Daneshyar S, Pouyandeh Ravan A, Khosravi A, Fourotan Y. The Long-Term Effect of High Fat Diet and Regular Aerobic Exercise Training on Gene Expression of Isoforms of Mitochondrial Creatine Kinase (Ckmt1,2) in White Adipose Tissue of Mice: An Experimental Study. JRUMS 2020; 19 (6) :619-632
URL:
http://journal.rums.ac.ir/article-1-5258-fa.html
دانش یار سعید، پوینده روان علیرضا، خسروی امیر، فروتن یزدان. اثر طولانی مدت غذای پرچرب و تمرین منظم هوازی بر بیان ایزوفرمهای یک و دو کراتین کیناز میتوکندری (CKmt1,2) در بافت چربی سفید موش سوری: یک مطالعه تجربی. مجله دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان. 1399; 19 (6) :619-632
URL: http://journal.rums.ac.ir/article-1-5258-fa.html
دانشگاه آیت الله العظمی بروجردی (ره)
متن کامل [PDF 423 kb]
(673 دریافت)
|
چکیده (HTML) (2090 مشاهده)
متن کامل: (1143 مشاهده)
مقاله پژوهشی
مجله دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان
دوره 19، شهریور 1399، 632-619
اثر طولانی مدت غذای پرچرب و تمرین منظم هوازی بر بیان ایزوفرمهای یک و دو کراتین کیناز میتوکندری (CKmt1,2) در بافت چربی سفید موش سوری: یک مطالعه تجربی
سعید دانشیار[1]، علیرضا پوینده روان[2]، امیر خسروی[3]، یزدان فروتن[4]
دریافت مقاله: 3/2/99 ارسال مقاله به نویسنده جهت اصلاح: 27/3/99 دریافت اصلاحیه از نویسنده: 22/4/99 پذیرش مقاله: 29/4/99
چکیده
زمینه و هدف: کراتین کیناز میتوکندری در گرمازایی مستقل از پروتئین غیر جفت کننده نقش دارد. تصور میشود، این عامل بر اثر تغذیه و ورزش متأثر شود. هدف از این پژوهش تعیین اثر مصرف طولانی مدت غذای پرچرب و تمرین ورزشی منظم هوازی بر بیان ایزوفرمهای یک و دو کراتین کیناز میتوکندری (CKmt1,2) در بافت چربی سفید موش سوری بود.
مواد و روشها: در این مطالعه تجربی، 28 سر موش سوری نر (C57BL/6 ) در چهار گروه کنترل (7 سر)، غذای پرچرب (7 سر)، تمرینی (7 سر) و غذای پرچرب- تمرینی (7 سر) تقسیم شدند. موشهای گروههای غذای پرچرب به مدت 12 هفته، با غذای پرچرب (40 درصد) تغذیه شدند. موشهای گروههای تمرینی، به مدت شش هفته، تحت تمرین تداومی قرار گرفتند. برای اندازهگیری بیان نسبی ژنهای CKmt1 و CKmt2 از روش Real time PCR استفاده شد. برای تحلیل آماری دادهها از آزمون ANOVA دو طرفه استفاده شد.
یافتهها: نتایج این مطالعه نشان داد که غذای پرچرب (324/0 (P=و تمرین ورزشی (136/0 (P=تأثیر معنیداری در بیان ژن CKmt1 ندارد. با این حال، بیان ژن CKmt2 بر اثر غذای پرچرب، کاهش معنیدار (043/0 (P=و بر اثر تمرین ورزشی افزایش معنیداری (001/0 (P=نسبت به گروه پرچرب داشت.
نتیجهگیری: یافتههای این مطالعه دلالت بر این دارند که مصرف طولانی مدت غذای پرچرب و تمرین منظم به ترتیب از طریق کاهش و افزایش بیان کراتین کیناز میتوکندری احتمالاً میتوانند گرمازایی غیرلرزشی در بافت چربی سفید را متأثر سازند.
واژههای کلیدی: چاقی، غذای پرچرب، گرمازایی، بافت چربی سفید، موش سوری
مقدمه
سبک زندگی امروزی با افزایش مصرف غذاهای پرچرب و کاهش فعالیت فیزیکی همراه شده است که با عوارض متابولیکی همچون چاقی و سندرم متابولیک همراه شده است [1]. برای مقابله با چاقی، کاهش دریافت کالری و افزایش مصرف کالری توصیه میشود [2]. به منظور کاهش دریافت انرژی، عمدتاً داروهای کاهش دهنده اشتها تجویز میشود، با این حال این داروها چندان موثر نبودهاند و با عوارض جانبی همراه هستند [3]. ازاینرو، رویکرد افزایش مصرف انرژی بیشتر مورد توجه قرار گرفته است [4]. در دهه اخیر، پژوهشگران بهدنبال یافتن محرکهای ماکرومولکولی به منظور افزایش مصرف انرژی به صورت گرمازایی هستند. گرمازایی غیر لرزشی (non-shivering) در چربی قهوهای و بافت چربی بژ (Beige) نقش مهمی در مصرف انرژی بدن دارد [6-5].
تصور بر این بود که بافت چربی قهوهای صرفاً در دوران نوزادی و در منطقه بین کتفی واقع میشود و با افزایش سن بهسرعت از بین میرود، اما در دهههای اخیر کشف جدید و جالبی صورت گرفت که نقطه عطف جدید در زمینهی متابولیسم بدن رقم زد [7]. پژوهشگران از طریق پرتونگاری مشاهده کردند که افراد بزرگسال دارای چربی قهوهای هستند که در نواحی گردن و بالای ترقوه پراکنده است [9-8]. اگرچه مقدار این چربی در بدن اندک است، با این حال به دلیل داشتن قابلیت مصرف انرژی از طریق گرمازایی غیرلرزشی [11-10] برای درمان چاقی و سندرم متابولیک مورد توجه قرار گرفته است [12]. مطالعات نشان دادهاند، برخی از سلولهای قهوهای در بزرگسالان، ویژگیهای مولکولی مشابه سلولهای بژ یا بریت (Brite) موجود در بافت چربی سفید دارند [14-13].
تا چند سال اخیر تصور میشد، تنها عامل تنظیمی گرمازا در ادیپوسایت قهوهای و بژ، پروتئین غیر جفت کننده نوع یک(uncoupling protein1; UCP1) است [15]. اما بهتازگی سازوکار گرامازایی مستقل از UCP1 کشف شده است [16]. این سازوکار مربوط به کراتین (creatine) درون سلولی است [17]. Kazak و همکارن نشان دادند که کراتین موجود در ادیپوسایتهای قهوهای و بژ، نقش مهمی در گرمازایی غیرلرزشی دارد [18]. عوامل کلیدی در این سازوکار، کراتین کینازهای میتوکندری هستند (mitochondrial creatine kinase; CKmt1,2). کراتین کینازهای میتوکندری، با اخذ فسفات از ATP (Adenosine Triphosphate) و انتقال آن به کراتین، موجب جریان افتادن چرخه بیهوده و در نتیجه هدر رفتن انرژی از طریق رها شدن فسفات پر انرژی از کراتین فسفات میشود [18]. نقش این سازوکار در گرمازایی ناشی از سرما، محرک بتا آدرنرژیک و تغذیه و مهمتر اینکه نقش آن در مقابله با چاقی ثابت شده است [21-19]. اهمیت این سازوکار زمانی بیشتر شد که برای اولین بار از طریق تکنیک پچ کلامپ (Patch clamp)، سلولهای چربی شناسایی شدند که با وجود نداشتن UCP1 دارای سازوکار کراتین فسفات بودند که به عنوان سلولهای گرمازای بدون UCP1 نامگذاری شدند [22].
سوال مهمی که مطرح است اینکه چه محرکهای بیرونی میتوانند سازوکار کراتین فسفات را در بافت چربی فعال کنند؟ مطالعات نشان دادهاند، بر اثر سرما و محرک بتا آدرنرژیک بیان CKmt2 افزایش مییابد [22 ،18]. همچنین، شواهدی وجود دارد که نشان میدهد، متابولیسم بدن به ویژه گرمازایی غیرلرزشی در بافت چربی قهوهای و بژ، بر اثر مصرف غذای پرچرب و همچنین تمرینات ورزشی متأثر میشوند [24-23]. با این حال، تاکنون، اثر مصرف طولانی مدت غذای پرچرب و تمرینات منظم ورزشی را بر سازوکار گرمازایی ناشی از کراتین فسفات مطالعه نشده است. از این حیث، بررسی اثر این عوامل بر مکانیسمهای گرمازایی ناشی از کراتین کیناز ارزشمند است. بنابراین، هدف از این پژوهش، تعیین اثر 12 هفته مصرف غذای پرچرب و شش هفته پروتکل تمرین ورزشی هوازی بر میزان بیان ایزوفرم یک و ایزوفرم دو کراتین کیناز میتوکندری (CKmt1,2) در بافت چربی سفید است.
مواد و روشها
این مطالعه به صورت تجربی با اعمال مداخلهها بر موشهای آزمایشگاهی در سال 1396 در دانشگاه لرستان انجام شد. 28 سَر موش سوری نر نژاد C57BL/6 در سن 4 هفته و با وزن تقریبی 12 گرم از مرکز مطالعات تجربی و مقایسهای دانشگاه علوم پزشکی ایران خریداری شدند. روش نگهداری و اعمال مداخله بر روی موشها بر اساس آئین نامه اجرایی اصول اخلاقی در پژوهشهای علوم پزشکی (راهنمای اخلاق پژوهش بر حیوانات) برای انجام اهداف علمی و آزمایشگاهی با تأییدیه کمیته اخلاق دانشگاه آیت اله بروجردی با شناسه ABRU.AC.IR/15664-96.43 انجام شد. نمونهها تحت چرخه خواب و بیداری (12ساعت روشنایی و 12 ساعت تاریکی) و در دمای 22±2 درجه سانتیگراد و رطوبت 40 تا 60 درصد نگهداری شدند. در طول نگهداری حیوانات، آب و غذای استاندارد موش (شرکت خوراک دام بهپرور کرج) به میزان دلخواه در اختیار آنها گذاشته شد. آزمودنیها پس از همسان سازی وزن به صورت تصادفی به چهار گروه کنترل (7 سر)، غذای پرچرب (7 سر)، تمرین ورزشی (7 سر) و غذای پرچرب و تمرینی (7 سر) تقسیم شدند. پس از یک هفته آشناسازی با محیط، موشها تحت مداخلههای پژوهش قرار گرفتند [25].
موشهای گروه غذای پرچرب، از سن پنج هفتگی تا انتهای پروتکل پژوهش (سن 17 هفته) یعنی 12 هفته، با غذای پرچرب تغذیه شدند. غذای پرچرب شامل 42 درصد چربی (کیلوکالری)، 40 درصد کربوهیدرات (کیلوکالری) و 18 درصد پروتئین (کیلوکالری) بود [25]. به دلیل نبود پلتهای آماده غذای پرچرب، قرصهای غذایی توسط شرکت دام طیور ساخته شد. موشهای گروه کنترل با غذای استاندارد موشها تغدیه شدند که شامل 15 درصد چربی (کیلوکالری)، 25 درصد پروتئین (کیلوکالری) و 60 درصد کربوهیدرات (کیلو کالری) بود [26].
موشهای گروه تمرین ورزشی، از سن 11 تا انتهای پروتکل پژوهش (سن 17 هفته) تحت تمرین ورزشی قرار گرفتند. تمرین ورزشی تجویز شده در این پژوهش در برگیرندهی دویدن بر روی نوارگردان ویژه موش (شرکت پیشرو اندیشه صنعت، مدل SDR148، ساخت ایران) با شیب صفر درجه، به مدت شش هفته و هفتهای پنج جلسه بود که به تمرین استقامتی تداومی نیز معروف است [25]. این پروتکل تمرینی بر اساس افزایش تدریجی بار تمرینی شامل شدت (سرعت) و حجم (مدت) تمرین طراحی شد. به طور خلاصه، موشها در هفته اول با سرعت 14 متر در دقیقه به مدت 15 دقیقه دویدند و هفته ششم با سرعت 20 متر در دقیقه به مدت 30 دقیقه [27].
موشهای گروه غذای پرچرب-تمرین ورزشی، از سن پنج هفتگی تا انتهای پروتکل پژوهش (سن 17 هفته) یعنی 12 هفته غذای پرچرب مصرف کردند و از سن 11 تا انتهای پروتکل پژوهش (سن 17 هفته) یعنی شش هفته، علاوه بر ادامه مصرف غذای پرچرب، تحت تمرین ورزشی قرار گرفتند [26].
وزن موشها به صورت هفتگی در طول دورهی پژوهش از طریق ترازوی دیجیتال با دقت 001/0
ENTRIS 3202-1S S, Artorius, Germany)) اندازهگیری شدند و در چهار نقطه زمانی یعنی شروع و پایان پروتکل و قبل و پس از اعمال مداخلهها گزارش شدند [26].
24 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین و پس از یک شب ناشتایی، حیوانات از طریق تزریق درون صفاقی کتامین (240 میلیگرم/کیلوگرم) و زایلازین (30 میلی گرم/کیلوگرم) بیهوش و کشته شدند. در عمل تشریح، چربی زیرپوستی ناحیه کشاله ران آنها برداشته و فریز (80- سانتیگراد) شدند [28].
برای اندازهگیری بیان ژنهای کراتین کیناز میتوکندری (ایزوفرم یک) (CKmt1) و کراتین کیناز میتوکندری (ایزوفرم دو) (CKmt2) از روش Real-Time RT-PCR استفاده شد که طبق مراحل ذیل انجام شد.
در ابتدا، پرایمر ژنهای CKmt1، CKmt2 و HPRT (Hypoxanthine-guanine phosphoribosyltransferase) به عنوان ژن خانه گردان، توسط شرکت سیناکلون (ایران) سنتز شد. توالی پیش و پس پرایمر ژنهای مورد پژوهش به این صورت بود [22]:
CKmt1: Forward: GGCCTCAAAGAGGTGGAGAA, Reverse: CAGGATCTTTGGGAAGCGGT
CKmt2: Forward: GCATGGTGGCTGGTGATGAG, Reverse: AAACTGCCCGTGAGTAATCTTG
HPRT: Forward: CCTGCTGGATTACATTAAAGCACTG, Reverse: TTCAACACTTCGAGAGGTCCT
RNAی بافت چربی طبق دستورالعمل کیت ترایزول (TRIzol™ Reagent, Thermo fisher Scientific, US) استخراج شد. بهطور خلاصه 50 میلیگرم از نمونهی بافت چربی، پس از افزودن یک میلیلیتر محلول ترایزول، از طریق دستگاه همزن هموژن شد(Overhead stirrers, AT-analogica, FALC, Italy) . بافت هموژن شده در دورههای متفاوت سانتریفوژ شد (Centrifuge, MIKRO 200R, Hettich, Germany) که محصول آن تشکیل رسوب حاوی RNA بود که پس از اضافه کردن آب دپس (DEPC-treated Wate -Thermo Scientific-US) به مدت 10 دقیقه درون دستگاه ترموبلاک (Thermoblock, TD 200 P1, FALc, Italy) در دمای o C 55 آنکوبه شد (Incubator, Stat Fax 2200, MIDSCI, US). در مرحله آخر، کمیت و کیفیت RNA استخراج شده توسط دستگاه نانودراپ ( Ultrospec 3000, pharmacia biotech, Sweden) تعیین شد [29].
RNA استخراج شده در مرحله قبل، به روش رونویسی معکوس، توسط دستورالعمل کیت (RevertAid First Strand cDNA Synthesis kit, Thermo fisher Scientific, US) cDNA به DNA مکمل تبدیل شد [29].
برای انجام مراحل Real Time -PCR از cDNA ساخته شده، پرایمر رفت و برگشت ژنهای هدف و کنترل، کیت مسترمیکس سایبرگرین (SYBR qPCR Mix, TOYOBO, Japan) که حاوی آنزیم DNA پلیمراز و نمایانگر سایبرگرین بود، استفاده شد. سپس از طریق دستگاه Real-time PCR (RG-6000, Corbett, Australia)، با برنامه زمانی ویژه، تکثیر و مورد پایش قرار گرفت [29].
پس از پایان واکنش Real Time -PCR، آستانه چرخه (Cycle threshold (Ct)) بدست آمد. Ct ژنهای هدف هر نمونه از Ct ژن خانه گردان (HPRT) همان نمونه کسر شد (الف) . در مرحله بعد، ΔCt نمونه تیمار شده، از ΔCt نمونه کنترل کم شد (ب). در مرحله آخر، منفی عدد به دست آمده(-ΔΔct) را به نمای دو رسانده (ج) و به این ترتیب بیان نسبی ژنهای هدف (در سطح mRNA) با معیار چند برابر (fold change) بهدست آمد [29].
الف► Δct = CtCKmt1,2 - CtHPRT
ب► ΔΔCt = ΔCtIntervention - ΔCtControl
ج► 2-ΔΔCt
از نرمافزار SPSS نسخه 22 به منظور انجام عملیات آماری استفاده شد. نمودارها از طریق نرم افزارAdobe Illustrator نسخه 20 ترسیم شدند. از آزمون شاپیرو-ویلک .(Shapiro-Wilk) برای بررسی نرمال بودن توزیع دادهها استفاده شد. تساوی واریانس گروهها از طریق آزمون لون (Levene’s Test) مورد بررسی قرار گرفت. به منظور مقایسه وزن آزمودنیها در گروههای مورد پژوهش از آزمون تحلیل واریانس چندگانه (MANOVA) استفاده شد. برای بررسی اثر غذای پرچرب، اثر تمرین ورزشی و اثر متقابل غذای پرچرب و تمرین ورزشی بر بیان ژنهایCKmt1 و CKmt2 از تحلیل واریانس دو طرفه (Two Way ANOVA) استفاده شد. سطح معنیداری 05/0 در نظر گفته شد.
نتایج
بر اساس آزمون شاپیرو-ویلک مشخص گردید که دادههای مربوط به متغیر وزن (122/0 (P=و دادههای مربوط به متغیرهای CKmt1 (945/0 (P=و CKmt2 (879/0 (P=در گروههای مورد پژوهش، دارای توزیع نرمالی هستند. همچنین، نتایج آزمون لِون نشان داد، متغیرهای وزن (893/0 (P=،CKmt1 (790/0 (P=وCKmt2 (680/0 (P=در گروههای مورد پژوهش دارای واریانس برابر هستند (122/0 .(P>
تغییرات وزن: تغییرات وزن گروههای مورد پژوهش در طول دوره زمانی در شکل 1 ترسیم شده است. نتایج آزمون ویلک لامدا (Wilks Lamda) در تحلیل واریانس چندگانه نشان داد، تغییرات وزن گروههای مورد پژوهش معنیدار است (001/0(P=. نتیجه آزمون اثرهای بین موردی (between- subjects effects) نشان داد که تفاوت مقدار وزن گروههای مورد پژوهش در سن یازده هفته (012/0 (P= و سن 17 هفته (001/0 (P=معنیدار بود.
بررسی جزئیتر (آزمون مقایسه زوجیpairwise comparisons test ) نشان داد، 1) در سن 11 هفته، مقدار وزن گروههای تغذیه شده با غذای پرچرب (029/0 (P= و همچنین مقدار وزن گروه تمرین کرده- تغذیه شده با غذای پرچرب (047/0 (P= در مقایسه با مقدار وزن گروه کنترل از نظر آماری بالاتر است 2) در سن 11 هفته، تفاوت مقدار وزن گروه تمرین کرده-تغذیه شده با غذای پرچرب در مقایسه با مقدار وزن گروه تغذیه شده با غذای پرچرب (910/0 (P=و همچنین در مقایسه با مقدار وزن گروه تمرین کرده (21/0 (P= معنیدار نبود 3) در سن 17 هفته، مقدار وزن گروههای تغذیه شده با غذای پرچرب (008/0 (P= و مقدار وزن گروه تمرینکرده- تغذیه شده با غذای پرچرب (021/0 (P=در مقایسه با مقدار وزن گروه کنترل از نظر آماری بالاتر بود. 4) در سن 17 هفته، مقدار وزن گروه تمرین کرده-تغذیه شده با غذای پرچرب در مقایسه با مقدار وزن گروه تغذیه شده با غذای پرچرب، تفاوت معنیدار نداشت (931/0 (P=ولی در مقایسه با مقدار وزن گروه تمرین کرده بالاتر بود (001/0 .(P=
در مجموع، یافتههای تغییرات وزن نشان میدهد، که بر اثر مصرف غذای پرچرب، وزن موشها افزایش معنیداری یافت. با این حال، تمرین ورزشی کاهش معنیداری در وزن موشهایی که با غذای استاندارد و غذای پرچرب تغذیه شده بودند، ایجاد نکرد.
