنظیمی هیجان همبستگی وجود دارد. به نظر میرسد که عاطفه منفی، مخالفتورزی، مهارگسیختگی و روانپریشخویی در ارتباط با ابعاد بدتنظیمی هیجان میباشند. بنابراین، شناسایی مؤلفههای ناکارآمد تنظیم هیجانات در ارتباط با صفات نابهنجار شخصیت و به دنبال آن بهکارگیری شیوههای مؤثر و کارآمد تنظیم هیجان بسیاری از مشکلات افراد را تعدیل خواهد کرد.
تشکر و قدردانی
بدینوسیله از کلیه مسئولان دانشگاه که در اخذ مجوز جهت اجرای پژوهش و جمعآوری دادهها ما را یاری نمودند و از کلیه دانشجویانی که بهعنوان شرکتکننده در این پژوهش مشارکت داشتهاند، کمال تشکر و سپاس به عمل میآید.
References
[9] Watson D, Naragon-Gainey K. Personality, emotions, and the emotional disorders. J Clin Psychol Sci 2014; 2(4): 422-42.
Investigating the Structural Relationship between Pathological Personality Dimensions and Emotion Dysregulation in Students of Azerbaijan Shahid Madani University and Islamic Art University of Tabriz in 2016
Received: 22/02/2014 Sent for Revision: 18/2/2017 Received Revised Manuscript: 20/5/2017 Accepted: 19/6/2017
Background and Objective: Emotion dysregulation plays a vital role in mental pathology and abnormal personality dimensions can be of significant importance in modification of interpersonal relationships and emotion dysregulation. In regard to considerable individual differences in emotion regulation strategies, the present study was conducted aiming at examination of the structural relationship between abnormal personality dimensions and emotion dysregulation in students of Shahid Madani University of Azerbaijan and Islamic Art University of Tabriz in 2016.
Materials and Methods: This was a discriptive study. The population included all students of Azerbaijan Shahid Madani University and Islamic Art University of Tabriz in 2016, among whom 289 individuals were selected based on convenient sampling. Emotion Regulation Difficulties Scale and the abridged form of Abnormal Personality Dimensions (PID-5-BF) questionnaire for DSM-5 were utilised as research tools. Data was collected and analyzed using descriptive statistics (avmean and standard deviation), Pearson’s correlation cofficient, and structural equation modeling.
Results: In this research, significant factor pathways depicted that abnormal personality dimensions indexes are positively related to emotion dysregulation (p< 0.010), such that negative affectivity with lack of emotional clarity (β = 0.19, P= 0.022), antagonism with non-acceptance of emotional responses (β = 0.27, P= 0.021), disinhibition with impulse control difficulties (β = 0.19, P= 0.011), and Psychoticism with difficulties engaging in goal-directed behavior (β = 0.23, P = 0.034) revealed stronger correlations.
Conclusion: Findings of the present study indicated that abnormal personality traits have significant effect on emotion dysregulation, and this relation can explain a large number of interpersonal difficulties linked to abnormal personality traits; therefore, one can, to some extent, improve these problems by proposing psychological strategies.
Key words: Abnormal personality dimensions, Emotion dysregulation, Students, Tabriz
Funding: This study did not have any funds.
Conflict of interest: None declared.
Ethical approval: The Ethics Committee of Azerbaijan Shahid Madani University approved the study.
How to cite this article: Abdi R, Pak R. Investigating the Structural Relationship between Pathological Personality Dimensions and Emotion Dysregulation in Students of Azarbaijan Shahid Madani University and Islamic Art University of Tabriz in 2016. J Rafsanjan Univ Med Sci 2017; 16(3): 293-306. [Farsi]
[1]- (نویسنده مسئول) استادیار گروه آموزشی روانشناسی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه شهید مدنی آذربایجان، تبریز، ایران
تلفن: 34327534-041، دورنگار: 34327534–041، پست الکترونیکی: r.abdi@azaruniv.ac.ir
[2]- کارشناس ارشد روانشناسی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه شهید مدنی آذربایجان، تبریز، ایران
[3]- Assistant Prof., Dept. of Psychology, Faculty of Education and Psychology, Azerbaijan Shahid Madani University, Tabriz, Iran
(Corresponding Author) Tel: (041) 34327534, Fax: (041) 34327534, Email: r.abdi@azaruniv.ac.ir
[4] - MSc in Psychology, Faculty of Education and Psychology, Azerbaijan Shahid Madani University, Tabriz, Iran
بازنشر اطلاعات | |
![]() |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |