Ethics code: IR.UOK.REC.1403.056
Behrouzpoor P, Eyni S, Zemestani M. The Relationship between Attachment Styles and Post-Traumatic Growth with the Mediating Role of Intrusive and Deliberate Rumination among Adults in Kermanshah City in 2025: A Descriptive Study. JRUMS 2025; 24 (9) :835-850
URL:
http://journal.rums.ac.ir/article-1-7836-fa.html
بهروزپور پریا، عینی ساناز، زمستانی مهدی. بررسی ارتباط بین سبکهای دلبستگی و رشد پس از آسیب با نقش میانجی نشخوار فکری ناخواسته و عمدی در بزرگسالان شهرکرمانشاه در سال 1404: یک مطالعه توصیفی. مجله دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان. 1404; 24 (9) :835-850
URL: http://journal.rums.ac.ir/article-1-7836-fa.html
دانشگاه کردستان
متن کامل [PDF 429 kb]
(21 دریافت)
|
چکیده (HTML) (31 مشاهده)
متن کامل: (16 مشاهده)
مقاله پژوهشی
مجله دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان
دوره 24، آذر 1404، 850-835
بررسی ارتباط بین سبکهای دلبستگی و رشد پس از آسیب با نقش میانجی نشخوار فکری ناخواسته و عمدی در بزرگسالان شهرکرمانشاه در سال 1404: یک مطالعه توصیفی
پریا بهروزپور[1]، ساناز عینی[2]، مهدی زمستانی[3]
دریافت مقاله: 26/06/1404 ارسال مقاله به نویسنده جهت اصلاح: 07/08/1404 دریافت اصلاحیه از نویسنده: 28/08/1404 پذیرش مقاله: 01/09/1404
چکیده
زمینه و هدف: بزرگسالان در طول زندگی ممکن است با رویدادهای آسیبزا مواجه شوند که علیرغم پیامدهای منفی، میتوانند زمینهساز رشد پس از آسیب شوند. هدف پژوهش حاضر تعیین نقش سبکهای دلبستگی در رشد پس از آسیب با میانجیگری نشخوار فکری ناخواسته و عمدی بود.
مواد و روشها: در پژوهش توصیفی-همبستگی حاضر، ۷۱۶ بزرگسال در شهر کرمانشاه در سال 1404 به صورت هدفمند انتخاب شدند که حداقل یک تجربه آسیبزا داشتند. ابزارهای مورد استفاده شامل چکلیست رویدادهای زندگی، پرسشنامه رشد پس از آسیب، پرسشنامه سبکهای دلبستگی بزرگسال و پرسشنامه نشخوار مرتبط با آسیب بود. دادهها از طریق چکلیست و پرسشنامه جمعآوری و با استفاده از مدل معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: نتایج نشان داد دلبستگی ایمن (37/0=β، 001/0>P) و نشخوار عمدی (37/0=β، 001/0>P) با رشد پس از آسیب رابطه مثبت و معنادار و در مقابل، دلبستگی اجتنابی (23/0-=β، 001/0>P)، دلبستگی دوسوگرا/اضطرابی (39/0-=β، 001/0>P) و نشخوار ناخواسته (15/0-=β، 001/0>P) رابطه منفی و معناداری با رشد پس از آسیب داشتند. همچنین، نقش میانجی نشخوارهای فکری در اکثر روابط تأیید شد، اما میانجیگری نشخوار فکری ناخواسته در رابطه بین دلبستگی دوسوگرا و رشد پس از آسیب معنادار نبود (05/0<P).
نتیجهگیری: یافتهها بیانگر اهمیت سبکهای دلبستگی و الگوهای نشخوار فکری در رشد پس از آسیب هستند. کاهش نشخوار ناخواسته میتواند اثرات منفی سبکهای ناایمن و آسیبها را تغییر دهد و تقویت نشخوار عمدی به ارتقاء رشد پس از آسیب منجر شود. بنابراین، مداخلات درمانی با تمرکز بر اصلاح نشخوار فکری میتواند به بهبود سلامت روان بزرگسالان کمک کند.
واژههای کلیدی: سبکهای دلبستگی، رشد پس از آسیب، نشخوار فکری ناخواسته، نشخوار فکری عمدی، بزرگسالان
ارجاع: طالبروحی م، افشارقوچانی م، سنجرانی ع، حبیبالهی مح. بررسی ارتباط بین سبکهای دلبستگی و رشد پس از آسیب با نقش میانجی نشخوار فکری ناخواسته و عمدی در بزرگسالان شهرکرمانشاه در سال 1404: یک مطالعه توصیفی. مجله دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان، سال 1404، دوره 24، شماره 9، صفحات: 850-835.
مقدمه
اکثر بزرگسالان در طول زندگی خود رویدادهای آسیبزایی را تجربه کردهاند و میزان تأثیر آنها با توجه به بافت خانوادگی، فرهنگی، تاریخی و ویژگیهای فردی متفاوت است که سطح استرس، رشد پس از آسیب، آسیبپذیری و فرآیندهای شناختی و ادراکی آنها را مشخص میکند (1). افراد پس از مواجهه با آسیب، واکنشهای روانشناختی و فیزیولوژیکی مختلفی نشان میدهند که معمولاً کاهش مییابد، اما در برخی موارد به ناراحتی پایدار و اختلالاتی چون افسردگی، اضطراب و اختلال استرس پس از آسیب (Post-Traumatic Stress Disorder; PTSD) منجر میشود با اینحال، برخی نیز تغییرات مثبتی را تجربه کرده و به رشد پس از آسیب (Post-Traumatic Growth; PTG) دست مییابند (2).
رشد پس از آسیب، تغییر روانشناختی مثبتی است که فرد پس از مقابله با شرایط چالشی تجربه میکند و در پنج حوزه همانند بهبود رابطه با دیگران (Relationship with others)، فرصتهای جدید (New possibilities in life)، افزایش قدرت شخصی (Personal strength)، تغییر معنوی (Spiritual change) و ارزشگذاری به زندگی (Appreciation of life) نمود مییابد (3). در بین 70 الی 85 درصد افراد آسیبدیده، حدود 50-90 درصد آنها، بهبودی را به صورت یافتن معنا در زندگی، روابط صمیمی، قدرت شخصی، تغییرات در اولویتها و معنویت کسب کردند که شیوع هر یک در افراد متفاوت میباشد (4). مواجهه با آسیب، به طور مستقیم رشد را تعیین نمیکند چرا که بسیاری از بازماندگان سوانح، اغلب فقط اختلال استرس پس از آسیب را تجربه میکنند که تجربهای منفی از آسیب است؛ بنابراین، روش مقابله با آن ممکن است ترکیبی از علائم رشد و/یا اختلال استرس پس از آسیب باشد (5).
مطابق با یافتهها، رشد از طریق چهار سیستم تنظیم میشود که عبارتند از سیستم محیطی (مانند شبکههای اجتماعی و شرایط زندگی)؛ خصوصیات شخصی افراد (مانند سبکهای دلبستگی)؛ عوامل مرتبط با رویدادهای ناخوشایند زندگی (همانند آسیبها در طول عمر) و ارزیابیهای شناختی (به عنوان مثال؛ نشخوار فکری (6). یافتهها حاکی از رابطهای مثبت در بهزیستی روانشناختی (Psychological well-being)، معنویت، امید و حمایت اجتماعی (Social support) با رشد پس از آسیب در بزرگسالانی است که آسیبی را تجربه کردند؛ از این رو معنویت بالا، روابط گسترده با دیگران و درک فرصتهای زیاد که از حوزههای رشد هستند، در افراد تروماتیک، با ایجاد معنا و نگرش خوشبینانه، سازگاری را افزایش میدهند (7).
سبکهای دلبستگی نوعی حمایت اجتماعیاند که بر سازگاری، مقابله و خوشبینی پس از تروما تأثیر گذاشته و رشد پس از آسیب را پیشبینی میکنند؛ ازاینرو، بررسی نقش آنها در تجربه رشد افراد تروماتیک ضروری است (8). این سبکها که در سه الگوی ایمن، ناایمن اجتنابی و ناایمن دوسوگرا دیده میشوند، بر روابط بینفردی آینده و سازگاری یا عدم سازگاری با موقعیتهای چالشبرانگیز اثرگذارند و در نتیجه بر رشد پس از آسیب نقش مهمی دارند و بهطور کلی، افراد دارای دلبستگی ایمن نسبت به ناایمن، رشد بیشتری را تجربه کرده و کمتر در معرض اضطراب، افسردگی و استرس قرار میگیرند (9). این سبکها از مهمترین عوامل مؤثر در تعاملات بینفردی هستند که با منابع درون فردی مرتبطاند و از این طریق با کاهش جنبههای منفی زندگی منجر به رشد پس از آسیب میشوند (10).
سبکهای دلبستگی از طریق مکانیسمهای شناختی و هیجانی بر نوع و میزان رشد پس از آسیب اثر میگذارند و یکی از این مکانیسمها نشخوار فکری ناخواسته و عمدی است (11). نشخوار فکری که از پردازشهای شناختی مهم در رشد پس از آسیب بهشمار میرود، در دو شکل نشخوار فکری ناخواسته (Intrusive ruminations) و نشخوار فکری عمدی (Deliberate ruminations) با جنبههای ناسازگار و سازگار بروز میکند (12). مواجهه با آسیبها و سبکهای دلبستگی متفاوت، با ایجاد تغییر در باورها، فرآیندهای نشخوارگونهای را فعال میسازد که بر رشد پس از آسیب تأثیرگذارند (4).
نشخوار در ادبیات بالینی به تفکر متمرکز بر خود در ارتباط با آسیب یا نگرانیهای منفی اشاره دارد. نشخوار ناخواسته حاصل تعارض میان باورهای پیشین و باورهای جدید پس از آسیب است و فرد با تفکر تکراری میان رویداد و باورهای خود، میکوشد معنا و انسجام تازهای ایجاد کند، اما این فرآیند میتواند به پریشانی (Distress) و اختلال استرس پس از آسیب منجر میگردد (6). در مقابل، نشخوار عمدی با هدف درک، رشد و سازگاری شکل میگیرد و هر دو نوع، در تعامل، میتوانند رشد و بهبودی پس از آسیب را تسهیل کنند (13). در افراد دارای ترومای کودکی و دلبستگی ایمن، نشخوار عمدی موجب ارتقاء پردازش شناختی و در نهایت رشد پس از آسیب میشود (14). با توجه به نقش سبکهای دلبستگی و فرآیندهای شناختی در سازگاری با تجارب آسیبزا، بررسی نشخوار فکری ناخواسته و عمدی بهعنوان میانجی ارتباط میان دلبستگی و رشد اهمیت دارد و درک این سازوکار میتواند در طراحی مداخلات روانشناختی و تقویت تابآوری پس از آسیب مؤثر باشد (8، 7). ازاینرو، پژوهش حاضر با هدف تبیین مدل ارتباط بین سبکهای دلبستگی و رشد پس از آسیب با نقش میانجیگر نشخوارهای فکری ناخواسته و عمدی انجام شد. مدل مفهومی پژوهش در شکل ۱ ارائه شده است.
